با انتشار این گزارش تحریمهای هستهای آمریکا و اتحادیه اروپا علیه ایران رفع شده، اما به نظر میرسد اجرای توافق هستهای در آینده همچنان با چالشهایی مواجه باشد.
در همین رابطه گفتوگویی داشتیم با «علی واعظ» تحلیلگر ارشد گروه بین المللی بحران و از حامیان توافق هستهای که میگوید کنگره آمریکا تمام تلاش خود را به کار خواهد بست تا در مسیر توافق ایجاد مانع کند.
واعظ میگوید: «کنگره نهایت تلاش خود را در این زمینه خواهد کرد هم از روی دشمنی با ایران و هم از روی دشمنی با دولت اوباما. در حال حاضر لااقل 10 لایحه مختلف تحریمی تحت بررسی است.»
وی افزود: «چالش های بسیاری پیش رو خواهد بود. اما باید به خاطر داشت آنچه منجر به رفع تحریم ها شد، شکستن فضای روانی بود که بر علیه ایران ایجاد شده بود.»
در ادامه متن کامل این مصاحبه آمده است:
آیا اجرایی شدن توافق هستهای به معنی پایانی بر برنامه هستهای میان ایران و کشورهای غربی است یا اینکه کشمکش ها ادامه خواهد داشت؟
بی شک اجرایی شدن برجام، آغاز فصل تازه ای در برنامه هستهای ایران و روابطش با جهان غرب بشمار میآید. برای نخستین بار در یک دهه گذشته شاهد کاسته شدن از دامنه تحریمها، تخریبها، و تهدیدها هستیم. ولی به هیچ روی نباید این نقطه را نقطه پایان این رویارویی بحساب آورد. هنوز تندروهایی که به دنبال جلوگیری از دستیابی به این توافق بودند، از نابودی آن نا امید نشدهاند و در راهش ایجاد مانع خواهند کرد.
بعلاوه اینکه اجرای توافقی به این پیچیدگی کار ساده ای نیست و بی شک مشکلاتی در پیش رو خواهد بود. بعنوان مثال راهکاری که در برجام برای ایجاد یک مسیر ویژه از طریق کمسیون مشترک ایران و 5+1 برای دسترسی ایران به مواد و فن آوری های با استفاده دوگانه صلح آمیز و نظامی ایجاد شده هنوز مورد استفاده و آزمون قرار نگرفته است. چنین راهکاری مسبوق به سابقه نیست و میتواند منجر به سو تفاهم شود. از طرف دیگر در طی سالهای آینده مراحلی وجود دارد که میتواند مشکل زا باشد. بعنوان مثال هشت سال دیگر باید آژانس بتواند برای برنامه هسته ای ایران گواهی سلامت کامل صادر کند و سپس کنگره آمریکا و کمسیون اتحادیه اروپا تحریم هایی را که در حال حاضر تعلیق شده اند برای همیشه لغو کنند تا ایران هم معاهده الحاقی را به تصویب مجلس شورای اسلامی برساند.
فضای سیاسی آن روز که از الان قابل پیش بینی نیست می تواند در آن زمان مانع به انجام رسیدن این مراحل شود. بنابراین ملاحظه می کنید که راه طولانی ای در پیش است. اما تجربه دو سال اجرای توافق ژنو نشان می دهد که بسیاری از این مشکلات با حسن نیت و جدیت قابل حل و فصل هستند.
آیا تحریمهای حقوق بشری و موشکی میتواند روی مباحث اقتصادی که تحریمهای آنها برداشته شده است تأثیر بگذارد؟
به خودی خود خیر، اما این تحریم ها می توانند فضای روانی ایجاد کنند که به فضای کسب و کار در ایران ضربه بزنند. تحریم های حقوق بشری و موشکی بیشتر شامل قرار دادن نام افراد یا برخی سازمان های نظامی در لیست های سیاه می باشد و بنابراین از لحاظ تاثیر اقتصادی همپایه تحریم های فراگیری مانند تحریم نفت و معاملات بانکی، که بر پایه مشروعیت تحریم های سازمان ملل بنا شده بودند، نیستند.
البته بنده معتقدم هستم ایران باید با جدیت با هر گونه تحریمی که به کشور ضربه اقتصادی بزند مقابله کند، اما در عین حال باید مواظب بود در دام تند روهایی در آمریکا که خواهان واکنش تند ایران هستند هم نیافتاد. در این زمینه به گمان من باید به اروپاییها هم فشار آورد تا با ایران همراهی بیشتری کنند. بعنوان مثال در سال 1996 که دولت آمریکا به طور یکجانبه دست به اعمال تحریم بر علیه ایران زد، اتحادیه اروپا قانونی را گذراند که در آن شرکتهای خود را از تبعیت از تحریمهای فرامرزی آمریکا منع کرد. امروز باید به دنبال احیا کردن این قسم بازدارندهها بود.
چهقدر کنگره آمریکا میتواند در برگرداندن یا اعمال تحریمهای جدید توافق هستهای را تحت تأثیر قرار بدهد؟
کنگره نهایت تلاش خود را در این زمینه خواهد کرد هم از روی دشمنی با ایران و هم از روی دشمنی با دولت اوباما. در حال حاضر لااقل 10 لایحه مختلف تحریمی تحت بررسی است. برخی از آنها مثل قانون روادید که جدید تصویب شد از طریق غیر مستقیم (اعمال کنترل بر مرزهای آمریکا در عین اخلال در رونق توریسم و جذب سرمایه در ایران) به ایران ضربه می زند. برخی مستقیما، بعنوان مثال با گرفتن اختیارات اوباما برای تعلیق تحریم های ایران، این کار را می کنند. بزودی قانون اصلی تحریم ایران در آمریکا که بعنوان IRAN SANCTIONS ACT شناخته میشود منقضی خواهد شد و باید تجدید شود تا اختیارات رییس جمهور برای تعلیق تحریم هم تمدید شوند. در این روند احتمال شیطنت از سوی دشمنان توافق در کنگره بسیار زیاد است. بهروی، چالش های بسیاری پیش رو خواهد بود. اما باید به خاطر داشت آنچه منجر به رفع تحریمها شد، شکستن فضای روانی بود که بر علیه ایران ایجاد شده بود. حفظ این فضا در آینده برای مقابله با این دشمنیها ضروری خواهد بود.
