به گزارش مشرق، محمد حسین رنجبران در نقد فیلم بادیگارد در صفحه شخصی خود نوشت:
امشب توانستم بادیگارد استاد حاتمی کیا را ببینم و با آن چندین و چند بار اشک بریزم و درکنار این اشک در بسیاری از موارد با دیالوگ های جسورانه این فیلم تامل کنم ،بادیگارد یادگار دفاع مقدس و روایت فتحی ها همه چیز داشت، از عالم سیاست و کج روی های سیاسیون و دلسردی های ناشی از آن خیلی صریح گفت جایی که حتی حاج حیدر اهل جبهه و جنگ هم تفاوت میان واژه نظام مقدس اسلامی و آنچه در واقع وجود دارد را به تندترین زبان بیان کرد ، دختر حاج حیدر که در دامان مادر و پدری معتقد بزرگ شده است به دلیل همین فضای ناسالم سیاست و تطابق نداشتن گفتار و رفتار سیاسیون که پدرش مسئول حفظ جان آنان است بسیار تردید دارد که جواب خواستگارش را که هم شغل پدر است بدهد یا نه و دست آخر شرط میگذارد که باید شغلش را عوض کند.
در همین مسیر ابراهیم حاتمی کیا نشان می دهد که آسیب های اجتماعی چه بلایی بر سر دختران جوان و دبیرستانی ما می آورد و البته از زبان حاج حیدر هم می گوید آنچه را که باید از آقازاده ها بگوید ،حاتمی کیا از زبان دانشمند جوان هسته ای مان که خود فرزند شهید است تندترین کلامی ها و غیر کلامی ها را از سیاسیون می گوید از زبان یک نسل سومی بحق می تازد به حضرات سیاسیون از هر جناح و مسلک.
اما همین حاتمی کیا آنچنان پایان کار را سامان می دهد که همین حاج حیدر تعلیق شده از کار آنهم تا چند ماه به بازنشستگی و با این همه خدمات در حالی که هیچ مسءولیتی ندارد جان خود و خانواده اش را میگذارد برای نجات یک سرمایه ملی ،یک دانشمند جوان هسته ای که از عالم سیاست بی زار است او را به آغوش می کشد و خود را سپربلایش می سازد برای اینکه بگوید برسر آن عهد که با همرزمان شهیدش بسته نشسته اما کژی ها را هم می بیند و فریاد می زند.
به نظرم بادیگارد حاتمی کیا هیچ کم نداشت و همه چیز داشت و شاید حضرات سیاسی ما این فیلم با به طبعشان نباشد اما بدنه مردم از هر فکر و سلیقه ای با این فیلم حرفها و ناگفته هایشان را زمزمه می کنند.
حاتمی کیا در عین نشان دادن حقایق تلخ جامعه و نقد صریح آنها شیرینی اعتقاد را چاشنی آن کرده است که هر تلخی را می پذیرد ،قبول دارد ،فریاد می زند ،اعتراض میکند اما گل به خودی نمی زند و به دشمنان و بدخواهان اجازه سواستفاده نمی دهد چیزی که خیلی از روشنفکرنماها در عرصه سینما و هنر خوششان نمی آید یا در قاموسشان اهمیتی ندارد.
امشب توانستم بادیگارد استاد حاتمی کیا را ببینم و با آن چندین و چند بار اشک بریزم و درکنار این اشک در بسیاری از موارد با دیالوگ های جسورانه این فیلم تامل کنم ،بادیگارد یادگار دفاع مقدس و روایت فتحی ها همه چیز داشت، از عالم سیاست و کج روی های سیاسیون و دلسردی های ناشی از آن خیلی صریح گفت جایی که حتی حاج حیدر اهل جبهه و جنگ هم تفاوت میان واژه نظام مقدس اسلامی و آنچه در واقع وجود دارد را به تندترین زبان بیان کرد ، دختر حاج حیدر که در دامان مادر و پدری معتقد بزرگ شده است به دلیل همین فضای ناسالم سیاست و تطابق نداشتن گفتار و رفتار سیاسیون که پدرش مسئول حفظ جان آنان است بسیار تردید دارد که جواب خواستگارش را که هم شغل پدر است بدهد یا نه و دست آخر شرط میگذارد که باید شغلش را عوض کند.
در همین مسیر ابراهیم حاتمی کیا نشان می دهد که آسیب های اجتماعی چه بلایی بر سر دختران جوان و دبیرستانی ما می آورد و البته از زبان حاج حیدر هم می گوید آنچه را که باید از آقازاده ها بگوید ،حاتمی کیا از زبان دانشمند جوان هسته ای مان که خود فرزند شهید است تندترین کلامی ها و غیر کلامی ها را از سیاسیون می گوید از زبان یک نسل سومی بحق می تازد به حضرات سیاسیون از هر جناح و مسلک.
اما همین حاتمی کیا آنچنان پایان کار را سامان می دهد که همین حاج حیدر تعلیق شده از کار آنهم تا چند ماه به بازنشستگی و با این همه خدمات در حالی که هیچ مسءولیتی ندارد جان خود و خانواده اش را میگذارد برای نجات یک سرمایه ملی ،یک دانشمند جوان هسته ای که از عالم سیاست بی زار است او را به آغوش می کشد و خود را سپربلایش می سازد برای اینکه بگوید برسر آن عهد که با همرزمان شهیدش بسته نشسته اما کژی ها را هم می بیند و فریاد می زند.
به نظرم بادیگارد حاتمی کیا هیچ کم نداشت و همه چیز داشت و شاید حضرات سیاسی ما این فیلم با به طبعشان نباشد اما بدنه مردم از هر فکر و سلیقه ای با این فیلم حرفها و ناگفته هایشان را زمزمه می کنند.
حاتمی کیا در عین نشان دادن حقایق تلخ جامعه و نقد صریح آنها شیرینی اعتقاد را چاشنی آن کرده است که هر تلخی را می پذیرد ،قبول دارد ،فریاد می زند ،اعتراض میکند اما گل به خودی نمی زند و به دشمنان و بدخواهان اجازه سواستفاده نمی دهد چیزی که خیلی از روشنفکرنماها در عرصه سینما و هنر خوششان نمی آید یا در قاموسشان اهمیتی ندارد.