بيلدربرگ اگرچه مدتي است با حضور رسانه ها در مقابل در هتل مخالفت نمي کند اما در داخل محل برگزاري، رازهاي بسياري نهفته است.
هتل بسيار زيبا و مجلل "سورتا هاوس" که به شکل کاخ ساخته شده است، در دل طبيعت جاي گرفته که چشم انداز بسيار زيبايي به سمت کوهستان و درياچه دارد. اين هتل يک کيلومتر و850 متر از سطح دريا ارتفاع دارد و در دو کيلومتري سنت موريتز مستقر است.
سوئيس بار ديگر براي چهارمين بار ميزبان اين گروه بود. . افراد اين گروه مرموز امسال همراهاني نيز با خود داشتند. اين در حالي رخ داد که همدست جنايتکار اين گروه که «کميسيون سه ضلعي» نام دارد در آمريکا نشستي برگزار کرد اما بيلدربرگ براي منحرف کردن رسانه ها، از برگزاري نشست در آمريکا اجتناب کرد. بنياد (باشگاه) بيلدربرگ، بسيار محرمانه و انحصاري به فعاليت خود ادامه مي دهد. براي اينکه در اين بنياد پذيرفته شويد، حتماً بايد داراي يک بانک چند مليتي، شرکت چند مليتي و يا کشور چند مليتي باشيد. اين بنياد پيوسته مورد علاقه سوداگران قدرت، مغزهاي متفکر اقتصادي و رهبران جهاني بوده است. آرزوي اعضاي اين گروه، نيل به هدف مشترک نهايي شان با «کميسيون سه ضلعي» مي باشد: يعني حمله آمريکا به ليبي براي تشديد ناآرامي منطقه و نهايتاً حمله آمريکا به ايران و سوريه و لبنان به جانبداري از رژيم اسرائيل.
در طي سالهاي اخير بيلدربرگيها بسيار از تلاش کساني که خود آنها را «ناسيوناليستهاي شيطان صفت» ميخوانند و مانع از تشکيل «دولت واحد جهاني» توسط اين گروه شدهاند گلهمند و شاکي هستند. اين گروه ميخواهد قيمت نفت تغيير پيدا کند تا بدينوسيله آندسته از مردم آمريکا که مخالف تشکيل «حکومت واحد جهاني» هستند نهايتاً سر تسليم خم کنند. آنها ميخواهند در آينده جنگها را راه بيندازند تا به سود برسند و با «حکومت واحد جهاني» خود نهايتاً صلح را به وجود بياورند؛ البته اگر در آن زمان بشود صلح ايجاد کرد. پيداست که سوئيس بايد جايگاه مطلوب آنها باشد. چرا که سوئيس به دور از چالشهاي سياسي سالهاست که خود را از نظر سياسي بيطرف اعلام کرده است و اين براي آنها يعني جايگاه آرام براي جلساتشان.
اسامي ميهمانان کنفرانس بيلدربرگ 2011 ميلادي
سازمان هاي بين المللي
آندرس فو راسموسن: دبيرکل پيمان آتلانتيک شمالي (ناتو)
خواکين آلمونيا: معاون رئيس کميسيون اروپا
فرانس ون ديلي: رئيس ستاد رياست شوراي اروپايي
نيلاي کوراس: معاون رئيس کميسيون اروپا و کميسارياي محاسبات و برنامه ريزي
هرمان ون رومپاي: رئيس شوراي اروپا
ژوزت شيران: مدير اجرايي برنامه جهاني غذاي سازمان ملل متحد
خاوير سولانا: رئيس مرکز اقتصاد جهاني و ژئوپلتيک ESADEgeo
ژان کلود تريشه: رئيس بانک مرکزي اروپا
رابرت زوليک: رئيس بانک جهاني
آمريکا
هنري کيسينجر: تئوريسين و رئيس شرکتهاي مختلف و مشاور سابق امنيت ملي آمريکا
بيل گيتس: رئيس سابق مايکروسافت و رئيس فعلي بنياد «گيتس»
رابرت گيتس: وزير دفاع آمريکا
کيت الکساندر: رئيس و گرداننده آژانس امنيت ملي
راجر آلتمن: رئيس شرکت «شرکاي اورکُر»
جف بزوس: بنيانگذار و مدير اجرايي سايت آمازون
تيموتي سي. کالينز: مدير اجرايي بنياد سهام کتاب موسوم به «ريپلوود»
مارتين فلدشتاين: استاد اقتصاد دانشگاه هاروارد
رايد هافمن: يکي از بنيانگذاران و مدير اجرايي سايت «لينکن»
کريس هيوز: يکي از بنيانگذاران سايت «فيس بوک»
کنت جاکوبز: رئيس و مدير اجرايي «لازارد»
جيمز جانسون: نايب رئيس «پرسوس»
وردون جوردن جونيور: مدير ارشد شرکت «لازارد فررس»
جان کين: سهامدار ارشد شرکت «شرکاي اس سي پي» و ژنرال بازنشسته ارتش
کلاس کلاينفلد: رئيس و مدير اجرايي «آلکوآ»
هنري کراويس: يکي از رؤسا و مدير اجرايي شرکت سهامي «کوهلبرگ و رابرتز»
