گروه سیاسی مشرق - روزنامهها
و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و
اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید
همخوانی دارد و میتوان آنرا سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت
ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور
با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
*******
تلخ و شیرین انتخابات
روزنامه جوان در سرمقاله امروز به قلم حسن رشوند نوشت:
انتخابات با همه چالشها و سختيهاي خود سرانجام با راهيابي 220 نماينده به مجلس پايان يافت. هرچند هنوز 70 كرسي باقيمانده است تا مردم در مرحله دوم تكليف آن را روشن كنند ولي همه اين را ميدانند كه از درون مرحله دوم انتخابات، گفتمان خاصي بيرون نميآيد و تنها يك رقابت روتين و ساده بدون طرح شعارهاي جديد تكرار ميشود. در اين انتخابات بيش از دوسوم كرسيهاي مجلس تغيير كرد و بهارستان قرار است چهرههاي جديدي را به خود ببيند. اتفاقي از اين جنس هم خوشايند است و هم ناخوشايند. خوب است از آن جهت كه انرژي تازهاي به بهارستان دميده ميشود و آدمهاي جديد با انرژي بيشتر در صورت درك نياز مردم و اهميت اين دوره در سرنوشت كشور و انقلاب، با توان بالاتري ميتوانند مجلس را براي پيشبرد اهداف انقلاب و پيشرفت كشور، آنگونه كه رهبر معظم انقلاب در انتظاراتشان از مجلس جديد بيان فرمودند، مسير حركت خود را تعيين ميكنند و در آن راستا گام برميدارند.
ناخوشايند است از آن جهت كه اگر مبناي رفتار و عمل آينده اين گروه از نمايندگان جديد كه به مجلس راه يافتهاند، متأثر از فضاي تبليغاتي جريانهاي سياسي آنها باشد، ممكن است خواستههاي اصلي مردم به فراموشي سپرده شود و آني اتفاق افتد كه در برخي مجالس گذشته به ويژه مجلس ششم رخ داد. هرچند بازگشت فضاي مجلس ششم بار ديگر در مجلس دهم دور از انتظار خواهد بود. امروز تقريباً همه حداقل در حد حرف و شعار معتقدند دوره رقابت و شعارهاي تبليغاتي تمام شده و از اين پس بايد رفاقت را جايگزين رقابت كرد و آستين همت را بالا زد تا مشكلات پيشروي مردم را يكي پس از ديگري حل كرد. اين رويكرد هرچند پسنديده است ولي نميتوان با دستهاي آلوده و افكار ناصواب، مسير صواب و صراط مستقيم را به راحتي طي كرد، مگر آنكه رفتارهاي گذشته را چراغ راه هدايت براي آينده دانست تا با رفع كژيها، مسير هدايت هموار شود.
در انتخاباتي كه گذشت آنقدر رفتارهاي نادرست بروز كرد كه اگر آنها ليست شوند به مراتب بسيار بلندتر از همه ليستهاي گروههايي است كه براي حمايت از كانديداهاي مورد نظرشان منتشر كردهاند، اما بسيار بيانصافي است اگر شيرينيهاي اين انتخابات را نيز ناديده گرفت. در تمام اين شيرينيها، شيريني حضور باشكوه مردم بود كه با همه گرايشهاي فكري، حضور در پاي صندوق را برخلاف برخي دورههاي انتخاباتي بر قهر با صندوق رأي ترجيح دادند و حيرت جهانيان را واداشتند. پيرمردي با لگن شكسته و عصاي زير بغل براي طي كردن يك مسير 200 متري، بيش از يك ساعت زمان سپري ميكرد تا به زحمت خود را به حوزه انتخابيه مورد نظرش برساند و تكليف شرعي و حق قانوني خود را ادا كند. مادري به دليل كهولت سن و فرتوتي جسم، توسط فرزندش با وضو و خواندن ذكر خود را به صندوق رأي ميرساند تا طمع دشمنان از اين انقلاب و نظام برداشته شود و هزاران تصوير و سخني كه هر انسان منصفي را با ديدن اين صحنهها به وجد ميآورد.
اينها بخش كوچكي از شيرينيهايي بود كه مردم براي اين انتخابات آن را رقم زدند، اما اين شيرينيها تنها در مردم خلاصه نميشد و بودند كانديداهايي كه صرف پيروزي براي آنها اهميت نداشت و اخلاق ديني هم مبناي تبليغات انتخاباتيشان بود و هم رفتار بروز يافته آنها پس از پيروزي يا شكست در انتخابات. اين كانديداهاي اخلاقمحور، نهتنها تخريب رقيب در مخيله آنها نميگنجد، بلكه فراتر از آن، در سخنراني تبليغاتيشان، از امتيازات اخلاقي، علمي و معنوي رقيب خود ميگفتند و در مقابل رقيب يا رقباي جريان مقابل خود، كوچكترين واكنش منفي، بدگويي يا درشتگويي را روا نميداشتند. در كرمان آيتالله خاتمي، كانديداي جامعه مدرسين، ذرهاي از خود نگفتند و بالعكس از توانمندي، ايمان و داشتههاي معنوي رقباي انتخاباتي همسوي خود، فهرستي بلند عرضه كردند و كوچكترين نكتهاي نيز در رد رقيب معرفي شده از جريان مقابل، اظهار نكردند و مصداق يك تبليغات سالم و اخلاقي را به تصوير كشيدند.
نقطه مقابل اين شيرينيهاي انتخابات، فهرستي بلند از بداخلاقيهايي را ميتوان ليست كرد كه يادآوري آنها رنجشآور است. در همين استان، جماعتي را براي استقبال كسي در فرودگاه بسيج كرده بودند كه برخلاف تبليغات شهري، هيچ نشاني از او حتي به ظاهر از منسوبين امام راحل نبود. به دروغ در سطح شهرستان جيرفت تبليغات گستردهاي انجام داده بودند كه خانم اشرف بروجردي، نوه امام(ره) براي حمايت از كانديداي خاص جريان اصلاحات به اين شهر مسافرت نموده است كه مردم بيخبر از همه جا نميدانستند كه اشرف بروجردي همان مشاور امور زنان وزير كشور دوران اصلاحات است و هيچ نسبتي با بيت امام راحل ندارد. وقتي نتيجه انتخابات مشخص شد و كانديداي مورد نظر آنها حتي با دروغ نسبت دادن وي به بيت امام(ره) نتوانسته بود رأي مردم را كسب كند، به ياد دوره دوم مجلس شوراي اسلامي افتادم كه يكي از روحانيون- كه غالباً در سخنرانيهاي امام راحل در كنار ايشان ميايستاد- از شهرستان طالقان و ساوجبلاغ كانديدا شده بود و براي آنكه از ظرفيت تصويري حضرت امام براي تبليغات انتخاباتي خويش استفاده كند در ايام تبليغات در هر شرايطي خود را در كنار امام(ره) قرار ميداد تا در بخشهاي خبري سيما، تصوير وي در كنار امام پخش شود كه پس از انتخابات، از قضا ايشان نتوانستند رأي لازم را كسب كنند و امام در اولين ديدار وي پس از شكست در انتخابات، با خنده و صراحت فرمودند كه فلاني آن تصاوير نتوانست براي شما كاري بكند. اين رفتار از همان جنس بداخلاقيهايي بود كه در اين دوره از انتخابات كم شاهد آن نبوديم و بودند افرادي در جريان اصلاحات كه از اعتبار امام(ره) براي اعتباربخشي به خود بدون آنكه ذرهاي با انديشه امام راحل قرابتي داشته باشند، سوءاستفاده كردند تا شايد بتوانند در چنين فضاي غبارآلودي از غفلت مردم سوءاستفاده و خويش را به مردم تحميل كنند.