چه احتمالاتی برای توافق هستهای در آمریکا وجود دارد با توجه به اینکه این توافق است نه یک معاهده نیست؟
ایالات در آمریکا متعهد به این توافق نیستند چون این یک توافق سیاسی است و نه معاهده ای که به تصویب کنگره رسیده باشد. دولت فدرال هم اختیارات محدودی در این زمینه دارد. 15 ایالت وعده داده اند که تحریم های خود بر علیه ایران را رفع نمی کنند و این در برخی از موارد مشکل زا است، بویژه در ایالت نیویورک که بسیاری از مبادلات بانکی جهان از آن مسیر انجام می شود و ایالت کالیفرنیا که اقتصاد بزرگی دارد و بسیاری از شرکت های انرژی جهان در آنجا منافع مهمی دارند.
البته دولت اوباما وعده داده که این ایالت ها را راضی خواهد کرد که در راه اجرای توافق سنگ اندازی نکنند. ولی مخالفین هم بشدت مشغول تشویق این ایالت ها هستند به اعمال تحریم های جدید. بهر روی بر اساس برجام آمریکا متعهد است که در این زمینه با ایالات برخورد کند و ایران باید هرگونه تخلفی را به کمسیون مشترک بی درنگ اعلام کند.
نگرانی برخی کشورهای منطقه که مخالف این توافقنامه هستند مانند عربستان چه تاثیری خواهد داشت و واکنش این کشورها چه خواهد بود؟
کشورهای منطقه از بازگشت ایران به عرصه دیپلماسی بین المللی و اقتصاد جهانی نگران هستند و گمان می کنند این امر به ضرر آنها خواهد شد. پرسش مهم این است که این کشور ها در عمل چه خواهند کرد. برخی از اقدامات آنها تا کنون آشکار شده است. می توان خرید های عظیم نظامی، برخورد خشن با اقلیت های مذهبی در این کشورها و نمایش قدرت در کشورهای همسایهشان را از این زاویه بررسی کرد. ولی مساله عمیقتری در اینجا وجود دارد و آن نگرانی این کشور ها از این برداشت است که دیگر آمریکا به دنبال مهار ایران نیست.
ببینید، پس از ظهور انقلاب اسلامی کشورهایی در منطقه نگران بسط نفوذ ایران بودند. در دهه نخست انقلاب مسئولیت مهار ایران به عهده صدام بود. در دهه دوم و سوم این مسئولیت به عهده آمریکا قرار گرفت. امروز که بنظر میآید آمریکا دیگر به دنبال مهار ایران نیست، عربستان چهره خشنتری بخود گرفته و به دنبال تشکیل یک هلال سنی در مقابل ایران است. خطری که در اینجا وجود دارد این است که این کشورها وقتی در پروژههایشان برای مهار ایران به نتیجه نرسند، دست به خرابکاری بزنند و مسئولیت آنرا به گردن ایران بیندازند. نمومههای این را در گذشته در ماجرای کشتی کاراین ای و بمبگزاری برجهای خبر شاهد بودیم. بعبارت دیگر آنها مایلاند قبل از اینکه ایران از چاله مساله هستهای خارج شود، آنرا به چاه یک بحران منطقهای بیندازند. باید به شدت نسبت به این خطر حساس بود و کانالهای ارتباطی را با جهان حفظ کرد تا مواضع ایران برای جهان مشخص باید.
آمریکاییها همیشه تلاش بر براندازی در ایران بودهاند و هیچگاه آن را مخفی هم نکردهاند. آیا میتوان تصور داشت با توجه به اسناد موجود رفتار آمریکا در قبال ایران تغییر کرده است و رو به بهبود است؟
بی شک رفتار آمریکا در قبال ایران تغییر کرده است. شما به نطقی که رئیس جمهور آمریکا پس از اجرای برجام کرد نگاه کنید. هیچ اشاره ای به جمله کذایی "همه گزینه ها روی میز است" نشد. من گمان می کنم دولت اوباما نه تنها به علت مقاومت ایران در برابر تحریمها بلکه به علت تجربه منفی تغییر رژیمهای دیگر در منطقه (بخصوص نمونه لیبی) پروژه تغییر رژیم را کنار گذاشته است. اما هیچ تضمینی وجود ندارد که دولت بعدی آمریکا هم همین رویکرد را در پیش بگیرد. اما در هر شرایطی آنچه که تعیین کننده سرنوشت یک کشور است نه توطئههای خارجی بلکه پشتیبانی مردم آن کشور از حکومت ها و میزان مشارکت آنها در اداره کشور اشان است. در عین حال باید قدر کانال ارتباطی بین تهران و واشنگتن را دانست. سالها دشمنان منطقهای ایران از عدم ارتباط این دو کشور استفاده کردند و گوش آمریکا را از توهین و تهمت به ایران پر کردند. تعامل به معنی عادی سازی روابط نیست. اما نه تنها می تواند جلوی سوء تفاهمها را بگیرد، بلکه پروژه ایران هراسی را هم مختل میکند.