به گزارش مشرق، انتخابات ریاست جمهوری 2016 آمریکا این بار در مسیری غیر قابل پیش بینی قرار گرفته است. حضور نامزدهای عجیب با باورهای غریب شگفتی ناظران سیاسی را برانگیخته است. از یک سو شاهد ظهور پدیده ای قابل مطالعه به نام دونالد ترامپ هستیم که ابتدایی ترین معیارهای بر عهده گرفتن چنین جایگاهی را ندارد. عجیب تر آنکه همین ناهماهنگ ترین نامزد، در صدر نظرسنجی های جمهوری خواهان قرار دارد. او با وجود این که از همه پولدار تر است، از همه کمتر خرج می کند و از همه بیشتر نتیجه می گیرد. به لاتین تبارها و پاپ توهین می کند با این حال درمیان مسیحیان و مهاجران هم محبوبیت دارد. در همین جبهه در حالی که عموم ناظران سیاسی آمریکا جب بوش را جدی ترین نامزد محتمل جمهوری خواهان برای تقابل با هیلاری کلینتون می دانستند، خیلی زود از صحنه رقابت ها کنار رفت. این در حالی است که جمعی نامزد متوسط، فاقد دانش و ویژگی های پایه ای برای عهده داری چنین مسئولیتی مانند روبیو و کروز تعقیب کننده جدی ترامپ هستند. اوضاع در جناح دموکرات ها البته منطقی تر است. هیلاری که تقریبا از چند سال پیش نامزد محتمل و نهایی دموکرات ها ارزیابی می شد، حالا به شدت صدای نفس های برنی سندرز هفتاد و اندی ساله را می شنود. سندرزی که با تاکید پررنگ تر بر انگاره های سوسیالیستی روز به روز جوانان بیشتری را جلب خود می کند، ابتدا شوخی ارزیابی می شد، اما حالا تحلیل های بیشتری از جدی بودن خطر سناتور ورمانت برای وزیر خارجه سابق و بانوی اول اسبق کاخ سفید منتشر می شود.
افزایش رقابت ها در آستانه سه شنبه بزرگ
در آستانه برگزاری انتخابات مقدماتی درون حزبی در سه شنبه بزرگ، (Super Tuesday) حجم تبلیغات ستادهای انتخاباتی نامزدهای دو حزب به شدت افزایش یافته است. دونالد ترامپ نامزد جنجالی جمهوری خواهان که با مقاومت بزرگان حزب جمهوری خواه مواجه شده است تلاش می کند همزمان با پیشبرد کمپین تبلیغاتی خود برای کسب رای عمومی (Popular vote) به جذب نخبگان حزبی هم بپردازد. حمایت کریس کریستی و پیش از آن سارا پیلین از وی را در این چارچوب می توان تفسیر کرد. در همین حال آخرین مناظره انتخاباتی جمهوری خواهان، رقابت درون حزبی را به یک جنگ تن به تن میان مارک روبیو و دونالد ترامپ تبدیل کرده است. طرفین از طرح هیچ گونه توهین و بی احترامی شخصی فروگذار نکرده اند. از سوی دیگر هیلاری کلینتون در آخرین رقابتش با برنی سندرز توانست در کارولینای جنوبی حدود سهچهارم آرای رقابت درونحزبی را از آن خود کند. هیلاری کلینتون هشت سال پیش وقتی با باراک اوباما رقابت میکرد که آنزمان سناتور بود، با فاصله زیادی به او باخت و تقریبا همینقدر رای آورد که این بار به برنی سندرز واگذار کرد. ناظران می گویند سندرز چندان هم برای کارولینای جنوبی تلاش نکرد و در عوض در آستانه رقابت های عمده سهشنبه آینده، به ایالت های دیگر پرداخت. نامزدهای هر دو حزب برای رقابت های «سهشنبه بزرگ» (اول مارس) آماده میشوند. اما چرا سه شنبه بزرگ این قدر اهمیت دارد؟ چرا انتخابات مقدماتی در بیش از 10 ایالت به صورت همزمان برگزار می شود؟ الگوی رفتاری رای دهندگان در این ایالت ها چگونه خواهد بود؟
چرا سه شنبه بزرگ مهم است؟
واقعیت این است که در روز سه شنبه، اول مارس، 11 ایالت به صورت همزمان انتخابات مقدماتی خود را برگزار می کنند و انجمن های انتخاباتی خود را تشکیل می دهند تا بیش از 1٠٠٠ نماینده دموکرات و 6٠٠ نماینده جمهوریخواه را که به پشتیبانی از یکی از نامزدهای ریاست جمهوری متعهد شده اند انتخاب کنند. از آنجا که برای انتخاب شدن به عنوان نامزد حزب، یک دموکرات به 2٫382 نماینده و یک جمهوریخواه به 1٫237 نماینده نیاز دارد، سه شنبه بزرگ نقش مهمی در انتخاب پرچم دار هر یک از دو حزب ایفا می کند.
