به گزارش مشرق، شکی نیست که جغرافیای سیاسی یکی از مهمترین عواملی است که بر امنیت اسرائیل تاثیر دارد، این عامل به یکی از چالشهای اساسی نظریه های امنیتی اسرائیل تبدیل شده و امنیت داخلی اسرائیل تاثیر زیادی از موقعیت جغرافیایی این رژیم می پذیرد. مرزهایی که اسرائیل در جنگهای خود آن را ترسیم کرده و بر اراضی آن مسلط شده، مشکلات امنیتی اساسی برای ترسیم کنندگان سیاست های امنیتی در این رژیم دارند، چرا که طول سواحل و مرزها نسبت به مساحت کلی اراضی اشغالی زیاد است. این منطقه یک مساحت صاف و تنگ است و بسیاری از بخشهای آن مسکونی یا صنعتی هستند و توانمندی های نظامی اسرائیل در دسترس دشمنان این رژیم قرار دارد.
الف: ضعف عمق استراتژیک
بر اساس اطلاعات موجود بین 80 تا 90 درصد از ساکنان سرزمین های اشغالی در منطقهای به مساحت 120 کیلومتری از سواحل حیفا و اسدود ساکن هستند و این یک تهدید امنیتی واقعی برای اسرائیل به شمار میرود، چرا که باعث فقدان عمق استراتژیک این رژیم شده و میتواند در صورت هدف قرار گرفتن اسرائیل در این مناطق، خسارتهای انسانی زیادی به بار آورد. این عامل قدرت مانور و تحرک اسرائیل را به شدت کم کرده و به همین علت است که نتایج منفی جنگهای آینده بر طرف اسرائیلی بسیار بیشتر از طرفهای عربی خواهد بود. اسرائیل عمق استراتژیک برای خود ندارد و تمرکز جمعیتی صهیونیستها در تلآویو و حیفا و قدس است و بیشتر تاسیسات حیاتی اسرائیل نیز در این مناطق قرار دارد.
این اوضاع جغرافیایی باعث شده تحلیلگران و سناریو پردازان نظامی اسرائیل
به این نتیجه برسند که این رژیم قدرت تحمل جنگ فراگیر در اراضی خود را
ندارد.
حملات موشکی از نوار غزه به اراضی اشغالی 1948، معضلی بود که
بحران ضعف عمق استراتژیک اسرائیلیها را به شکل واضحی به نمایش گذاشت. این
یک مسأله حساس است که سران سیاسی و نظامی اسرائیل نگرانیهای زیادی نسبت به
آن دارند. البته بیشتر تلاشها و اقدامات اسرائیلیها برای پر کردن این
خلأ ناموفق بوده است.
در حمله اسرائیل به لبنان در ژولای سال 2006، حزبالله لبنان موفق شد عمق استراتژیک اسرائیل را با موشک های پیشرفته و غیر پیشرفته خود هدف قرار دهد. نیروهای هوایی اسرائیل نیز به صورت کامل در ممانعت از این حملات موشکی ناموفق بودند و بخشهای زیادی از سرزمینهای اشغالی وارد این جنگ شد و موشک ها تا آستانه رسیدن به تلآویو نیز پیش رفت، چرا که حزبالله تهدید کرد در صورت افزایش حملات اسرائیل به لبنان، تلآویو را هدف قرار خواهد داد.
شکی نیست که مشکل عمق استراتژیک اسرائیل با وجود پیشرفت تکنولوژی نظامی ارتش این رژیم در کوتاه مدت قابل حل نیست، این در حالی است که دستیابی گروههای مقاومت در نوار غزه و لبنان به موشک های تقریبا پیشرفته باعث از بین بردن شکاف نظامی بین اسرائیل و گروه های مقاومت شده و معضل عمق استراتژیک اسرائیل را بیش از پیش پیچیدهتر کرده است، به این ترتیب با گذشت زمان مساحتهای جدیدی از اسرائیل در داخل برد موشکهای گروههای فلسطینی و حزب الله لبنان قرار خواهد گرفت.
به موازات این خطرات، اسرائیل از ناوگان موشکی سوریه و ایران نیز نگران است، این نگرانی بویژه با پیشرفتهای برنامه هستهای ایران در راستای پیشرفتهای این کشور در تولید سامانه های موشکی بالستیک عمیقتر شده است.
بنا بر اعلام بنی گانتس فرمانده ستاد ارتش رژیم صهیونیستی در سال 2012، ارتش اسرائیل باید خود را برای مقابله با بیش از یک جبهه آماده کند. گانتس تاکید کرد: پیشرفت های تکنولوژیک ما را وادار می کند که برای مقابله با جبهههای و چالشهای متعدد کنونی آماده باشیم، چالش هایی که همگی خطری برای اسرائیل به شمار می رود.