برخي ديگر از تلخيهاي اين انتخابات كه ذهن را مشغول و روح هر آزادهاي را به درد ميآورد به قرار زير است:
1- براي اولين بار برخي مسئولان، جايگاه مسئوليتي خويش را فراموش كرده و با باز كردن صفحهاي براي خود در اينستاگرام و توئيتر، حرفهاي نسنجيده و حتي ضديت با ارزشهاي انقلاب زده و توصيهها و رهنمودهاي امام(ره) و رهبر معظم انقلاب را ناديده گرفتند تا آنجا كه اين سخنان و فيلمها بدون دخل و تصرف از شبكههاي رسمي رسانهاي دشمن پخش ميگرديد و جماعتي از ضدانقلاب سخنان اين مسئول جمهوري اسلامي را در قالب ميزگرد و... به تحليل ميگذاشتند و براي آن نسخه عملياتي پيشنهاد ميكردند. مصلحتسنجهاي نظام، مصالح نظام و انقلاب را فداي خواستههاي شخصي و اميال نفساني خويش ميكردند تا شايد از اين رهگذر بتوانند سبد رأي خود را پرتر و به تعبير خودشان حريف را بايكوت كنند.
2- براي اولين بار بود كه فضاي تبليغات انتخاباتي آنقدر سنگين شده بود كه حتي كانديداهايي كه آمده بودند با طرح برنامههاي خود براي آينده كشور در بستر قانونگذاري، افكار عمومي را روشن كرده و در صورت توفيق مردم را به سمت ديدگاه و نظر خويش جلب كنند، مجال طرح اين مباحث را پيدا نكردند و دعواهاي جرياني، مانع از طرح مباحث اساسي كشور شد. در اين انتخابات، نه فضاي مناسب براي طرح گفتمانها بود و نه محيطي براي ارائه برنامههاي آينده مجلسي كه قرار است با چنين كانديداهايي شكل گرفته و ريل پيشرفت كشور را در فضاي پس از برجام هموار كند.
3- از تلخيهاي اين انتخابات حضور آدمهاي آلوده با پولهاي آلوده براي تغيير ذائقه مردم بود. كساني كه به يكباره وارد عرصه انتخابات شده و تلاش كردند با جذب برخي كانديداها و هزينههاي ميلياردي، فضاي سالم تبليغات را به انحراف بكشانند. آنگونه كه براي ورود چند نماينده در مجلس، چندين ميليارد از منابع مشكوك به يك استان تزريق ميشود تا شايد تغييري در نگاه مردم حاصل گردد. آنچه كرباسچي و برخي افراد شاخص كارگزاراني در مجلس پنجم انجام دادند در اين انتخابات نيز ردپاي آنها در خرج كردنهاي بيحساب و كتاب ديده ميشد.
4- تخريب چهره نهادهاي قانوني كشور از جمله شوراي نگهبان كه از مدتها پيش زنگ آن توسط جماعتي معلومالحال به صدا درآمده بود، از تلخيهاي اين انتخابات بود و شايد تلخترين جايي كه تلخي آن هيچگاه از كام دلسوزان و مردم انقلابي ايران خارج نخواهد شد همين هجمه به شوراي نگهبان و افراد مؤثر در آن بود. غافل از آنكه هرگونه حركت در اين مسير، بسترساز اقدامات ديگر و زمينهساز تخريب دستگاهها و نهادهاي ديگر انقلاب خواهد شد. اين انتخابات تمام شد و ناخواسته از كساني كه انتظار آن نميرفت، رفتارهايي سر زد كه نبايد سر ميزد. اكنون بايد به دنبال ترميم فضاي تخريب شده بود و اين در صورتي امكانپذير است كه بر رفتارهاي گذشته تأمل كرده و با محاسبه عمل، آنجايي كه ظلمي را به نظام روا داشتهايم استغفار كرده و آنجايي كه ظلمي شخصي بر ما عارض شده به خاطر منافع انقلاب و سربلندي نظام اسلامي و كور كردن چشم طمع دشمنان سكوت اختيار كنيم.
دون کیشوتها در نبرد با آسیاب بادی!
روزنامه کیهان در سرمقاله امروز خود به قلم حسین شمسیان نوشت:
مرحله اول انتخابات هفتم اسفند، چند روزی است که به پایان رسیده، شهرها از پوسترها و بنرهای تبلیغاتی پاک شده و اندکاندک هیاهوی روزهای تبلیغات جای خود را به روزهای آرام و معمولی زندگی میدهد. گرچه اصل برپایی پرشکوه انتخابات، پیروزی بزرگ نظام و شکست دشمنان و بدخواهان بود، اما عدهای اصرار دارند بدون توجه به اصل این پیروزی بزرگ، دو قطبیسازی را همچنان دنبال کنند! آنها با هیاهو و جنجال، واقعیات را بصورت معکوس و مغلوب به مردم نشان میدهند، خود را پیروز انتخابات نشان داده و با کمک ابزار رسانهای و تبلیغی، کار روانی و نمایشی انجام میدهند! البته نمیتوان انکار کرد که از بین جمع کثیری از نامزدها، تنها گروهی محدود به مجلس راه پیدا میکنند و این طبیعت انتخابات و آزادی مردم در تعیین وکلای خود است و این همان چیزی است که در ادبیات سیاسی از آن به عنوان برد و باخت انتخاباتی یاد میشود. فارغ از ادعای بیپشتوانه جماعت اصلاحطلب که علیرغم آمار موجود که اصولگرایان را حائز اکثریت در کل کشور نشان میدهد، اصرار دارند در مقابل تصمیم مردم، با شعار خود را برنده انتخابات معرفی کنند و با تکیه به رأی تهران دست به شعبدهبازی بزنند و رأی ایران را نادیده بگیرند، موضوعاتی در میان است که نمیتوان از آن گذشت و با فروکش کردن تب انتخابات، قطعاً گریبانگیر مدعیان خواهد شد. از قضا به نظر میرسد این هیاهو برای به تأخیر انداختن هر چه بیشتر همان موضوعات مهم است. شاید یادآوری برخی از معضلات برجای مانده و حل نشده، سبب شود برج عاجنشینان و رجزخوانان، کمی به خود آیند و به یاد آورند که کارهای بر زمین مانده زیادی دارند که باید برای آن به مردم جواب بدهند.
1- نگاهی به رأی اغلب مناطق کشور و رویگردانی آنها از لیست حامیان دولت، چه پیامی را به ذهن متبادر میکند؟ آیا این موضوع نشان از یک پیروزی بزرگ برای دولت دارد!؟ مسلماً چنین نیست و اگر چنین بود، هر کس با پرچم اعتدال و حمایت از دولت آمده بود، پیروز میدان انتخابات بود، در حالی که اعتدالیون تنها 5 درصد از آراء مردم را به دست آوردهاند! این نه تنها یک پیروزی نیست که از قضا رویگردانی و ادبار جدی به برنامههای دولت در سراسر کشور است. نگاهی به سوابق انتخابات پیشین حاکی از آن است که معمولاً نخستین مجلسی که بعد از روی کار آمدن هر دولتی تشکیل میشود همواره همسو با دولت مستقر بوده است. اما اکنون چرا چنین شد!؟
2- جوانان کشور، با هر نژاد و قومی و با هر فاصلهای به مرکز، در یک موضوع مشترکند و آن نیاز به اشتغال و حس عزت و سربلندی است. ممکن است این حس را در روزهای انتخابات با چند میتینگ پرشور و هیجانی، به صورت موقت، ارضاء کرد و تمنای آن را التیام بخشید اما به محض فروکش کردن این هیجانات، باز همان جوان است و کلی نیاز و آرزوی برآورده نشده! اوست و نیاز اولیه و حداقلی به نام شغل! در این مقطع دیگر نمیتوان برای او رجز خواند، شعار داد و هیجان ایجاد کرد. نمیتوان برایش پیام عاشقانه خواند و از فضای حقیقی زندگی به فضای مجازی کشاندش! در این لحظه لازم است در عالم حقیقی، روی زمین برای او شغلی ایجاد کرد تا بتواند عزت نفس خود را تأمین کند. حال باید پرسید در دولت یازدهم، این اتفاق افتاده؟ تکرار آمار بیکاری و بیکار شدن یک نفر در هر 5 دقیقه، جز تلخی ذائقه مخاطب ثمری ندارد، اما حتی اگر نگوئیم و ننویسیم، واقعیت موجود، خود به بلندترین صدا، این کاستی و ناراستی را فریاد میزند. این یکی از آن چیزهای ماندگاری است که پیروز یا مغلوب بودن در میدان انتخابات تأثیری در آن ندارد و انتظاری به حق از دولت است. تاکنون که دولت در این عرصه نمره قبولی نداشته و روال جاری نشان میدهد، در آینده هم وضع به همین شکل خواهد بود!
