تمام اما و اگرها را قید کردند. اگر اینگونه شد چه کنیم اگر فلان چیز به موقع نرسید چه کنیم. اگر فلان جا به بن بست خوردیم، چه کنیم. اگر نیروها الحاق نکردند چه کنیم. اگر خط شکسته نشد، چه کنیم. برای تمام این چه کنیمها فرماندهان و نیروها ساعتها دور هم نشستند و ایدههایشان را مطرح کردند تا قفل جنگ را باز کنند و با یک پیروزی دست برتر را در میدان نظامی و دیپلماسی پیدا کنند.
فرماندهان جنگ که تنها چند سال بود لباس
نظامی بر تن کرده بودند و پیش از آن بیشترشان دانشجو و دانش آموز بودند،
شیرینی یک پیروزی را در عید سال 65 به کام مردم چشاندند.
این فرماندهان دست از جان شسته و مشتاق
شهادت، با تمام محدودیتهای امکاناتی، عملیاتی را طراحی و اجرا کردند که
بسیاری از ارتشیان دنیا با آن سابقه نظامیگریشان نمیتوانستند چنین
عملیاتی را موفق به سرانجام برسانند. تفاوت این فرماندهان کم سابقه اما
دلاور و متفکر ما با نظامیهای جهان چیست؟ در تمام دنیا لشکر شکل میگیرد و
یکی فرمانده آن لشکر میشود اما اینجا فرق داشت فرمانده باید خودش میرفت
لشکر شکل میداد. نیروها هم با جان و دل کنارش بودند و دوستش داشتند و صدها
تفاوت دیگر که باید درباره آن گفت و شنید.
سردار محمدنبی رودکی و سردار یعقوب زهدی
برای بازخوانی عملیات والفجر هشت، میهمان دو فرمانده دوران دفاع مقدس در خبرگزاری دفاع مقدس بودیم. سردار یعقوب زهدی جانشین فرمانده توپخانه سپاه در عملیات والفجر8 و سردار محمدنبی رودکی فرمانده لشکر 19 فجر از لشکرهای خط شکن عملیات. در ادامه گفتوگوی ما را میخوانید:
عملیات والفجر8 ترکیبی از فریب، عبور از اروند و آتش توپخانه بود. سردار احمد غلامپور فرمانده قرارگاه کربلا در این عملیات میگفتند یکی از سختترین کارهای ما پس از برگزاری جلسه با فرمانده عالی جنگ یعنی آقای هاشمی، متقاعد کردن فرماندهان لشکرها و یگانها برای اجرای عملیات بود. شما چه زمانی از طرح عملیات والفجر8 باخبر شدید و نظرتان درباره میزان موفقیت در این عملیات باتوجه به پیچیدگیهای فنی آن چه بود.
** یک استراتژی عملیاتی ما را به والفجر8 رساند
زهدی: من در ابتدا کلیتی از عملیات والفجر هشت بیان میکنم. این عملیات به یکباره صورت نگرفت بلکه یک استراتژی عملیاتی ما را به این عملیات رساند. عملیاتهای خیبر و بدر در سالهای 62 و 63 مقدمهای برای عملیات والفجر8 شدند. چرا که رزمندگان در عملیاتهای گذشته با آب آشنا شده بودند و توانستند در والفجر8 از اروند عبور کنند. پس وقتی نیروها با اروند مواجه شدند، شوکه نشدند چرا که قبل از آن کیلومترها در هور شنا کرده بودند.
رودکی: در آستانهی عملیات فاو، سازمان لشکرها آبی خاکی شده بود.
زهدی: بله. آقامحسن رضایی قبل از عملیات خیبر یکبار ما فرماندهان را به خلیج فارس برد تا با آب و عملیات در آن آشنا شویم. طی مقدمهچینیهایی یگانهای سپاه این قابلیت را پیدا کردند که عملیاتهای آبی و خاکی را انجام بدهند.
اولین عملیات آبی –خاکی ما خیبر است یا بیت المقدس؟
رودکی: خیبر است. در عملیات بیت المقدس ما باید با قایق از عرض رودخانه عبور کردیم و غواص نقش نداشت. ضمن اینکه در عملیات بیت المقدس، در دو سوی رودخانه نیروهای خودی حضور داشتند اما در عملیاتهای بعدی آن سوی آب نیروهای دشمن بودند.
زهدی: از زمانی که عملیات خیبر را انجام دادیم، نگاهمان این بود که یگانها با آب و عملیات در آن آشنا بشوند. همچنین تیمهای اطلاعاتی روی اروند کار شناسایی میکردند. در برههای خط اروند را برای اجرای عملیات محدود به لشکر 14 امام حسین(ع) سپردند که آنها پس از شناساییها گفتند میشود از اروند عبور کرد و عملیاتی انجام داد. اما آن موقع لشکرها در ذهنشان نبود که بخواهیم یک عملیات بزرگ در اینجا انجام بدهیم. پس لشکرها آمادگی انجام عملیات در آب را داشتند.
علاوه بر این هدف ما بصره بود. از شمال و شرق به بصره زده بودیم اما موفق نشده بودیم و این بار متوجه جنوب بصره شدیم. باید از اروند عبور میکردیم. فلشی میگذاشتیم و در ادامه آن به بصره میرسیدیم. بعد از عملیات بدر، در اوایل سال 64 در ذهن فرمانده سپاه بود که این منطقه را فعال کند. ما فرماندهان میانی از اوایل تابستان آگاه شدیم و به هر لشکر تنها اجازه ورود سه نفر یعنی فرمانده، جانشین و مسئول اطلاعات به منطقه داده شد.
در فصل زمستان زمین اروندکنار به دلیل بارش و بالا آمدن آب قابل استفاده نبود و باید کار حجیم مهندسی و زیرسازی انجام میدادیم که نیازمند مدت زمان شش ماهه بود. لذا از اوایل تابستان بنده و شهید حسن شفیع زاده در جریان اجرای عملیات قرار گرفتیم.
کامل مطلع بودید یا یکی از احتمالهای اجرای عملیاتها را آنجا میدانستید؟
زهدی: نه کامل مطلع بودیم. البته فرماندهان لشکرها تا 2 ماه قبل از عملیات ذهنشان معطوف هور بود. فرماندهان ارشد به طوری گرا میدادند که فرماندهان لشکرها تردید داشتند که عملیات در هور است یا اروند. به کارگیری این ترفند توسط فرماندهان ارشد به این دلیل بود که فرماندهان باورشان شود که هور یکی از نقاط هدف برای اجرای عملیات است و با جدیت در آن منطقه فعالیت کنند تا دشمن فریب بخورد.
دلیل انتخاب منطقه اروند و فاو برای عملیات همخوانی منطقه با توان ما بود. فاو شبه جزیره بود و در دو سوی آن آب قرار داشت. در بالای شبه جزیره یعنی کارخانه نمک نیز وضعیت بهگونهای بود که میشد به راحتی خط پدافندی شکل داد. پس فکر شده بود که با توان موجود میشود آنجا را تصرف و حفظ بکنیم.
** هاشمی گفت اگر فاو را بگیرید جنگ را تمام میکنم!
هدف عملیات کارخانه نمک بود یا بالاتر از آن؟
زهدی: در طرحریزی عملیات "ام القصر" نیز مدنظر بود که اگر توانمان اجازه داد به سمت ام القصر هم برویم. و اگر ام القصر گرفته میشد، هدف کامل میشد که توانمان نرسید. توان ما در والفجر8 نصف توانمان در عملیات کربلای5(سال65) بود. در این عملیات 120 گردان مانور نقش داشتند در حالی که در کربلای5، 260 گردان عمل کردند.
اهمیت استراتژیکی این منطقه خیلی بالا بود. یکی از دلایل شروع جنگ عراق، عدم دسترسی به آبهای آزاد بود و از طریق اروند میخواست این دسترسی را پیدا کند. با پیروزی در عملیات والفجر8، اروندرود از دستشان میرفت و با کویت هم مرز میشدیم. گرفتن این منطقه برای عراق قابل تحمل نبود و برایشان گران تمام میشد. براساس استراتژی که در ذهن فرماندهان عالی بود که با گرفتن یک منطقه میتوانیم عراق را تحت فشار قرار بدهیم تا به اهدافمان برسیم، فاو بهترین منطقه بود و آقای هاشمی قبل از عملیات به صراحت گفت که اگر شما فاو را بگیرید من مساله جنگ را تمامش میکنم.