ب:کاهش قدرت بازدارنده
دیدگاههای نظامی اسرائیل در جنگ با ارتشهای عربی و گروههای مقاومت در فلسطین و لبنان و دیگر مناطق دنیا برای تحقق قدرت بازدارندگی است، اسرائیل در طول سالیان دراز این قدرت را با استفاده از تلاش های زیاد در تمامی سطوح امنیتی و نظامی از جمله برنامه اتمی برای خود محقق کرده است. اما در زمانی که اسرائیل موفق به تحمیل قدرت بازدارنده خود به بیشتر ارتش های عربی شده بود، شکستهای پی در پی را در تقابلهای خونین خود با گروههای مقاومت فلسطین و لبنان متحمل شد. جنگ اخیر این رژیم با حزب الله لبنان در سال 2006 و جنگ با مقاومت فلسطین در غزه در سالهای 2008 و 2012 و 2014 دلیلی بر این مدعاست.
برخی تحلیلگران اسرائیلی اعتقاد دارند که اسرائیل در ایجاد معادله بازدارنده در زمینه جنگ های چریکی و مقابله با گروه های مسلح شکست خورده است، برخی دیدگاه های شدیدتری مطرح کرده و اعلام میکنند که اسرائیل اصلا چنین قدرت بازدارنده ای در اختیار ندارد، بلکه این قدرت بازدارنده را در برابر کشورهای عربی در اختیار دارد. آنها اعتقاد دارند که اسرائیل در 50 سال اخیر توان بازدارندگی در برابر گروه های مسلح و جنگهای چریکی را نداشته و نتوانسته مانع از جنگ های اینچنینی شود.
گروه دیگری از تحلیلگران اسرائیلی اعتقاد دارند که مفهوم بازدارندگی اسرائیل هنگامی محقق می شود که تلآویو بتواند هزینه های سنگینی را به دشمن وارد کند. رهبر این گروه از تحلیلگران نظامی اسرائیلی "زئیو شیف" است.
گروه سومی نیز وجود دارند که معتقدند مفهوم بازدارندگی در جنگ بیش از پیش نسبی شده است، یوسی میلمان و یائیر عفرون دو تن از مهم ترین تحلیلگرانی هستند که این دیدگاه را دارند.
ج: اختلال در راهبرد انتقال درگیری به خاک دشمن
نظریه ارتش اسرائیل بر اساس راهبرد دفاعی تدوین شده است، این در حالی است
که تاکتیکهای این ارتش هجومی است، البته نقص عمق استراتژیک باعث شده تا
اسرائیل ارتش را مجبور به در اختیار داشتن ابتکار عمل در هنگام ضرورت نماید
و میدان جنگ را به سرزمینهای دشمن انتقال دهد.
به علت فقدان عمق
استراتژیک، تدوین کنندگان سناریوهای نظامی اسرائیل اعتقاد دارند که این
رژیم نمیتواند راهبردهای دفاعی را برگزیند، چرا که نمیتواند در برابر
خرید زمان از اراضی خود چشم پوشی کند، به همین علت سناریوپردازان نظامی
اسرائیل خیلی زود به این نتیجه رسیدند که جنگها باید در اراضی دشمن اداره
شود و عمق استراتژیک ساختگی در سرزمین دشمن ایجاد شود.
از زمان
موجودیت رژیم صهیونیستی تاکنون اسرائیل به دنبال پیروزیهای سریع در جنگها
بوده است، چرا که جنگهای طولانی مدت میتواند مانع از رسیدن اسرائیل به
اهداف مورد نظر شود یا اینکه دشمنان و رژیمهای عربی را به اهداف خود
برساند.
اسرائیل از زمان تاسیس خود موفق به اجرای این راهبرد شده است،
این موضوع را در جنگ های 1956 و 1967 و حتی حمله اسرائیل به لبنان در سال
1982 که تا آستانه فتح بیروت نیز پیش رفت، می توان دید. اما این نظریه دیگر
با عقبنشینی اسرائیل از جنوب لبنان در سال 2000 قابل اجرا نیست، این عقب
نشینی با شکست اسرائیل در جنگ 33 روزه در سال 2006 و عملیات سرب گداخته و
ستون ابرها علیه نوار غزه تقویت شد.
