گروه جهاد و مقاومت مشرق - غروب پنجشنبهها، در خيابان شهيد كرد محله مجيديه هياهو برپاست چراكه جمعي از جوانان محله در جنبوجوشند تا قرار عاشقيشان را با شهداي محله برپا كنند. اين هفته هم بهرسم گذشته، هر جواني مشغولكاري است. چند نفر سقف برزنتي سبزرنگ را روي پايههاي فلزي مشبك ميگذارند، تعدادي هم ميزها را كنار هم ميچينند و روميزيها را پهن ميكنند و اسفند و وسايل پذيرايي را آماده ميكنند. چندنفريشان هم پارچه نوشتهها و تخته شاسيهاي مزين به تصاوير شهدا را روي ديوارها نصب ميكنند و هر فردي گوشهاي از كار را به دست ميگيرد و همه در تلاشند تا اين مكان را براي قرار ملاقات با شهداي محله مهيا كنند. اينجا پاتوق هفتگي جوانان محله مجيديه است كه ايستگاه «قرار شهدا» نام دارد و جايي براي ميزباني از اهالي محله است.
سال ۹۰ و شروع نخستين قرار
ايده «قرار با شهداي محله» نخستين بار سال ۹۰ به ذهن «داود غلامحسيني» يكي از جوانان فعال محله رسيد. او باوجودي كه از جوانان نسل دوم انقلاب است و دوران جنگ و شهادت را درك و لمس نكرده، اما نسبت به شهدا احساس وظيفه ميكند و همين احساس او را واداشته تا براي زنده نگهداشتن ياد و خاطره آنها كاري انجام دهد. از اينرو نخستين بار دستبهكار ميشود، عكس چند شهيد را تهيه و با هزينه شخصي آنها را روي بنر و تخته شاسي چاپ ميكند و جلو خانهشان جايگاهي براي قرار دادن عكس شهدا و پذيرايي از رهگذران آماده ميكند و هر پنجشنبه ميزبان اهالي محله در ايستگاه قرار با شهدا ميشود. كمكم اين كار باعث استقبال اهالي و جوانان ديگر محله ميشود. بعد از مدتي اين قرار با كمك چند نفر از جوانان محله به يكي از خيابانهاي اصلي و شلوغ محله منتقل ميشود و حالا يك سالي ميشود كه خيابان شهيد كرد، هر پنجشنبه بعد از نماز مغرب و عشا محل قرار با شهداست. قراري كه كاملاً مستقل، خودجوش و مردمي است و ردپايي از هیچ سازمان دولتي و خصوصی در آن ديده نميشود.
از زندگينامه شهدا تا ايستگاه صلواتي
بزرگ و كوچك، زن و مرد، پير و جوان ندارد. ايستگاه قرار با شهدا، متعلق به همه است و همه سر قرار ميآيند و با خادمان اينجا خوشوبش ميكنند. گوشهاي از زندگينامه و وصيتنامهشان را روي پارچه نوشتههاي نصب شده بر ديوار ايستگاه ميخوانند، با تصاوير شهدا عكس يادگاري ميگيرند و عكس شهدا را ميبوسند و بعد با چاي داغ و عدسي يا آنچه بچهها آماده ميكنند، پذيرايي ميشوند. عدهاي از مهمانان پاتوق هم بچههاي جبهه و جنگ هستند كه يك روز با شهدايي كه عكسشان روي ديوار ايستگاه است، همرزم بودهاند. آنها كه ميآيند حال و هواي پاتوق عوض و بازار خاطرهها هم گرم ميشود. بيشترشان خاطرهاي از شهداي محله دارند كه تعريف ميكنند، بين جستوجوي خاطراتشان منقلب ميشوند، بغض ميكنند، اشك ميريزند و ميروند. اما عزيزترين مهمانان اين پاتوق، خانواده شهدا هستند كه وقتي تصوير شهيدشان را ميبينند، دلشان ميخواهد به بچهها كمكي كنند. يكي از اعضاي اين پاتوق دراينباره خاطرهاي ميگويد: «چند ماه پيش مادر يكي از شهداي محله عصازنان به ايستگاه آمد، وقتي عكس شهيدش را ديد، چنددقيقهاي با بغض و لبخند بهعكس خيره شد و رفت. تابستان بود و ما در ايستگاه شربت آبليمو ميداديم، مادر شهيد بعد از چند دقيقه با يك كيسه شكر برگشت و آن را به بچهها داد.» به گفته اين باني جوان قرار است در آينده برنامههاي ديگري هم در پاتوق انجام دهند، مثلاً روز تولد شهدا يا سالروز شهادتشان در پاتوق مراسم بگيرند و خانواده شهدا را دعوت كنند.
گراميداشت ياد شهدا
باني جوان پاتوق قرار با شهدا از خانواده معظم شهدا نيست، اما ارادت زيادي به شهداي محله و خانوادهشان دارد. وقتي از انگيزهاش براي ايجاد پاتوق قرار با شهدا ميپرسيم، ميگويد: «درست است كه ما از نسل بچههاي جبهه و جنگ نيستيم، اما خاطره رشادت شهدا زياد به گوشمان رسيده است. آنها دلاور مرداني بودند كه در سختترين روزها، امام(ره) را تنها نگذاشتند و براي دفاع از كشور از جان خود گذشتند. پس ما همه مديون شهدا هستيم و اين كمترينكاري است كه ميتوانيم براي آنها انجام دهيم. علاوه بر اين رهبر معظم انقلاب هم فرمودهاند زنده نگهداشتن ياد شهدا كمتر از شهادت نيست.»
تلاش در جبهه فرهنگي
«احمدرضا احساني» از فعالان پاتوق قرار با شهدا و عضو شوراياري محله مجيديه است. او درباره انگيزهاش براي شركت در اين پاتوق ميگويد: «دلم ميخواست براي كشورمكاري انجام دهم براي همين وارد جبهه فرهنگي شدم تا در حد توانم براي زنده نگهداشتن نام شهدا فعاليت كنم. از اينرو وقتي فهميدم جوانان محله، اين كار را شروع كردهاند با خوشحالي به آنها پيوستم و بخشي از كارهاي فرهنگي را به عهده گرفتم. با وجودی که اين كار خودجوش است و زير نظر هيچ نهاد يا ارگاني نيست، خيلي خوب جلو ميرود و خوشبختانه در حال حاضر به همت اين جوانان، اين قرار پنجشنبهها علاوه بر تهران در شهرستان پرديس هم برگزار ميشود.»
هدف، لحظهای و تفكر است
اين پاتوق با حضور۲ـ ۳نفر از جوانان محله شكلگرفته و حالا حدود ۱۵خادم دارد. جواناني كه خودشان را مديون شهدا ميدانند و از سال گذشته كه پاتوق به شكل رسمي در خيابان شهيد كرد برپا ميشود، هر هفته حضور دارند. اما باوجود تلاش ما براي انجام گفتوگو و تهيه عكس، هيچكدام حاضر به گفتوگو نميشوند. آنها ميگويند: «ما در مقابل شهدا كه جانشان را در راه عشق به وطن دادند،كاري نكرديم كه اسممان مطرح شود.» از اينرو سراغ «عباس اسماعيل بيگي» از اعضاي شوراياري محله مجيديه كه آشنايي نزديكي با بچههاي اين پاتوق محله دارد، ميرويم. او ميگويد: «بيشتر اين جوانان را ميشناسم. دلشان ميخواهد براي شهدا كاري انجام دهند. آنها از جايي حمايت نميشوند، ميخواهند مستقل باشند. بدون ريا، بيادعا و خودجوش كار زيبايي را شروع كردهاند و چون نيتشان پاك است، كارشان هم از نظر كمي و هم كيفي بركت دارد. حتي چند نفر از ساكنان غرب تهران هم به عشق اين پاتوق پنجشنبهها به محله مجيديه ميآيند، چون شهدا مورد احترام و متعلق به همه مردماند. خيلي از كساني هم كه براي نخستين بار ازاينجا عبور ميكنند، ميايستند، بخشهايي از وصيتنامه يا زندگينامه شهدا را ميخوانند. همين تأمل و تفكر هدف اصلي كار اين بچهها در اين جبهه فرهنگي است.»
نگاه ويژه شهدا به پاتوق
برپايي ايستگاه، چاپ عكس، پذيرايي و ساير برنامههاي قرار شهدا هزينههايي دارد كه به همت خادمان ايستگاه و از نذورات رهگذران و خانواده شهدا تأمين ميشود و بسيار هم با بركت است. باني پاتوق باور دارد شهدا در قرار پنجشنبههاي ايستگاه بچههاي مجيديه حاضر و ناظرند. او ميگويد: «خانواده يكي از شهداي محله نذر داشتند و مدتي پول روي هم ميگذاشتند و به اين ايستگاه ميدادند. يك هفته يكي از خواهران آن شهيد فراموش ميكند سهمش را بپردازد، برادر شهيدش به خوابش ميرود و به او ميگويد: «اين هفته يادت رفته پول ايستگاه را بدهي.» خواهر شهيد خوابش را براي اعضاي خانواده تعريف ميكند و فرداي آن روز از طريق يكي از اعضا خانواده سهم پول هفتگي خود را به ايستگاه ميپردازد.
منبع: همشهری محله
سال ۹۰ و شروع نخستين قرار
ايده «قرار با شهداي محله» نخستين بار سال ۹۰ به ذهن «داود غلامحسيني» يكي از جوانان فعال محله رسيد. او باوجودي كه از جوانان نسل دوم انقلاب است و دوران جنگ و شهادت را درك و لمس نكرده، اما نسبت به شهدا احساس وظيفه ميكند و همين احساس او را واداشته تا براي زنده نگهداشتن ياد و خاطره آنها كاري انجام دهد. از اينرو نخستين بار دستبهكار ميشود، عكس چند شهيد را تهيه و با هزينه شخصي آنها را روي بنر و تخته شاسي چاپ ميكند و جلو خانهشان جايگاهي براي قرار دادن عكس شهدا و پذيرايي از رهگذران آماده ميكند و هر پنجشنبه ميزبان اهالي محله در ايستگاه قرار با شهدا ميشود. كمكم اين كار باعث استقبال اهالي و جوانان ديگر محله ميشود. بعد از مدتي اين قرار با كمك چند نفر از جوانان محله به يكي از خيابانهاي اصلي و شلوغ محله منتقل ميشود و حالا يك سالي ميشود كه خيابان شهيد كرد، هر پنجشنبه بعد از نماز مغرب و عشا محل قرار با شهداست. قراري كه كاملاً مستقل، خودجوش و مردمي است و ردپايي از هیچ سازمان دولتي و خصوصی در آن ديده نميشود.
از زندگينامه شهدا تا ايستگاه صلواتي
بزرگ و كوچك، زن و مرد، پير و جوان ندارد. ايستگاه قرار با شهدا، متعلق به همه است و همه سر قرار ميآيند و با خادمان اينجا خوشوبش ميكنند. گوشهاي از زندگينامه و وصيتنامهشان را روي پارچه نوشتههاي نصب شده بر ديوار ايستگاه ميخوانند، با تصاوير شهدا عكس يادگاري ميگيرند و عكس شهدا را ميبوسند و بعد با چاي داغ و عدسي يا آنچه بچهها آماده ميكنند، پذيرايي ميشوند. عدهاي از مهمانان پاتوق هم بچههاي جبهه و جنگ هستند كه يك روز با شهدايي كه عكسشان روي ديوار ايستگاه است، همرزم بودهاند. آنها كه ميآيند حال و هواي پاتوق عوض و بازار خاطرهها هم گرم ميشود. بيشترشان خاطرهاي از شهداي محله دارند كه تعريف ميكنند، بين جستوجوي خاطراتشان منقلب ميشوند، بغض ميكنند، اشك ميريزند و ميروند. اما عزيزترين مهمانان اين پاتوق، خانواده شهدا هستند كه وقتي تصوير شهيدشان را ميبينند، دلشان ميخواهد به بچهها كمكي كنند. يكي از اعضاي اين پاتوق دراينباره خاطرهاي ميگويد: «چند ماه پيش مادر يكي از شهداي محله عصازنان به ايستگاه آمد، وقتي عكس شهيدش را ديد، چنددقيقهاي با بغض و لبخند بهعكس خيره شد و رفت. تابستان بود و ما در ايستگاه شربت آبليمو ميداديم، مادر شهيد بعد از چند دقيقه با يك كيسه شكر برگشت و آن را به بچهها داد.» به گفته اين باني جوان قرار است در آينده برنامههاي ديگري هم در پاتوق انجام دهند، مثلاً روز تولد شهدا يا سالروز شهادتشان در پاتوق مراسم بگيرند و خانواده شهدا را دعوت كنند.
گراميداشت ياد شهدا
باني جوان پاتوق قرار با شهدا از خانواده معظم شهدا نيست، اما ارادت زيادي به شهداي محله و خانوادهشان دارد. وقتي از انگيزهاش براي ايجاد پاتوق قرار با شهدا ميپرسيم، ميگويد: «درست است كه ما از نسل بچههاي جبهه و جنگ نيستيم، اما خاطره رشادت شهدا زياد به گوشمان رسيده است. آنها دلاور مرداني بودند كه در سختترين روزها، امام(ره) را تنها نگذاشتند و براي دفاع از كشور از جان خود گذشتند. پس ما همه مديون شهدا هستيم و اين كمترينكاري است كه ميتوانيم براي آنها انجام دهيم. علاوه بر اين رهبر معظم انقلاب هم فرمودهاند زنده نگهداشتن ياد شهدا كمتر از شهادت نيست.»
تلاش در جبهه فرهنگي
«احمدرضا احساني» از فعالان پاتوق قرار با شهدا و عضو شوراياري محله مجيديه است. او درباره انگيزهاش براي شركت در اين پاتوق ميگويد: «دلم ميخواست براي كشورمكاري انجام دهم براي همين وارد جبهه فرهنگي شدم تا در حد توانم براي زنده نگهداشتن نام شهدا فعاليت كنم. از اينرو وقتي فهميدم جوانان محله، اين كار را شروع كردهاند با خوشحالي به آنها پيوستم و بخشي از كارهاي فرهنگي را به عهده گرفتم. با وجودی که اين كار خودجوش است و زير نظر هيچ نهاد يا ارگاني نيست، خيلي خوب جلو ميرود و خوشبختانه در حال حاضر به همت اين جوانان، اين قرار پنجشنبهها علاوه بر تهران در شهرستان پرديس هم برگزار ميشود.»
هدف، لحظهای و تفكر است
اين پاتوق با حضور۲ـ ۳نفر از جوانان محله شكلگرفته و حالا حدود ۱۵خادم دارد. جواناني كه خودشان را مديون شهدا ميدانند و از سال گذشته كه پاتوق به شكل رسمي در خيابان شهيد كرد برپا ميشود، هر هفته حضور دارند. اما باوجود تلاش ما براي انجام گفتوگو و تهيه عكس، هيچكدام حاضر به گفتوگو نميشوند. آنها ميگويند: «ما در مقابل شهدا كه جانشان را در راه عشق به وطن دادند،كاري نكرديم كه اسممان مطرح شود.» از اينرو سراغ «عباس اسماعيل بيگي» از اعضاي شوراياري محله مجيديه كه آشنايي نزديكي با بچههاي اين پاتوق محله دارد، ميرويم. او ميگويد: «بيشتر اين جوانان را ميشناسم. دلشان ميخواهد براي شهدا كاري انجام دهند. آنها از جايي حمايت نميشوند، ميخواهند مستقل باشند. بدون ريا، بيادعا و خودجوش كار زيبايي را شروع كردهاند و چون نيتشان پاك است، كارشان هم از نظر كمي و هم كيفي بركت دارد. حتي چند نفر از ساكنان غرب تهران هم به عشق اين پاتوق پنجشنبهها به محله مجيديه ميآيند، چون شهدا مورد احترام و متعلق به همه مردماند. خيلي از كساني هم كه براي نخستين بار ازاينجا عبور ميكنند، ميايستند، بخشهايي از وصيتنامه يا زندگينامه شهدا را ميخوانند. همين تأمل و تفكر هدف اصلي كار اين بچهها در اين جبهه فرهنگي است.»
نگاه ويژه شهدا به پاتوق
برپايي ايستگاه، چاپ عكس، پذيرايي و ساير برنامههاي قرار شهدا هزينههايي دارد كه به همت خادمان ايستگاه و از نذورات رهگذران و خانواده شهدا تأمين ميشود و بسيار هم با بركت است. باني پاتوق باور دارد شهدا در قرار پنجشنبههاي ايستگاه بچههاي مجيديه حاضر و ناظرند. او ميگويد: «خانواده يكي از شهداي محله نذر داشتند و مدتي پول روي هم ميگذاشتند و به اين ايستگاه ميدادند. يك هفته يكي از خواهران آن شهيد فراموش ميكند سهمش را بپردازد، برادر شهيدش به خوابش ميرود و به او ميگويد: «اين هفته يادت رفته پول ايستگاه را بدهي.» خواهر شهيد خوابش را براي اعضاي خانواده تعريف ميكند و فرداي آن روز از طريق يكي از اعضا خانواده سهم پول هفتگي خود را به ايستگاه ميپردازد.
منبع: همشهری محله