3- به جز جوانان، موضوعات دیگری هم هست که بعد از انتخابات باید برای آنها فکری کرد و تدبیری اندیشید. نمونهای دیگر از آن موضوعات، واقعیتی به نام «سیاست خارجی» است. این واقعیت، همان روزهایی که انتخابات برگزار میشد، وجود داشت و تأثیر خود را بر تمامی شئون ما میگذاشت. در آینده نیز چنین است. اما دولت برای آن چه تدبیری دارد!؟ ممکن است کسی خرده بگیرد که؛ این چه حرفی است!؟ موفقترین بخش این دولت، بخش سیاست خارجی بوده و نشانه آن برجام است. اما چون قرار است با واقعیات زندگی کنیم و از هیاهوی انتخاباتی بگذریم، باید پرسید آنچه در برجام بود برای ما هم کاری کرد!؟ میدانیم که آژانس بینالمللی انرژی اتمی، چند روز قبل گزارش داد که ایران به همه تعهدات ناشی از برجام به درستی عمل کرده است. اما در نقطه مقابل چه خبر است؟ سوئیفت باز شد!؟ کسی از هزار السی که شخص رئیس جمهور در یک سخنرانی، صراحتاً از گشایش آن خبر داد، اطلاعی دارد!؟ این نه سخن کیهان، که سخن مسئولان رسمی بانک مرکزی و مقامات اتاق بازرگانی است که تاکنون حتی یک السی باز نشده است و آن سخنان نمایشی بود و کارکرد انتخاباتی داشت. از سوی دیگر، جز اجازه عکس یادگاری با ایرباس، هیچ تحریم دیگری هم که برداشته نشده است! اگر اینها را ثمره مهمترین دستآورد سیاست خارجی دولت یازدهم بدانیم، میتوان فهمید که چه اتفاقی افتاده و چرا باید نگران این حوزه بود و اگر جز آنچه گفته شد، ثمره عینی دیگری در کار است، خوب است گفته شود تا مردم در شادی آن سهیم باشند.
4- دولت مردان علاوه بر موارد مزبور تکلیف بسیار مهم دیگری هم دارند. اکنون سه سال است که کشور در رکود عمیقی که در تاریخ انقلاب بیسابقه است فرو رفته. شواهد تاریخی نشان میدهد که هیچ دولتی با حمله به رقبا و منتقدین و یا با ادعای پیروزی در انتخابات، نتوانسته بر این مشکل اقتصادسوز غلبه کند! باز هم براساس تجربیات علمی، بشری، حل این مشکل، به برنامهریزی دقیق، صداقت با مردم، پاکدستی، چشمپوشی از منافع شخصی و بستن کمر همت نیاز دارد و به جز این، هیچ راه دیگری وجود ندارد. اکنون اغلب کارشناسان، هشدار میدهند سال آینده رکود عمیقتر میشود و ممکن است رکود ساده به رکود تورمی تبدیل شود! معنی این حرف چیست!؟ آیا جز این معنی میدهد که عده بیشتری بیکار میشوند!؟ آیا جز این معنی را دارد که کارگاهها و کارخانههای بیشتری تعطیل میشود!؟ آیا جز این است که قیمت کالاهای اساسی بیشتر خواهد شد!؟ و آیا...
5- اما همه آنچه گفته شد و همه آنچه را مردم با همه وجود خود حس میکنند را مقایسه کنید با سخنان دیروز رئیس جمهور محترم در همایش روز صنعت خودرو: «با توجه به شرایط کشور که بعد از چند سال تحریم شدید غیرقانونی ظالمانه مسیر رشد و توسعه صنعتش دچار اختلالاتی شده بود لازم بود با منطق و بیان به دنیا بگوییم که مردم ایران، مردمی صلحخواه، امنیتدوست و خواهان همکاری و تعامل با مردم جهان هستند... در سال 92 مردم با صدای رسا به دنیا گفتند ما اعتدال را میخواهیم نه افراط را، ما تعامل با جهان را میخواهیم نه تقابل را، ما میخواهیم مشکلاتمان را با منطق و استدلال و پشت میز مذاکره حل و فصل کنیم... ما به ملت قول دادیم که مشکلات را پشت میز مذاکره در برابر قدرتهای بزرگ جهانی حل و فصل کنیم و حقوقشان را بازپس بگیریم و منطق را برای همکاری و توسعه جهانی به کار گیریم که آنچه وعده داده بودیم با همکاری و حمایت و پشتیبانی ملت ایران به انجام رساندیم.» ظاهراً که خبری از مشکلات مردم و آنچه گفته شد نیست و هنوز دولت در حال اثبات صلح دوستی ما به دنیاست! خوب اکنون که مدتی است دنیا فهمیده ما صلح دوستیم! اهل مذاکرهایم! برای اثبات آن قرارداد یکطرفهای را هم امضا کردیم و برای اثبات بیشتر، آن قرارداد را به تمامه اجرا کردیم و دل از صنعت هستهای بریدیم و میدان را به آنها واگذار کردیم، به قول طلاب «ثم ماذا»!؟ بعد چه!؟ آیا از اینهمه اثبات صلح دوستی، چیزی هم گیر ملت ایران آمده است؟ آیا حقیقت این نیست که سی ماه برای گفتن این حرفها کافی بود و حالا باید کاری کرد؟
اکنون، میتوان از دولت پذیرفت که با این اوصاف و در این شرایط خطیر، مشغول رجزخوانی برای پیروزی خیالی در انتخابات و حمله به اردوی رقیب باشد!؟ رقیب و دشمن اصلی همه مردم ما، نه فلان جناح سیاسی، که آمریکا و توطئههای بیپایان اوست. مشکل اصلی، نه از سر راه برداشتن فلان منتقد، که بیکاری و رکود و تعطیلی اقتصاد کشور است. میدان نبرد، نه صندوق رأی که کف کارخانهها و مزارع است، همان جا که زحمتکشترین مردم کشور با هزار امید و آرزو به آنجا میروند و هر روز چراغ یکی دیگر از آنها خاموش میشود. موضعگیریها و رفتار برخی دولتمردان، به گونهای است که هیچ مشکلی باقی نمانده و باید وقت و هم و غم خود را از چندین ماه قبل از انتخابات تا چند ماه بعد از انتخابات، صرف دخالت مستقیم و رقابتهای جناحی کرد! درست مثل دن کیشوت که هر روز سوار بر اسب میشد، لباس رزم میپوشید و در هیبت شوالیهای تمام عیار و آماده رزم ظاهر میشد. هر که او را میدید، تصور داشت که او قصد عزیمت به میدان جنگ دارد، اما در کمال ناباوری، او به جنگ آسیابهای بادی میرفت!
7 اسفند تثبیت بیهویتی اصلاحات
روزنامه وطن در سرمقاله امروز خود به قلم میکائیل دیانی نوشت:
انتخابات ریاستجمهوری سال 92 نقطه عطفی در تغییرات سیاسی ایران بوده است و از این منظر میتوان تاریخ سیاسی ایران را به پیش از 24خرداد 92 و پس از آن تقسیم کرد. یکی از مهمترین تغییرات سیاسی در 24 خرداد 92 الصاق اصلاحطلبان به عنوان پیروان هاشمی بود که در نتیجه آن، ظهور و بروز نومحافظهکاری را به همراه آورد.
در روند انتخابات سال 92 از ابتدا اصلاحطلبان گزینه مجزا داشتند و تمایلی به ائتلاف با روحانی بین آنها وجود نداشت اما پیوند لیدر جریان اصلاحطلبی با هاشمی، بدنه را نیز مجبور به این پیوند کرد و به نوعی پایگاه اجتماعی و رأی اصلاحطلبی در خدمت جریان نومحافظهکار هاشمی قرار گرفت.