شکی نیست که عدم قدرت اسرائیل در اجرای این نظریه به پیشرفت امکانات نظامی طرفهای درگیر با اسرائیل بعد از حمله به لبنان در سال 1982 از جمله حزب الله و گروههای مقاومت در نوار غزه باز میگردد. این نیروها تغییرات عملی و تاکتیکی در برنامه ها و قواعد درگیریهای نظامی با دشمن اسرائیلی ایجاد کردند و باعث شدند این رژیم ویژگی تاثیرگذاری سریع با استفاده از نیروهای هوایی خود در خاورمیانه را از دست بدهد. پیشتر ارتش اسرائیل می توانست بدون مقاومت واقعی و متناسب از سوی دشمنان خود به اراضی آنها یورش ببرند و میدان جنگ را خیلی زود به خاک دشمن منتقل کنند، اما دیگر این دوره سپری شده و اسرائیل در جنگ های اخیر این ویژگی را از دست داده و این اقدامات خسارت های زیادی در جبهه داخلی این رژیم به جا میگذارد.
د: فساد مالی و اخلاقی و سیاسی ارتش
ارتش اسرائیل جایگاه بالایی در میان صهیونیست ها دارد، آنها این ارتش را حامی و محافظ خود در برابر خطرات امنیتی و نظامی خارجی میدانند. فرماندهان و ژنرالهای این ارتش فرماندهان سیاسی آینده هستند. در طول دهه های اخیر سران ارتش و عناصر آن وجهه خوبی در میان صهیونیستها داشتهاند و افکار عمومی اسرائیل تصور میکرد که آنها از شبهه های شخصی و حرفهای دور هستند. اما این چهره در طول سالهای اخیر دچار اختلال شده و تجاوزها و انحرافهای زیادی که از پایین تا بالای هرم قدرت در اسرائیل دیده شده، این دیدگاه را به چالش کشیده است. با وجود سکوت محض تبلیغاتی اسرائیل که به بهانه منافع عالی اسرائیل بر این اتفاقات سرپوش میگذارد، افشای بسیاری از این رسواییها و جنایتها به دلیل خوبی تبدیل شده که خطرات بالای این پدیده و میزان تاثیرگذاری آن بر افکار عمومی اسرائیلیها و نحوه دید آنها به این موسسه نظامی را نشان میدهد.
گزارشی که برنامه دفاع و امنیت انگلیس در مورد شفافیت بینالمللی منتشر کرده، تحلیل اطلاعاتی از 82 کشور جهان در مرحله زمانی ژولای 2011 تا نوامبر 2012 آمده است، این گزارش نشان میدهد که اسرائیل رکورد بالایی در زمینه مفاسد نظامی را به خود اختصاص داده است، چرا که در این موسسه نظامی زمینه برای هدر دادن اموال دولتی وجود دارد و مصونیت قانونی و تهدیدات امنیتی در بخش نظامی این زمینه را ایجاد کرده و سازمانها و اراده ای نیز برای توقف موج فساد در این سازمان وجود ندارد. این گزارش که بر اساس فساد کشورها را به شش درجه تقسیم کرده است، اسرائیل در زمینه فساد در کنار کشورهایی ماند کویت و لبنان و امارات در رتبه D قرار دارد.
مظاهر فساد در ارتش اسرائیل فراوان است و شامل مفاسد اخلاقی و مالی و سیاسی میشود، هنوز جنگ 33 روزه اسرائیل علیه لبنان به پایان نرسیده بود که اسرائیلیها از ابعاد و مفاسد اخلاقی و مالی سران ارتش آگاهی پیدا کردند. "دان حالوتص" رئیس ستاد ارتش نیز از اتهامات فساد بی بهره نماند و روزنامه صهیونیستی معاریو فاش کرد که حالوتص دو ساعت بعد از به گروگان گرفته شدن نظامیان اسرائیلی از سوی حزبالله از ترس رکورد بازار سهام به علت آغاز جنگ، به دنبال فروش سهام مالی خود در یک شرکت بود. این موضوع یک اتهام اخلاقی و بی مبالاتی و سوء استفاده از اسرار جنگی برای کسب منافع اقتصادی از سوی بالاترین فرمانده نظامی اسرائیل به شمار میرود. حالوتص در دفاع از خود مدعی شد که در زمان مشغول بودن به فروش سهام خود فکر نمی کرد که جنگ آغاز خواهد شد، اما با این وجود در 16 ژانویه سال 2007 از سمت خود کنار رفت.