ماري خوزه کراويس: قائم مقام مؤسسه «هادسون»
چنگ لي: قائم مقام و گرداننده مؤسسه پژوهشي جان ال. تورنتون در چين
کريگ ماندي: مدير بخش استراتژي و پژوهش مايکروسافت
پيتر اورزاگ: قائم مقام شرکت «سيتي گروپ گلوبال مارکتز»
ريچارد پرل: رئيس مؤسسه «سرمايه گذاري براي پژوهش درباره سياست» و طراح حمله به عراق و افغانستان
ديويد راکفلر: سرمايه دار معروف و رئيس سابق بانک منهتن
چارلي رز: ويراستار و گوينده برنامه «چارلي رز»
رابرت رابين: يکي از رؤساي شوراي مناسبات خارجي و رئيس سابق خزانه داري
اريک اشميت: مدير اجرايي گوگل
جيمز اشتاينبرگ: معاون وزير کشور
پيتر تيل: رئيس شرکت «مديريت سرمايه گذاري کلاريوم»
کريستين وارني: معاون رئيس کميته «آنتي تراست»
جيمز دبليو واپل: مدير بنيانگذار مؤسسه «مکس پلانک» در رابطه با آمار جمعيت
کوين وارش: فرماندار سابق
جيمز ولفنسان: رئيس شکرت ولفنسان
انگليس
مارکوس آگيوس: رئيس بارکلي PLC
داگلاس فلينت: رئيس هولدينگ HSBC
جان کر: عضو مجلس اعيان، معاون رئيس هلندي رويال شل
ريچارد لامبرت: مستقل، مدير اجرايي ارنست اند يانگ
پيتر ماندلسون: عضو مجلس اعيان رئيس شوراي جهاني
جان ميچلت وايت: مديرمسؤول هفته نامه اکونوميست
جرج آزبورن: رئيس خزانه داري انگليس
روري استوارت: عضو پارلمان انگليس
مارتين تيلور: رئيس امور بين المللي Syngenta AG
فرانسه
نيکولاس باورز: شريک تجاري گيبسون ، دان و کراچر LLP
نيکولاس بازاير: مديرعامل گروه آرنالت LVMH
هنري کاستايرز: رئيس هيئت مديره و مديرعامل شرکت AXA
موريس لوئي: رئيس هيئت مديره و مديرعامل گروه شرکت هاي پابليکيز
تيري مونت باريل: رئيس مؤسسه روابط بين الملل فرانسه
اوليويه روي: استاد کرسي نظريه اجتماعي و سياسي انستيتو دانشگاهي اروپايي
آلمان
آنجلا مرکل: صدراعظم آلمان
يوزف آکرمن: رئيس هيئت مديره و کميته اجرايي گروه دويچه بانک
توماس اندرز: مديرعامل شرکت ايرباس SAS
پيتر لاشر: رئيس و مديرعامل شرکت زيمنس
ماتياس ناس: سردبير بخش خبرنگاران بين المللي نشريه دي زايت
يير استين براک: عضو مجلس فدرال و وزير سابق دارايي
بلژيک
لوک کويين: رئيس بانک ملي بلژيک
اتيني داوينون: وزير امور خارجه
توماس لي سن: رئيس نهاد اوميکور
چين
يينگ فو: معاون وزير امور خارجه
ياپينگ هوانگ: استاد اقتصاد در مرکز تحقيقات اقتصادي دانشگاه پکن
دانمارک
آندرياس الدراپ: مديرعامل شرکت "دانگ انرژي"
اولريش فدرزپيال: معاون رئيس جمهور، امور جهاني Haldor Topsøe A / S
پيتر اسکاتز: عضو مديريت اجرايي بانک نوردي اي.بي
فنلاند
ماتي آپونن: مدير بازرگاني فنلاند و انجمن سياسي EVA
اوله جوهانسون: رئيس کنفدراسيون صنايع EK فنلاند
جورما اوليلا: رئيس شرکت نفتي رويال داچ شل
ميخائيل پنتي کاينن: صاحب امتياز و سردبير ارشد هلسينکي سانومات
يونان
جرج ديويد: رئيس شرکت کوکاکولا H.B.C. S.A
گيکاس هاردووليس: اقتصاددان ارشد و مدير واحد تحقيق و توسعه بانک اروپا EFG
جرج پاپا کنستانتينو: وزير دارايي
لوکاس زولکاليس: رئيس ELIAMEP Grisons
ايرلند
پل گالاگر: مشاور ارشد، دادستان سابق کل کشور
ميخائيل مک داول: مشاور ارشد کتابخانه قانون، معاون سابق نخست وزير
پيتر ساترلند: رئيس بخش بين المللي گلدمن ساکس
ايتاليا
فرانس برنابا: مديرعامل شرکت مخابراتي SPA ايتاليا
جان الکان: رئيس کمپاني فيات
ماريو مونتي: رئيس بخش بازرگاني بين المللي لوئيجي بوسوني
پائولو اسکاروني: مديرعامل شرکت بيمه اني S p A
جوليو ترومونتي: وزير امور اقتصادي و دارايي
کانادا
مارک کارني: رئيس بانک مرکزي کانادا
ادموند کلارک: رئيس هولدينگ و مديرعامل بانک TD
فرانک مک کنا: معاون امور بانکي هولدينگ TD
جيمز اوربينکسي: استاد پزشکي و علوم سياسي دانشگاه تورنتو