نومحافظهکاری تنها یک دغدغه دارد و همه رفتارهایش معطوف به یک مساله است و آن «ماندن در قدرت» است، آن هم از مسیر عقل ابزاری. این جریان تکنوکرات هیچ دغدغه فرافنی و فراتکنیکی را اعم از دین و اخلاق در مناسبات تصمیمگیری خود به رسمیت نمیشناسد. «وبر» کنشهای انسانی را به 4 دسته کنشهای معطوف به سنت، کنشهای مربوط به عاطفه، کنشهای معطوف به هدف و کنشهای معطوف به ارزش تقسیم میکند و با تاکید روی «کنش معطوف به هدف» بهعنوان یک کنش عقلانی، عقل ابزاری را تجلی صورت بخشیدن به چنین کنشی میداند.
«کار عقل ابزاری در کنش معطوف به هدف ایجاد تناسب بین ابزارها و اهداف است بنابراین درباره خود اهداف به لحاظ ارزشی و اخلاقی داوری ندارد و اساسا برایش موضوعیت ندارد و فقط تحقق هدف مهم است. همچنین درباره وسایل نیز ملاحظات فنی و تکنیکی اساس است و هیچ ملاحظه فرافنی در آن مطرح نیست.»
پیوند اصلاحطلبان با هاشمی، روحانی و دولت یازدهم البته در تحلیل برخی اصلاحطلبان فرصتی بود برای بازسازی درونی اصلاحات و آنها از رحم اجارهای بودن روحانی گفتند اما این تحلیل دیر یا زود رنگ خود را از دست داد و اصلاحات را به قسمتی از بدنه نومحافظهکاری تبدیل کرد که میتواند زیست سیاسی داشته باشد اما از این درگاه هیچگاه نمیتواند به سطح کلان و رأس تصمیمگیر سیاسی و بازیگر اصلی مبدل شود و از طرف دیگر مجبور به انتخابهایی است که به هیچوجه علاقهای به آنها ندارد. اواسط دی ماه بخشی از جریان اصلاحات با بیان اینکه لیست مجزا به سرلیستی عارف خواهد داد تلاش داشت خود را از زیر پرچم این نومحافظهکاری خارج کند اما ورود افرادی چون کرباسچی، حسین مرعشی، عطریانفر و دیگران به صحنه نه تنها جدایی اصلاحطلبان را منتفی کرد، بلکه ضلع سوم ائتلاف را-علاوه بر اصلاحات و دولت- رهروان و طرفداران لاریجانی خواندند و اعلام کردند این مصوبه آنهاست که به اشتراک با لاریجانی بپردازند. از این رهگذر در نهایت لیست انتخاباتی اصلاحطلبان مشتمل بر کمتر از 10 اصلاحطلب بود و مابقی آن را نیروهای طرفدار دولت- کارگزاران و اعتدال و توسعه- و برخی وابستگان لاریجانی پر کردند و بدنه اصلاحطلبی را مجبور کردند بهرغم میل باطنی به این لیست رأی دهد.
این یک امر پذیرفته شده است که «در سازوکار ائتلاف، خروجی ائتلاف برای هیچیک از اعضای آن، «حداکثر مطلق» نیست، بلکه «حداکثر ممکن» است» اما این تنازل در نتیجه حدی دارد. اصلاحطلبان مجبورند همه خطوط و حدود خود را زیر پا بگذارند. از سوی دیگر لیست آنها در خبرگان رهبری شامل افرادی چون حضرات آیات موحدی کرمانی، امامی کاشانی و 3 وزیر اطلاعات اسبق و حاضر است. رای دادن به لیست کامل (16+30) برای اصلاحطلبان باعث شده از ترانه علیدوستی تا باران کوثری، از مهناز افشار تا نیوشا ضیغمی پای کار لیستی بیایند که در آن مجبورند به کاظم جلالی رأی بدهند که مطالبهاش در برابر فتنه «اعدام سران فتنه بوده است». آنها که دغدغهشان مقابله با گشت ارشاد است و درباره نوع پوشش واقعا مساله دارند مجبورند از علی مطهری حمایت کنند و به او رأی دهند، در حالی که علی مطهری بیشترین و بزرگترین مشکل فکری ـ فرهنگیاش بدحجابی است و حامی اصلی وجود گشت ارشاد.
یعنی نهتنها از اصول خود عدول کردند بلکه حاضر شدند به متضاد خود نیز رأی بدهند و برایش تبلیغ هم کنند! این مسیر در حالی بود که محمدرضا عارف در دیداری حضوری با رئیس دولت اصلاحات، از وی بهدلیل حمایتش از حامیان علی لاریجانی بشدت انتقاد کرده بود و محمدرضا تاجیک، مشاور ویژه رئیس دولت اصلاحات نیز از جمله منتقدان جدی حضور افراد با سابقه اصولگرایی در لیست 30نفره اصلاحطلبان بود و این مسیر را تنها منتج به حذف و هضم اصلاحطلبی میدانست. با اتفاقات افتاده میتوان مساله را امروز اینگونه برداشت کرد که اساسا دیگر نمیشود هویت مجزایی برای اصلاحطلبان قائل شد و از این پس آنچه در بیان و تحلیلها میتواند دقیقتر باشد، جریان نومحافظهکاری است که شامل ائتلاف کارگزارانیها، اصلاحطلبان و دیگر کسانی است که کنشهایشان معطوف به رسیدن به قدرت است و تلاششان بعد از 24 خرداد 92 ماندن در وضع موجود و حفظ آن است.
اقدام شایسته عارف و حداد عادل
روزنامه خراسان در سرمقاله امروز خود به قلم کورش شجاعی نوشت:
کار خوب، اقدام شایسته ، تصمیم بجا و به موقع، واقعا ارزشمند و قابل تقدیر است و باید از آن گفت و نوشت تا نزد تمامی مسئولان و آحاد مردم نهادینه و سپس به مطالبه و خواست عمومی تبدیل شود. تصمیم خوب و البته لازم دکتر عارف به عنوان منتخب اول مردم تهران و سرلیست اصلاح طلبان مبنی بر منتفی کردن جشن پیروزی انتخاباتی به خاطر پاسداشت ایام فاطمیه، هم از عقلایی و منطقی بودن این تصمیم، هم از درایت و درک حساسیت ها و از همه مهم تر از لزوم بزرگداشت و تعظیم شعائر اسلامی خصوصا توسط مسئولان نظام جمهوری اسلامی حکایت می کند.
چرا که همه مسئولان در هر سطحی می دانند و باید بدانندکه عزت و جایگاه و موقعیت ایران ، مدیون و مرهون لطف حضرت باری تعالی و گرامی داشت قرآن کریم و محبت و ارادت و مودت مردم این سامان به پیامبر عظیم الشأن اسلام و اهل بیت طیبین و طاهرین این سرور و اعظم پیامبران الهی است پس حتما باید حرمت ایام شهادت صدیقه طاهره، این سیده و سرور زنان هر دو جهان، بانوی نور، طاهره اهل کساء، دخت نبی ا...، همسر حجت خدا امیرمومنان علی (ع) و مادر ائمه معصومین (س) نگاه داشته شود به ویژه توسط مسئولان و منتخبان مردم که می توانند مرجع و الگوی جامعه باشند.
به هر تقدیر این که شوق رای آوردن و به اصطلاح پیروزی بر رقیب، آقای دکتر عارف را از این امر مهم غافل نکرد هم جای شکر بسیار دارد هم جای تقدیر از وی به خاطر عمل کردن به این وظیفه دینی.
دکتر عارف پیش تر از این ها نیز در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال 92 وقتی با احترام و تن دادن به تصمیم هم حزبی ها و جریان متبوع خود به نفع دکتر روحانی، نجیبانه کنار کشید و قواعد بازی را در عرصه سیاست و کار جمعی رعایت کرد به خوبی نشان داد از منطق تشکیلاتی و عقل سیاسی قابل قبولی برخوردار است.اما مهم تر از همه این ها تواضع، ادب، عدم افراطی گری و شنیده نشدن سخنان ساختارشکنانه از زبان دکتر عارف است ویژگی که باعث شد در جریان بازدید دکتر عارف از روزنامه خراسان در 28 فروردین سال 93 نگارنده ایشان را «سیاستمدار نجیب» بخواند و ای کاش همه اهل سیاست در ایران اسلامی از هر طیف و جناحی در همه احوال چه آن گاه که رای می آورند چه آن گاه که رای نمی آورند و چه آن وقت که مسئولند و چه آن وقت که بر کرسی مسئولیتی تکیه نزده اند به تمام معنا و تمام قد حافظ و مقوم وحدت، امنیت و منافع ملی ایران عزیز و جمهوری اسلامی باشند و سعی بلیغ کنند که در اخلاق و منش و گفتار در همه حال الگو و معلم اخلاق جامعه و هواداران خود باشند ،نه این که مردم و نظام را فقط وقتی بخواهند که رای بیشتری یا مسئولیتی دارند و ایام به کامشان است.
