در بخشی از پیشگفتار این کتاب آمده است: جنس اختلاف سلایق جریانهای تأثیرگذار در ابتدای دهه شصت در برخی موارد بسیار مخرب بود؛ بهگونهای که به دفعات مورد انتقاد آن پیر روشنضمیر، حضرت امام خمینی (ره) نیز قرار گرفت. یکی از این جریانها، باند مهدی هاشمی بود که بعدها به «جریان اصفهان» مشهور شد.
مهدی و دوستانش تلاش داشتند انقلاب را به سمت اهداف دور از حق خود سوق دهند و منحرف سازند. آنها با الهام از آرمانهای چپگرایانه و گرفتن الگوی انقلاب چینی، از سویی تلاش داشتند در لوای دین و تظاهر به اسلام در بدنه نظام نفوذ کرده، نیروسازی نمایند و در مواقع حساس اهداف خود را عملی کنند و از سوی دیگر در تلاش بودند تا انقلاب مسلحانه علیه انقلاب پویای اسلامی را از روستاها آغاز کنند.
این جریان با پیشنهاد آقای منتظری به سیدمهدی به منظور عضویت وی در شورای فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بسیار نیرو گرفت، بهطوری او وی پس از چندی از رهبران نهضتهای آزادیبخش سپاه شد. این اتفاق موجب شد از امکانات سپاه بهخوبی بهرهبرداری کند و امکانات داخلی و نفوذ خارجی خود را تحکیم بخشد. مهدی با اتکا به آقای منتظری، به حوزه نیز نفوذ کرد و به تربیت طلّابی با تفکرات نزدیک به خود اقدام کرد.
او حتی برای طلّاب خارجی نیز برنامهریزی و مؤسسه نهضت جهانی اسلام را تأسیس کرد. انتخاب آقای منتظری به قائم مقامی، قدرت این جریان را بسیار افزود و به راستی مشخص نبود اگر امام راحل در برابر این جریان با اقتدار کامل نمیایستاد، چه اتفاقی میافتاد.
مهدی هاشمی از میان رفته است، ولی جریان او هنوز زنده و پرتلاش است. مرور عبرتآمیز گلوگاههای حساس اینچنینی، از تاریخ سیاسی این مرز و بوم برای اذهان نورسته جوان امروز که شاخصه پرسشگری جزئی از شخصیت آنهاست، همچنان با اهمیت است. با این توضیح و با هدف شفافسازی فضای غبارآلود جریان مهدی هاشمی، کتاب پیش رو که متشکل از بخشهای: گسست، پیوند، زندان، بازگشت، التقاط، ترور، انقلاب، انفعال، پایگاه، فتنه، انشعاب، جفا و فرجام است، به علاقهمندان به این عرصه تقدیم میشود.
علاقمندان برای کسب اطلاعات تکمیلی و تهیه کتاب میتوانند به نشانی www.poiict.org مراجعه کنند.