رابرت ريچارد: رئيس Torys LLP
هدر رايزمن: رئيس هيئت مديره و مديرعامل شرکت کتاب و موسيقي اينديگو مؤسسه بروکينگز
هلند:
ويلهلمينا آرمگارد: پادشاه هلند
مارک بولاند: مدير اجرايي هولدينگ مارکس اند اسپنسر PLC
مارک چاونز: ستون نويس سياسي در نشريه هندزبلات NRC و استاد روزنامه نگاري
ويکتوز هالبرستات: استاد اقتصاد دانشگاه لايدن، دبيرکل افتخاري سابق گردهمايي بيلدربرگ
يوري روزنتال: وزير امور خارجه
نروژ
هاکان: پادشاه نروژ
ايگل مايکل بوست: رئيس پيشين هيئت مديره SAS ، SK Hydro ASA
اوله پيتر اوترسن: رئيس دانشگاه اسلو
ارنا سولبرگ: دبيرکل حزب محافظه کار نروژ
اتريش
اسکار برونر: مديرعامل و صاحب امتياز استاندارد مديان AG
ورنر فايمان: صدراعظم فدرال اتريش
والتر روتنستينر: رئيس هيئت مديره Raiffeisen Zentralbank Österreich AG
رادولف شولتن: عضو هيئت مديره اجرايي Oesterreichische Kontrollbank AG
پرتغال
فرانسيسکو پينتو باسلمائو: رئيس مؤسسه ايمپرسا و نخست وزير سابق
کلارا آلوز فررا: نويسنده و مدير روزنامه کلارف ال دي اي
آنتونيو نوگوئيرا: عضو ارشد انجمن سرمايه داران خوزه دملو
سوئد
الکسي مورداشو: رئيس شرکت سورستال
کارل بيلدت: وزير امور خارجه
اوا بيورلينگ: وزير بازرگاني
جاکوب والنبرگ: تاجر و سرمايه گذار معروف
سوئيس
پيتر برابک لتما: رئيس شرکت نستله در سوئيس
هانس گرات: رئيس ارشد بازار سياستگذاري مراقبتهاي پزشکي؛ رئيس واحد تجاري سازمان غددشناسي و رئيس شرکت داروسازي فيزر
باربارا يانوم اشتاينر: رئيس سازمان عدالت، امنيت و سلامت
آندره کودلسکي: رئيس و مدير اجرايي گروه کودلسکي
دوريس لوتارد: رايزن و مستشار فدرال
مارتين اشميد: رئيس دولت بلوک گريسونز در شرق سوئيس
رالف شوآيگر: از بالاترين مقامات مجلس سوئيس
رالف سايرون: رهبر انجمن هولکيم و لونزا
دانيل ال. واسلا: رئيس بنياد نوارتيس
يورگ ويتمر: رئيس بنياد جيوادان و کلاريان
اسپانيا
سوفيا: ملکه اسپانيا
خوزه لوييز زاپاترو: نخست وزير اسپانيا
ماريا دولورس دو کاسپدال: رهبر «حزب مردم»
برناردينو لئونگراس: رهبر حزب «رهبري اسپانيايي»
خوآن ماريا نين جنوآ: رئيس و مدير اجرايي لاکايخا
ترکيه
طيبه گولک دوماج: وزير سابق کشور
مصطفي کُوچ: رئيس سهام «کُوچ»
سفيکا پکين: رئيس مشترک دفتر حقوقي «پکين و بايار»
2- سانسور اينترنتي: ويلدربرگ قوياً نگران تأثير اينترنت بر حرکتهاي آزاديخواهانه جهان امروز است. بدينوسيله سعي شده که اخيراً بستههاي پيشنهادي ارائهشده در کنگره آمريکا براي اختصاص سرمايه به منظور تنزل دادن اينترنت به محدودترين و پايينترين سطح ممکن مورد توجه جدي قرار گيرد.
کميسيون اروپا هم بتازگي به اِعمال قوانين شديد و سختگيرانه براي محدود کردن آزاديهاي فردي در اينترنت و نابودي فضاي بيطرفي و دموکراسي چراغ سبز نشان داده است. در آمريکا هم رسانههايي که حکم مرغ مقلد را دارند بظاهر مخالف مجموعه اين قوانين که ACTA نام دارد هستند و در خفا دست در دست بيلدربرگيها دارند چرا که خود از بيلدربرگيها هستند. اين قوانين، يعني خفهکردن انسانهاي وارسته که براستي به نام و اعتقاد حفظ کپيرايت و مبارزه با تروريسم قصد دارند جلوي بيلدربرگ و دستان نامرئي مدعيان مالکيت کره زمين بايستند.
3- به درازا کشاندن بحران اقتصادي: بيلدربرگيها سعي دارند تا ميزان ورشکستگيهاي بانکي و مردمي را تا حد اعلا بالا ببرند. آنها کشورهاي پرتغال، ايرلند، يونان و ديگر اعضاي اتحاديه اروپا در درجه اول اهميت قرار دادهاند.
مغز شرور پنهان (بيلدربرگ) خواستار افزايش چشمگير قيمت نفت و گاز و سقوط اقتصاد کشورهاست؛ کافي است به مرگ دلار، افزايش قيمت انرژي، و شلوغيها واعتراضات سراسر دنيا توجه کنيد؛ آنوقت خواهيد يافت بيلدربرگ چه ميخواهد.