اما اقدام خوب حدادعادل
اول این که دکتر حدادعادل که به عنوان نماینده فعلی مردم تهران و سرلیست اصولگرایان ، برای کرسی ریاست مجلس دهم خیز برداشته بود پس از این که نتوانست رای لازم تهرانی ها را برای حضور مجدد در مجلس به دست آورد و حتی هیچ یک از همفکران و جریان متبوع وی نیز نتوانستند از مردم تهران مجوز حضور در مجلس را بگیرند، عده زیادی در شبکه مجازی با حداد عادل مزاح و شوخی سیاسی کردند و عده ای طعن و کنایه زدند و ... اما دکتر حداد عادل که به نظر حقیر بیش از این که رجلی سیاسی باشد، چهره ای فرهنگی و شخصیتی اهل اخلاق مداری است، مودبانه و با سعه صدر در مقابل آن شوخی ها و نقدها و طعن های سیاسی و ... در فضای مجازی نوشت: «... از ذوق و خوشحالی همشهریان طرفدار جریان رقیب خرسندم،از این که بخش قابل توجهی از شوخی های شما به شخصیت و خانواده من نمی پردازد، ممنونم».
واقعا از این چهره مخلص و فرهنگی انتظار چنین گفتار و رفتاری کاملا بجا و منطقی است اما نکته مهم تر این که حداد عادل روز گذشته در مشهد، هویت مجلس آینده را با توجه به ترکیب آن، هویت جدیدی دانست مجلسی که تندروهای مجلس ششم و نهم را نخواهد داشت و از همه مهم تر این که اظهار امیدواری کرد درمجلس پیش رو صاحبان تفکر اصولگرایی و اصلاح طلبی بهتر و بیشتر با هم کار کنند این مهم نیز از امید و نگاه وحدت آفرین و همدلی حداد عادل که ضرورت پیشرفت جامعه است حکایت دارد.آری باید درباره گفتار و رفتار و مواضع خوب و شایسته گفت و نوشت تا این گونه رفتارها نهادینه ، مشترکات و همدلی ها افزوده و برخوردها و بداخلاقی ها کاسته شود و همگرایی و وحدت روز افزون.
اخلاقمداری در روزهای پرتنش
روزنامه شرق در سرمقاله امروز خود به محمدعلی سبحانی نوشت:
اخلاقمداری در روزهای پرتنش انتخابات مجلس دهم و خبرگان پنجم را در دو زمینه ميتوان بررسي كرد؛ قالب نخست، رفتاری است که اصلاحطلبان درون خود تا رسیدن به فهرست مشترک و سپس در روزهای تبلیغات و میعادگاه هفتم اسفند در پیش گرفتند که از نظر سطح همکاریها، روش کار گروهی و استفاده از ظرفیت افکار عمومی، روند صعودی نسبت به گذشته داشت. قالب دوم، عملکرد اخلاقی این جریان سیاسی و رهبران آن است که ریشه در مشی بزرگان اصلاحات و آرمانهای انقلاب و اصلاحطلبی دارد. در این دوره وقتی چهرههای شاخص و توانمند به دلایل بسیاری از همان ابتدا از حق نامزدی گذشتند یا نامزدهایی در مقطع بررسی صلاحیتها در شورای نگهبان از ادامه مسیر انتخابات بازماندند، کنج عزلت نگزیدند و مسئولیت خود در تبلیغ و ترویج فهرست اصلاحطلبان را به خوبی ایفا کردند؛ موضوعی که در برخی ادوار گذشته در میان اصلاحطلبان دیده میشود و از گذشته تا امروز، یکی از مشکلات اساسی اصولگرایان است و حتی در این دوره، چندفهرستی آنان ناشی از همین نکته بود. اصلاحطلبان هم در درون خود، هم در ارتباط با انتخابات و هم در مورد اصولگرایان اخلاقی عمل کردند. آنان از ردصلاحیت رقیب شادمانی نکردند و برعکس، اعلام کردند از انسجام و حضور قدرتمند اصولگرایان استقبال میکنند چراکه جامعه به همه تفکرات سیاسی نیاز دارد. با وجود شوکی که در مرحله بررسی صلاحیتها وارد شد، درست مانند مدل انتخاباتی سال ٩٢، صورتمسئله برای مردم تبیین شد.
اینکه اعتلای کشور، بهبود شاخصهای توسعه و رفاه و معیشت مردم و ارتقای قدرت چانهزنی دیپلماتهای ما در سطح بینالمللی، ثمره یک انتخابات جدی است و همین مسئله باعث شد مشارکت گسترده در انتخابات هفتم اسفند، جایگاه و تصویر ایران را باز هم بهبود ببخشد. اصلاحطلبان، اصولگرایان عقلایی و جریان اعتدال بهواقع به مصالح عمومی و نه منافع باندی فکر کردند. این امر را پیروزی اخلاق مینامم. دیدیم که رقبای انتخاباتی اصلاحطلبان چگونه رفتار کردند. همه باید به فرموده امام(ره) به شعور مردم اعتماد کنیم و بدانیم مردم ایران با آگاهی و درک بالا، تحولات را نظاره میکنند. اصلاحطلبان امروز هم برخورد انتقامی را در دستور کار ندارند. جشن پیروزی برگزار نمیکنند و همچنان به تعامل با همه ارکان کشور باور دارند.
نکته پایانی اما به فرصتآفرینی مجلس متنوع دهم برمیگردد. نمایندگانی که در دوره دهم پارلمان حضور دارند، متعلق به طیفهای گوناگون فکری و سیاسی و صاحبان تخصصهای مختلف هستند. از این فرصت باید برای بردن مجلس پشتسر منافع ملی استفاده کرد. اگر یک جناح حاکم کامل مجلس باشد، بیرونآوردن مجلس از قالب جناحی دشوار است. با توجه به اینکه مجلس دهم در اختیار یک جناح نیست، میتوان حرکت کلی آن را بیش از گذشته در جهت بهبود شاخصهای کشور، منافع ملی و دورشدن از دعواها و درگیریها تنظیم و فضای همکاری را جایگزین تهدیدهایی از قبیل ریختن سیمان روی یک مسئول هستهای یا نسبتدادن «خروس» به محبوبترین چهره دیپلماسی کشور کرد. نمایندگان فراموش نکنند که شکلگیری مجلس دهم حاصل رویکردهای اخلاقی اصلاحطلبان بوده است. در شرایط فعلی، اولویت حمایت از دولت در ایجاد موازنه مثبت به سود ایران در خاورمیانه در مقابل بدخواهان مردم و بهاتمامرساندن برجام در سطح بینالمللی وجود دارد. در داخل هم آشتی ملی کماکان خودنمایی میکند. رفتارهای تند برخی جریانها در ماههای اخیر نشان داد وضعیت سیاست داخلی عادی نیست. ما باید از این فرصت استثنایی و از این مجلس متنوع و متخصص برای ایجاد وحدت در سطح جامعه ایران استفاده کنیم و از مردم درس بگیریم. رأی مردم نشان داد که آنان در کنار اولویتهای اقتصادی خود، خواهان حلوفصل سوءتفاهمهای سیاسی باقیمانده از گذشته، رفع محدودیتهای سیاسی و استفاده از چهرههای ملی برای ایجاد روندهای عادی اقتصادی، سیاسی و بینالمللی هستند.
انتقاد، هاشمي را جوانتر ميكند
روزنامه آرمان در سرمقاله امروز خود به قلم مهدی مطهرنیا نوشت:
اصل سوم قانون نيوتن در ايران بسيار كاربرد دارد. آن هم نه در ساحت فيزيك، بلكه در ساحت سياست. نيوتن در اصل سوم قوانين خود بر اين نكته اشاره دارد كه هر عملي را عكسالعملي است؛ به همان نسبت و در جهت معكوس. اين قانون در ساحت سياست در ايران اين روزها بر آيتا... هاشمي منطبق است که خود را بر ادبيات سياسي تحميل ميكند. نه اينكه هاشمي در اين امر گناهي داشته باشد، بلكه از اين جهت كه مخالفان وي هرچه تاثيرگذاري وي افزايش مييابد، در جهت معكوس و به همان نسبت بر وي ميتازند و اين واكنشها آدمي را به تعقل و ژرفنگري مياندازد كه آيا مخالفان وي دچار جزم انديشياند؟تكرار ميكنم آيا اين عده از انديشهاي سزاوار برخوردار هستند؟
اينها هستند كه قانون سوم نيوتن را در ادبيات سياسي تقنين كردهاند. چند ماه پيش قبل از انتخابات نوشتم هر آنچه ميخواهيد به هاشمي ناسزا بگوييد؛ هر چه بيشتر به وي ناسزا بگوييد او جوانتر خواهد شد و اكنون انتخابات مجلس خبرگان نشان داد كه هاشمي جوان شده است.
او اگر چه خود گفت شايد براي آخرين بار خود را در مقام قضاوت راي مردم قرار ميدهد، ولي او هر لحظه در مقام قضاوت دوست و دشمن است. اين روزها باز ميانديشيم كه بسياري از ما از سيطره تاثير هاشمي گريزي نداريم. تنها تفاوت در اين است كه خود را چگونه تحت تاثير قرار ميدهيم. اساتيد سر در كتاب دارند و بسياري تلاش دارند كه خود را از بازيهاي سياسي برون نگاه دارند و نويسنده اين قلم به جاي آنكه يك سياستدان بماند با وجود ميل باطني خود مجبور است در باب هاشمي سخن بگويد. آيتا... هاشمي انسان صبوري است كه به گفته آيتا... جوان، سیدحسن خميني صبر را نيز گاه بهگاه سجده ميكند از اين رو با كمال تعجب و با ذهني پر از علامتهاي تعجب اين پرسش به وجود ميآيد كه چرا اين عده اين اندازه با هاشمي سر ستيز دارند؟! اگر هاشمي بد است و در بين مردم جايي ندارد! اگر هاشمي اگر هاشمي... اگر هاشمي... باز هم اگر هاشمي... چرا بايد در معرض هجمه گروههاي مخالف خود قرار بگيرد؟
او كه توانسته است ليست ۱۶نفره خود را با ۱۵نفر به مجلس خبرگان بفرستد و با حضورش در انتخابات تهران مجلس خبرگان رهبري را با بالاترين ميزان مشاركت در مركز ايران قرار دهد، آيا بايد اينگونه در معرض فشار مخالفان باشد؟ مخالفان شايد ميانديشند كه اين دهه هم دهه۷۰ است و در آستانه ورود به قرن پانزدهم هجري شمسي و در ميانه سال۹۴ ميتوان يك آيتا... منتظري ديگر به وجود آورند اما اين انتظار عبث است. نه او منتظري است و نه امروز آن زمان است.
مهمترين مولفه هاشمي صبر است. هاشمي اگر صبر نداشت همين مخالفان استخوانهاي او را شكسته بودند. نويسنده اين قلم يك معلم سياست است و از عاقلان و كساني كه براي آنچه درست ميدانند صبوري پيشه ميورزند دفاع ميكند. دفاع از شخصيت هاشمي دفاع از راسيوناليسم و خردورزي سياسي است.
وي در عين حال كه نماد عقلگرايي سياسي است، تدبير پيشه ميكند. او را از دوستانش بايد شناخت. او دوستي مانند حسن روحاني در كنار خود دارد؛ دوستي مانند سيدحسن خميني را در كنار خود جاي داده است و فرزندان كساني كه بر او ميتازند در كنار او آرامش ميگيرند.
اينها نشانههايي است كه هر كدامش ميتواند هرانساني را در افكار عمومي برجسته سازد. هاشمي كسي است كه وقتي به ميدان ميآيد مخالفان ديروزش به احترام وي كلاه از سر برميدارند. بايد بدانيم كه هاشمي شايد يك دهه ديگر در كنار ما نباشد و شايد ما در كنار او نباشيم، اما هاشمي ماندگار خواهد بود و او را نميتوان از صحنه حذف كرد. دليل ديگر ماندگاري او هم نقدهاي مخالفان است. اين روزها نقدهاي مخالفت آميز با هاشمي او را جوانتر ميكند و ريشههاي او در جامعه بيشتر تنومند ميشود.
روزنامه جوان در سرمقاله امروز به قلم حسن رشوند نوشت:
انتخابات با همه چالشها و سختيهاي خود سرانجام با راهيابي 220 نماينده به مجلس پايان يافت. هرچند هنوز 70 كرسي باقيمانده است تا مردم در مرحله دوم تكليف آن را روشن كنند ولي همه اين را ميدانند كه از درون مرحله دوم انتخابات، گفتمان خاصي بيرون نميآيد و تنها يك رقابت روتين و ساده بدون طرح شعارهاي جديد تكرار ميشود. در اين انتخابات بيش از دوسوم كرسيهاي مجلس تغيير كرد و بهارستان قرار است چهرههاي جديدي را به خود ببيند. اتفاقي از اين جنس هم خوشايند است و هم ناخوشايند. خوب است از آن جهت كه انرژي تازهاي به بهارستان دميده ميشود و آدمهاي جديد با انرژي بيشتر در صورت درك نياز مردم و اهميت اين دوره در سرنوشت كشور و انقلاب، با توان بالاتري ميتوانند مجلس را براي پيشبرد اهداف انقلاب و پيشرفت كشور، آنگونه كه رهبر معظم انقلاب در انتظاراتشان از مجلس جديد بيان فرمودند، مسير حركت خود را تعيين ميكنند و در آن راستا گام برميدارند.
ناخوشايند است از آن جهت كه اگر مبناي رفتار و عمل آينده اين گروه از نمايندگان جديد كه به مجلس راه يافتهاند، متأثر از فضاي تبليغاتي جريانهاي سياسي آنها باشد، ممكن است خواستههاي اصلي مردم به فراموشي سپرده شود و آني اتفاق افتد كه در برخي مجالس گذشته به ويژه مجلس ششم رخ داد. هرچند بازگشت فضاي مجلس ششم بار ديگر در مجلس دهم دور از انتظار خواهد بود. امروز تقريباً همه حداقل در حد حرف و شعار معتقدند دوره رقابت و شعارهاي تبليغاتي تمام شده و از اين پس بايد رفاقت را جايگزين رقابت كرد و آستين همت را بالا زد تا مشكلات پيشروي مردم را يكي پس از ديگري حل كرد. اين رويكرد هرچند پسنديده است ولي نميتوان با دستهاي آلوده و افكار ناصواب، مسير صواب و صراط مستقيم را به راحتي طي كرد، مگر آنكه رفتارهاي گذشته را چراغ راه هدايت براي آينده دانست تا با رفع كژيها، مسير هدايت هموار شود.
در انتخاباتي كه گذشت آنقدر رفتارهاي نادرست بروز كرد كه اگر آنها ليست شوند به مراتب بسيار بلندتر از همه ليستهاي گروههايي است كه براي حمايت از كانديداهاي مورد نظرشان منتشر كردهاند، اما بسيار بيانصافي است اگر شيرينيهاي اين انتخابات را نيز ناديده گرفت. در تمام اين شيرينيها، شيريني حضور باشكوه مردم بود كه با همه گرايشهاي فكري، حضور در پاي صندوق را برخلاف برخي دورههاي انتخاباتي بر قهر با صندوق رأي ترجيح دادند و حيرت جهانيان را واداشتند. پيرمردي با لگن شكسته و عصاي زير بغل براي طي كردن يك مسير 200 متري، بيش از يك ساعت زمان سپري ميكرد تا به زحمت خود را به حوزه انتخابيه مورد نظرش برساند و تكليف شرعي و حق قانوني خود را ادا كند. مادري به دليل كهولت سن و فرتوتي جسم، توسط فرزندش با وضو و خواندن ذكر خود را به صندوق رأي ميرساند تا طمع دشمنان از اين انقلاب و نظام برداشته شود و هزاران تصوير و سخني كه هر انسان منصفي را با ديدن اين صحنهها به وجد ميآورد.
اينها بخش كوچكي از شيرينيهايي بود كه مردم براي اين انتخابات آن را رقم زدند، اما اين شيرينيها تنها در مردم خلاصه نميشد و بودند كانديداهايي كه صرف پيروزي براي آنها اهميت نداشت و اخلاق ديني هم مبناي تبليغات انتخاباتيشان بود و هم رفتار بروز يافته آنها پس از پيروزي يا شكست در انتخابات. اين كانديداهاي اخلاقمحور، نهتنها تخريب رقيب در مخيله آنها نميگنجد، بلكه فراتر از آن، در سخنراني تبليغاتيشان، از امتيازات اخلاقي، علمي و معنوي رقيب خود ميگفتند و در مقابل رقيب يا رقباي جريان مقابل خود، كوچكترين واكنش منفي، بدگويي يا درشتگويي را روا نميداشتند. در كرمان آيتالله خاتمي، كانديداي جامعه مدرسين، ذرهاي از خود نگفتند و بالعكس از توانمندي، ايمان و داشتههاي معنوي رقباي انتخاباتي همسوي خود، فهرستي بلند عرضه كردند و كوچكترين نكتهاي نيز در رد رقيب معرفي شده از جريان مقابل، اظهار نكردند و مصداق يك تبليغات سالم و اخلاقي را به تصوير كشيدند.
نقطه مقابل اين شيرينيهاي انتخابات، فهرستي بلند از بداخلاقيهايي را ميتوان ليست كرد كه يادآوري آنها رنجشآور است. در همين استان، جماعتي را براي استقبال كسي در فرودگاه بسيج كرده بودند كه برخلاف تبليغات شهري، هيچ نشاني از او حتي به ظاهر از منسوبين امام راحل نبود. به دروغ در سطح شهرستان جيرفت تبليغات گستردهاي انجام داده بودند كه خانم اشرف بروجردي، نوه امام(ره) براي حمايت از كانديداي خاص جريان اصلاحات به اين شهر مسافرت نموده است كه مردم بيخبر از همه جا نميدانستند كه اشرف بروجردي همان مشاور امور زنان وزير كشور دوران اصلاحات است و هيچ نسبتي با بيت امام راحل ندارد. وقتي نتيجه انتخابات مشخص شد و كانديداي مورد نظر آنها حتي با دروغ نسبت دادن وي به بيت امام(ره) نتوانسته بود رأي مردم را كسب كند، به ياد دوره دوم مجلس شوراي اسلامي افتادم كه يكي از روحانيون- كه غالباً در سخنرانيهاي امام راحل در كنار ايشان ميايستاد- از شهرستان طالقان و ساوجبلاغ كانديدا شده بود و براي آنكه از ظرفيت تصويري حضرت امام براي تبليغات انتخاباتي خويش استفاده كند در ايام تبليغات در هر شرايطي خود را در كنار امام(ره) قرار ميداد تا در بخشهاي خبري سيما، تصوير وي در كنار امام پخش شود كه پس از انتخابات، از قضا ايشان نتوانستند رأي لازم را كسب كنند و امام در اولين ديدار وي پس از شكست در انتخابات، با خنده و صراحت فرمودند كه فلاني آن تصاوير نتوانست براي شما كاري بكند. اين رفتار از همان جنس بداخلاقيهايي بود كه در اين دوره از انتخابات كم شاهد آن نبوديم و بودند افرادي در جريان اصلاحات كه از اعتبار امام(ره) براي اعتباربخشي به خود بدون آنكه ذرهاي با انديشه امام راحل قرابتي داشته باشند، سوءاستفاده كردند تا شايد بتوانند در چنين فضاي غبارآلودي از غفلت مردم سوءاستفاده و خويش را به مردم تحميل كنند.
برخي ديگر از تلخيهاي اين انتخابات كه ذهن را مشغول و روح هر آزادهاي را به درد ميآورد به قرار زير است:
1- براي اولين بار برخي مسئولان، جايگاه مسئوليتي خويش را فراموش كرده و با باز كردن صفحهاي براي خود در اينستاگرام و توئيتر، حرفهاي نسنجيده و حتي ضديت با ارزشهاي انقلاب زده و توصيهها و رهنمودهاي امام(ره) و رهبر معظم انقلاب را ناديده گرفتند تا آنجا كه اين سخنان و فيلمها بدون دخل و تصرف از شبكههاي رسمي رسانهاي دشمن پخش ميگرديد و جماعتي از ضدانقلاب سخنان اين مسئول جمهوري اسلامي را در قالب ميزگرد و... به تحليل ميگذاشتند و براي آن نسخه عملياتي پيشنهاد ميكردند. مصلحتسنجهاي نظام، مصالح نظام و انقلاب را فداي خواستههاي شخصي و اميال نفساني خويش ميكردند تا شايد از اين رهگذر بتوانند سبد رأي خود را پرتر و به تعبير خودشان حريف را بايكوت كنند.
2- براي اولين بار بود كه فضاي تبليغات انتخاباتي آنقدر سنگين شده بود كه حتي كانديداهايي كه آمده بودند با طرح برنامههاي خود براي آينده كشور در بستر قانونگذاري، افكار عمومي را روشن كرده و در صورت توفيق مردم را به سمت ديدگاه و نظر خويش جلب كنند، مجال طرح اين مباحث را پيدا نكردند و دعواهاي جرياني، مانع از طرح مباحث اساسي كشور شد. در اين انتخابات، نه فضاي مناسب براي طرح گفتمانها بود و نه محيطي براي ارائه برنامههاي آينده مجلسي كه قرار است با چنين كانديداهايي شكل گرفته و ريل پيشرفت كشور را در فضاي پس از برجام هموار كند.
3- از تلخيهاي اين انتخابات حضور آدمهاي آلوده با پولهاي آلوده براي تغيير ذائقه مردم بود. كساني كه به يكباره وارد عرصه انتخابات شده و تلاش كردند با جذب برخي كانديداها و هزينههاي ميلياردي، فضاي سالم تبليغات را به انحراف بكشانند. آنگونه كه براي ورود چند نماينده در مجلس، چندين ميليارد از منابع مشكوك به يك استان تزريق ميشود تا شايد تغييري در نگاه مردم حاصل گردد. آنچه كرباسچي و برخي افراد شاخص كارگزاراني در مجلس پنجم انجام دادند در اين انتخابات نيز ردپاي آنها در خرج كردنهاي بيحساب و كتاب ديده ميشد.
4- تخريب چهره نهادهاي قانوني كشور از جمله شوراي نگهبان كه از مدتها پيش زنگ آن توسط جماعتي معلومالحال به صدا درآمده بود، از تلخيهاي اين انتخابات بود و شايد تلخترين جايي كه تلخي آن هيچگاه از كام دلسوزان و مردم انقلابي ايران خارج نخواهد شد همين هجمه به شوراي نگهبان و افراد مؤثر در آن بود. غافل از آنكه هرگونه حركت در اين مسير، بسترساز اقدامات ديگر و زمينهساز تخريب دستگاهها و نهادهاي ديگر انقلاب خواهد شد. اين انتخابات تمام شد و ناخواسته از كساني كه انتظار آن نميرفت، رفتارهايي سر زد كه نبايد سر ميزد. اكنون بايد به دنبال ترميم فضاي تخريب شده بود و اين در صورتي امكانپذير است كه بر رفتارهاي گذشته تأمل كرده و با محاسبه عمل، آنجايي كه ظلمي را به نظام روا داشتهايم استغفار كرده و آنجايي كه ظلمي شخصي بر ما عارض شده به خاطر منافع انقلاب و سربلندي نظام اسلامي و كور كردن چشم طمع دشمنان سكوت اختيار كنيم.
دون کیشوتها در نبرد با آسیاب بادی!