در آگوست سال 2010 و درست زمانی که ایهود باراک وزیر جنگ رژیم صهیونیستی به دنبال تغییر گابی اشکنازی رئیس وقت ستاد ارتش اسرائیل به دنبال مخالفت با ایده باراک در زمینه حمله نظامی به ایران بود، سندی موسوم به سند گالانت فاش شد. این سند به یواف گالانت از نزدیکان باراک و فرمانده جبهه جنوبی در ارتش اسرائیل منتسب بود که در آن زمان یکی از گزینههای رسیدن به پست ریاست ستاد فرماندهی ارتش بود. افشای این سند برای تخریب وجهه اشکنازی صورت گرفت تا مأموریت وی برای یک سال دیگر تمدید نشود، این سند همچنین تعداد دیگری از سران نظامی اسرائیل را نیز تخریب کرد تا بتواند به عنوان تضمینی برای رسیدن گالانت به این سمت باشد. اما مدتی بعد بوعاز هرباز یکی از افسران نیروهای ذخیره اسرائیلی و از نزدیکان اشکنازی در برابر بازرسان پلیس اعتراف کرد که سند گالانت را جعل کرده است.
الوف بن روزنامه نگار اسرائیلی ماجرای سند گالانت را بزرگترین رسوایی
دستگاه های امنیتی اسرائیل از دهه پنجاه قرن گذشته میلادی تاکنون دانسته
است. در 22 آگوست 2010 باراک، گالانت را به عنوان رئیس جدید ستاد ارتش
اسرائیل منصوب کرد، اما در 28 ژانویه سال 2011 میخا لیندراشتراوس قاضی ناظر
در اسرائیل اعلام کرد که گالانت در یک نامه دست نویس و با امضای خود دروغ
گفته و با دادن این نامه به اداره اراضی اسرائیل، زمین هایی که متعلق به وی
نبوده را مالک شده است. همچنین تحقیقات نشان داد رئیس انتخاب شده برای
ستاد ارتش، قطعه زمین مشاعی را به عنوان مسیر اختصاصی برای منزل خود
برداشته است و به همین علت بود که بنیامین نتانیاهو و ایهود باراک وزیر
دفاع وی تصمیم گرفتند انتصاب گالانت به سمت ریاست ستاد فرماندهی را قبل از
رسیدن وی به این پست لغو کنند.
گالانت این تصمیم را رد کرده و گفت که
با این تصمیم مخالفت خواهد کرد و سعی خواهد کرد خود را از اتهامات مطرح شده
تبرئه کند و از راههای قانونی به پست خود بازگردد. وی با یک وکیل به
دادگاه عالی اسرائیل رفت، چرا که دادستانی اعلام کرده بود که از وی دفاع
نخواهد کرد. وی با انتقاد از میخا لیندراشتراوس ناظر کابینه اسرائیل و
یهودا وینشتاین گفت که آنها به دنبال راضی نگه داشتن روزنامه نگاران هستند و
کابینه نیز به همین علت در دام این فریبها افتاده است. وی اعلام کرد که
به این شکل از قانون تخلف نکرده و انگیزههای خوبی داشته است.
گالانت گفت که اسرائیل در یک مصیبت قومیتی از ناحیه ارزشها و اخلاق به سر میبرد و این بحران تا جایی است که حامیان قانون و عدالت از ترس روزنامه نگاران خود را مخفی کردهاند. وی اتفاقات رخ داده را یک کودتای نظامی خواند که عناصر زیادی از داخل و خارج ارتش در آن دست داشتهاند. وی با انتقاد از اشکنازی وی را شریک توطئه علیه خود خواند و از دادگاه خواست تا در دام اجرا کنندگان این کودتا گرفتار نشود. وی گفت که تسلیم این توطئه نخواهد شد و تا آخرین رمق در برابر آن خواهد ایستاد.
بالاخره در روز 13 فوریه
سال 2011 و تنها یک روز قبل از پایان مأموریت اشکنازی کابینه اسرائیل در
نشست عادی خود بنی گانتس را به عنوان رئیس ستاد ارتش اسرائیل انتخاب کرد،
البته نتانیاهو و باراک هیچ کدام با این انتخاب موافق نبودند، اما مجبور به
این کار شدند.
در مورد فساد اخلاقی در ارتش اسرائیل روزنامه یدیعوت
آحارونوت در دسامبر سال 2011 در تحقیقی تحت عنوان ارتش شیشه ای فاش کرد که
پدیدهای که یک پدیده فرعی در ارتش اسرائیل بود، الان به وبایی برای ارتش
تبدیل شده است، پارتیهای شبانه همراه با مشروبات الکلی در داخل پادگان های
نظامی و یگان های ویژه به حدی رسیده است که حتی به سطوح فرماندهی ارتش نیز
رسیده است.
