به گزارش مشرق، نشانه
ايمان واقعى آن است كه انسان در همه امور تسليم فرمان خدا و مطيع انبيا و
اوصيا و جانشينان به حق آنان باشد. به چند نمونه از قرآن اشاره مىكنيم:
1. قرآن مىفرمايد: مؤمنان كسانى هستند كه هرگاه با پيامبر اسلام(ص) هستند، بدون اجازه او جلسه را ترك نمىكنند، «واذا كانوا معه على أمرٍ جامع لم يذهبوا حتّى يستأذنوه» (نور ـ 62)
2. قرآن از كسانى كه فرمانده و زمامدار منصوب از طرف پيامبر گرامی اسلام(ص) را نپذيرفتند، انتقاد مىكند.
همين كه يكى از پيامبران الهى، جوان نيرومند و لايقى به نام طالوت را كه فردى گمنام و فقير و چوپانى در اطراف شهر بود، به فرماندهى بنىاسرائيل (آن هم از طرف خدا) منصوب كرد، بهانهگيرى شروع شد و گفتند: او كه ثروت زيادى ندارد، چگونه بر ما حكومت كند و فرمانده ما باشد؟ ما خودمان از او بهتريم.
«انّى يكون له الملك علينا و نحن أحقّ بالملك» (بقره ـ 247) تا آنجا كه گروهى از اطاعت طالوت كه منصوب از طرف خدا و پيامبر بود، سرباز زدند.
3. سرباز زدن از هر يك از دستورات مسلّم دينى خارج شدن از مدار بندگى و ايمان است. بسيارند كسانى كه بخشى از احكام اسلام را مىپذيرند و بخش ديگر را نمىپذيرند. «أفتؤمنون ببعض الكتاب و تكفرون ببعض» ( بقره ـ 85)
آنچه مورد سفارش قرآن است، تسليم عاشقانه است، نه تسليمى همراه با اكراه و اجبار و نق زدن، «و يسلّموا تسليماً» (احزاب ـ 56)
قرآن سوگند ياد مىكند كه مسلمانان ايمان واقعى ندارند جز آنگاه كه اگر پيامبر قضاوتى در مشاجراتشان كرد، هيچگونه اعتراض و سنگدلى در روحشان پيدا نشود، «لايجد فى أنفسهم حرجاً ممّا قضيت» (نساء ـ 65)
سرچشمه اكثر اعتراضات مردم، كوته نظرى و كوتهفكرى و يك بعدى نگرى است. گاهى فقر و گمنامى را مانع دريافت لطف الهى مىدانند و ثروت و شهرت را عامل دريافت. از جلوههاى ظاهرى آگاهند و از استعدادهاى نهفته در افراد گمنام بىخبر.
از سختى كار امروز آگاه؛ ولى از آثار و بركاتى كه در درون سختىهاست غافل هستند.
بنابراین تعبد داشتن در برابر اوامر و نواهی الهی و تسلیم محض بودن در برابر خدا از مهمترین شاخصهای ایمان واقعی یک انسان مؤمن است، که در عمل براساس شناخت و آگاهی خود باید آن را نشان دهد.
1. قرآن مىفرمايد: مؤمنان كسانى هستند كه هرگاه با پيامبر اسلام(ص) هستند، بدون اجازه او جلسه را ترك نمىكنند، «واذا كانوا معه على أمرٍ جامع لم يذهبوا حتّى يستأذنوه» (نور ـ 62)
2. قرآن از كسانى كه فرمانده و زمامدار منصوب از طرف پيامبر گرامی اسلام(ص) را نپذيرفتند، انتقاد مىكند.
همين كه يكى از پيامبران الهى، جوان نيرومند و لايقى به نام طالوت را كه فردى گمنام و فقير و چوپانى در اطراف شهر بود، به فرماندهى بنىاسرائيل (آن هم از طرف خدا) منصوب كرد، بهانهگيرى شروع شد و گفتند: او كه ثروت زيادى ندارد، چگونه بر ما حكومت كند و فرمانده ما باشد؟ ما خودمان از او بهتريم.
«انّى يكون له الملك علينا و نحن أحقّ بالملك» (بقره ـ 247) تا آنجا كه گروهى از اطاعت طالوت كه منصوب از طرف خدا و پيامبر بود، سرباز زدند.
3. سرباز زدن از هر يك از دستورات مسلّم دينى خارج شدن از مدار بندگى و ايمان است. بسيارند كسانى كه بخشى از احكام اسلام را مىپذيرند و بخش ديگر را نمىپذيرند. «أفتؤمنون ببعض الكتاب و تكفرون ببعض» ( بقره ـ 85)
آنچه مورد سفارش قرآن است، تسليم عاشقانه است، نه تسليمى همراه با اكراه و اجبار و نق زدن، «و يسلّموا تسليماً» (احزاب ـ 56)
قرآن سوگند ياد مىكند كه مسلمانان ايمان واقعى ندارند جز آنگاه كه اگر پيامبر قضاوتى در مشاجراتشان كرد، هيچگونه اعتراض و سنگدلى در روحشان پيدا نشود، «لايجد فى أنفسهم حرجاً ممّا قضيت» (نساء ـ 65)
سرچشمه اكثر اعتراضات مردم، كوته نظرى و كوتهفكرى و يك بعدى نگرى است. گاهى فقر و گمنامى را مانع دريافت لطف الهى مىدانند و ثروت و شهرت را عامل دريافت. از جلوههاى ظاهرى آگاهند و از استعدادهاى نهفته در افراد گمنام بىخبر.
از سختى كار امروز آگاه؛ ولى از آثار و بركاتى كه در درون سختىهاست غافل هستند.
بنابراین تعبد داشتن در برابر اوامر و نواهی الهی و تسلیم محض بودن در برابر خدا از مهمترین شاخصهای ایمان واقعی یک انسان مؤمن است، که در عمل براساس شناخت و آگاهی خود باید آن را نشان دهد.