کد خبر 531078
تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۷:۰۹

سلاح «آر.پی‌.جی» سلاح مستضعفین است. از نظر من «آر.پی‌.جی» زن خودش را فدای انقلاب می‌کند. آرپی‌جی زن، 99 درصد ممکن است برنگردد.

1441608072026_n00015840-b.jpg

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، ناصر سلیمی‌بنی از جمله جوانان قهرمان است که با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به جبهه رفت. زندگی این رزمنده جوان با توجه به سن کمی که داشته است داستان خاص خودش را دارد که بوی علم، تحقیق، جهاد و حماسه را می‌توان از آن استشمام کرد.

سال 1338 متولد شد. در درس خواندن نسبت به دیگر کودکان و هم سن و سالان خود از بهره هوشی بالاتری بر خوردار بود. همین باعث شد زمانی که دیپلم انگلیسی‌اش را همراه با دیپلم متوسطه گرفت، در بورسیه دانشگاه میشیگان آمریکا پذیرفته شود ولی علیرغم استقبال خانواده، از رفتن به این کشور منصرف شد و به کارهای انقلابی پرداخت.

شهید ناصر سلیمی در دوران کودکی با موی بلند و آستین کوتاه

از ابتدای تاسیس ارتش 20 میلیونی عضو آن شد و حدودا دو ماه قبل از آغاز جنگ تحمیلی برای آموزش دوره تخصصی تانک به پادگان هفتگل ارتش اعزام شد و تا روز اول جنگ تحمیلی آموزش دید و با شروع جنگ تحمیلی با تانک به جبهه‌های اهواز رفت.

پس از مدتی در همان روزهای نخست جنگ تحمیلی به سپاه حمیدیه و گردان «نور» می‌رود و درآنجا به عنوان فرمانده موشک «تاو» و موشک «مالیوتگا» و همچنین به عنوان فرمانده خط در کنار شهید علی هاشمی فرمانده قرارگاه فوق سری نصریت، مجید سیلاوی و شهید بهرام فروزان‌فر قبول مسئولیت می‌کند.

در عملیات جبهه شوش در روز 25 فروردین 1360 تعداد 10 دستگاه تانک و سه نفربر زرهی و دو کامیون همراه با نفرات و یک هلی‌کوپتر دشمن را منهدم کرد. همچنین در عملیات شهیدان رجایی و باهنر در روز 10 شهریور 1360 که کرخه کور را به کرخه نور تبدیل کردند تعداد هفت دستگاه تانک و یک فروند هلی‌کوپتر را منهدم کرد. علاوه بر این در عملیات «ذوالفقار1» چهار دستگاه تانک را در آبادان هدف قرار داد. این فقط بخشی از توان و مدیریت او در عرصه جهاد و دفاع از میهن بوده است.

این رزمنده جوان فقط 14 ماه در جبهه حضور داشت و ششم آبان‌ ماه سال 1360 به شهادت رسید.

شهید ناصر سلیمی ایستاده با لباس خاکی وسط تصویر

یکی از نقاط بارز و قابل توجیه شهید سلیمی این بود که اعتقاد داشت وقایع جنگ را باید حفظ کرد؛ حالا روی کاغذ باشد، یا روی نوار کاست. او در یک نوار کاست صوتی مربوط به روز 18 اسفند سال 59، از جنگ اینگونه می‌گوید: «جنگ زندگی است، در میدان جنگ فاصله عقیده و عمل خیلی خیلی کم می‌شود، طوری که در لحظه شهادت نقطه عقیده و ایمان بر نقطه عمل منطبق می‌شود. اوج رشد انسان و عروجش زمانی است که تفکر و عقیده با عمل، یک رابطه هماهنگ و منطبق به وجود می‌آورد. »

ناصر همچنین یک سال بعد از شروع جنگ تحمیلی در یک مصاحبه رادیویی در کرخه نور، در توصیف جنگ تحمیلی می‌گوید:«در ابتدای جنگ، امکانات محدود بود. تجربه نداشتیم. سازماندهی نداشتیم. هیچ ارگانی خلاء نظامی موجود را برای‌مان پر نکرد. تنها خون شهدا توانست این خلاء‌ها را پر کند تا ما تجربه کسب کنیم. در اوایل جنگ تصور نمی‌کردیم که بتوانیم چنین حملاتی را علیه دشمن پیاده کنیم. آن زمان ما کمترین تجربه را داشتیم. خود من اصلا فکر نمی‌کردم ما بتوانیم حملاتی به این شکل داشته باشیم و از دشمن اسیر بگیریم. خدا ما را یاری کرد. ما تنها با یاری خدا به این جا رسیده‌ایم. نیروهای ما امروز منسجم و سازمان یافته هستند. این‌ها همه یاری خداست.

روزهای اول جنگ سازماندهی‌ای وجود نداشت. همین مردم کوچه و بازار، بقال، کشاورز، معلم و... کمک می‌کردند، مهمات می‌رساندند و با اسلحه ژ_3 به جنگ تانک‌های دشمن می‌رفتند. تنها سلاح در آن زمان، سلاح ایمان بود. یادم می‌آید که ما در سپاه حمیدیه فقط یک «آرپی‌جی 7» داشتیم و تصور می‌کردیم که با این آرپی‌جی می‌توانیم به دشمن ضربه مهلکی بزنیم. البته ما این کار را کردیم. با همین یک آرپی‌جی ضربه مهلکی به دشمن زدیم، اما در اصل آن چیزی که ما را به آن نتیجه رساند، سلاح ایمان و یاری گرفتن از خداوند متعال بود.

