در این نامه کارگردان به نام سینمای ایران از خرسندی و نگرانیهایش برای کارگردان جوان سخن گفته است که متن کامل نامه در پی می آید:
حسین مهدویان عزیز سلام؛
خالصانه بگویم برایت از صمیم قلبم شادمانم و البته نگران.
شادمانم چون به خوبی و تمام قد توانسته ای غبار فراموشی را از ساحت اسطورههای بی بدیل سرزمینم برداری.
مردان بزرگی که زندگی شان تماشایی ست و تو چقدر خوب و صادق این زندگی را به تماشا نشستهای. زندگی و تلاش مردانی که هرگز نخواستهاند به چشم بیایند و دیده شوند اما به خواست و اراده پروردگار فداکاری هاشان تماشایی تر شده است.
این قهرمانان حالا در فیلم تو در مقابل چشمان ما راه میروند، لبخند میزنند و زندهاند، آشکارتر از همیشه، روشن و آفتابی.
حسین جان تو در این فیلم چیزهایی را دیدهای که خود به چشم ندیده ای و این دشواری کار تو را عیان میکند.
اما حسین جان نگرانی هایم کجاست...
راستش را بگویم برای فرداهایت نگرانم. تو اولین گامهایت را استوار و متین برداشتهای اما میدانم و امیدوارم تو هم بدانی که دشوارتر از گام برداشتن در یک مسیر، ثبات قدم در راهیست که پیش گرفتهای. در این خلوص ماندن دشواری فرداهای توست. اسطورهها و قهرمانان سرزمینمان به گواهی همین فیلمت ماندهاند و استوارند. امیدوارم در این مسیر تو نیز استوار و خوب بمانی.