4- تعيين رئيس جديد صندوق بينالمللي پول: اين شخص در اين گردهمايي مشخص شد. استانلي فيشر، رئيس بانك مركزي رژيم صهيونيستي، پيشتر آمادگي خود را براي تصدي پست رياست صندوق بينالمللي پول اعلام كرده بود. مقامي كه قبلاً دومينيك استراسكان آن را بر عهده داشت كه خود نيز از دعوتشدگان چندساله جلسات بيلدربرگ بوده است. فيشر همچنين يكي از اعضاي شوراي مناسبات خارجه كميسيون سه ضلعي است.
استراسكان پس از اتهام مبني بر تجاوز به يك پيشخدمت هتل از اين پست استعفا داد. بسياري معتقدند كه بيلدربرگ، طراح اين داستان و عامل به جريان افتادن مجدد اين پرونده پس از گذشت سالها بوده تا بدينوسيله او را از اين پست كنار بگذارد.
5- افزايش جنگ و کشتار: منبع خبري جيم تاكر در جلسه بيلدربرگ گفته است كه ايجاد جنگ در خاورميانه يكي از مهمترين برنامههاي بيلدربرگ است. اين منبع گفته كه بيلدربرگيها بر اين اعتقادند كه جمعيت جهان بسيار زياد شده و فقط جنگ ميتواند تا حدودي اين مشكل را چاره كند. وي به جيم تاكر گفته است كه تمامي افراد عضو بيلدربرگ بصورت متحدالرأي بر اين تصميم استوار بوده و لزوم بروز جنگ را قطعي ميدانند.
کشتار و ذبح انسان و دامن زدن به مرگ و مير در فرقه هاي ماسوني از جمله بيلدربرگ، جزء اصول اصلي است و عوامل اين گروه ها موظفند، تا حد ممکن به جنگ و نسل کشی دامن بزنند تا جمعیت جهان کاهش يابد.
جيم تاكر به عصبانيت شديد بيلدربرگيها اشاره كرده است كه ناشي از حضور خبرنگاران و رسانهها در محل نشست و بروز خبر از داخل به بيرون توسط عوامل شناختهنشده ميباشد. او گفت كه روبرت مردوخ، يهودي صهيونيست متنفذ رسانههاي جهان، از طرف بيلدربرگ مأمور شده بود تا روزنامههاي گاردين و آيريشتايمز را از پوشش خبري گردهمايي منصرف كند كه موفق نشد.
منابع تاكر به وي گفتهاند كه بيلدربرگيها بشدت از حضور رسانهها و معترضان در جلوي هتل محل برگزاري گردهمايي شوكه شدهاند.
حواشي گردهمايي امسال (2011)
2- در روز 9 و 10 ژوئن، "ماريو بورگزيو" عضو حزب لگانورد ايتاليا و كميته آزاديهاي مدني، عدالت و امور رفاهي پارلمان اروپا، خواستار ورود به گردهمايي و اعتراض به بيلدربرگ شد كه سرانجام از سوي تيم محافظان گردهمايي بشدت مورد حمله قرار گرفته و با بيني شكسته بازداشت شد. بورگزيو طبق يك عمل قانوني خواستار ورود به سالن بوده و به همين دليل از گارد امنيتي و پليس سوئيس شكايت كرده است. سفارت ايتاليا در سوئيس هم خواستار بررسي اتفاقات شده است. بورگزيو خود در اين مورد ميگويد: "در اغاز پليس سوئيس مرا بازداشت كرد و سپس گارد امنيتي با وحشيانهترين حالت به من حمله كرد. بله، من به بيلدربرگيها اعتراض ميكنم چون بدون رضايت انسانهاي اين كره خاكي هر چه دلشان بخواهد ميكنند و در مورد سرنوشتها انسانها تصميمگيري ميكنند. اين بنياد با مخفيكاري كارش را جلو ميبرد."
3- عدهاي از نمايندگان مجلس سوئيس به رهبري "دومينيک بائتيگ" در مقابل محل برگزاري گردهمايي تجمع کردند و خواستار دستگيري چند تن از اعضاي اين محفل ماسوني از جمله هنري کسينجر، جرج دبليو بوش، ديک چني، و ريچارد پرل که از سوي دادگاههاي بين المللي جنايتکار جنگي شناخته شده و تحت پيگرد هستند، شدند. کسينجر و پرل از مدعوين هميشگي بيلدربرگ هستند و کسينجر که يک يهودي صهيونيست سرشناس است معمولاً رياست جلسات را بر عهده دارد. ريچارد پرل، يهودي صهيونيست و از اصليترين استراتژيستهاي سياست خارجي و راهبردهاي نظامي پنتاگون و طراح اصلي جنگ عراق و افغانستان و اشغال اين دو کشور بود که اکنون به عنوان طراح سرنگوني حکومت سوريه مطرح است.
جرج دبليو بوش در ماه فوريه به دليل صدور حکم بينالمللي مبني بر دستگيري وي به علت جنايت در گوانتانامو به سوئيس پناه برد.
لوکاس رايمن، يکي از سياستمداران سوئيسي اذعان داشت که «حزب مردم» مجلس سوئيس قوياً با اعمال صندوق بين المللي پول، بانک جهاني و بنياد بيلدربرگ آشنا و با آنها مخالف است.
گفتني است که بائتيگ شجاعانه گارد امنيتي محل برگزاري گردهمايي و بلدربرگي ها را متوجه عواقب اعمالشان و مخفيسازيهاي عليه حقوق بشر کرده است.
