بر اساس این گزارش اجرای این برنامه برعهده اسماعیل آذر بود که از تکتک هنرمندان برای معرفی آثارشان به جایگاه دعوت میکرد.
خسرو حکیم رابط از هنرمندان پیشکسوت به معرفی کتاب «روز هفتم» خاطرات مستند زندگی استاد حکیم رابط پرداخت.
وی در ادامه گفت: این کتاب شامل خاطرات مستندی از زندگی من است که سرشار از آوارگی، زندان و دانشگاه است.
* «مردی با لاک قرمز» نوشته رضا فیاضی که دغدغههایش است
در ادامه رضا فیاضی از بازیگران کشورمان و مؤلف کتاب «مردی با لاک قرمز» پیرامون آثار خود ابراز داشت: در سالهای دور برای بچهها نمایشنامه مینوشتم که اغلب آنها توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، منتشر شده است.
وی افزود: در کنار بازیگری این سالها ممکن است برخی با چهره ادبیام آشنا نباشند، مثلاً چندی پیش از سوی انتشارات مروارید همین کتاب «مردی با لاک قرمز» را روانه بازار کتاب کردم. در کنار آن مجموعه «قصه» از سوی انتشارات نگاه و مجموعه «شعر بانوی نیلوفری» را تازه چاپ کردم.
فیاضی ادامه داد: «مردی با لاک قرمز» بهنحوی دغدغه کودکی من است و تمام قصههایی که نوشتم، به شکلی بازگوکننده همین دغدغههاست.
وی با پیشنهاد اینکه مسئولان فرهنگی باید به سراغ آثار هنرمندان رفته، آنها را معرفی و خریداری کنند، گفت: چهبهتر است که کتابهای هنرمندان معرفی شود، اما نمیدانم چطور ارشاد میتواند توجهی ویژه داشته و آنها را تهیه کند و چهبهتر کتابهای اهدایی به دیگران از آثار هنرمندان باشد.
* اسماعیل خلج و معرفی اثری که انسان را با قرآن مانوس میکند
اسماعیل خلج از دیگر هنرمندان پیشکسوت حاضر در این محفل به معرفی کتاب «مفاتیحالغیب» پرداخت و عنوان کرد: من تاکنون حدود 50 نمایشنامه و یک کتاب شعر نوشتهام و این دومین باری است که در نشست کتابخوان شرکت میکنم.
به گفته خلج در مرتبه اول، کتاب «کاشفان» که دارای 4 بخش بود را معرفی کردم و امروز «مفاتیحالغیب» را که نوشته ملاصدراست، معرفی میکنم. کتاب نخستم درباره کشف نکات دنیایی بود، اما این اثر پیرامون کشف رمز آیات قرآنی است که در حدود 900 صفحه تألیف شده است.
وی در ادامه بابیان اینکه این کتاب روشی را پیشنهاد میکند که ما چطور باید با قرآن ارتباط برقرار کنیم، تصریح کرد: این کتاب ترس را از ما میزداید و شخصیتی به انسان میدهد تا با قرآن رفیق شود.
* آذر و 400 شاعری که مفهوم شعرشان برگرفته از قرآن است
اسماعیل آذر در ادامه به معرفی کتاب خود با عنوان «قرآن در شعر فارسی» پرداخت و گفت: من 18 عنوان کتاب در 26 جلد تعریف کردم که آخرین آن «قرآن در شعر فارسی» در 4 جلد است که از زمان رودکی تا امروز هر شاعری که شعر گفته، در آن یادی از وی شده است. مجموعا بیش از 400 شاعری که مفهوم شعرشان برگرفته از قرآن است، در این کتاب به شکل الفبایی آمده است.
* آبیار چرا نام اثرش را «نفس» گذاشت؟
نرگس آبیار از فیلمسازان و نویسندگان کشورمان که چندی پیش در جشنواره فیلم فجر نیز هدایایی به وی تعلق گرفت، با معرفی کتاب «نفس» توضیح داد: خوشحالم از اینکه چنین مجالسی برگزار میشود و اجازه نمیدهد کتاب فراموش شود.
آبیار گفت: تاکنون 30 جلد کتاب تألیف کردهام که 10 جلد از آنها رمان است، اما فیلم «نفس» آخرین ساخته من است که بر مبنای همین رمان نوشته شده است.