این روزنامه در 12 فوریه سال 2013 اعلام کرد که بیش از
500 شکایت از تجاوزهای جنسی در داخل ارتش اسرائیل در طول سال 2012 وجود
داشته که 10 درصد از آنها از سوی نظامیان مرد طرح شده است. این روزنامه به
افزایش پدیده تجاوز به عنف و تجاوزهای جنسی دیگر در ارتش اسرائیل اشاره
کرده و نوشت که در بسیاری از موارد، افسران مرد به زنان تجاوز میکنند که
پرونده های تحقیق در مورد آنها تشکیل میشود. این روزنامه میافزاید که
البته تنها متهمان این پروندهها مردان نیستند و گاهی اوقات زنان ابتکار
عمل را در تجاوزهای جنسی در دست دارند و موارد بسیاری نیز وجود دارد که به
علت مطرح نشدن شکایت از سوی قربانی، نادیده گرفته میشود.
به عنوان یکی
از نمونه های مفاسد مالی در ارتش اسرائیل، بازرسان پلیس نظامی اسرائیل در
تاریخ 28 ژوئن سال 2010 از یک پرونده کلاهبرداری بزرگ در ارتش اسرائیل خبر
داده و 7 افسر نظامی از بخش مهندسی را به اتهام فریب ارتش و وزارت جنگ
اسرائیل بازداشت کردند. این افراد میلیون ها شکل از بودجه نظامی اسرائیل را
اختلاس کرده بودند. همچنین تعدادی از پیمانکاران اقدامات زیر ساختی در
اسرائیل نیز به علت فریب ارتش و وزارت جنگ و اختلاسهای میلیونی بازداشت
شده و آنها را به ارائه سندها و گزارشهای دروغ در مورد حجم ساخت و سازهای
پروژه های نظامی ارتش متهم کردند.
در 8 آگوست سال 2011 یک گزارش از تلآویو فاش کرد که فرماندهی ارتش و وزارت جنگ اسرائیل سعی داشتهاند میلیونها دلار از بودجه عمومی اسرائیل را با دروغ و فریب به نفع خود مصادره کنند. این موضوع زمانی فاش شد که کمیته پارلمانی ویژه بررسی بودجه متشکل از نمایندگان کمیتههای وزارت امور مالی و خارجه و امنیت به ریاست شاوول موفاز تشکیل شد. موضوع بحث این کمیته بررسی درخواست وزارت جنگ اسرائیل در افزایش بودجه نظامی به مبلغ 620 میلیون شکل (7/1 میلیون دلار) بود. هنگامی که موفاز این درخواست را خواند خواستار تحقیق در مورد بندهای آن شد و گفت که وزارت جنگ باید ثابت کند که بندهای این نامه صوری نیست. وی به نمایندگان وزارت جنگ و ارتش گفت: به صراحت به من بگویید که این پولها را برای کار دیگری می خواهید. شما می خواهید قرضهای رافائیل (کارخانه های اسلحه سازی اسرائیل) را پرداخت کنید، اما میخواهید با این بندهای موهوم این اقدام خود را مخفی کنید.
در پی حمله ارتش اسرائیل به ناوگان آزادی در سال 2010، پلیس نظامی اسرائیل تعدادی از افسران و نظامیان اسرائیلی را به اتهام سرقت تجهیزات و دستگاه های لپ تاپ و تلفنهای همراه از داخل کشتی ماوی مرمره که در این ناوگان بود، بازداشت کرد.
در پی حمله اسرائیل به نوار غزه در عملیات سرب گداخته بحثهای زیادی در داخل کابینه اسرائیل در مورد ارزش هایی که ارتش باید در جریان جنگ در مناطق مسکونی به آنها پایبند باشد، ایجاد شد. موشه هلبرتال و آوی ساقی دو نویسنده اسرائیلی در مقالهای در روزنامه یدیعوت آحارونوت از ارتش خواستند تا از آسیب زدن به شهروندان خودداری کند آنها منشور ارتش اسرائیل را یادآوری کردند که در آن آمده است که نظامیان اسرائیلی باید از سلاح و توان خود تنها برای اجرای مأموریتهایش استفاده کند و از آسیب رساندن به غیر نظامیان و اسرا خودداری کند و تمام تلاش خود را برای آسیب ندیدن زندگی و جسم کرامت و داراییهای آنها به کار برد.
جدعون لِوی در مقالهای در روزنامه هاآرتص از ادله و گواهیهای تعدادی از افسران و نظامیان اسرائیل در مورد کشتار فلسطینی های بی گناه در جریان عملیات سرب گداخته پرده برداشته و فرماندهی ارتش را به تعمد در فریبکاری و دروغگویی متهم کرد. این روزنامه تاکید کرد که ارتش اسرائیلی به خوبی از اقداماتی که نظامیان در غزه انجام دادند، اطلاع دارد.
موسسه حقوق بشر اسرائیل (یش دین) نیز در گزارشی اعلام کرد که اطلاعاتی در اختیار دارد که نشان می دهد کم کاری و غیر حرفهای گری عمدی در مورد باز شدن پرونده های تحقیقات جنایی از سوی پلیس نظامی و دادستانی اسرائیل وجود دارد و آنها نمیخواهند جنایتهای نظامیان و افسران اسرائیلی یا شهرک نشینان علیه فلسطینیها را بررسی کنند.
یش دین در بیانیه خود اعلام کرد: اطلاعات موجود که با دلایل قاطع همراه است، همان مفاد گزارش گلدستون را مورد تاکید قرار میدهد که اذعان کرده بود نمیتوان به گزارش های ارتش اسرائیل در تجاوز نظامیان آن بر شهروندان فلسطینی اتکا کرد. بر اساس اطلاعات موجود از بیش از 130 پرونده موجود در این رابطه 76 پرونده همچنان در انتظار صدور تصمیم دادستانی هستند و 12 پرونده نیز از یک سال پیش و بیشتر تاکنون در مرحله تصمیم گیری هستند و در 11 پرونده نیز هنوز تصمیم ارائه کیفرخواست گرفته نشده است.
اسناد نظامی ارتش اسرائیل که به صورت به کلی سری طبقه بندی شده بودند و از سوی "آنات کام" یکی از نظامیان زن اسرائیلی ربوده شدند، شامل اطلاعات مهمی در این زمینه است، کام بین سالهای 2005 تا 2007 منشی یائیر ناویه فرمانده وقت بخش مرکزی اسرائیل بوده و بعد از سرقت این اسناد آنها را به روزنامه هاآرتص داد. در این اسناد آمده است که نیروهای نظامی برای ترور تعدادی از فعالان فلسطینی از جنبش جهاد اسلامی دستور گرفته بودند، این در حالی بود که امکان بازداشت آنها نیز فراهم بود.
بحران در ارتش اسرائیل تنها به عملکرد نظامیان در جریان جنگها منحصر نمیشود، بلکه تا مفاسد اخلاقی و اقدامات شخصی نظامیان و افسران نیز میرسد، بسیاری اعتقاد دارند که شکافها در روند اخلاقی ارتش و جامعه اسرائیل رو به افزایش است. ارتش، نظامیان و افسران را به مخفی کردن اقدامات و جنایتهای خود علیه فلسطینیان در اراضی اشغالی تشویق می کند و حتی جنایتهای جنگی آنها را نیز نادیده میگیرد.
ه: پدیده خودکشی و فرار از خدمت نظامی
فرار از خدمت: فرار از خدمت نظامی به علت حالت های روانی به صورت سالانه در ارتش اسرائیل در حال افزایش است. میزان فراریان از خدمت در ارتش اسرائیل در سال 2005 به یک نفر از هر هشت جوان میرسید، آنها به علت دریافت گواهیهای پزشکی در مورد مشکلات و بیماریهای روانی به ارتش اسرائیل نمیپیوستند. آمارها نشان می دهد این رقم نسبت به سال 2002 میلادی 30 درصد افزایش یافته است. این میزان در سال 2007 به 25 درصد افزایش یافت. این بدان معنی است که از هر چهار نفر در سرزمینهای اشغالی یک نفر از خدمت فرار میکند.
در سال 2004 تعداد فراریان از خدمت به 1288 نفر رسید، این رقم در سال 2005 به 1438 نفر، در سال 2006 به 1386 نفر و در سال 2007 به 1873 نفر رسید. روزنامه یدیعوت آحارونوت در شماره روز 10 می سال 2012 نوشت که بر اساس آمارهای رسمی ارتش اسرائیل، تعداد فراریان از خدمت در سال 2010 بالغ بر 1800 نفر و در سال 2012 بالغ بر 2700 نفر بوده و 1800 نفر نیز از کامل کردن خدمت سربازی خود سرباز زدهاند. بر اساس اطلاعات این پایگاه خبری 700 دختر جوان اسرائیلی نیز از خدمت در ارتش فرار کردهاند. در همین زمان 800 دختر جوان دیگر نیز با ارائه گواهیهای جعلی مبنی بر تحصیل در مدارس دینی از خدمت سربازی فرار کردهاند.