4- حضور جوانان همجنسباز در ساعات پذيرايي گردهمايي: منابع جيم تاکر از حضور مردان تنفروش همجنسباز در خلال ساعات پذايرايي از ميهمانان گردهمايي خبر دادند. به گفته اين منابع، اين افراد پيش از حضور ميهمانان، وارد تالار «ال پاراديزو» شده و همراه با متصديان پخش مشروبات الکلي، نمايشها و پذيراييهاي مختلفي را در آنجا انجام دادهاند که بسيار هم هزينه در بر داشت. يکي از متصديان مشروبات الکلي، چاقوي کوچکي را که ابزار کار وي بوده همراه داشته است که به علت يافتن آن در جيب او، ساعتها توسط تيم امنيتي مورد سؤال قرار گرفته است.
5- در روز 11 ژوئن، بيلدربرگيها با خيل عظيمي از معترضان روبرو شدند. "اريخ اشميت" مدير اجرايي گوگل، "فرانکو برنابي" مدير اجرايي تلهکام ايتاليا، "يينگ فو" وزير امور خارجه چين، "جاکوب والنبرگ" بانکدار و سرمايهدار ميلياردر سوئدي، "توماس اندرز" مدير اجرايي ايرباس، سر "ريچارد لمبرت" مدير بنياد ارنست و يانگ، و "راري استوارت" نماينده محافظهکار مجلس انگليس، زمان خروج از هتل همراه يکديگر بودند و وقتي در حال ورود به مينيبوس براي ترک محل برگزاري گردهمايي بودند، با سيل عظيمي از اعتراض روبرو ميشوند.
وقتي علي اصلان، از فعالان «جبهه ضد بيلدربرگ» خود را به نزديکي توماس اندرز ميرساند و از او ميپرسد که چه در گردهمايي گذشت، اندرز پاسخ مي دهد: "چيز بدي نبود، ما فقط برنامه هامون رو بررسي کرديم!" و وقتي علي اصلان ميگويد: "من متوجه نميشوم؛ اينهمه سياستمدار داخل اون سالن بودند. پس حتماً درباره چيزهاي خيلي مهمي صحبت شده؛ چرا ما اجازه نداريم بدونيم اون تو چي گذشته؟"، توماس اندرز لبخندي زده و فقط ميگويد: "من نميتونم به شما بگم چي اون تو گذشته و شما هم نميتونيد بدونيد".
باشگاه بيلدربرگ: حکومت نامرئي جهان
«بيلدربرگ» يك سازمان جهاني مرموز است كه محافل مختلف سياسي به ديده مشكوك به آن نگريسته و بسياري آن را «حکومت پنهان جهان» ميدانند.
بررسي موشكافانه روند مناسبات بين المللي، پرده از ماهيت «بظاهر متفاوت» دولتهاي غربي برداشته و همه آنها را در يك «مسير واحد» قرار مي دهد. مسيري كه در آن، سياست و اقتصاد و اصول ارزش هاي يك دولت و كشور خاص مطرح نيست و موجوديت نظام هاي سياسي، فقط در قالب اين «واحد» قابل تعريف است. اگر اروپا و آمريكا اختلافات جزيي با هم دارند، در سياست شعارهايي چون دموكراسي، آزادي، حقوق بشر؛ و در اقتصاد نئوليبراليسم، آنها را به هم پيوند زده است. اگرچه اين پيوند در خدمت توهين به دموكراسي، سلب آزادي، نقض حقوق بشر و استثمار جهان سوم قرار گرفته، اما دولت هاي غربي با بهره گيري از بلندگوهاي تبليغاتي خود و سانسور واقعيت ها، در مقابل آگاهي افكار عمومي نيز ايستاده اند. اين همسويي و وحدت رويه، حكايت از يك معمار پشت پرده دارد كه با «تعيين مسير» و «تعريف اصول» مي خواهد دنيا را بر محور خواسته هايش بچرخاند.
به راستي، اين معمار كيست؟ چه شخص يا گروهي دستور روز جهان را مشخص مي كنند؟ آيا امكان دارد كه گروهي كوچك بر كل دنيا حكومت كند و تعيين سران كشورها در دست آن باشد؟ تعيين كننده قيمت نفت و طلا باشد؟
با در نظر گرفتن گروهي متشكل از بزرگترين سرمايه داران جهان، سران رسانه هاي پرمخاطب و تأثيرگذار دنيا، رهبران كشورهاي صنعتي، افراد بانفوذ و تاثيرگذار در عرصه سياست بين الملل و... تصور اين «گروه معمار» چندان هم مشكل نيست.
«بيلدربرگ» يك سازمان جهاني مرموز است كه محافل مختلف سياسي به ديده مشكوك به آن نگريسته و بسياري آن را «حکومت پنهان جهان» مي دانند.
صهيونيست ها در راستاي اهداف خود براي تسخير جهان و تشكيل يك «حکومت واحد» تحت كنترل خود، پس از برنامه ريزي براي در دست گرفتن اهرم هاي سياسي، اقتصادي و تبليغاتي جهان، حال به اين نتيجه رسيده بودند كه بايد اين اهرم ها را در رأس يک هرم جمع كرده و از يك منبع فكري و ايدئولوژيك تغذيه كنند. «بيلدربرگ» اين منبع ايدئولوژيك است كه تقريباً هر سال يكبار رهبران سياسي جهان، رؤساي شركت هاي بزرگ و محافل مالي عظيم كه بازوهاي اقتصادي و بازرگاني دنيا را در انحصار دارند و نيز صاحبنظران عرصه هاي سياسي، اجتماعي و تبليغاتي را در يك نقطه جمع كرده و پشت درهاي بسته دستور كار سال آينده جهان را تعيين مي كند.
اين نهاد تحت كنترل صهيونيست ها همه ابزارهاي لازم را براي تحقق اهداف خود در اختيار دارد. با بهره گيري از رسانه ها و منابع عظيم مالي، قدرت و حكومت در كشورها را به افراد موردنظر خود مي سپارد؛ با استفاده از اهرم هايي چون بانك جهاني، صندوق بين المللي پول، سازمان تجارت جهاني و مانند آنها، قيمت نفت و طلاي سال را تعيين مي كند. به واسطه بازوهاي اجتماعي و حقوقي خود قوانيني را براي كشورها وضع مي كند كه جلو هرگونه تحرك عليه اهداف صهيونيسم را بگيرد.
براساس مدارك موجود، پيوند اروپا و آمريكا به وسيله ناتو، ايجاد بازار مشترك اروپا، روي كارآمدن كساني چون كلينتون، بلر و بسياري كه هنوز نامشان در خفا مانده، استعفاي مارگارت تاچر، وقوع جنگ خليج فارس، تحول نهضت اروپا، تخريب وجهه ژان ماري لوپن ناسيوناليست در فرانسه، تحريم آرژانتين در جريان جنگ «فالك لند»، تقسيم آلمان به دو قسمت شرقي و غربي، همه و همه در جلسات بيلدربرگ تصميم گيري شده اند.
بيلدربرگ به دنبال ايجاد يك دولت جهاني است. دولتي كه اقتصاد و سياست و حتي مذهب آن فقط يك بعد داشته باشد: صهيونيسم.
جلسات بيلدربرگ هر سال در يكي از هتل هاي پنج ستاره دنيا و تحت شديدترين تدابير امنيتي تشكيل مي شود. از آنجايي كه صهيونيسم، رمز موفقيت خود را «پنهان كاري» مي داند، هيچ رسانه اي حق ورود به جلسات آن را ندارد. هتل مورد نظر 48 ساعت قبل از شروع اجلاس قُرق مي شود. مأموران سيا و كشور برگزاركننده، در جاي جاي هتل مستقر مي شوند. به آنها دستور داده مي شود كه هر جنبنده اي را در محدوده چند كيلومتري هتل تحت كنترل داشته و در صورت نياز، افراد مشكوك را خلاص کنند.
كشور برگزاركننده اجلاس، از سوي منابع مالي بيلدربرگ براي رزرو هتل تغذيه مي شود. اسامي دعوت شدگان به اجلاس كاملاً محرمانه مي ماند و كشور ميزبان براي دعوت شدگان ويزا هم صادر نمي كند تا نام آنها در جايي ثبت نشود. محتواي اجلاس كاملا محرمانه مي ماند و هيچ يك از اعضا حق انتشار مطالب مطروحه در جريان نشست ها را ندارد.
تمامي ورود و خروج ها در جريان اين نشست هاي چهار روزه تحت كنترل است. حتي ميوه ها و مواد غذايي كه براي شركت كنندگان تهيه مي شود، كاملاً بازرسي مي شوند. سؤال منتقدان اين است كه «اگر هدف از برگزاري اين اجلاس توطئه چيني عليه ملت ها و كشورها، استثمار جهان سوم، استحمار افكار عمومي، و پيشبرد اهداف شوم صهيونيسم نيست، چرا اين اصل دموكراسي مبني بر «بحث و تبادل نظر علني در مورد مسائل» در بيلدربرگ رعايت نمي شود؟»
سال ها بود كه حتي مكان و زمان برگزاري اجلاس بيلدربرگ نيز فاش نمي شد اما خبرنگاران جسوري هستند كه سال ها به تعقيب بيلدربرگيها پرداخته و به اسناد قابل توجهي در اين مورد دست يافته اند.
از آنجايي كه سران رسانه هاي بزرگ دنيا خود در خدمت بيلدربرگ هستند، اين رسانه ها هيچ گاه اقدام به تشريح كاركرد اين سازمان مخوف نكرده اند. «گوردن تتر» ستون نويس روزنامه انگليسي «فايننشال تايمز» در سال 1974 ميلادي در مطلبي فقط چند سؤال در مورد جلسات بيلدربرگ مطرح كرد، اما بلافاصله توسط گردانندگان روزنامه مذكور، از كار بركنار شد .
تاريخچه
اولين اجلاس بيلدربرگ از 29 تا 31 مه 1954 ميلادي در هتل «بيلدربرگ» متعلق به پرنس «برنهارد» وليعهد هلند برگزار شد. «جوزف ريتنگر» يهودي، مشاور سياسي پرنس برنهارد كه در سال 1948 ميلادي، «نهضت اروپا» را بنيان گذاري كرد؛ چند سال بعد از آن نيز، در راستاي اهداف صهيونيسم، پيشنهاد تشكيل اين گروه را داد. وي پس از جلب موافقت برنهارد، با سفر به اروپا و آمريكا، با نخست وزيران، رؤساي جمهور، رهبران كارگري، مديران صنايع و حكام غيركمونيست ديدار، و از آنها براي شركت در يك نشست غيررسمي در هلند دعوت كرد. اين نشست كه براي نخستين بار در هتل بيلدربرگ برگزار شد، بعدها به همين نام به فعاليت خود ادامه داد.