دفاع پرس: که نشد!
زهدی: بله. البته من عقیدهام این نیست که نمیشد شاید هم میشد؛ ولی دستگاه دیپلماسیمان همپا و هم وزن سیستم دفاعیمان نبود یعنی ما در میدان جنگ برگهایی را به دست آوردیم که دستگاه دیپلماسی آن برگها را سوزاند. با برگ فتح فاو خیلی کارها میشد کرد. اگر قرار بود صلح بکنیم، فتح فاو بهترین برگ بود که میتوانستیم با آن بازی بکنیم. آن وقت ما دو برابر اسیر در اختیار داشتیم. ما 40 هزار اسیر عراقی و آنها 20 هزار اسیر ایرانی داشتند و در پایان جنگ آنها 20 هزار اسیر دیگر از ما گرفتند و مساوی شد. من اینجا باید بگویم که نمونه موفق کار دفاعی و دیپلماسی همین توقیف و دستگیری آمریکاییهای متجاوز در آبهای خلیج فارس بود. در اینجا دستگاه دیپلماسی ما با سیستم دفاعی هماهنگ بود و به خوبی توانستیم امتیاز بگیریم و به اقتدارمان افزوده شد. این هماهنگی را ما زمان دفاع مقدس نداشتیم.
به نظر شما امام چون توانی در دستگاه دیپلماسی نمیدیدند تاکید بر ادامه دفاع مقدس و تحرکات نظامی و میدانی داشتند؟
زهدی: نه اینگونه نبود. امام اعتقاد داشت که ما در عرصه بین المللی وقتی میتوانیم حرفمان را پیش ببریم که در میدان جنگ جلو باشیم. امام این دو را با هم میدید. ایشان میگفتند ما با مذاکره نمیتوانیم سرزمینهایمان را آزاد بکنیم. ما در جنگ باید پیش برویم و ضربه بزنیم تا در عرصه دیپلماسی پیشرفتی داشته باشیم.
هدف امام سقوط صدام نبود؟
زهدی: هدف امام سقوط صدام بود اما تفکرش این نبود که نیروهای نظامی ما پله به پله جلو بروند، بغداد را بگیرند و صدام را ساقط کنند. امام دیدگاهشان بر ملتها بود و میگفتند ملت عراق باید تکلیف خود را روشن کند و دستگاه استبداد و دیکتاتوری که بالای سرش است را نابود بکند منتهی ما کمک میکنیم. ضربه زدن ما به صدام باعث میشد که ملت عراق خود این کار را انجام بدهد.
یعنی به کمک شیعیان و کردها؟
زهدی: نه کل ملت عراق. امام قضیه را ملی میدیدند و نگاه بخشی نداشتند. سند این حرف من بیانیهای است که امام قبل از انجام عملیات رمضان در سال 61 خطاب به ملت عراق دادند. آنجا فرمودند این رزمندگان اسلام که به طرف شما میآیند اینها برای کشورگشایی نیامدهاند اینها برای کمک به شما آمدهاند و شما از این رزمندگان استقبال بکنید و از این فرصت استفاده و دیکتاتوری و ظلم را سرنگون کنید. نگاه امام این بود که هر ملتی سرنوشت خود را معین میکند و ما نمیتوانیم تعیین کنیم. امام این اتفاق را در امتداد دفاع مقدس میدیدند. برخی از دوستان که نمیتوانند جنگ را به خوبی تحلیل کنند مشکلشان این است که فکر میکنند ما باید تا بغداد و قدس لشکر میفرستادیم. امام میگفتند نهضت انقلاب اسلامی این کار را انجام خواهد داد.
** فاو هدفی دو منظوره بود
خب برگردیم به بحث عملیات والفجر هشت. فاو برای ما هدفی دو منظوره بود هم خود هدف بود و هم نقطهای برای دست یافتن به هدف بزرگتر یعنی بصره بود. به همین خاطر پس از آن عملیات کربلای 4 را در سال 65 انجام دادیم که حلقه را تکمیل کنیم. البته کربلای 4 موفق نشدیم و پس از آن کربلای 5 را انجام دادیم.
رودکی: عراق با استفاده از سکوهای موشکی و هلیکوپترهای مجهز به موشک اگزو3 فرانسوی خود در شبه جزیره فاو، کشتیهای نفتکش که تامین کننده اقتصاد جنگ بودند را بمباران میکرد.
عملیات والفجر8 سند افتخار دفاع مقدس است. عبور از اروندرود دنیا را متحیر کرد و نظامیان کشورهای همسایه به خصوص پاکستان و سوریه متعجب بودند که چگونه از رودخانهای با عرض 600 متر تا 2 کیلومتر و با وجود نداشتن تجهیزات عبور کردیم. در این رودخانه هر 4 ساعت مد میشد و آب بالا میآمد و نهرهای سواحل اروند در ایران و عراق پر از آب میشدند. روستاییها از طریق این مد با قایق امرار معاش میکردند. همچنین 4 ساعت بعد جزر میشد که تخلیه آب از نهرها نیز طول میکشید.
اروند یک مانع طبیعی در جلوی پیشروی رزمندگان بود و باید از این رودخانه عبور میکردیم و از فاکتورهای مهم موفقیت و پیروزی که در ابتدا غافلگیری است استفاده کردیم. به همین جهت اصول حفاظتی از همان ابتدا به خوبی رعایت شد و برای توجیه فرماندهان سطح بندی شد. ابتدا فرماندهان قرارگاهها و لشکرها و سپس مسئول اطلاعات لشکرها توانستند به منطقه بروند. همزمان حدود 700 کمپرسی در هورالعظیم اقدام به جادهزنی در هور کردند. طوری که عراق فکر کرد عملیات اصلی آنجاست. تمام امکانات ما نیز در شب و در پوشش برزنت به منطقه وارد و در نخلستانها استتار شد. منطقهی آبادان و خسروآباد که با اروند ساحل داشت حدود 70 کیلومتر بود اما خط حد عملیات ما محدود بود.
سازماندهی و آموزش برای این عملیات ویژه بود. تعدادی از غواصان را برای آموزش به سد میناب در استان هرمزگان فرستادیم که در همسایگی استان فارس قرار داشت.
** 1500 نفر غواص شب اول عملیات به آب زدند
شما چند نفر غواص آموزش دادید؟
رودکی: حدود 800 نفر آموزش سکانداری و قایقرانی دیدند که بنای آن از عملیاتهای خیبر و بدر گذاشته شد. حدود 2 گردان نیز غواص داشتیم که حدود 380 نفر میشدند. لباسهای غواصی را باید از کره تامین میکردیم و موتورهای قایقها را از ژاپن و شرق آسیا میخریدیم. ما آموزشها را با لباسهای غواصی لجنرو آغاز کردیم که خیلی از لباسها بر تن رزمندگان بزرگ بود.
شب اول عملیات ترافیک سنگینی از جاده اهواز تا آبادان بود چراکه تمامی یگانهای میخواستند نیروهای خود را وارد منطقه کنند و لباسهای غواصی شب عملیات به دست ما رسید. از نیروهای لشکر 19 فجر 300 نفر غواص در قالب تیمهای 5 نفره و سپس گروهان وارد آب شدند. باید ذکر کنم که این غواصان در بهمن شیر و کارون نیز آموزش دیده بودند.
زهدی: در موج اول عملیات 1500 نفر غواص وارد عمل شدند.
نیروهای شناسایی قبل از عملیات چندبار از اروند عبور کرده بودند؟
رودکی: نیروهای شناسایی از حدود 2 ماه قبل شناسایی را شروع کرده بودند. لشکر فجر شناساییهای دقیقی را به قرارگاه کربلا و خاتم الانبیا(ص) میداد که یکبار نیروهای شناسایی لشکر پیش آقامحسن رضایی رفتند و اطلاعات به دست آمده را توضیح دادند. در منطقه نهر قصر که خط حد لشکر ما بود، یک کشتی در وسط رودخانه بود. اینجا نقطه ابتدایی شناسایی خط دشمن بود که نیروها ابتدا از اینجا وارد میشدند.
کمین دشمن به آنجا نمیآمد؟
رودکی: کشتی متروکه بود و کمین دشمن به آنجا نمیآمد. اینجا در شب عملیات به پایگاه ما تبدیل شد و چند آرپیجی زن را در آنجا قرار دادیم که اگر معبرها به وسیله غواصان شکسته نشد بتوانیم آتش مستقیم داشته باشیم.
اولین مانع روبروی ما رودخانه بود. هرچه به خلیج فارس نزدیکتر میشدیم عرض آن افزایش پیدا میکرد. از دهانه خلیج فارس به ترتیب تیپ المهدی، لشکر 41 ثارالله و لشکر 19 فجر زیر نظر قرارگاه نوح به فرماندهی حسین علایی استقرار داشتیم. ماموریت ما این بود که راس البیشه انتهای شهر فاو را بگیریم و سپس در چرخش به راست به سمت سایتهای موشکی برویم و در جاده فاو-ام القصر و حاشیه خورعبدالله مستقر شویم.
اسکلههای البکر و الامیه جزو اهداف شما نبودند؟
زهدی: قرارگاههای فرعی یونس 1 و 2 ماموریت حمله به این اسکلهها را داشتند.
سردار شهید عبدالله رودکی آنجا عمل کردند؟
رودکی: بله. قبل از عملیات فاو ما ماموریت یافتیم تا در آنجا شناسایی و عملیات کنیم. 2 نفر از نیروها که اکنون جانباز قطع نخاع هستند به نامهای الهی و توانا تا زیر اسکله رفتند که عراقیها با نورافکن اینها را دیدند و وقتی اسکله را دور زدند تا به عقب برگردند، عراقیها آنها را به رگبار بستند. حاج عبدالله رودکی اینها را به عقبه منتقل کرد.
زهدی: در بحبوحه آمادگی برای اجرای عملیات والفجر8، در شهریور 64 حضرت امام فرمان تشکیل نیروهای سه گانه سپاه را دادند و آقای حسین علایی که فرمانده قرارگاه نوح بودند به عنوان اولین فرمانده نیروی دریایی سپاه انتخاب شدند و ماموریتهای دریایی برای عملیات والفجر8 در چند محور شکل گرفت.
نیروی دریایی سپاه در این عملیات، عملیاتهای جداگانهای را انجام داد ازجمله حرکت کاروان تدارکاتی از بندرامام خمینی(ره) تا سواحل فاو. در قرارگاه نوح آقای فدوی و آقای حسین سلامی نیز حضور داشتند.
** محکوم به اجرای عملیات در شب بیستم بهمن بودیم
رودکی: عملیات را باید در شبی که مهتاب نبود و آب راکد بود انجام میدادیم. در این حالت در وسط رودخانه آب به سمت خلیج فارس جریان داشت و در کنارههای ساحل وقتی مد میشد آب با سرعت به سمت بالا میآمد و وقتی جزر میشد با سرعت بیشتری به سمت خلیج فارس جریان پیدا میکرد.
زهدی: آب شیرینی که از کارون و دجله و فرات میآمدند چون خنکتر بود در لایه پایین جریان داشت و آب گرم دریا در بالا جریان داشت.
رودکی: بین جزر و مد حدود 40 دقیقه آب ساکن بود. غواصان در حالت جزر راکد که آب پایین بود به آب زدند و در حالتی که مد راکد بود به خط دشمن رسیدند که بالاتر از موانع از آب بیرون بیایند و نخواهند خود را در گل و لای با موانع درگیر کنند و از این سو قایقها به واسطه مد صورت گرفته و آب بالا آمده در نهرها وارد اروند بشوند.
به شهادت سرلشکر محمدباقری و سردار غلامرضا محرابی، لشکر 19 فجر از جمله لشکرهایی بود که دبی آب و جزر و مد و حالتهای سکون آن را به صورت دقیق و عالمانه استخراج کرد.
ما محکوم به اجرای عملیات در شب بیست بهمن شدیم. چرا که در زمان آغاز عملیات برای اینکه نیروها در آب دیده نشوند نباید مهتاب وجود میداشت و دو ساعت بعد که به خط میزدیم برای دیدن خط دشمن باید مهتاب میبود.