وی با بیان اینکه شهید صدرزاده من را با دنیای شهدا آشنا کرد، ادامه داد: شهید صدرزاده قبل از شهادت از من خواسته بود که زندگینامه و خاطرات شهدای گردان عمار را بنویسم. این پیشنهاد از سوی ایشان برای من خیلی تعجبآور بود، چرا که من با وجود نسبت فامیلیای که با شهید دارم، با ایشان در برخی از حوزهها به ویژه حوزه جنگ اختلاف عقیده داشتم. وقتی که این پیشنهاد به من مطرح شد، من تعجب کردم و ایشان گفتند که استخاره میکنیم، هر جوابی که آمد به همان عمل میکنیم. استخاره کردند و جواب خوب آمد.
افقه با اشاره به جزئیات بیشتری درباره این کتاب افزود: کتاب قرار است در مجموعه «از چشمها» منتشر شود. این اثر با محوریت زندگینامه شهید نوشته میشود، اما در واقع خاطرات خانواده، دوستان و همراهان شهید است که به نوعی بیانکننده شخصیت شهید به صورت غیر مستقیم است.
این نویسنده با بیان اینکه هدف از نگارش کتاب، نشان دادن تحول روحی یک انسان است که منجر به شهادت میشود، یادآور شد: نقطه ثقل کتاب مربوط به دورانی است که شهید صدرزاده برای انجام کار فرهنگی یکی از مناطق شهریار را که از نظر مذهبی و فرهنگی کار جدیای انجام نشده بود، انتخاب میکند و تلاش دارد تا با شخصیت دادن به بچههای آن منطقه و مشارکت دادن آنها در کارهای فرهنگی، باعث بلوغ فکری آنها شود. کار شهید صدرزاده زمانی اهمیت خود را نشان میدهد که میبینیم الآن بعد از گذشت چند سال، همان بچهها آینده بهتری برای خود ساختهاند و اغلب آنها به تحصیلات خود ادامه دادهاند.
افقه با اشاره به ویژگیهای شخصیتی شهید صدرزاده، در پاسخ به این پرسش که زیباترین بخش زندگی شهید برای شما کدام قسمت است، گفت: دو نکته در زندگی شهید صدرزاده بود که برای من جالب توجه بود؛ نخست آنکه وی آدم مصرّی در انجام کارهایش بود، یعنی هرگاه تصمیم به انجام کاری میگرفت، تا آن را به ثمر نمیرساند، از پا نمینشست. دوم اینکه؛ او برای رسیدن به آرمانهایش هر کاری کرد. شهید صدرزاده ابتدا به تحصیلات حوزوی پرداخت، اما زمانی که متوجه شد که این تحصیلات به او در رسیدن به اهدافش کمکی نمیکند، رها کرد.
به گفته این نویسنده؛ شهید صدرزاده از جمله افرادی بود که کارهای خوبی که انجام میداد- برخلاف بسیاری- در بوق و کرنا نمیکرد. سطح اقتصادی خانواده شهید در حد متوسط است، اما شهید صدرزاده از کمک رساندن به دیگران کم نمیگذاشت و با وجود این شرایط، دست و دل باز بود. وی حتی از کارهایش در سوریه هم حرفی در جمع فامیل نزده بود. ما حتی نمیدانستیم که او در سوریه چه میکند. او یک آدمی بود که به دنبال خودسازی بود که در نهایت به دلیل همین توجه، به مقام شهادت رسید.
افقه با بیان اینکه نگارش کتاب درباره شهید، برای نسل آینده نیست، گفت: گاهی میگویند که این دسته از کتابها را مینویسیم تا نسل آینده بداند که شهدا چه کردهاند، اما من معتقدم که این کتابها باید برای خود ما نوشته شود. الآن از شهید فقط اسم کوچه و خیابان میشناسیم و از ویژگیهای اخلاقی آنها خبری نداریم. این کتابها باید نوشته شود تا ما بدانیم که در اطراف ما چه کسانی بودند که زندگی کردند و از میان ما به جمع شهدا پیوستند.
به گفته این نویسنده، انتشارات روایت فتح قصد دارد که این اثر را برای اولینبار در بیست و نهمین دوره نمایشگاه کتاب تهران منتشر و توزیع کند.