رتينگر توانسته بود با اين ابتكار خود اروپا و آمريكا را به هم پيوند زند طوري كه «جرج مك گي» مقام برجسته وزارت خارجه آمريكا مدعي شد كه «سوءتفاهم هاي موجود ميان اروپا و آمريكا در اولين اجلاس بيلدربرگ از بين رفت».
موفقيت نخستين نشست باعث شد كه سازمان دهندگان آن در پي طرح ريزي براي برگزاري سالانه اجلاس «بيلدربرگ» باشند. يك كميته سازماندهي دائمي تشكيل و رتينگر يهودي دبيركل دائمي آن شد. اين كميته علاوه بر سازماندهي جلسات و ارسال دعوتنامه به اشخاص مورد نظر، اسامي شركت كنندگان و اطلاعات دقيق آنها را جمع آوري مي كرد. اين گونه بود كه يك شبكه غيررسمي نيز تشكيل شد تا اعضاي بيلدربرگ بتوانند بطور محرمانه با يكديگر در تماس باشند.
حال صهيونيسم توانسته بود پا را از تشكيل «نهضت اروپايي» فراتر گذاشته و آمريكا را نيز براي دستيابي به اهداف خود، در كنار اروپا، به خدمت گيرد. از سال 1954 ميلادي به بعد، تقريباً هر سال يك بار، صهيونيسم، سران قدرت و سرمايه را در يكي از هتل هاي اشرافي جهان جمع كرده تا به واسطه آنها كه خود اغلب يهودي هستند در مورد آينده جهان تصميم بگيرد.
همان طور كه پيش تر نيز اشاره شد هر تصميمي كه در اجلاس بيلدربرگ گرفته مي شود، به دليل نفوذ و تأثيرگذاري بالاي شركت كنندگان، خود به خود ضمانت اجرايي پيدا مي كند از اين رو آن گونه كه بي بي سي اعتراف كرده است، «بيلدربرگ هدايت گر سياست هاي بين المللي از پشت درهاي بسته» بوده و تمامي جلسات رسمي و علني از جمله اجلاس گروه هشت و تصميماتي كه در آنها «اعلام مي شود»، فقط يك «نمايش» است (در سال 2003 مانند سال 2008، اجلاس گروه هشت، دقيقاً چند روز بعد از نشست بيلدربرگ برگزار شد.)
حال براحتي مي توان به علل اتحاد اروپا و آمريكا عليه روسيه، و نيز تنها مسئله حل نشده اي كه باعث تبديل اجلاس چند سال قبل گروه هشت به صحنه مناقشه بوش و پوتين شد، يعني استقرار سامانه موشكي آمريكا در خاك اروپا، پي برد. روسيه در سازمان بيلدربرگ جايي ندارد و برخي سياست هايي كه در قبال اسرائيل اتخاذ كرده، متفاوت با چيزي است كه آمريكا و اتحاديه اروپا در آن اتفاق نظر دارند. صندلي روسيه در اجلاس بيلدربرگ 2007 ميلادي خالي بود و «مذاكره با مسكو» تنها گزينه باقي مانده براي بحث در اجلاس گروه هشت شد.
شركت كنندگان بيلدربرگ
رتينگر كه بيلدربرگ را بنيان نهاد و تا آخر عمرش ( ميلادي1960) دبيركل آن بود، اساسنامه اي براي بيلدربرگ تهيه كرد. او سيماي شركت كنندگان جلسات بيلدربرگ را اين گونه ترسيم مي كند: «شهروند هر كشوري كه به دفاع از اصول اخلاقي و ارزش هاي فرهنگي غرب اعتقاد داشته و در ترويج آن شخصاً سهيم باشد، شايسته دعوت به اجلاس بيلدربرگ است. اما از آنجايي كه موفقيت نشست ها به سطح شركت كنندگان وابسته است، دعوت نامه ها براي افراد مهم و عمدتا سرشناسي ارسال مي شود كه از كانال تجارب، اطلاعات ويژه و نفوذشان در دواير ملي و فوق ملي، مي توانند اهداف مورد نظر بيلدربرگ را تحقق بخشند.»
شركت كنندگان عمدتا بانكداران بزرگ، متخصصان جنگي، سران رسانه هاي تأثيرگذار و پرمخاطب، وزيران كليدي، سرمايه گذاران بين المللي و رهبران سياسي اروپا و آمريكاي شمالي هستند. براساس اسناد موجود از اعضاي فعال بيلدربرگ مي توان به سران رسانه هايي چون «لوفيگارو»، «اكونوميست»، «تايمز»، «هرالدتريبيون» و...، افرادي چون دونالد رامسفلد وزير جنگ سابق آمريكا، «ديويد راكفلر» ميلياردر و غول نفتي جهان، «هنري كيسينجر» از وزيران اسبق خارجه آمريكا، «پل ولفو ويتز» رئيس مستعفي بانك جهاني و فرمانده اسبق نيروهاي آمريکايي در خاورميانه، "ديك چني" معاون جرج بوش، رؤساي شركت هاي بزرگ بين المللي مانند نوكيا، كوكاكولا، مايكروسافت، پپسي و... اشاره كرد.
خبرنگاران جسور
در 57 سال گذشته هيچ گونه ليستي از اسامي شركت كنندگان و يا محتواي جلسات، از سوي گردانندگان بيلدربرگ منتشر نشده است اما «جيم تاكر» و «الكس جانز» از جمله خبرنگاراني هستند كه موفق شده اند پس از سال ها تعقيب و گريز از پژوهش، اطلاعات ارزنده اي را در مورد اهالي بيلدربرگ به دست آورند. تاكر بيش از 39 سال از عمر خود را در تعقيب بيلدربرگ بوده است.
