به گزارش مشرق، «عباس حاجینجاری» در روزنامه «جوان»نوشت:
تجربه فتنه بعد از انتخابات دهم ریاست جمهوری در سال 1388 و ناکامی عوامل داخلی و بیرونی آن ماجرای تلخ در پیشبرد اهدافشان در جریان آن حوادث و از دست دادن پایگاه اجتماعی گذشته، در آستانه انتخابات 94 آنها را به تغییر راهبرد واداشته و تلاش دارند اهداف قبلی را در فرآیندی دیگر در این انتخابات عملیاتی کنند.
در طراحی این سناریو چند هدف مهم مدنظر افراطیون جریان اصلاحات قرار گرفته است.
1 ـ بهرهگیری از تجربه انتخابات 92 و فرصت انتخابات 94 برای بازگشت به قدرت (نه نظام) و بدون عذرخواهی از نظام به دلیل هزینههایی که در آن ماجرای تلخ بر نظام اسلامی تحمیل شد.
2 ـ پرهیز از تند شدن صحنه و تبدیل آن به درگیریهای خیابانی، شاهد مثال این گزاره این است که هنگامی که آقای هاشمی رفسنجانی در سخنان خود در فرودگاه از شکلگیری شرارت سخن به میان میآورد هیچ کدام از رسانهها و شخصیتهای این جریان حاضر به بازتاب دادن این بخش از سخنان نشده و حتی برخی از چهرههای رسانهای وابسته به این جریان آن را تقبیح کردند.
3 ـ تثبیت موقعیت و ارتقای سهم در مواجهه با حامیان دولت که عنوان اعتدالگرایان را برای خود برگزیدهاند.
4 ـ دستیابی به یک فراکسیون اقلیت قدرتمند در مجلس دهم.
راهکارهایی که برای تحقق این اهداف گام به گام طراحی و عملیاتی شده به شرح زیر است.
1 ـ تشویق و زمینهسازی برای ثبتنام فلهای در انتخابات جهت تصویرسازی از یک پرستیژ سیاسی از خود در عرصه بینالمللی و به تبع آن تحت فشار قرار دادن شورای نگهبان برای انجام وظایف قانونی خود در احراز صلاحیتها با توجه به فرصت محدود و برخی از نارساییهای قوانین موجود.
در این سناریو اگر با بهرهگیری از حکم حکومتی و یا فشارها موفق به احراز صلاحیت چهرههای مورد نظر میشدند که به بخشی از اهداف دست یافته بودند و در غیر این صورت عدم احراز صلاحیتها تبدیل به فرصتی برای مظلومنمایی و جلب حمایت طیفهای خاکستری میشد.
2 ـ تهدید نسبت به تبعات ردصلاحیت و القای ناامیدی در مردم. آقای هاشمی رفسنجانی در مراسم فرودگاه تهران روند احراز صلاحیتها را «بستن بندهای بیخودی» جلوی مردم تعبیر کرده و با ادعای تحمیلی شدن انتخابات و با هشدار به ایجاد شرارت میگوید: باید بگذاریم که مردم خود انتخاب کنند، افکار عمومی کمتر از ما اشتباه میکنند و چنانچه اشتباه هم بکنند به زودی میفهمند و جبران میکنند، اما اگر انتخاب را به آنها «تحمیل» کنیم «شرارت و چیزی همچون آن پیش میآید.» بهرهگیری از واژه شرارت، با توجه به انتشار نامه بدون سلام در آستانه انتخابات 88 و به کارگیری گزاره آتشفشانهایی که از درون سینههای سوزان تغذیه میشود، حداقل کارکردی برانگیزاننده برای عناصر میدانی مؤثر در فتنه گذشته برای حضور در پای صندوق و برخی دیگر از تجمعات میدانی که به آن اشاره خواهد شد دارد.
3 ـ تمرکز بر تخریب چهرههای شاخص اصولگرا در مجلس. مأموریت روشن طیفهای افراطی داخلی و بیرونی با بهرهگیری از ظرفیت شبکههای ماهوارهای و مجازی است. پس از کلید خوردن این ماجرا سایت رادیو فردا، کلمه و ... به خط مقدم تخریب چهرههای شاخص اصولگرا، تبدیل میشود. این خط البته چند هفته قبل توسط یکی از عناصر شاخص ائتلاف اصلاحطلبان و دولتیها مطرح شد و اکنون رسانههای وابسته در داخل و بیرون دارند آن را عملیاتی میکنند. به طور نمونه روزنامه همدلی در سرمقاله شماره شنبه 94/11/24 خود با عنوان «یک بار دیگر، رأی سلبی» پیشنهاد کرده است: تشکلهای اصلاحطلب یک بار دیگر باید روی «رأی سلبی» هواداران خود تکیه کنند.
فضلالله یاری در سرمقاله همدلی نوشته است: «اصلاحطلبان اگر نمیتوانند گزینههای کافی به جامعه معرفی کنند تا مردم رأی «آری» به آنها بدهند، اما میتوانند انگشت اشاره خود را به سمت نمایندگان تفکری نشانه روند که در صحنه خارجی منافع ملی را بر باد داده، ایران را منزوی کردهاند و در صحنه داخلی نیز اقتصاد کشور را به بیسابقهترین شکل در آورده و افراط و قانونشکنی را به عنوان راه حلی برای اداره کشور برگزیده بودند.» این روزنامه با اشاره به سابقه و میزان اثرگذاری «رأی سلبی» در انتخابات دو دهه گذشته، نوشته است: «در انتخابات هفتم اسفندماه هر رأی منفی به افراط و قانونشکنی، اصلاحطلبان را به نتیجه میرساند، حتی اگر در پایان انتخابات نام گزینههای آنان از صندوق آرا بیرون نیامده باشد.» از سوی دیگر سایت رادیو فردا وابسته به سازمان سیا در مطلبی به قلم یکی از افراطیون مینویسد: فقهی که «مثلث جیم» ـ جنتی، یزدی، مصباح - علمالهدی، صادق لاریجانی، علی فلاحیان، سعیدی، احمد خاتمی، هاشمی شاهرودی و دیگر آخوندهای درباری از آن دفاع میکنند همان فقه داعش است. در واقع اصلاحطلبان و اعتدالیون قصد دارند در انتخابات مجلس خبرگان رهبری با ارائه لیست و آرای مردم، همینها را حذف کنند. هدف اصلی در تهران حذف «مثلث جیم» است. سایت کلمه وابسته به فتنهگران نیز در امتداد همین سناریو تلاش دارد مخاطبان داخلی را به خط کرده و مینویسد: تنها حضور پررنگ آرای منتقد کافی نیست و تنها شرط حذف چهرههای شاخص جریان تندرو از خبرگان، رأی یکپارچه و هماهنگ گروه زیادی از مردم به 16نفر دیگر است، تا بتواند اسامی صدر لیست جامعه مدرسین را به پایینتر از رتبه شانزدهم بکشاند.
4 ـ تخریب نهادهای منتسب به نظام نظیر شورای نگهبان، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج نیز فاز دیگری از این سناریو است، این امر اگرچه در فتنه 88 هم مسبوق به سابقه است ولی سوگمندانه باید مشاهده کرد که در سخنان برخی مسئولان برای آن مستندسازی میشود، مثلاً زمانی که آقای رئیسجمهور در مراسم افتتاح 138 پروژه استانی در تهران در بخشی از اظهاراتش در خصوص مبارزه با فساد میگوید: «باید با فساد مبارزه کنیم تا در کشور فسادی نباشد و پیشرفت واقعی و دلخواه ایجاد شود، وقتی تولید صورت میگیرد، یک دستگاه فاسدی که نام آن را نمیبرم و میتواند کالا را قاچاق کند و اجازه نمیدهد که بخش خصوصی رشد کند و ...»، بلافاصله این سخنان توسط شبکههای رسانهای و مجازی مخالفان نظام به سپاه معطوف شده و زمینهای برای هجمه به این نهاد خدوم در نظام اسلامی فراهم میشود.
5 ـ ایجاد انشقاق در اصولگرایان با بهرهگیری از ظرفیت شبکههای مجازی اقدام دیگر این جریان در آستانه انتخابات است، اختصاص بودجه برای راهاندازی چندین سایت، اگر چه به ظاهر ممکن است فعلاً کارکردی در حد ایجاد اختلاف در جریان مقابل داشته باشد ولی تردیدی نمیتوان داشت که بهرهگیری از شبکههای مجازی و ظرفیت آن برای تبدیل اجتماعات مجازی به اجتماعات حقیقی، بخشی از سرمایهگذاری این جریان را در روی سایتها دنبال میکنند، که البته نمیتوان نسبت به تبعات آن بیتفاوت بود.
با توجه به تغییر راهبرد دشمن از براندازی نظام اسلامی به تغییر ماهیت آن در روند تحولات اخیر فعلاً نمیتوان انتظار دامن زدن به چالشهای اجتماعی از این جریان داشت، اما خدشه بر اصول و مبانی نظام و تضعیف مؤلفههای استکبارستیزی، استقلالخواهی، حمایت از فلسطین و سرپنجههای مقاومت، حمایت از صاحبان زر و زور به جای حمایت از مستضعفین ... تنها گوشهای از پیامدهای غفلت مؤمنین به انقلاب نسبت به روند تحولات سیاسی کشور در عرصه انتخابات است که در این مدل فتنهانگیزی میتوان انتظار آن را داشت.
تجربه فتنه بعد از انتخابات دهم ریاست جمهوری در سال 1388 و ناکامی عوامل داخلی و بیرونی آن ماجرای تلخ در پیشبرد اهدافشان در جریان آن حوادث و از دست دادن پایگاه اجتماعی گذشته، در آستانه انتخابات 94 آنها را به تغییر راهبرد واداشته و تلاش دارند اهداف قبلی را در فرآیندی دیگر در این انتخابات عملیاتی کنند.
در طراحی این سناریو چند هدف مهم مدنظر افراطیون جریان اصلاحات قرار گرفته است.
1 ـ بهرهگیری از تجربه انتخابات 92 و فرصت انتخابات 94 برای بازگشت به قدرت (نه نظام) و بدون عذرخواهی از نظام به دلیل هزینههایی که در آن ماجرای تلخ بر نظام اسلامی تحمیل شد.
2 ـ پرهیز از تند شدن صحنه و تبدیل آن به درگیریهای خیابانی، شاهد مثال این گزاره این است که هنگامی که آقای هاشمی رفسنجانی در سخنان خود در فرودگاه از شکلگیری شرارت سخن به میان میآورد هیچ کدام از رسانهها و شخصیتهای این جریان حاضر به بازتاب دادن این بخش از سخنان نشده و حتی برخی از چهرههای رسانهای وابسته به این جریان آن را تقبیح کردند.
3 ـ تثبیت موقعیت و ارتقای سهم در مواجهه با حامیان دولت که عنوان اعتدالگرایان را برای خود برگزیدهاند.
4 ـ دستیابی به یک فراکسیون اقلیت قدرتمند در مجلس دهم.
راهکارهایی که برای تحقق این اهداف گام به گام طراحی و عملیاتی شده به شرح زیر است.
1 ـ تشویق و زمینهسازی برای ثبتنام فلهای در انتخابات جهت تصویرسازی از یک پرستیژ سیاسی از خود در عرصه بینالمللی و به تبع آن تحت فشار قرار دادن شورای نگهبان برای انجام وظایف قانونی خود در احراز صلاحیتها با توجه به فرصت محدود و برخی از نارساییهای قوانین موجود.
در این سناریو اگر با بهرهگیری از حکم حکومتی و یا فشارها موفق به احراز صلاحیت چهرههای مورد نظر میشدند که به بخشی از اهداف دست یافته بودند و در غیر این صورت عدم احراز صلاحیتها تبدیل به فرصتی برای مظلومنمایی و جلب حمایت طیفهای خاکستری میشد.
2 ـ تهدید نسبت به تبعات ردصلاحیت و القای ناامیدی در مردم. آقای هاشمی رفسنجانی در مراسم فرودگاه تهران روند احراز صلاحیتها را «بستن بندهای بیخودی» جلوی مردم تعبیر کرده و با ادعای تحمیلی شدن انتخابات و با هشدار به ایجاد شرارت میگوید: باید بگذاریم که مردم خود انتخاب کنند، افکار عمومی کمتر از ما اشتباه میکنند و چنانچه اشتباه هم بکنند به زودی میفهمند و جبران میکنند، اما اگر انتخاب را به آنها «تحمیل» کنیم «شرارت و چیزی همچون آن پیش میآید.» بهرهگیری از واژه شرارت، با توجه به انتشار نامه بدون سلام در آستانه انتخابات 88 و به کارگیری گزاره آتشفشانهایی که از درون سینههای سوزان تغذیه میشود، حداقل کارکردی برانگیزاننده برای عناصر میدانی مؤثر در فتنه گذشته برای حضور در پای صندوق و برخی دیگر از تجمعات میدانی که به آن اشاره خواهد شد دارد.
3 ـ تمرکز بر تخریب چهرههای شاخص اصولگرا در مجلس. مأموریت روشن طیفهای افراطی داخلی و بیرونی با بهرهگیری از ظرفیت شبکههای ماهوارهای و مجازی است. پس از کلید خوردن این ماجرا سایت رادیو فردا، کلمه و ... به خط مقدم تخریب چهرههای شاخص اصولگرا، تبدیل میشود. این خط البته چند هفته قبل توسط یکی از عناصر شاخص ائتلاف اصلاحطلبان و دولتیها مطرح شد و اکنون رسانههای وابسته در داخل و بیرون دارند آن را عملیاتی میکنند. به طور نمونه روزنامه همدلی در سرمقاله شماره شنبه 94/11/24 خود با عنوان «یک بار دیگر، رأی سلبی» پیشنهاد کرده است: تشکلهای اصلاحطلب یک بار دیگر باید روی «رأی سلبی» هواداران خود تکیه کنند.
فضلالله یاری در سرمقاله همدلی نوشته است: «اصلاحطلبان اگر نمیتوانند گزینههای کافی به جامعه معرفی کنند تا مردم رأی «آری» به آنها بدهند، اما میتوانند انگشت اشاره خود را به سمت نمایندگان تفکری نشانه روند که در صحنه خارجی منافع ملی را بر باد داده، ایران را منزوی کردهاند و در صحنه داخلی نیز اقتصاد کشور را به بیسابقهترین شکل در آورده و افراط و قانونشکنی را به عنوان راه حلی برای اداره کشور برگزیده بودند.» این روزنامه با اشاره به سابقه و میزان اثرگذاری «رأی سلبی» در انتخابات دو دهه گذشته، نوشته است: «در انتخابات هفتم اسفندماه هر رأی منفی به افراط و قانونشکنی، اصلاحطلبان را به نتیجه میرساند، حتی اگر در پایان انتخابات نام گزینههای آنان از صندوق آرا بیرون نیامده باشد.» از سوی دیگر سایت رادیو فردا وابسته به سازمان سیا در مطلبی به قلم یکی از افراطیون مینویسد: فقهی که «مثلث جیم» ـ جنتی، یزدی، مصباح - علمالهدی، صادق لاریجانی، علی فلاحیان، سعیدی، احمد خاتمی، هاشمی شاهرودی و دیگر آخوندهای درباری از آن دفاع میکنند همان فقه داعش است. در واقع اصلاحطلبان و اعتدالیون قصد دارند در انتخابات مجلس خبرگان رهبری با ارائه لیست و آرای مردم، همینها را حذف کنند. هدف اصلی در تهران حذف «مثلث جیم» است. سایت کلمه وابسته به فتنهگران نیز در امتداد همین سناریو تلاش دارد مخاطبان داخلی را به خط کرده و مینویسد: تنها حضور پررنگ آرای منتقد کافی نیست و تنها شرط حذف چهرههای شاخص جریان تندرو از خبرگان، رأی یکپارچه و هماهنگ گروه زیادی از مردم به 16نفر دیگر است، تا بتواند اسامی صدر لیست جامعه مدرسین را به پایینتر از رتبه شانزدهم بکشاند.
4 ـ تخریب نهادهای منتسب به نظام نظیر شورای نگهبان، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج نیز فاز دیگری از این سناریو است، این امر اگرچه در فتنه 88 هم مسبوق به سابقه است ولی سوگمندانه باید مشاهده کرد که در سخنان برخی مسئولان برای آن مستندسازی میشود، مثلاً زمانی که آقای رئیسجمهور در مراسم افتتاح 138 پروژه استانی در تهران در بخشی از اظهاراتش در خصوص مبارزه با فساد میگوید: «باید با فساد مبارزه کنیم تا در کشور فسادی نباشد و پیشرفت واقعی و دلخواه ایجاد شود، وقتی تولید صورت میگیرد، یک دستگاه فاسدی که نام آن را نمیبرم و میتواند کالا را قاچاق کند و اجازه نمیدهد که بخش خصوصی رشد کند و ...»، بلافاصله این سخنان توسط شبکههای رسانهای و مجازی مخالفان نظام به سپاه معطوف شده و زمینهای برای هجمه به این نهاد خدوم در نظام اسلامی فراهم میشود.
5 ـ ایجاد انشقاق در اصولگرایان با بهرهگیری از ظرفیت شبکههای مجازی اقدام دیگر این جریان در آستانه انتخابات است، اختصاص بودجه برای راهاندازی چندین سایت، اگر چه به ظاهر ممکن است فعلاً کارکردی در حد ایجاد اختلاف در جریان مقابل داشته باشد ولی تردیدی نمیتوان داشت که بهرهگیری از شبکههای مجازی و ظرفیت آن برای تبدیل اجتماعات مجازی به اجتماعات حقیقی، بخشی از سرمایهگذاری این جریان را در روی سایتها دنبال میکنند، که البته نمیتوان نسبت به تبعات آن بیتفاوت بود.
با توجه به تغییر راهبرد دشمن از براندازی نظام اسلامی به تغییر ماهیت آن در روند تحولات اخیر فعلاً نمیتوان انتظار دامن زدن به چالشهای اجتماعی از این جریان داشت، اما خدشه بر اصول و مبانی نظام و تضعیف مؤلفههای استکبارستیزی، استقلالخواهی، حمایت از فلسطین و سرپنجههای مقاومت، حمایت از صاحبان زر و زور به جای حمایت از مستضعفین ... تنها گوشهای از پیامدهای غفلت مؤمنین به انقلاب نسبت به روند تحولات سیاسی کشور در عرصه انتخابات است که در این مدل فتنهانگیزی میتوان انتظار آن را داشت.