کد خبر 532479
تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۰:۵۹
به گزارش مشرق، پرویز پرستویی در صفحه اینستاگرامش خاطره ای جالب از برخورد یک پسربچه واکسی با خودش را نقل کرد که خواندنش خالی از لطف نیست:

ساعت حدود شش صبح در فرودگاه به همراه دو نفر از دوستانم منتظر اعلام پرواز بودیم. پسرکی حدوداً هفت ساله جلو آمد و گفت: واکس می‌خواهی؟
‎کفشم واکس نیاز نداشت، اما از روی دلسوزی گفتم: «بله.»
‎به چابکی یک جفت دمپایی جلوی پاهایم گذاشت و کفش ها را درآورد. به دقت گردگیری کرد، قوطی واکسش را با دقت باز کرد، بندهای کفش را درآورد تا کثیف نشود و آرام آرام شروع کرد کفش را به واکس آغشتن. آنقدر دقت داشت که گویی روی بوم رنگ روغن می‌مالد. وقتی کفش‌ها را حسابی واکسی کرد، با برس مویی شروع کرد به پرداخت کردن واکس. کفش‌ها برق افتاد. در آخر هم با یک پارچه، حسابی کفش را صیقلی کرد.
‎گفت: «مطمئن باش که نه جورابت و نه شلوارت واکسی نمی‌شود.»
‎در مدتی که کار می‌کرد با خودم فکر می‌کردم که این بچه با این سن، در این ساعت صبح چقدر تلاش می‌کند! کارش که تمام شد، کفش‌ها را بند کرد و جلوی پای من گذاشت. کفش‌ها را پوشیدم و بندها را بستم. او هم وسایلش را جمع کرد و مؤدب ایستاد. گفتم: «چقدر تقدیم کنم؟»
‎گفت: «امروز تو اولین مشتری من هستی، هر چه بدهی، خدا برکت.»
‎گفتم: «بگو چقدر؟»
‎گفت: «تا حالا هیچ وقت به مشتری اول قیمت نگفتم.»
‎گفتم: «هر چه بدهم قبول است؟»
‎گفت: «یا علی.»
‎با خودم فکر کردم که او را امتحان کنم. از جیبم یک پانصد تومانی درآوردم و به او دادم. شک نداشتم که با دیدن پانصد تومانی اعتراض خواهد کرد و من با این حرکت هوشمندانه به او درسی خواهم داد که دیگر نگوید هر چه دادی قبول. در کمال تعجب پول را گرفت و به پیشانی‌اش زد و توی جیبش گذاشت، تشکر کرد و کیفش را برداشت که برود. سریع اسکناسی ده هزار تومانی از جیب درآوردم که به او بدهم. گردن افراشته‌اش را به سمت بالا برگرداند و نگاهی به من انداخت و گفت: «من گفتم هر چه دادی قبول.»
‎گفتم: «بله می‌دانم، می‌خواستم امتحانت کنم!»
‎نگاهی بزرگوارانه به من انداخت، زیر سنگینی نگاه نافذش له شدم.
‎گفت: «تو؟ تو می‌خواهی مرا امتحان کنی؟»
‎واژه «تو» را چنان محکم بکار برد که از درون خرد شدم. رویش را برگرداند و رفت. هر چه اصرار کردم قبول نکرد که بیشتر بگیرد. بالاخره با وساطت دوستانم و با تقاضای آنان قبول کرد اما با اکراه. وقتی که می‌رفت از پشت سر شبیه مردی بود با قامتی افراشته، دستانی ورزیده، شانه‌هایی فراخ، گام‌هایی استوار و اراده‌ای مستحکم. مردی که معنای سخاوت و بزرگواری را در عمل به من می‌آموخت. جلوی دوستانم خجالت کشیده بودم، جلوی آن مرد کوچک، جلوی خودم، جلوی خدا

برخورد پسربچه واکسی با پرویز پرستویی +عکس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 31
  • در انتظار بررسی: 1
  • غیر قابل انتشار: 11
  • 182 ۱۱:۱۱ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    0 0
    آفرین تخیل خوبی داری .. منم همینطور اتفاقات اطرافم را برای دیگران تعریف میکنم .. یعنی یک سری افراد هستن که کفششون رو واکس میزنن ولی بیخیال از کنارش رد میشن ولی شما و من از اتفاقات اطرافمون درس میگیریم و باداستانی زیبا تعریف میکنیم ..