ما در اولِ جنگ، ژ-3 به دست بودیم. در پایگاه گلف(منظران شهادت)، ما آموزش موشک تاو دیدیم. سپاه حمیدیه چند موشک تاو تهیه کرد که من خدمه شهید فروزان‌فر بودم. در حمله 25 فروردین در شوش و حمله آزادی کرخه کور شهید شهریار بهروزی خدمه من بود. در حمله شوش تصور نمی‌کردیم ضد حمله دشمن به آن شدت باشد ما فقط سه قبضه موشک تاو داشتیم. این جا ما یاری خدا را دیدیم. دشمن 30 دستگاه تانک داشت ولی ما یک دستگاه تانک هم نداشتیم. با این اتفاق‌ها، نور ایمان بیشتری در وجود ما رشد می‌کرد. آزادی مواضع دشمن به سادگی به دست نیامده و خونِ ریخته شده شهدا بسیار تأثیر دارد. با خون شهدا، کرخه کور به کرخه نور تبدیل شد. در آن عملیات، من با موشک تاو، هفت تانک و یک هلی‌کوپتر را مورد اصابت قرار دادم. موشک تاو سلاحی ضد تانک است. اما ما توانستیم ضدهلی‌کوپتر دشمن از آن استفاده کنیم. البته نباید از «آر.پی‌.جی زن‌»هایمان بودند.

شهید ناصر سلیمی نفر وسط

آن‌ها توانستند خلا نظامی ما، خلا کم تجربگی و کمبود تجهیزات نظامی را پر کنند. آرپی‌جی سلاح مستضعفین است. از نظر من آرپی‌جی زن خودش را فدای انقلاب می‌کند. آرپی‌جی زن، 99 درصد ممکن است برنگردد. آر‌پی‌جی زن به فاصله 200 متری دشمن می‌رود و تانکی را که کالیبرش 75 است، تا 7 کیلومتر را هدف قرار می‌دهد.

ناصر همچنین درباره انگیزه دشمن از آغاز جنگ تحمیلی هم توضیح می‌دهد: انگیزه شروع جنگ مشخص است. بعد از سقوط شاه در خاورمیانه و خلائی که توسط ژاندارم منطقه به وجود آمد، آمریکا به این نتیجه رسید که منافعش را در ایران و خلیج فارس از دست داده و حکومتی که بتواند مستقل باشد و به ابرقدرتی هم وابسته نباشد برای او مضر خواهد بود. از این رو صدام را به عنوان ژاندارم منطقه در نظر گرفت و صدام هم برای این که بتواند ژاندارم بودن خود را ثابت کند بُعد نظامی‌اش را به کشور ما تحمیل کرد. جنگ تحمیلی صدام برایش چند دلیل داشت. اول این که نیروی نظامی باقی مانده از رژیم شاه را از بین ببرد. دوم، مردم را نسبت به نظام بدبین کند چون کاستی‌ها در زمان جنگ بروز می‌کند.

سوم، در طول این جنگ می‌خواست حاکمیت لیبرال‌ها را بر ما تثبیت کند. اما امت قهرمان ایران توانست با رهبری سازش‌ناپذیر امام امت خمینی کبیر، خلاءهای موجود در جنگ را پر کند و مردم توانستند ضربات محکمی به دشمن بزنند. این جنگ حالا تبدیل شده به جنگی بین انقلاب و ضد انقلاب.

در طول این جنگ مردم رشد خواهند کرد. مردم می‌توانند خود را بسازند. از جمله دستاوردهای جنگ، استقلال است و دفع نیروهای ضد انقلاب. دیگر این که خط مستضعفین از مستکبرین آشکار و در درون جامعه جدا می‌شود و انقلاب در سطح دنیا گسترش می‌یابد و تثبیت می‌شود. مردم باید استقامت خود را هم چنان حفظ کنند و نسبت به کمبودها بی‌توجه باشند ما در سایه وحدت می‌توانیم پیروز بمانیم.

در بخشی از وصیت‌نامه شهید ناصر سلیمی آمده است:

بسم‌رب‌الشهداء و المستضعفین

سپاس خدای را که این بنده حقیر را در مرحله‌ای از تاریخ بشریت آفرید که مبارزه حق و باطل به اوج خود نزدیک می‌شود و باز سپاس خدای مستضعفین را که ما را در جبهه مستضعفین قرار داد تا در این راه تعالی بخش که از هابیل تا خمینی کبیر و هم چنین تا مهدی عزیز (عج) ادامه خواهد داشت علیه جبهه باطل که از قابیل تا ریگان ادامه دارد و خواهد داشت به قیام و مبارزه بایستیم تا وعده خدای را عینیت بخشیم تا به قول معلم شهیدمان دکتر شریعتی تقوای ستیز را بیاموزیم.

همان‌طور که در جنگ به مفهوم مکتبی آن مشاهده کردیم، فرد و جامعه در یک رابطه هماهنگ به فعالیت چشم‌گیری دست زدند و در این ستیز مقدس است که تمام سلول‌ها و عضلات از حرکت بازایستاده به حرکت درآمده و هم چون پولاد، محکم و آب دیده می‌شوند. این جنگ تحمیلی که از سوی توطئه‌های امپریالیسم آمریکا به دست نوکرش صدام به ما تحمیل شد، نه تنها نتوانست به اهداف شومش که همانا به سازش کشاندن انقلاب و یا از هم پاشیدگی امت و کشور ما بود برسد بلکه رهبر سازش‌ناپذیر با درایت خاص خود توانست جریان انقلاب را در بستر خودش هدایت کند و همان‌طوری که امام‌مان گفتند این جنگ برای ما رحمت بود.

منبع: ایسنا

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس