به گزارش مشرق، وزارت ورزش یا وزارت تناقض؟! شاید بهترین صفتی که این روزها بتوان برای وزارت ورزش انتخاب کرد همین وزارت تناقض باشد! وزارتی که حداقل در موضع برخورد با فدراسیون فوتبال از یک سو ادعا میکند در کار این فدارسیون و فوتبال کشور دخالتی ندارد و از سوی دیگر اجازه نمیدهد کرانچار سرمربی امید شود، مدام در رسانهها درخصوص انتخاب سرپرست برای فدراسیون فوتبال با پایان دوره ریاست علی کفاشیان، فضا سازی میکند و حتی در جزئیاتی مانند انتخاب اسپانسر پوشاک برای تیم ملی فوتبال نیز ورود کرده و با تحریک سازمان بازرسی کاری میکند که تمدید قرارداد با آلاشپورت روی هوا برود.
آخرین اظهارات سجادی در سفر به بوشهر نیز دقیقاً مانند مثل آفتاب آمد دلیل آفتاب به شمار میرود. معاون وزیر ورزش مشخص نیست دقیقاً برای آینده نزدیک چه اهداف و برنامههایی دارد، در گفت و گویی درباره اتفاقات فدراسیون فوتبال در حالی به اظهارات متناقض پرداخته است شاید سرجمع صحبتهایش به 3 خط هم نمیرسد!
سجادی از یک سو به اظهارنظر درخصوص استعفای کارلوس کیروش پرداخته و حتی اعلام کرده این وزارتخانه از کارلوس کیروش حمایت میکند و از سوی دیگر میگوید نباید در کار فدراسیون فوتبال و سرمربی تیم ملی دخالت و حساسیت ایجاد کرد تا ما بمانیم و این پرسش که دم خروس را باور کنیم یا .... ؟!
در این مقال شاید بتوان سجادی را به عنوان نماینده و سخنگوی وزارت ورزش معرفی کرد و چه بسا همین اظهارات متناقض نیز به روشنی و شفافیت مواضع وزارت ورزش را روشن و آشکار سازد. اظهارات متناقض سجادی (بخوانید وزارت ورزش) در حالی مدام تکرار میشود که به طور مشخص، عنوان نمیشود که این حمایتها حداقل طی یک سال اخیر چگونه و به چه شکلی از سوی وزارت ورزش برای فدراسیون فوتبال و تیم ملی فوتبال ایران انجام میشود؟
اینکه وزیر حدود یک سال با رئیس فدراسیون فوتبال قهر میکند و او به انحای مختلف به حضور نمیپذیرد اسمش حمایت است یا اینکه بودجه این فدراسیون یا پردخت نمی شود و یا دیرتر از سایر فدراسیونها پرداخت میشود را میتوان حمایت وزازت ورزش از فدراسیون فوتبال قلمداد کرد.
*کرانچار، لباسها، اسپانسر و ...
وزارت ورزش یک روز به بهانههای اخلاقی اجازه نمیدهد کرانچار سرمربی تیم امید بشود و جاده صاف کن ناکامی تیم امید در مسیر صعود به المپیک میشود و یک روز هم هزینههای این تیم را در بدترین زمان ممکن رسانهای میکند تا همگان در روزی که منتظر حماسه از سوی شاگردان خاکپور هستند، با اعداد و ارقامی مواجه شوند که مشخص نیست با چه جزئیاتی برای این تیم هزینه شده است.
اینکه وزیر حدود یک سال با رئیس فدراسیون فوتبال قهر میکند و او به انحای مختلف به حضور نمیپذیرد اسمش حمایت است یا اینکه بودجه این فدراسیون یا پردخت نمی شود و یا دیرتر از سایر فدراسیونها پرداخت میشود را میتوان حمایت وزازت ورزش از فدراسیون فوتبال قلمداد کرد.
وزارت ورزش یک روز میگوید در امور فدراسیون فوتبال دخالت نمیکند و یک روز دیگر به بهانه توافقات هستهای و اینکه جو عمومی جامعه باید برای انتخابات بعدی نیز همچنان به سود دولت تدبیر و امید باقی بماند با این تحلیل که مردم کیروش را میخواهند، آن هم در روزهایی که به نظر میرسد دیگر کار این مربی با فوتبال ایران به پایان رسیده ناگهان توسط نمایندهای از این وزارتخانه در فدراسیون، اتفاقاتی میافتد که کیروش تا جام جهانی 2018 در تیم ملی ایران ماندگار میشود.
همه این صحبتها و تناقضات آشکار به خوبی نشان میدهد چگونه وزارت ورزش که ادعای عدم دخالت در فوتبال را دارد چگونه سرنوشت این رشته ورزشی در این سالها را رقم زده و به تنهایی برای فوتبال ایران تاریخ ساز شده است.
شاید با چند پرسش دیگر بتوان بهتر قضیه را جا انداخت! ابتدا اینکه چرا و چگونه اسپانسری که امروز با حرص و ولع زیاد از قدرتهای بزرگ لیگ برتر یعنی استقلال و پرسپولیس حمایت مالی میکند هیچگاه اجازه پیدا نکرد با فدراسیون فوتبال قرارداد امضا کرده و حامی مالی این فدراسیون و تیم ملی ایران شود؟ اصولاً چه ارگانی به آنها این اجازه را نداد که اسپانسر تیم ملی شوند؟
در ثانی اینکه چرا و چگونه وقتی کمیته بازاریابی فدراسیون فوتبال به این نتیجه رسید که قرارداد پوشاک تیم ملی با برند آلمانی آلاشپورت تمدید شود، ناگهان سازمان بازرسی کل کشور به این قضیه ورود کرده و خواستار برگزاری مناقصه مجدد در این زمینه شد؟ چه ارگانی سازمان بازرسی را تحریک کرد تا به این قضیه ورود کنند؟
همه این صحبتها و تناقضات آشکار به خوبی نشان میدهد چگونه وزارت ورزش که ادعای عدم دخالت در فوتبال را دارد چگونه سرنوشت این رشته ورزشی در این سالها را رقم زده و به تنهایی برای فوتبال ایران تاریخ ساز شده است.
ثالثاً اینکه چرا و چگونه قولها و وعدهها برای تأمین مالی به منظور بازسازی چمن کمپ هیچگاه عملی نشده و پس از بازدید سجادی و مناف هاشمی از کمپ تیمهای ملی که انصافاً مجموعه کاملی از امکانات و تجهیزات برای فوتبال ملی کشور به شمار میرود و این مجموعه نیز از جیب فدراسیون فوتبال حاصل شده است؛ هیچ اتفاقی نمیافتد تا جایی که در نهایت شهرداری قبول میکند تا مجموعه چمنهای این کمپ را بازسازی کند.
مجموعه این نوشتار یک بار دیگر ضد و نقیضهای وزارت ورزش در موضع وزارت ورزش را آشکار کرده و جالب اینکه در حالی صحبت از حمایت از کیروش و تیم ملی است که به نظر نمیرسد برای برگزاری اردوها و انجام دیدارهای دوستانه تیم ملی به منظور قدرتمند شدن این تیم در راه صعود به جام جهانی، هزینه خاصی از سوی وزارت ورزش انجام شده باشد که اگر شده بود تا امروز هزاران بار این امر نیز از سوی این مجموعه رسانهای میشد.
*ما را به خیر تو امیدی نیست وزارت ورزش!
در نهایت اینکه اگر بحث حمایت وزارت ورزش از فدراسیون فوتبال است ای کاش مشخص شود در قضیه پرونده اصل 90 چه حمایتی از سوی این وزارتخانه از فوتبال شکل میگیرد و آیا وزارت ورزش به عنوان متصدی و مادر تمام رشتههای ورزشی میخواهد از فرزندش در دادگاه صالحه دفاع کند یا اینکه مثل همه این دوران به فوتبال به عنوان فرزندی ناخلف نگاه کرده و هیچ قصدی برای ورود به این پرونده ندارد و یا اینکه در موضع مناقشه فوتبال ایران و عربستان، وزارت ورزش چه اقداماتی را در راستای دیپلماسی دولتی انجام میدهد تا میزبانی از ایران گرفته نشود یا اینکه بیرون از گود نشسته و شاهد دعوای یکی از فرزندان ارشدش با بیگانگان است و چه بسا از کتک خوردن این فرزند نیز شادمان شود!
شاید هم فدراسیون فوتبال در این زمان به این عقیده رسیده است که ما را به خیر وزارت امیدی نیست ....
آخرین اظهارات سجادی در سفر به بوشهر نیز دقیقاً مانند مثل آفتاب آمد دلیل آفتاب به شمار میرود. معاون وزیر ورزش مشخص نیست دقیقاً برای آینده نزدیک چه اهداف و برنامههایی دارد، در گفت و گویی درباره اتفاقات فدراسیون فوتبال در حالی به اظهارات متناقض پرداخته است شاید سرجمع صحبتهایش به 3 خط هم نمیرسد!
سجادی از یک سو به اظهارنظر درخصوص استعفای کارلوس کیروش پرداخته و حتی اعلام کرده این وزارتخانه از کارلوس کیروش حمایت میکند و از سوی دیگر میگوید نباید در کار فدراسیون فوتبال و سرمربی تیم ملی دخالت و حساسیت ایجاد کرد تا ما بمانیم و این پرسش که دم خروس را باور کنیم یا .... ؟!
در این مقال شاید بتوان سجادی را به عنوان نماینده و سخنگوی وزارت ورزش معرفی کرد و چه بسا همین اظهارات متناقض نیز به روشنی و شفافیت مواضع وزارت ورزش را روشن و آشکار سازد. اظهارات متناقض سجادی (بخوانید وزارت ورزش) در حالی مدام تکرار میشود که به طور مشخص، عنوان نمیشود که این حمایتها حداقل طی یک سال اخیر چگونه و به چه شکلی از سوی وزارت ورزش برای فدراسیون فوتبال و تیم ملی فوتبال ایران انجام میشود؟
اینکه وزیر حدود یک سال با رئیس فدراسیون فوتبال قهر میکند و او به انحای مختلف به حضور نمیپذیرد اسمش حمایت است یا اینکه بودجه این فدراسیون یا پردخت نمی شود و یا دیرتر از سایر فدراسیونها پرداخت میشود را میتوان حمایت وزازت ورزش از فدراسیون فوتبال قلمداد کرد.
*کرانچار، لباسها، اسپانسر و ...
وزارت ورزش یک روز به بهانههای اخلاقی اجازه نمیدهد کرانچار سرمربی تیم امید بشود و جاده صاف کن ناکامی تیم امید در مسیر صعود به المپیک میشود و یک روز هم هزینههای این تیم را در بدترین زمان ممکن رسانهای میکند تا همگان در روزی که منتظر حماسه از سوی شاگردان خاکپور هستند، با اعداد و ارقامی مواجه شوند که مشخص نیست با چه جزئیاتی برای این تیم هزینه شده است.
اینکه وزیر حدود یک سال با رئیس فدراسیون فوتبال قهر میکند و او به انحای مختلف به حضور نمیپذیرد اسمش حمایت است یا اینکه بودجه این فدراسیون یا پردخت نمی شود و یا دیرتر از سایر فدراسیونها پرداخت میشود را میتوان حمایت وزازت ورزش از فدراسیون فوتبال قلمداد کرد.
وزارت ورزش یک روز میگوید در امور فدراسیون فوتبال دخالت نمیکند و یک روز دیگر به بهانه توافقات هستهای و اینکه جو عمومی جامعه باید برای انتخابات بعدی نیز همچنان به سود دولت تدبیر و امید باقی بماند با این تحلیل که مردم کیروش را میخواهند، آن هم در روزهایی که به نظر میرسد دیگر کار این مربی با فوتبال ایران به پایان رسیده ناگهان توسط نمایندهای از این وزارتخانه در فدراسیون، اتفاقاتی میافتد که کیروش تا جام جهانی 2018 در تیم ملی ایران ماندگار میشود.
همه این صحبتها و تناقضات آشکار به خوبی نشان میدهد چگونه وزارت ورزش که ادعای عدم دخالت در فوتبال را دارد چگونه سرنوشت این رشته ورزشی در این سالها را رقم زده و به تنهایی برای فوتبال ایران تاریخ ساز شده است.
شاید با چند پرسش دیگر بتوان بهتر قضیه را جا انداخت! ابتدا اینکه چرا و چگونه اسپانسری که امروز با حرص و ولع زیاد از قدرتهای بزرگ لیگ برتر یعنی استقلال و پرسپولیس حمایت مالی میکند هیچگاه اجازه پیدا نکرد با فدراسیون فوتبال قرارداد امضا کرده و حامی مالی این فدراسیون و تیم ملی ایران شود؟ اصولاً چه ارگانی به آنها این اجازه را نداد که اسپانسر تیم ملی شوند؟
در ثانی اینکه چرا و چگونه وقتی کمیته بازاریابی فدراسیون فوتبال به این نتیجه رسید که قرارداد پوشاک تیم ملی با برند آلمانی آلاشپورت تمدید شود، ناگهان سازمان بازرسی کل کشور به این قضیه ورود کرده و خواستار برگزاری مناقصه مجدد در این زمینه شد؟ چه ارگانی سازمان بازرسی را تحریک کرد تا به این قضیه ورود کنند؟
همه این صحبتها و تناقضات آشکار به خوبی نشان میدهد چگونه وزارت ورزش که ادعای عدم دخالت در فوتبال را دارد چگونه سرنوشت این رشته ورزشی در این سالها را رقم زده و به تنهایی برای فوتبال ایران تاریخ ساز شده است.
ثالثاً اینکه چرا و چگونه قولها و وعدهها برای تأمین مالی به منظور بازسازی چمن کمپ هیچگاه عملی نشده و پس از بازدید سجادی و مناف هاشمی از کمپ تیمهای ملی که انصافاً مجموعه کاملی از امکانات و تجهیزات برای فوتبال ملی کشور به شمار میرود و این مجموعه نیز از جیب فدراسیون فوتبال حاصل شده است؛ هیچ اتفاقی نمیافتد تا جایی که در نهایت شهرداری قبول میکند تا مجموعه چمنهای این کمپ را بازسازی کند.
مجموعه این نوشتار یک بار دیگر ضد و نقیضهای وزارت ورزش در موضع وزارت ورزش را آشکار کرده و جالب اینکه در حالی صحبت از حمایت از کیروش و تیم ملی است که به نظر نمیرسد برای برگزاری اردوها و انجام دیدارهای دوستانه تیم ملی به منظور قدرتمند شدن این تیم در راه صعود به جام جهانی، هزینه خاصی از سوی وزارت ورزش انجام شده باشد که اگر شده بود تا امروز هزاران بار این امر نیز از سوی این مجموعه رسانهای میشد.
*ما را به خیر تو امیدی نیست وزارت ورزش!
در نهایت اینکه اگر بحث حمایت وزارت ورزش از فدراسیون فوتبال است ای کاش مشخص شود در قضیه پرونده اصل 90 چه حمایتی از سوی این وزارتخانه از فوتبال شکل میگیرد و آیا وزارت ورزش به عنوان متصدی و مادر تمام رشتههای ورزشی میخواهد از فرزندش در دادگاه صالحه دفاع کند یا اینکه مثل همه این دوران به فوتبال به عنوان فرزندی ناخلف نگاه کرده و هیچ قصدی برای ورود به این پرونده ندارد و یا اینکه در موضع مناقشه فوتبال ایران و عربستان، وزارت ورزش چه اقداماتی را در راستای دیپلماسی دولتی انجام میدهد تا میزبانی از ایران گرفته نشود یا اینکه بیرون از گود نشسته و شاهد دعوای یکی از فرزندان ارشدش با بیگانگان است و چه بسا از کتک خوردن این فرزند نیز شادمان شود!
شاید هم فدراسیون فوتبال در این زمان به این عقیده رسیده است که ما را به خیر وزارت امیدی نیست ....