او يك روزنامه نگار ورزشي در نشريه كم شمارگانSpotlight بود، اما پس از اينكه در دهه 70 به وجود بيلدربرگ پي برد، بازي موش و گربه را با اهالي بيلدربرگ آغاز كرد. تاكر هدف خود را افشاي ماهيت شوم بيلدربرگ عنوان كرده و مي گويد: «آنها از من متنفرند، چرا كه من اجازه نخواهم داد بيلدربرگ با خيال راحت بر دنيا حكومت كند.»
اين خبرنگار جسور اولين كسي بود كه به جست وجوي مكان برگزاري اجلاس بيلدربرگ پرداخت. شايد علت اينكه در سال هاي اخير «كميته سازماندهي» بيلدربرگ خود اقدام به اعلام شهر و تاريخ برگزاري اجلاس مي كند، افشاگري هاي مستند تاكر باشد.
او مي داند كه اجلاس بيلدربرگ هميشه در ماه مه يا ژوئن و در يكي از هتل هاي پنج ستاره برگزار مي شود. گاه، رسانه هاي تحت كنترل بيلدربرگ به منظور انحراف افكار عمومي، نام هتل هاي ديگري را محل برگزاري اجلاس معرفي مي كنند. اما تاكر به خوبي مي داند كه چگونه از عهده اين فريبكاري برآيد. او به تمام هتل هاي پنج ستاره شهر اعلام شده مراجعه كرده و در تاريخ مورد نظر بيلدربرگ، درخواست اتاق مي كند. وقتي مطمئن شد كه هتل خاصي در آن تاريخ معين سرويس نمي دهد، مرحله بعدي جست وجوي خود را آغاز مي كند.
در سال 1999 ميلادي كه اجلاس بيلدربرگ در پرتغال برگزار مي شد، تاكر به آنجا رفت و هتل مورد نظر بيلدربرگ يعني هتل قيصر شهر «سينترا» را شناسايي كرد. او سپس با دفتر هتل تماس گرفت:
- «ببخشيد، من به اجلاس بيلدربرگ دعوت شده ام، اما متأسفانه دعوتنامهام گم شده است. درست تماس گرفتهام؟ مكان برگزاري نشست همانجاست؟»
« - بله، اينجا دقيقاً همان مكاني است كه شما بايد حضور داشته باشيد».
در پرتغال، مأموران سيا به حضور تاكر پي برده و به تعقيبش پرداختند. او كه در اطراف هتل قيصر مشغول تهيه عكس بود، سريعاً خود را به خودرويش رساند و با «رانسون» همراه انگليسي خود اقدام به فرار كرد. در حالي كه اتومبيل سيا به دنبال تاكر افتاده بود، «رانسون» با سفارت بريتانيا در پرتغال تماس گرفت و درخواست كمك كرد. اما پاسخ سفارت به او اين بود: «بيلدربرگ بسيار بزرگتر از قد و اندازه ماست، ما خيلي كوچك هستيم، فقط يك سفارتخانه كوچك. تنها كمكي كه مي توانيم به شما بكنيم اين است كه بگوييم، سريعاً به محل اقامت خود برگشته و از آنجا تكان نخوريد.» تاكر و همراهش به سختي توانستند از دست سيا جان سالم به در برند.
شيوه تاكر اين است كه در اطراف هتل استتار مي كند و با دوربين خود از خودروهايي كه وارد محل مي شوند، عكس مي گيرد. او تمامي افراد را شناسايي مي كند. اين خبرنگار جسور همه اين افراد را در حال ورود به هتل اجلاس بيلدربرگ ديده است: «ديويد راكفلر» رئيس بانك منهتن، «آمبرتو آگنلي» رئيس كارخانه فيات، «ورنون جردن» دوست صميمي بيل كلينتون، «هنري كسينجر» كه هم اكنون از سران بيلدربرگ به شمار مي رود، «ريچارد هولبروك» نماينده اسبق آمريكا در سازمان ملل، «روبرت زوليك» معاون وزير خارجه آمريكا و نامزد احراز پست رياست وقت بانك جهاني، «كانراد بلك» مديرمسؤول روزنامه «ديلي تلگراف» و صاحب بيش از 480 نشريه در سر تا سر جهان، و بسياري ديگر از اشخاص قدرتمند و صاحب نفوذ در عرصه هاي مختلف.
تاكر هم اكنون به عنوان «پيشگام جبهه ضد بيلدربرگي» از تمامي ابعاد پيدا و پنهان اين سازمان مرموز آگاه است. او مي گويد كه بيلدربرگي ها از سال 1954 ميلادي بر دنيا حكومت مي كنند. به عقيده وي، بيلدربرگي ها تصميم مي گيرند كه جنگ ها چه زماني آغاز شوند، چقدر طول بكشند و كي پايان يابند.
پيام تاكر به جهانيان اين است: «من از مردم مي خواهم بفهمند كه اين اجلاس، يك نشست عادي محرمانه نيست كه در آن نخبگان گردهم آيند و در مورد مسائل مختلف به تبادل نظر بپردازند. بيلدربرگيها تقريباً تمامي امور جهان را در دست دارند... و اگر اين حرف مرا باور كنيد، لطف بزرگي در حق «خود» كرده ايد.»