گروه جهاد و مقاومت مشرق: یکی از مشکلات عمده و موانع اساسی بر سر راه اتحاد، وجود تعداد زیاد بیسوادها در بین اسرای قسمت دو بود. طوری که در برخی آسایشگاه ها، بین۱۵۰ نفر بالغ بر۷۰تن بیسواد وجود داشت. که توجیه برنامه ها و اهداف برای آنها بسیار مشکل بود، برای از بین بردن این نقیصه تشکیل کلاس های سوادآموزی ضروری بود تا از آن طریق علاوه بر سواد آموزی بتوان بیشتر به این گونه افراد نزدیک شد.
به دنبال این هدف، افراد بیسواد در هر آسایشگاه مشخص شدند و کلاس هایی برای آنها تشکیل شد که معلمین این کلاس ها از بین اسرای با سواد همان آسایشگاه که داوطلب تدریس بودند انتخاب می شدند.
با استفاده از کاغذهای سیگار و قوطی های تاید و مدادی که به طریقی از عراقی ها به دست می آمد، کتابچه ای به عنوان راهنمای تعلیم تهیه شده و به نوبت در اختیار معلمین کلاس ها قرار می گرفت.
برای این که این کتابچه ها و دیگر یادداشت ها به دست عراقی ها نیفتد با احتیاط بسیار از آنها نگهداری می شد. کلاس های سوادآموزی روزها در فضای باز محوطه برگزار می شد.
تخته سیاه این کلاس کف سیمان جلوی آسایشگاه ها و با زمین خاکی، و گچ و قلم آن تکه ای آجر یا ذغال و سنگ بود. مشتاقان این کلاس ها روز به روز افزایش یافته و با گذشت چند هفته، تنها عده انگشت شماری از بیسوادان بودند که در کلاس ها شرکت نمی کرد. در این حال برای این که تجمع افراد مورد سوءظن قرار نگیرد، تعداد کلاس ها افزایش داده شد تا افراد کمتری در هر کلاس شرکت کنند. آنها به صورت پراکنده در گوشه و کنار محوطه حلقه زده و با نزدیک شدن نگهبان مشغول بازی با کار دیگری می شدند.
پیشرفت کیفی سوادآموزی بسیار بالا، جالب توجه و تعجب برانگیز بود. افرادی بودند که حتی الفبا را هم نمی دانستند ولی در مدت کمتر از یک ماه خواندن و نوشتن را درحد رضایت بخشی یاد گرفتند و این چیزی بود که با توجه به امکانات و محدودیت های بسیار، هرکسی را دچار حیرت می کرد.
به موازات کلاس های سوادآموزی و پیشرفت چشم گیر آنها، کلاس های دیگر شروع به کار کردند که از مهمترین آنها می توان کلاس های آموزش قرآن، قرائت و ترجمه و توضیح آیات را نام برد. این کلاس ها نیز مشتاقان بسیاری را به خود جذب کرد.
برای گسترش کلاس های قرآن به خصوص ترجمه و توضیح، کلاس تربیت مربی توسط یکی از برادران طلبه بسیجی دایر شد. افراد شرکت کننده، مطالب آموخته شده را در کلاس های دیگری عنوان می کردند. در هر یک از این کلاس ها مطالب علمی نیز ایراد می شد که این موضوعات جنبی بسته به استعداد مربیان، گوناگون بودند.
فعالیت کلاس های آموزشی قسمت دو به قدری بالا گرفت در زمینه ای مشغول بود و کمتر اوقات بیکاری فراهم می آمد. در این بین افرادی هم به یادگیری زبان انگلیسی و عربی پرداختند که بیشتر کارشان بر روی متون روزنامه ها انجام می شد.
برگزاری کلاس ها تأثیرات بسیار مثبتی بر روحیه همه به جای گذاشت و حس تعاون را روز به روز در بین جمع قوی تر و دوستی ها را مستحکم تر کرد. معمولاً هر کلاس با مشورت و نظرخواهی اعضاء اداره می شد. در این حال ارشدها هم تا حد بسیار زیادی به طرف بچه ها بازگشته و همکاری نسبتاً خوبی با آنها داشتند. لازم به توضیح است که با قدرت گرفتن اسرا تعدادی از ارشدها تعویض و کسان دیگری با انتخابات عمومی به جای آنها گمارده شدند که این خود نیز در رفع موانع کمک شایانی کرد.
راوی: آزاده رضا امیرسرداری /سایت جامع آزادگان
پیشرفت کیفی سوادآموزی بسیار بالا، جالب توجه و تعجب برانگیز بود. افرادی بودند که حتی الفبا را هم نمی دانستند ولی در مدت کمتر از یک ماه خواندن و نوشتن را درحد رضایت بخشی یاد گرفتند و این چیزی بود که با توجه به امکانات و محدودیت های بسیار، هرکسی را دچار حیرت می کرد.