  • سید ۱۱:۳۸ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    0 0
    چه خودشم قاطی کرده الهی پیشرفت کنی 183 بشی
  • اونوره قضیه ۱۲:۰۸ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    0 0
    این همه قصه گفتی که بگی ده هزارو پونصد تومن دادی به پسر بچه واکسی ؟ خب تو یه خط می شد بگی من تو فرودگاه ده هزار و پانصد تومن به پسربچه ی واکسی دادم. اصلن تو برزیلی 6 هیچ ازما جلویی اما هفت یک از آلمان عقبی هنوز شوخی کردم واقعا تاثیر گذار بود نگاه متفاوت
  • بابا ۱۳:۲۹ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    0 0
    الان چند وقتی هست آقای پرستویی خیلی متن های اینجوری مینویسه، منظورش چیه نمیدونم!!! شاید توی محوطه بیرون فرودگاه اتفاق بیفته ولی فکر نمیکنم داخل ترمینال فرودگاه موقع انتظار برای اعلام پرواز بذارن دست فروش ها و دوره گردها و واکسی ها تردد کنن!!!
  • نیما ۱۴:۱۸ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    0 0
    همش توهین کنی بعد آخرش بگی شوخی کردم ؟!!!!
  • ۱۴:۲۹ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    0 0
    افرین...کارش درسته اقای پرستویی...خداقوت
  • ۱۵:۵۳ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    0 0
    زنده باد استاد پرویز پرستویی
  • ۱۶:۰۳ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    0 0
    این داستان رو تا حالا صد بار شنیدم. اه. بسه دیگه خیلی تابلو شده
  • محمد کراقلی ۱۶:۴۶ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    0 0
    پس نظر نده بقیه نشنیدن
  • Milad ۱۷:۱۰ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    0 0
    کاش یک مقدار در نحوه نگارش نظراتمون دقت کنیم و در کمال احترام حرف یا نظر خودمون را بیان کنیم
  • ۱۷:۱۳ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    0 0
    فقط یکی دو نفر مثل آدم نظر گذاشتن :/
  • ۱۷:۴۶ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    0 0
    خیلی مردی که باصداقت گفتی. اشتراک اخلاقی شما با استاد حاتمی کیا بسیار است. خاطره ای که او از جنگ گفت, آدم را چنان تکان میدهد که با خودم گفتم چطور یک مرد اینچنین و افرادی دیگر با پستی آنهم در این شرایط که دشمن در کمین تکه تکه کردن این مرز و بوم است با تمام بی صفتی در سایه امنیت همین ایثارهای رزمندگانمان, دزدیهای کلان اقتصادی میکنند و می برند و به روح ملت و شهداء می خندند.
  • ۱۸:۰۳ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    0 0
    خیلی خوب بود استاد. خدا نگه دارت باشه
  • ۱۸:۱۴ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    0 0
    در جواب ناشناس ۱۶:۰۳ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۸ یک صحبت دیگر هم در اینستاگرام داشت نوشته پرویز پرستویی به این شرح است: «می‌گویند در قدیم دزد سر گردنه هم معرفت داشت.... روزی دزدی در مجلسی پر ازدحام با زیرکی کیسه‌ی سکه ی مردی غافل را می‌دزدد، هنگامی که به خانه رسید کیسه را باز کرد دید در بالای سکه‌ها کاغذیست که بر آن نوشته است: خدایا به برکت این دعا سکه‌های مرا حفاظت بفرما.. اندکی اندیشه کرد سپس کیسه را به صاحبش باز گرداند. دوستانش او را سرزنش کردند که چرا این همه پول را از دست داد. دزدکیسه در پاسخ گفت: صاحب کیسه باور داشت که دعا دارایی او را نگهبان است. او بر این دعا به خدا اعتقاد نموده است . من دزد دارایی او بودم نه دزد دین او. اگر کیسه او را پس نمیدادم، باورش بر دعا و خدا سست میشد.ان گاه من دزد باورهای او هم بودم. واین دور از انصاف است...! حالا...
