حال و هوای شما در زمان انقلاب؟
در
بحبوحه انقلاب در پاریس درس میخواندم و در نوفل لوشاتو خدمت امام خمینی
بودیم. صبحها میرفتیم پیش امام و زمانی که امام میآمد به ایران میگفتیم
ما بیاییم. اما گفتند نه آنهایی که درسشان نیمه کاره است، بماونند و
درسشان را تمام کنند.
خاطرهای از زمان انقلاب و حضور در پاریس؟
چون
با زن و بچهام پاریس بودم، موقعی که میخواستم امام را پیدا کنیم به نوفل
لوشاتو رفتیم. من یک ماشین کوچک داشتم. یک شب خیلی بارانی و سرد همین جوری
پرسون پرسون رفتیم که محل امام خمینی را پیدا کنیم. ساعت 6 بعد از ظهر همه
جا تعطیل بود. همین طور که میگشتیم یک کافه را دیدیم که شیشهها عرق کرده
بود و یک موتورسیلکت جلوی کافه بود. پیاده شدم تو کافه پرسیدم میدونید
خونه آقای خمینی کجاست و آقایی که صاحب موتورسیلکت بود گفت من میبرمت.
سوار موتورش شد و جلو راه افتاد و از من پرسید همون که ریش سفید بلند داره؟
گفتم بله. بعد از کوچه و پس کوچه و خیابون که پشت موتور رفتیم یه جایی
ترمز کرد و ایستاد و اشاره کرد اینجا را باید بپیچی به راست برو. من پیاده
شدم ازش تشکر کردم گفتم چرا تا اونجا منو نمیبری گفت من در حالت طبیعی
نیستم و او مقدسی است و من تا اینجا بیشتر نمیام. این اولین باری بود که من
رفتم و خانه آقا خمینی را پیدا کردم.
پس ماجراهای عجیب و غریبی زیادی در آن زمان داشتید؟
خیلی
تعجب کردم. گفت اون یک انسان مقدس است، من الان مشروب خوردم از اینجا
جلوتر نمیآیم. البته امام (ره) این فضا را به وجود آورده بود. در نوفل
لوشاتو هر روز ماجرایی بود. هر روز خبری بود. سالهای عجیب و غریبی بود.
حس و حال شما زمانی که از نزدیک با وقایع در ارتباط بودید؟
من
چون اولین رشته تحصیلیام تاریخ است، در آن لحظات در نوفل لوشاتو تاریخ
ایران ورق میخورد و این را من کاملا احساس میکردم. برایم جذاب بود که
آنجا باشم. روزی که آقا خمینی فرمودند، شاه باید برود زمانی بود که تاریخ
ورق میخورد و اینجای تاریخ برایم جذاب بود.
فعالیتهای انقلابی که در آن زمان انجام میدادید؟
فعالیت
انقلابی ما رفتن به نوفل لوشاتو بود. برای اینکه دانشجویان و روشنفکران
موافق این کار بودند و ستیز امام با آمریکا چیز دیگری بود که مورد علاقه
مردم جهان بود. در حال حاضر آمریکاستیزی ما بر خلاف اسلامستیزی که به
وجود آوردند. چرا که آمریکاستیزی ما دلایل روشن و مشخص دارد و آمریکا
نتوانسته خواستههای خود را انجام دهد. درنتیجه متوسل به گروه احمقانه داعش
شدند تا دین رئوف و مهربان پیامبر را خراب کنند.
شرایط فرهنگی قبل از و بعد از انقلاب چگونه است؟
شرایط
فرهنگی معایب و محاسنی داشت. نمیتوانم به یکباره فعالیتهای هنری قبل از
انقلاب را خط بکشم، چرا که بیانصافی است. خود من اولین نمایش مذهبی به نام
ابوذر را به صحنه بردم. چون شاگرد دکتر شریعتی بودم و او عاشق ابوذر بود و
مردم هم از این نمایش استقبال کردند. در حال حاضر هم معایب و محاسن وجود
دارند. زمانی که شما با زبان هنر مسائل را مطرح میکنید، مورد توجه همه
افراد نمیشود.
در حال حاضر فضا چگونه است؟
امروز
اتفاقی که افتاده این است که فضای بازتری داریم. احساس نیاز به هنرمند
بدون توجه به سودی که دارد مطرح است. اگر هنرمند را تقویت میکنند، به خاطر
بقای این انقلاب نیست. بلکه به خاطر وجود هنرمند است که میتواند در راه
کمال انسان گام بردارد. هنرمند اصولا پدیدهای نیست که خیلی ساده به دست
بیاید، بلکه رگههای پنهانی در لایههای جامعه است و باید مثل الماس آن را
در تاریکی کشف کنیم.
انقلاب را در یک جمله توصیف کنید؟
انقلاب
به هر حال آن چیزی است که همه ما با آن زیست میکنیم و در یک جمله
نمیگنجد. ممکن است هدف و دلیل بیاوریم ولی خود انقلاب یک بحث توصیفی و
مفصل دارد. انقلاب مثل دریاست و ما هم مانند ماهی در آن شنا میکنیم و خیلی
زحمت کشیدیم که خود را به دریا رساندیم.
بهترین جملهای که درباره انقلاب شنیدید؟
الان
دیگر در این دریا هستیم. نمیتوانیم بایستیم و به آب فکر کنیم. شاید
بهترین جملهمان انفجار نور بود. اینکه آقا خمینی فرمودند انفجار نور بود،
یعنی اینکه ما از آن خمودگی ظلمت به نور رسیدیم و انفجاری حاصل شد که ما به
آن رسیدیم.
امام خمینی (ره) را در یک جمله توصیف کنید؟
امام
یک پدیده نادر کمیاب یگانه است. در تاریخ معاصر هر گوشه دنیا را که نگاه
میکنید، تاثیر امام را میبینید و مردم در مقابل ستم و ظلم مقاومت
میکنند. ظلم ستیزی امام خمینی (ره) برای این بود که ظلمت از جهان برود.
کلام پایانی؟
در
حاضر دنیا ستم را میشناسد و مبارزه میکند. خود ما در مورد مسائل هستهای
مقاومت کردیم. برای اینکه ما الگوهای زیبایی داریم و ما ملت کیفی هستیم نه
کمی؛ چرا که با تعامل با دنیا حق خود را گرفتیم.