وی افزود: «نفس» از دو زاویه دید روایت سوم شخص و من راوی تشکیل میشود و من سعی کردم با یک زبان شیرین کودکانه و دوستداشتنی وارد شده و نگاهی کودکانه داشته باشم. سعی کردم به جهانبینی کودک نزدیک شوم.
وی گفت: این داستان و فیلم بر اساس خردهپی رنگها پیش میرود. نگاه کودک به جهان اطراف در این فیلم مدنظر است و تم داستان آگاهی و رنج او از این آگاهی است، اما همین رنج جذابیت غیرقابل وصف دارد.
این کارگردان سینما «نفس» را کتابی دارای بخشهای مردمشناسانه و معرفیکننده اقوام دانست و گفت: در سینمای ایران برای اولین بار به کولیها پرداخته میشود، حتی بخشی از آیینهای ایرانی و بخشی از تاریخ ما از جنگ و انقلاب در آن روایت میشود.
وی پیرامون اینکه چرا عنوان این اثر را «نفس» انتخاب کرده، گفت: «نفس» برای شخصیت داستان مهم است. پدر این کودک دارای آسم است و این بچه آرزو دارد پزشک شود و پدرش را مداوا کند. راوی اول شخص است، ولی در برخی نقاط راوی کل هم عرضاندام میکند.
* از اجرای جواد انصافی تا راهاندازی باشگاه هنرمندان کتابخوان
در این مراسم نمایشی توسط جواد انصافی با موضوع کتابخوانی اجرا شد، همچنین به تمامی هنرمندان پیشکسوت حاضر کارت عضویت کتابخانههای کشور اعطا شد و با توجه به اینکه قرار است باشگاه هنرمندان کتابخوان احداث شود، این کارتها مقدمهای برای سامان دادن به این باشگاه معرفی شدند که در سراسر ایران، کمککننده خواهد بود.
* تجار «کوچه اقاقیا» را معرفی کرد
راضیه تجار ازجمله نویسندگان حاضر در این مراسم بود که با معرفی کتاب خود یعنی «کوچه اقاقیا» اینگونه سخن را آغاز کرد و گفت: امیدوارم این نشستها در تمام کشور تسّری یابد تا موجی دراندازیم و مردم ایران بیشتر گرایش به مطالعه پیدا کنند، خصوصا نسل جوان ما.
وی افزود: من نویسنده 35 اثر هستم و کتابهایم اکثراً در حوزه بزرگسال است، اما در این نشست قرار است رمان «کوچه اقاقیا» را معرفی کنم که به دهه 20 میپردازد. رمانی که چاپ دهم آن از سوی سوره مهر و دو چاپ آن از سوی انجمن قلم منتشر شده است.
وی این کتاب را دارای توصیفها شاعران و بصری دانست و گفت: در این کتاب خواننده بهجای شنیدن میتواند ببیند.
* رئیس سازمان سینمایی که از خاطره نویسی پرهیز میکند
حجت الله ایوبی رئیس سازمان سینمایی به معرفی کتاب «دولت و هنر» پرداخت و تصریح کرد: حس و حالم امروز مثل زمان جوانی، جبهه، جنگ و روزهای آتش و خمپاره است که وقتی به ایران میآمدیم، همه چیز آرام بود. امروز هم وقتی از سینما به این مکان آمدم، همه چیز آرام است.
ایوبی با اشاره به اینکه کتاب را همراهم نیاوردم، توضیح داد: زمانی در فرانسه رایزن فرهنگی بودم و فکر کردم دو سوغاتی برای اهالی فرهنگ و هنر میآورم، چه چیز خواهد بود. دو کتاب حاصل این فعالیت فرهنگی بود که نخستین آن کتاب «دولت و هنر» است.