  • خان محمد علی آقا ۱۹:۴۳ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    0 0
    قابل توجه اشراف زاده ها ، آقازاده ها ، بالانشین ها
  • ۲۰:۱۰ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    0 0
    نمي دونم چرا فكر مي كنم قبلا شنيده بودم
  • ۲۰:۴۱ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    0 0
    استاد؟
  • رضا ۲۱:۱۴ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    0 0
    اوخ اشتباه بهش مثبت دادم
  • میم ۲۱:۳۷ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    0 0
    شبکه چند نشان میده؟
  • ۲۲:۰۳ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    0 0
    محور كل نوشته يه چيز بود...اول با مرام عالم على بود، يا على
  • ۲۲:۱۴ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    0 0
    آخه کمبود شعور تو فضا موج میزنه کمی از این متنها میذاره یه عده آدم نما شاید تلنگری بهشون بخوره و یاد انسانیت و آدمیت بیافتن
  • ۲۲:۲۴ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۸
    0 0
    چه نوشابه ای واکرده واسه خودش
  • hasan ۰۵:۱۵ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۹
    0 0
    واقعا که ... اگر نفهمیدی من بهت میگم که بفهمی، ایشون (آقای پرستویی عزیز) این اتفاق رو روایت کردند برای امثال تو و من تا بلکه کمی آدم باشیم و کمی ریز بینانه تر به دور و اطرافمون بنگریم و درس بگیریم
  • hasan ۰۵:۱۷ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۹
    0 0
    اگر واقعا صد بار شنیدی و هنوز اینجور آدمی!!!! هستی پس دیگه بیخیال خودت شو چون دیگه هیچ امیدی بهت نیست که کمی درک و منطق داشته باشی
  • hasan ۰۵:۲۶ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۹
    0 0
    دوست عزیز این مطلب شما تکراری بود ولی ... اگر از این نوع داستانها رو آدم روزی 100 بار هم بشنوه باز هم کمه مگر اینکه بعد از شنیدنش به فکر بریم و ببینیم که ما خودمون اگر جای این اشخاص بودیم چقدر معرفت و انسانیت داشتیم. ممنون
  • hasan ۰۵:۴۴ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۹
    0 0
    به نظر من این نوشته آقای پرستویی عزیز چند نکته بسیار مهم داشت که یکی از نکته هایش بیشتر و بیشتر از بقیه مهم و قابل تفکر بود نکته ای که باید ازش درس بگیریم اینه که چقدر از مسئولین و یا حتی خودمون به حرفی که میزنیم پایبند هستیم و مهمتر اینکه چقدر برای شغل و کاری که داریم انجام میدیم و بابتش از بیت المال حقوق میگیریم چقدر ارزش قائل هستیم و چقدر کارمان را درست انجام میدهیم . واقعا اگر خودمون و مسئولین اندازه همون پسرک 7 ساله برای کارمون ارزش قائل بودیم و لااقل اندازه حقوقی که میگرفتیم کار هم میکردیم به خدا قسم مردم بهترین زندگی را داشتند و به جای وارد کردن جنسهای آشغاد چینی از جنسهای مرغوب و عالی خودمون استفاده میکردیم لطفا به کسی بر نخوره من منظورم کس خواصی نیست بلکه طرف سخنم اول به خودمه و بعد به مسئولین و مردم و چون ما در یک مملکت اسلامی زندگی میکنیم حتما باید اینطور باشیم و همه امون مثل همون پسر بچه 7 ساله باشیم. لطفا کمی بهش فکر کنیم .
  • hasan ۰۵:۴۵ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۹
    0 0
    چقدر هم که تو درس میگیری!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
  • ۱۰:۰۸ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۹
    0 0
    hasan چقدر هم که تو درس میگیری!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
  • hasan ۰۳:۱۳ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۰
    0 0
    لااقل خوبه که سعیمونو بکنیم و نخواهیم خودمونو بیخیال و ... نشون بدیم
  • اذربایجانی ۱۱:۵۴ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۰
    0 0
    منظور پسر این بوده انسان در حدی نیست انسانی رو امتحان کنه امتحان کننده فقط خداوند مهربان هست میشه روی قول و حرف خودش پایبند بودن رو ازش اموخت میشه تلاش و کوشش و سحر خیزی رو ازش اموخت میشه وجدان کاری و درست انجام دادن کاری که بهش محول شده رو اموخت میشه از اقای پرستویی دلرحمی و مردانگی رو اموخت
  • بیتا ۰۱:۳۷ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۵
    0 0
    عالی بود.اشکم درومد! من عاشق بازی استاد پرستویی و هم چنین اخلاق خوبشون هستم. از معدود بازیگرایی هستن که هیچ وقت خودشونو گم نمیکنن!!!

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس