گروه ورزشی مشرق - انتخابات پارلمانی در هر کشوری تعداد قابل توجهی از علاقهمندان به دنیای سیاست و مسائل اجتماعی را برای حضور در عرصه قانون گذاری جذب و تحریک می کند. مردان و زنانی که با تکیه بر مطالعات، صبغه فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، حقوقی و اقتصادی خود بر این باورند که می توانند بیش از آنچه که تا قبل از انتخابات بودهاند در خدمت جامعه و کشور خود باشند.
در چنین شرایطی وقتی به فهرست نهایی احزاب و شهرها و محلهها نگاه میکنی، بی اختیار چشمت به نامهایی آشنا دوخته می شود، نامهایی که نمیدانی چرا باید برای تو آشنا باشند ولی هستند. از خود شاید می پرسی چه فرقی بین فلان نام آشنا با دو نام بالا و پایین در فهرست وجود دارد؟ بر چه اساسی اطمینانی غریزی به تو میگوید فقط همین نام است که متعلق به فردی دلسوز و آشناست و درد تو را میشناسد و برای درمانش آمده است.
هویت این فرد در چه فرایندی برای من و توی مخاطب کاملا تعریف شده به نظر میرسد؟ شخصیت او بر چه اساسی تا این حد برایت مشخص، واضح، آشنا و معتبر است؟
اینجا است که ارزش "هویتسازی شخصیت" به میان میآید و اگر نگاهی فرامرزی به موضوع بیندازی متوجه میشوی که متخصصان این امر در جهان با درآمدهای نجومی خود، با سرنوشت بزرگترین انتخابات جهان، چه میکنند.
در بسیاری از بازارها، برند هویت ویژه ای برای یک محصول می آفریند و آنها را به گروه خاصی از جامعه پیوند میدهد. از نظر روانشناسی این گونه کالاها علاوه بر کاربرد ظاهری، برای مشتری تشخص و اعتماد به نفس می آفریند، از این رو مشتری آماده است بهای متفاوتی برای آن بپردازد.
اینجا اما صحبت از کالا نیست، این شخصیت است که باید تن به فرایند هویت سازی بدهد. این هویت گاه با تلاش فرد و در میدان عمل ایجاد می شود و گاه البته با تلاش یک گروه متخصص هویت سازی.
ویژگیهای شخصیتی انسانی توسط عوامل چند بعدی مانند رفتار فردی، ظاهر، نگرش و اعتقادات، و خصوصیات دموگرافیک مشخص میشود. در این میان نقش عوامل برجسته ساز شخصیتی و ابزارهای تبلیغاتی بسیار اهمیت دارند، هنر یکی از این ابزارها است از حضور سرزده و مثلا خودجوش در یک گالری نقاشی به خاطر عشق جوشان شخص به هنر گرفته تا حضوری پر از نور و رنگ و لعاب در کنار ستارگان سینمایی.
ورزش اما همیشه، چیز دیگری است.
کم نیستند چهرههای معتبر که اگر نگوییم تمام قد لااقل تا حدود زیادی، اعتبار خود را مدیون ورزش بوده و هستند. کافی است در صفحات اینترنتی به حضور پررنگ سیاسیون در مراسم ختم یک بازیکن مردمی و محبوب نگاهی بیندازید تا متوجه شوید که ضمن ادای احترام به همه حاضران در آن مراسم و تاکید بر اشراف نویسنده به اهمیت این کار اخلاقی، استفاده از این فرصت تا چه حد اهمیت دارد و مدیر برنامههای این اشخاص تا چه میزان بر این موضوع تاکید دارند.
سیلوستر استالونه از سنین نوجوانی با مشکل عصبی شدید در کنار لب خود آشنا شد، این ایراد فیزیکی ممکن بود به یک کابوس همیشگی برای این مرد بلند پرواز و شهرت طلب تبدیل شود اما یک مدیر برنامه خوب و البته یک کارشناس "هویت سازی شخصیت" کافی بود تا از این کابوس فیزیکی یک برگ برنده رویایی بسازد تا جایی که در دهه ۹۰ میلادی بسیاری از جوانان آمریکای شمالی تمرین میکردند مانند او حرف بزنند و صورت خود را هنگام صحبت کردن شبیه او کج نگه دارند. البته که این اتفاق خوبی نیست و باید به حال جوانانی که اینگونه می شود برایشان الگوسازی کرد، افسوس خورد اما نمی شود حقیقتی را به نام "اهمیت هویت سازی شخصیت" نادیده گرفت.
آرنولد شوارتزنگر نیز هر چند به ظاهر در سینما اوج گرفت و مشخصا شهرت سیاسی امروزش را مدیون هالیوود است اما به هر حال خوب میداند که حضور در استادیومهای بوکس، حمایت از تیم ملی فوتبال آمریکا و تماشاگر تنیس بودن، در شهرت سیاسی امروزش بی تاثیر نبوده است.
وقتی نام او را در اینترنت جستجو کنید به القابی همچون مدل، تهیه کننده، کارگردان، تاجر، سرمایهگذار، نویسنده، نیکوکار، سیاستمدار، بازیگر و بدنساز اتریشی - آمریکایی، برنده جایزه گلدن گلوب بازیگری می رسید اما او امروز فقط به یک چیز افتخار می کند: فرماندار سابق ایالت کالیفرنیا بودن. او ۷ بار قهرمانی در مسابقات مستر المپیا (معتبرترین مسابقات پرورش اندام) در سالهای ۱۹۷۰–۱۹۷۱-۱۹۷۲–۱۹۷۳-۱۹۷۴–۱۹۷۵-۱۹۸۰ را دارد و یکی از پرافتخارترین قهرمانان جهان است. او بدنسازی را از ۱۴ سالگی شروع کرد و در ۲۳ سالگی اولین قهرمانی خود را در مستر المپیا بدست آورد.
وقتی از آرنولد پرسیدند چه پیشنهادی برای اوباما دارد، پاسخ داد: باید بداند که تصویر بسکتبال بازی کردن با دخترانش در حیاط کاخ سفید صد برابر تاثیرگذار تر از تصویرش در بنیاد خیریه است. مدیر برنامه های اوباما باید به جادوی ورزش در سیاست اشراف داشته باشد. باز هم باید تاکید کرد که چنین رفتاری مشخصا به موازات فریب اذهان عمومی شکل می گیرد و مشخص است که دغدغه اوباما و دخترانش بسکتبال با لبخندی کاملا تزئینی در حیاط کاح سفید نیست اما باز هم به همین بهانه به اهمیت هویت سازی شخصیت اشاره می کنیم.
به حضور سیاستمداران، تاجران بزرگ و تصمیم گیرندههای کلان در جهان داخل عرصه ورزش توجه کنید، باشگاه های بزرگ دنیا یکی پس از دیگری توسط مالکان آسیایی ثروتمند خریداری میشوند، در ابتدای راه به نظر میرسد آن مالک ثروتمند در اندیشه تجارتی دیگر است اما وقتی مشاهده میکنید که شیخ آل ثانی قطری مالاگا را اداره میکند تا با آکادمی جوانان آن در خاک قطر، خوش خدمتی برای آل ثانی و آل نهیان را ادامه داده باشد، وقتی چان لی، مالک بزرگ چینی در بیش از ۱۴ باشگاه گلف جهان ناگهان از پارلمان کشورش سر در میآورد و وقتی دهها اتفاق نظیر این رخ میدهد و رسانهای می شود آن وقت است که مطمئن میشوی این فقط یک تجارت نیست، بلکه راهی شیک و مدرن برای مردمی شدن و ورود بی خطر و کم هزینه به دنیای سیاست است.
ورودی پر از شوخی که با هدایای گرانبهایی چون فرار مالیاتی، شهرت، زندگی رنگارنگ و سفرهای رویایی با پول مردم همراه می شود و انتهایش راه یابی به دنیای جدی سیاست است.
اهمیت هویت سازی شخصیت البته در کشوری که اخلاق مداری و مردم سالاری دینی در آن یک رکن انکار ناپذیر است در مختصاتی مشخص تعریف و جانمایی می شود. در ایران اسلامی نمی شود و البته نباید بشود که فردی تنها با تکیه بر فریب های هویتسازی کاذب وارد دنیای ورزش شده و سپس راهی دنیای سیاست شود، شاهد این مدعا بیداری مردمی است که اسیر تبلیغات کاذب افراد غیر سیاسی نشدند و البته بخش اعظمی از رد صلاحیت هایی که نشان از توجه ویژه مسئولان نهادهای نظارتی داشت و ثابت کرد که قرار نیست فردی خارج از چارچوب قانون و اصول نظام مقدس اسلامی وارد فضای خطیر و مهم انخابات شود.
با وجود اینکه افراد ورزشی زیادی برای حضور در مجلس شورای اسلامی کاندیدا شده بودند اما هیچ یک از آنها موفق به جلب نظر مردم نشدند و رای نیاوردند.
بعد از حضور ورزشیها در شورای شهر اینبار نوبت به مجلس بود تا پای ورزشی ها به آن بازشود و به همین دلیل در این دوره هم به مانند گذشته از خانواده ورزش افرادی برای حضور در بهارستان ثبت نام کردند اما در نهایت هیچ یک از داوطلبان ورزشی موفق به گرفتن کرسی در مجلس نشدند.
دلیل این امر جدا از بدیهیات و موارد مشخص در قانون، می تواند اشتباه در فرایند هویت سازی باشد و البته عدم آگاهی از نقش مهم "مردم"، همان مردمی که بارها ثابت کرده اند اسیر هویت سازیهای بی اساس نخواهند شد و رفتارهای غیر حرفه ای را کاملا حرفه ای پاسخ می دهند. در چنین شرایطی است که مشخص می شود هویت سازی شخصیت در سیاست جمهوری اسلامی هرگاه با محوریت اخلاق و صد البته سرچشمه آن یعنی دین نبوده، شکست خورده است، هر فردی برای استفاده ابزاری از ورزش در راستای افزایش شهرت، به شرط رعایت قانون مجاز است و به چیزی محدود نخواهد شد اما این استفاده اگر حرفه ای، همراه با دانش روز برندینگ و هویت سازی نباشد بدون تردید با شکست مواجه خواهد شد.