ایوبی ادامه داد: شاید بد نباشد به دلیل نگارش این کتاب هم اشاره کنم. نمایشگاههای متعددی در دوران رایزنی در فرانسه پیرامون پوشش در ایران از هخامنشی تا امروز برپا کردم. از سوی مدارس فرانسوی استقبال عجیبی صورت گرفت و دیدار فرانسویها برایم جذاب بود. گاهی آنها حتی 3 ساعت برای بازدید زمان صرف میکردند. روزی اصرار کردند که یکی از مدارس ایرانی و مدیران فرهنگی نیز بیایند و بچهها ببینند تا مدرسه را راضی کنیم که تاریخ پوشش ایرانی را ببینند، خودش یک ماجرایی بود و جالب اینکه بازدید دانشآموزان ایرانی تنها 5 دقیقه زمان برد و هیچکس هم سؤالی نداشت. این موضوع برایم سؤالی مطرح کرد که چطور بچهها را تربیت کنیم که آثار هنری را ببینند و فهم کنند و اثری هنری برایشان معنا داشته باشد. همان روز تصمیم گرفتم کتاب «دولت و هنر» را بنویسم.
وی ضمن بیان اینکه این کتاب از سوی انتشارات سمت منتشر شده و در دانشگاهها تدریس میشود، خاطرنشان کرد: در دولت گذشته این کتاب توسط یک مدیر فرهنگی رونمایی شد. او در آن مراسم گفت من در میانه خواندن کتاب احساس شرمندگی کردم که چرا برای هنرمندان کاری نمیکنیم و من در پاسخ به او گفتم من کتاب را برای این نوشتم و دقیقاً مخاطبش مدیران هستند. این کتاب ترجمه شد و جوایزی گرفت، اما کتاب دومم را انتشارات ثالث منتشر کرد، من از خاطرهنویسی پرهیز میکنم و فکر نمیکنم باز هم بنویسم.
* داریوش اسدزاده و تالیف آثاری در سن 93 سالگی
در این مراسم داریوش اسدزاده از پیشکسوتان عرصه بازیگری و مؤلف کتاب «سیری در تاریخ تئاتر ایران» (از قبل از اسلام تا سال 57) به معرفی اثر خود پرداخت و بیان کرد: از سال 1319 فعالیت هنریام را آغاز کردم. حرف زیاد دارم و خاطره بسیار است. من از سال 19 عاشق هنر بودم، به مدرسه موسیقی رفتم و ویلون کار کردم، اما پس از آن تئاتر مرا بهسوی خود کشید و از مدرسه هنرپیشگی وارد تئاتر شدم و موسیقی را کنار گذاشتم.
اسدزاده بابیان اینکه من در این کتاب ثابت کردم 100 سال پیش از اسلام، تئاتر وجود داشته، گفت: کتاب دومم درباره تاریخ تئاتر است که اثری گزیده است و سومین اثرم پیرامون تماشاخانههای تهران است و در حال حاضر در پی نوشتن سینما از زمان مظفرالدین شاه هستم و در کنار آن اثری پیرامون تهران قدیم مینویسم.
این بازیگر گفت: من 93 سالهام و فکر نمیکنم کسی از من قدیمیتر باشد. در منزلم کتابخانهای دارم که کتاب به امانت میدهم، ولی برخی کتابهایم را پس نمیآورند، ولی همچنان ارادتمند دوستانم هستم. کتابخانههای من بچههایم هستم، روزی 9 ساعت مطالعه میکنم، مینویسم و میخوانم.
اسدزاده بیان کرد: از سال 1327 سینما را آغاز کردم، در آن دوران فیلمبرداران و کارگردانان اغلب اقلیتها بودند، حدود صد و اندی فیلم از پیش از انقلاب دارم و باقی برای پسازآنقلاب است، اما عاشق تئاترم، نمایشنامه فراوان نوشتم که همه آنها اجرا شده است و باید بگویم هنر تبسم خالق و مخلوق است.
* توکلی: خوشحالیم پس از 37 سال کتابخوانی مجدد در سطح کلان خود مطرح میشود
در ادامه متنخوانی هوشنگ توکلی اعلام شد که توکلی در این نشست گفت: از شروع قرن تاکنون، دو دوره پهلوی و جمهوری اسلامی را طی کردیم، اما رضاخان با کودتا به قدرت رسید و نارضایتی مردم و اهالی فرهنگ و هنر را در پی داشت. بسیار مقاومتها سخت بود، بهخصوص روشنفکرانی که از مشروطه به پهلوی پرتاب شده بودند، بار امانتی داشتند که باید منتقل میکردند، حتی تلاشهای فراوانی داشتند، آثار بسیاری آفریدند.
توکلی گفت: جریان روشنفکری ایران تلاش کرد که پس از انقلاب نقش سازندهتری را بازی کند، اما نگاه به دلیل اینکه قوانینی وضع شد، دخالتهایی در مدیریت دولتی بود که ترجیح میدادند مسئولیت اندیشه را از جامعه روشنفکری بگیرد و خود اعمال کند. متأسفانه پس از 37 سال که گذشته، جامعه فرهنگی ما موفق نشده که خود را پیدا کند، شاید دخالت مدیریت دولتی در سطح کلان، باعث شده ما بحرانهایی را طی کنیم.
وی افزود: موضوع کتابخوانی مهم است، اما جامعه هنرمندان از 20 سال پیش خصوصا تئاتر، بهسختی پیش میرود. خوشحالیم پس از 37 سال کتابخوانی مجدد در سطح کلان خود مطرح میشود.
وزیر ارشاد در بدو صحبتهای داریوش ارجمند سالن نشست کتابخوان هنرمندان پیشکسوت را ترک کرد و موجب شد ارجمند سخنان صریحی را مطرح کند.
* ماجرای نامه داریوش ارجمند به رهبر انقلاب
داریوش ارجمند با گلایه و عصبانیت از ترک سالن توسط جنتی ابراز داشت: آقای وزیر ارشاد چشم دیدن ما را ندارد، رفت، مهم هم نیست. بسم الله میگویم و آغاز کلام میکنم تا متهم به کفر نشوم. خراسانی هستم شاگرد دکتر شریعتی و آکتور که به تمام آنها افتخار میکنم.
وی ادامه داد: دغدغهام فرهنگ سرزمینم است. سالها در تئاتر کار کردم اما همیشه نگران فرهنگ سرزمینم بودم و اینکه تکلیف گنجینه فرهنگی ما چیست. اتفاقات تاریخ معاصر ما مثل موسسه پیشکسوتان مهم است اما نشان و آرم آن هیچ جایی نیست؛ در جایی به زور می ایستانندمان و زینت مجالس میشویم و عکس میگیرند حتی پشت کارت دعوت این مراسم هم آرم ما نیست در حالی که این موسسه را ما با خون دل بوجود آوردهایم.
وی به دیدار با محمود احمدی نژاد رییس جمهور قبل اشاره کرد و گفت: بدنامی نشستن کنار ریس جمهور سابق را به جان خریدم که موسسه پا بگیرد. امروز خوشحال بودیم وزیر ارشاد میآید ولی میرود! اگر ما نباشیم ایشان کسی نیست. او راهش را میکشد و میرود؛ احتیاجی نیست ما صاحبخانهایم. اسماعیل خلج و امثال او هستند صاحب خانه ماییم شکی نیست صاحب این خانه بیهقی است.
ارجمند ادامه داد: این در حالی است که قرار است در پایان نشست کتابخوان تفاهمنامهای به امضا برسد و حتی شاهد سخنرانی و معرفی کتاب توسط وزیر ارشاد باشیم، اما جنتی به نا گاه سالن را ترک کرد.
داریوش ارجمند بابیان اینکه در دورهای قرار بود با بولدوزر قبر فردوسی را خراب کنند، گفت: چون در خراسان بودم و خراسانیام، نامهای رئیسجمهور وقت و آیتالله خامنهای رهبر انقلاب نوشتیم و ایشان ضمن تجلیل از فردوسی، نامهای مرقوم کردند که آن را نصب کردیم و کسی نتوانست مقبره را خراب کند.
داریوش ارجمند ضمن اشاره به سالهایی که در فرانسه درس می خواند، گفت: همان دوران فرصتی را فراهم آورد تا راجعبه فردوسی و قصههایش بنویسیم؛ چراکه کم از تراژدی شکسپیر نیست و باید بگویم حماسه با دین ما مخلوط است.
ارجمند در ادامه به معرفی کتاب «شغاد» پرداخت و افزود: یکی از بزرگترین سهام فرهنگ جهان هستیم، اما در روابط فرهنگی جهان استعمارگر، مغفول ماندیم، امروز وقتش است که هنرمندان ما به سراغ گنجینههای ادبی بیایند.
مسعود فراستی به معرفی کتاب «لذت نقد» پرداخت و گفت: من خود را نه هنرمند و نه پیشکسوت میدانم، 27 سال است که نقد میکنم و همچنان نقد میکنم. در این سالها سعی کردم نسیه نفروشم و نقد بخرم. در این حوزه هم 22 کتاب تألیف و ترجمه، آن هم در حوزه سینما داشتم که یکی را بیش از بقیه دوست دارم و آن کتاب «لذت نقد» است که حاصل 20 سال نقد سینما است. عمده نقدهای آن تند و منفی است و احتمالاً مسئولان و دوستان خوششان نمیآید، اما کار نقد همین است.
* تبلیغ مسجدجامعی برای یک هنرمند
مسجدجامعی که در این مراسم حضور داشت در جملاتی کوتاه گفت: دوست داشتم وقتم را به دکتر محمود عزیزی میدادم؛ چراکه این روزها باید او زیاد صحبت کند.
مسجدجامعی در ادامه یادی از انوشیروان ارجمند کرد و گفت: برزو هدیههای جشنواره تئاتر آیینی این هنرمند را به بنیاد خیریه هدیه کرد و 100 میلیون ریال فروش رفت. خریدار آن را برگرداند و مجددا 15 میلیون توسط فرد دیگری خریداری شد. این هدایا مجدد برگردانده شد و برکتی داشت که در نوع خود جالب بود.
وی با تمجید از مختارپور برای ابتکار چنین نشستی ابراز داشت: بیان کردن این مباحث بسیار ارزشمند است.
* عزیزی: متأسفانه مشکل اساسی این است که مسئولان فرهنگی ما از خانواده ما نبوده است
محمود عزیزی در پایان این نشست اظهار داشت: سه دهه و اندی، 9 بار انتخابات مجلس داشتیم و همچنان حسرت خوردهایم که دوستانی با عنوان قانون مطالبات ما را رقم بزنند، اما عزیزانی خارج از ضوابط همراه ما بودند که از آنها میتواند به آقای مسجدجامعی اشاره کرد، اما آنچه مربوط به خودمان بوده و تحت عنوان صدقه سری نباشد، نبوده است. همیشه افتخار کردهایم دولتمردی همراه ما بوده و بعداً هم همراه ما هستند، متأسفانه مشکل اساسی این است که مسئولان فرهنگی ما از خانواده ما نبوده است.
وی در پایان آرزو کرد برخی هنرمندان نامزد انتخابات وارد مجلس شوند؛ چراکه لازم است با گذشت 37 سال از عمر نظام جمهوری اسلامی که با شعار فرهنگ میگذرد باید جریان فرهنگی ایجاد کنیم و نباید شرمگین آیندگان خود باشیم.
* تقدیر مختارپور از هنرمندان
علیرضا مختارپور طی متن که آن را قرائت کرد گفت:
به نام آنکه جان را روشنی داد.
و اما راویان اخبار و ناقلان آثار و طوطیان شکرشکن شیرین گفتار و
خوشهچینان خرمن سخندانی و حرافان بازار معانی چنین آوردهاند که در
روزگاران پیشین، اسکندر را بر شهری گذر افتاد و چون بر آرامستان آن شهر نظر
کرد بر روی سنگ بنفشههای قبور، عمر متوفیان را بسیار اندک یافت؛ دو ماه و
ده ماه و یک سال و کمی کمتر و بیشتر.
پیری از آن شهر را پرسید، چگونه است که مردمان این دیار عمرهای قلیل دارند؟
پیر که اسرار خرد خوانده بود، چنین پاسخ داد که: در شهر ما آنگاه که عمر
کسی رو به پایان مینهد، بر این باوریم که در واپسین ساعات عمر، جز به صدق و
راستی زبان نمیگشاید. بر بالیناش حاضر میشویم و میپرسیم در تمام عمری
که از تو فوت شد، چه میزان و مدت به علمآموزی و فرهنگ و ادب و هنرورزی به
سر کردهای و آنچه وی در پاسخ گوید از نظر مردمان این شهر عمر حقیقی او
محسوب میشود و بر سنگ نبشتهاش آن میزان را به عنوان عمر حقیقیاش ثبت
میکنیم.
اهل فرهنگ و هنرمند و ادبپرور و کتابخوان؛ بر این قاعده، مفتخرم که در جمع مردمانی با عمر حقیقی طولانی حضور دارم.
هر یک از هنرمندان در این مراسم پس از سخنان خود پوستر ویژه نشست را امضا کردند . مختارپور از هنرمندان تقدیر کرد.