در رابطه با چرایی برگزاری همزمان انتخابات مقدماتی و انجمن های انتخابی یازده ایالت در یک روز نیز بایستی توضیح داد که مهمترین دلیل، به حداکثر رساندن نفوذ و اهمیت ایالت هایی است که از جمعیت کم و نمایندگان محدودی برخوردارند. این ایالت ها می توانند با برگزاری رقابت های خود در یک روز واحد، تاثیر بزرگتری در گزینش رئیس جمهوری بعدی ایالات متحده بر جا بگذارند. عامل دیگر این است که بسیاری از ایالات سه شنبه بزرگ علائق مشترکی در ارتباط با مسائل ملی دارند. بسیاری از آنها در جنوب واقع شده اند – تعداد این ایالات به اندازه ای است که رسانه های اجتماعی به پیروی از کنفرانس ورزشکاران جنوب شرقی در ایالات متحده، اول مارس را کنفرانس مقدماتی جنوب شرقی یا «SEC Primary» نیز نامیده اند. علاوه بر این دو مورد از سه شنبه بزرگ همچنین برای محدود تر کردن دامنه رقابت ها استفاده می شود. انتظار می رود که تعدادی از نامزدهای ناموفق در رقابت های روز سه شنبه صحنه کارزار را ترک کنند.
سه شنبه بزرگ و الگوی رفتار انتخاباتی آمریکا
در رابطه با الگوی رفتار انتخاباتی آمریکایی ها در انتخابات ریاست جمهوری دو دیدگاه به شدت متعارض وجود دارد. گروهی بر این اعتقادند که رای دهندگان احمق هستند، چرا که آنان بدون توجه به منافع واقعی خود تصمیم می گیرند. از این نقطه نظر رای دهندگان از استعداد فراوانی برای سواری دادن برخوردار هستند. این بدان علت است که آنان توجهی به مسائل جامعه خود ندارند و مشارکت به معنای تلاش برای گردآوری اطلاعات، ارزیابی موضوعات و توجه به منافع گروهی و صنفی را اعتنا نمی کنند. به همین روی به راحتی اسیر احساسات، تعصبات و کلیشه های اجتماعی می شوند. به لحاظ وقوف سیاستمداران به این واقعیت، پر واضح است که برای کسب قدرت و پیروزی در انتخابات آنان سعی را بر این قرار می دهند که موضوعات کاذب را مهم قلمداد کنند و تهییج احساسات را در دستور کار خود قرار دهند. در چارچوب این دیدگاه به راحتی می توان رای دهنده را هدایت کرد و او را به سمت و سویی سوق داد که کاملا به نفع کاندیداست هرچند این احتمال فراوان وجود دارد که خلاف منافع بلند مدت و حتی کوتاه مدت رای دهنده باشد.
نظریه دیگر که به همان اندازه نظریه ذکر شده از اعتبار آماری و صحت توصیفی برخوردار است، تصویر بسیار مثبتی از رای دهنده ترسیم می کند. رای دهنده یک بازیگر کنشی است و به خوبی به محیط خود در تمامی جنبه های آن وقوف دارد. رای دهنده یک انسان خردورز است. او به دنبال غوطه وری در انبوه اطلاعاتی که در مورد کاندیدا به دست می آورد و با درک جوهره موضوعات و حتی در بسیاری از موارد به جهت فقدان وقت و سرمایه لازم برای تفحص با تکیه بر نشانه ها و راه های میان بر به نتیجه گیری می پردازد. در این دیدگاه رای دهنده ضمن این که به احساسات خود اجازه مشارکت در تعیین تصمیم قطعی و نهایی می دهد در تحلیل نهایی همیشه با توجه به درک و درایت خود است که به نتیجه گیری می پردازد. بر اساس الگوی اول بایستی انتظار داشت ترامپ و ساندرز برندگان انتخابات سه شنبه بزرگ باشند و بر اساس الگوی دوم هیلاری کلینتون و مارک روبیو؛ با این حال همان گونه که در آغاز تصریح شد انتخابات ریاست جمهوری 2016 آمریکا در مسیری غیر قابل پیش بینی قرار گرفته است مسیری که می تواند جایگاه آمریکا در محیط بین الملل را تغییر دهد.
علیرضارضاخواه