جدول تعداد فراریان از خدمت سربازی در ارتش اسرائیل
سال تعداد
2004 1288 نفر
2005 1438 نفر
2006 1386 نفر
2007 1873 نفر
2010 1800 نفر
2012 2700 نفر
افزایش پدیده فرار از خدمت و سهولت تعامل با این اقدامات به یک محور اختلاف در میان مقامات ارتش اسرائیل تبدیل شده است. این اوضاع باعث شده فرماندهی ارتش کمیته ویژهای را برای بررسی اوضاع و ارائه راهکارهای کاهش فراریان از خدمت و ارائه گزارش های پزشکی مبنی بر داشتن بیماریهای روانی برای فرار از خدمت سربازی ارائه دهد.
در 19 ژوئن سال 2011 سرتیپ "آفی زامیر" گفت که کمتر از 50درصد از اسرائیلیها از سن 18 تا 45 سال به ارتش می پیوندند و برای ورود در میدانهای جنگ آمادگی دارند. وی همچنین میافزاید که ترکیب نیروهای ذخیره در ارتش اسرائیل نیز بنا به برخی عوامل مردم شناختی در حال تغییر است. یهودیان محافظه کار وابسته به جریان حریدی در سال 2015 بیش از 30 درصد از نظامیان را تشکیل خواهند داد و 29 درصد از شهروندان واجد شرایط سنی خدمت سربازی نیز از میان فلسطینیهای سال 1948 خواهند بود و 5 درصد از این تعداد نیز در خارج از سرزمینهای اشغالی هستند. این در حالی است که 15 درصد از افرادی که وارد خدمت سربازی میشوند نیز خدمت خود را کامل نمیکنند. وی نتیجهگیری کرد که بین 50 تا 60 درصد از مردانی که باید به خدمت سربازی بروند، یا از خدمت معاف میشوند، یا خدمت خود را به صورت ناقص انجام میدهند.
خودکشی: بسیاری
از عناصر ارتش اسرائیل برای فرار از خدمت یا فشارهای روانی ناشی از
آموزشها و جنگها اقدام به خودکشی میکنند. روزنامه معاریو در سال 2003
بعد از خودکشی 43 نظامی اسرائیلی در گزارشی نوشت که خودکشی به عامل اصلی
مرگ نظامیان ارتش اسرائیل تبدیل شده است. بر اساس گزارش های رسمی صادره از
سوی ارتش اسرائیل در ده سال اخیر 237 نظامی اسرائیلی خودکشی کردهاند که
معدل سالانه خودکشی را به عدد 24 می رساند. بر اساس گزارشها در سال 2005
میلادی 36 نظامی، در سال 2009 میلادی 21 نظامی، در سال 2010 میلادی 27
نظامی و در سال 2011 میلادی 21 نظامی اسرائیلی خودکشی کردهاند. گزارش های
موجود نشان میدهد میانگین خودکشی در ارتش اسرائیل در سالهای بین 1990 تا
2000 بالغ بر 40 نظامی در هر سال بوده است.
در 29 ژانویه سال 2013
بیانیه های صادر شده از سوی ارتش اسرائیل نشان داد که عامل اصلی مرگ و میر
در میان عناصر ارتش در سال 2012 خودکشی بوده است. در این سال 14 مورد
خودکشی ثبت شده است. به این ترتیب بین سالهای 2002 تا 2012 میزان خودکشی
نظامیان به 278 مورد رسیده است.
و: متغیرات محیط سیاسی و نظامی
متغیرات سیاسی و نظامی در محیط پیرامونی رژیم اسرائیل در اوضاع ژئو استراتژیک اسرائیل خود را نشان داده است. در سطح سیاسی تغییراتی که در برخی رژیمهای عربی ایجاد شده، بر ثبات نسبی مناسبات بین برخی کشورهای عربی و اسرائیل تاثیر منفی گذاشته است، این موضوع بویژه در مناسبات مصر با اسرائیل در نتیجه تعهدات این کشور به معاهده کمپ دیوید قابل مشاهده است.
با وجود اینکه اوضاع سوریه هنوز به سمت دولت یا مخالفان قطعی نشده است، اما میزان اثرات این بحران بر عملکرد تصمیم سازان اسرائیلی ملموس است. مقامات سیاسی و نظامی اسرائیل خود را برای هر پیامدی در اوضاع بلندیهای جولان و حتی جبهه شمالی سوریه و لبنان آماده کردهاند. آنها از گزینه ها و سناریوهای روی میز خود در مورد نحوه تعامل با اوضاع سیاسی و نظامی در سوریه سخن میگویند. این موضوع بویژه در مورد انبار تسلیحات راهبردی و سلاح های بیولوژیک و سامانه های موشکی دوربرد و میان برد قابل ملاحظه است. انتقال این موشک ها به حزبالله لبنان میتواند معادلههای بازدارندگی که از دیدگاه اسرائیلی ها هنوز اندکی به سمت ارتش تلآویو سنگینی میکند، را از بین ببرد.
در ابعاد نظامی نیز پیشرفتهای موجود در سامانه نظامی
حزبالله و گروههای مقاومت فلسطینی در نوار غزه بویژه جنبش حماس به ایجاد
تغییرات اساسی در آمادهسازی ها و تاکتیکهای نظامی مورد نیاز از سوی ارتش
بر اساس ماهیت درگیریهای آینده با این گروهها منجر شده است. ناوگان نظامی
حزبالله و گروههای فلسطینی در سالهای اخیر از لحاظ کمی و کیفی توسعه
یافته و تشکیلات نظامی نیروهای مبارز و تاکتیکهای جنگی آنها نیز در دست
توسعه و بهبود است.
بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل در سخنانی در
25 ژولای سال 2012 گفت که تغییرات جاری در منطقه می طلبد که تغییراتی نیز
در میزان قدرت و بودجه امنیتی اسرائیل ایجاد شود.
ایهود باراک در این زمینه می گوید: اسرائیل ناچار است تصمیمات حیاتی و سرنوشتسازی را در مورد امنیت داخلی خود و تضمین آیندهاش بگیرد. یواف گالانت فرمانده سابق منطقه جنوبی سرزمینهای اشغالی نیز میگوید: در سالهای کوتاه آینده قدرت جنبشهای اسلامی در کشورهای اطراف اسرائیل افزایش زیادی خواهد داشت. این تغییرات بشارت خوبی برای اسرائیل نیست، بلکه بر عکس هشداری شوم و خطرناک است.
هاگی توپولنسکی رئیس مرکز نیروهای هوایی اسرائیل نیز ابراز داشت: دشمن ما از مرحله حمله از طریق مانورها به مرحله حمله از طریق آتش منتقل شده و این موضوع بسیار مهم است و میتواند شکل جنگها را تغییر دهد. تهدید کنونی در اشغال سرزمین نیست، بلکه در سقوط صدها و هزاران موشک در اراضی اسرائیل است. یورام کوهن رئیس دستگاه جاسوسی شاباک در این زمینه می گوید: "سازمانهای تروریستی" به قدرت موشکی برابر با قدرت دولتها دست یافتهاند. حماس و جهاد اسلامی و حزبالله لبنان ناوگان عظیمی از موشکها را در اختیار دارند.
فرماندهی نظامی اسرائیل حتی نگرانیهای خود از تاکتیکها و روشهای جنگی گروههای مقاومت در لبنان و غزه را نیز مخفی نمیکنند. سرتیپ هرتسی هالوی فرمانده نیروهای الجلیل در ارتش اسرائیل در تفسیر تهدیدات کنونی و خسارتهای فراوان آن در جنگ گفت: در جنگ آینده با حزب الله تبادل آتش سنگینی بین طرفین انجام خواهد شد و ارتش اسرائیل وارد روستاهای لبنان شده و کشتار زیادی در آنها به راه خواهد انداخت. در جنگ آینده خسارتهای بیشتری نسبت به جنگ قبل (جنگ 33 روزه) در لبنان ایجاد خواهد شد. به ارتش لبنان این فرصت داده خواهد شد که به دشمن تبدیل نشود، اما اگر بر ضد ما وارد جنگ شود، واکنشهای هجومی شدیدی را دریافت خواهد کرد. حمله به ارتش لبنان آسانتر از حمله به حزبالله است.
کابینه اسرائیل سعی کرد از جنگ 2006 لبنان درس بگیرد، در همین راستا بود که فرماندهی نظامی اسرائیل طرح تیفن 2012 را که مربوط به نیروهای زمینی و تشکیلات نیروهای ذخیره بود، ارائه کرد. این طرح شامل موارد زیر است: رویکرد اصلی در ده سال آینده، افزایش قدرت شاخههای ارتش و تشکیلات نیروها و بهبود توان عناصر نظامی در مانورها و تجهیز انبارهای سلاح و خرید سلاح و جنگ افزارهای نظامی خواهد بود. این موضوع در مورد احتمال درگیریها در کوتاه مدت یا دیدگاه پیشرفته در مورد درگیریهای احتمالی در میان مدت و بلند مدت قابل اجراست.