روزنامه کیهان در سرمقاله امروز خود به قلم حسین شمسیان نوشت:
مرحله اول انتخابات هفتم اسفند، چند روزی است که به پایان رسیده، شهرها از پوسترها و بنرهای تبلیغاتی پاک شده و اندکاندک هیاهوی روزهای تبلیغات جای خود را به روزهای آرام و معمولی زندگی میدهد. گرچه اصل برپایی پرشکوه انتخابات، پیروزی بزرگ نظام و شکست دشمنان و بدخواهان بود، اما عدهای اصرار دارند بدون توجه به اصل این پیروزی بزرگ، دو قطبیسازی را همچنان دنبال کنند! آنها با هیاهو و جنجال، واقعیات را بصورت معکوس و مغلوب به مردم نشان میدهند، خود را پیروز انتخابات نشان داده و با کمک ابزار رسانهای و تبلیغی، کار روانی و نمایشی انجام میدهند! البته نمیتوان انکار کرد که از بین جمع کثیری از نامزدها، تنها گروهی محدود به مجلس راه پیدا میکنند و این طبیعت انتخابات و آزادی مردم در تعیین وکلای خود است و این همان چیزی است که در ادبیات سیاسی از آن به عنوان برد و باخت انتخاباتی یاد میشود. فارغ از ادعای بیپشتوانه جماعت اصلاحطلب که علیرغم آمار موجود که اصولگرایان را حائز اکثریت در کل کشور نشان میدهد، اصرار دارند در مقابل تصمیم مردم، با شعار خود را برنده انتخابات معرفی کنند و با تکیه به رأی تهران دست به شعبدهبازی بزنند و رأی ایران را نادیده بگیرند، موضوعاتی در میان است که نمیتوان از آن گذشت و با فروکش کردن تب انتخابات، قطعاً گریبانگیر مدعیان خواهد شد. از قضا به نظر میرسد این هیاهو برای به تأخیر انداختن هر چه بیشتر همان موضوعات مهم است. شاید یادآوری برخی از معضلات برجای مانده و حل نشده، سبب شود برج عاجنشینان و رجزخوانان، کمی به خود آیند و به یاد آورند که کارهای بر زمین مانده زیادی دارند که باید برای آن به مردم جواب بدهند.
1- نگاهی به رأی اغلب مناطق کشور و رویگردانی آنها از لیست حامیان دولت، چه پیامی را به ذهن متبادر میکند؟ آیا این موضوع نشان از یک پیروزی بزرگ برای دولت دارد!؟ مسلماً چنین نیست و اگر چنین بود، هر کس با پرچم اعتدال و حمایت از دولت آمده بود، پیروز میدان انتخابات بود، در حالی که اعتدالیون تنها 5 درصد از آراء مردم را به دست آوردهاند! این نه تنها یک پیروزی نیست که از قضا رویگردانی و ادبار جدی به برنامههای دولت در سراسر کشور است. نگاهی به سوابق انتخابات پیشین حاکی از آن است که معمولاً نخستین مجلسی که بعد از روی کار آمدن هر دولتی تشکیل میشود همواره همسو با دولت مستقر بوده است. اما اکنون چرا چنین شد!؟
2- جوانان کشور، با هر نژاد و قومی و با هر فاصلهای به مرکز، در یک موضوع مشترکند و آن نیاز به اشتغال و حس عزت و سربلندی است. ممکن است این حس را در روزهای انتخابات با چند میتینگ پرشور و هیجانی، به صورت موقت، ارضاء کرد و تمنای آن را التیام بخشید اما به محض فروکش کردن این هیجانات، باز همان جوان است و کلی نیاز و آرزوی برآورده نشده! اوست و نیاز اولیه و حداقلی به نام شغل! در این مقطع دیگر نمیتوان برای او رجز خواند، شعار داد و هیجان ایجاد کرد. نمیتوان برایش پیام عاشقانه خواند و از فضای حقیقی زندگی به فضای مجازی کشاندش! در این لحظه لازم است در عالم حقیقی، روی زمین برای او شغلی ایجاد کرد تا بتواند عزت نفس خود را تأمین کند. حال باید پرسید در دولت یازدهم، این اتفاق افتاده؟ تکرار آمار بیکاری و بیکار شدن یک نفر در هر 5 دقیقه، جز تلخی ذائقه مخاطب ثمری ندارد، اما حتی اگر نگوئیم و ننویسیم، واقعیت موجود، خود به بلندترین صدا، این کاستی و ناراستی را فریاد میزند. این یکی از آن چیزهای ماندگاری است که پیروز یا مغلوب بودن در میدان انتخابات تأثیری در آن ندارد و انتظاری به حق از دولت است. تاکنون که دولت در این عرصه نمره قبولی نداشته و روال جاری نشان میدهد، در آینده هم وضع به همین شکل خواهد بود!
3- به جز جوانان، موضوعات دیگری هم هست که بعد از انتخابات باید برای آنها فکری کرد و تدبیری اندیشید. نمونهای دیگر از آن موضوعات، واقعیتی به نام «سیاست خارجی» است. این واقعیت، همان روزهایی که انتخابات برگزار میشد، وجود داشت و تأثیر خود را بر تمامی شئون ما میگذاشت. در آینده نیز چنین است. اما دولت برای آن چه تدبیری دارد!؟ ممکن است کسی خرده بگیرد که؛ این چه حرفی است!؟ موفقترین بخش این دولت، بخش سیاست خارجی بوده و نشانه آن برجام است. اما چون قرار است با واقعیات زندگی کنیم و از هیاهوی انتخاباتی بگذریم، باید پرسید آنچه در برجام بود برای ما هم کاری کرد!؟ میدانیم که آژانس بینالمللی انرژی اتمی، چند روز قبل گزارش داد که ایران به همه تعهدات ناشی از برجام به درستی عمل کرده است. اما در نقطه مقابل چه خبر است؟ سوئیفت باز شد!؟ کسی از هزار السی که شخص رئیس جمهور در یک سخنرانی، صراحتاً از گشایش آن خبر داد، اطلاعی دارد!؟ این نه سخن کیهان، که سخن مسئولان رسمی بانک مرکزی و مقامات اتاق بازرگانی است که تاکنون حتی یک السی باز نشده است و آن سخنان نمایشی بود و کارکرد انتخاباتی داشت. از سوی دیگر، جز اجازه عکس یادگاری با ایرباس، هیچ تحریم دیگری هم که برداشته نشده است! اگر اینها را ثمره مهمترین دستآورد سیاست خارجی دولت یازدهم بدانیم، میتوان فهمید که چه اتفاقی افتاده و چرا باید نگران این حوزه بود و اگر جز آنچه گفته شد، ثمره عینی دیگری در کار است، خوب است گفته شود تا مردم در شادی آن سهیم باشند.
4- دولت مردان علاوه بر موارد مزبور تکلیف بسیار مهم دیگری هم دارند. اکنون سه سال است که کشور در رکود عمیقی که در تاریخ انقلاب بیسابقه است فرو رفته. شواهد تاریخی نشان میدهد که هیچ دولتی با حمله به رقبا و منتقدین و یا با ادعای پیروزی در انتخابات، نتوانسته بر این مشکل اقتصادسوز غلبه کند! باز هم براساس تجربیات علمی، بشری، حل این مشکل، به برنامهریزی دقیق، صداقت با مردم، پاکدستی، چشمپوشی از منافع شخصی و بستن کمر همت نیاز دارد و به جز این، هیچ راه دیگری وجود ندارد. اکنون اغلب کارشناسان، هشدار میدهند سال آینده رکود عمیقتر میشود و ممکن است رکود ساده به رکود تورمی تبدیل شود! معنی این حرف چیست!؟ آیا جز این معنی میدهد که عده بیشتری بیکار میشوند!؟ آیا جز این معنی را دارد که کارگاهها و کارخانههای بیشتری تعطیل میشود!؟ آیا جز این است که قیمت کالاهای اساسی بیشتر خواهد شد!؟ و آیا...
5- اما همه آنچه گفته شد و همه آنچه را مردم با همه وجود خود حس میکنند را مقایسه کنید با سخنان دیروز رئیس جمهور محترم در همایش روز صنعت خودرو: «با توجه به شرایط کشور که بعد از چند سال تحریم شدید غیرقانونی ظالمانه مسیر رشد و توسعه صنعتش دچار اختلالاتی شده بود لازم بود با منطق و بیان به دنیا بگوییم که مردم ایران، مردمی صلحخواه، امنیتدوست و خواهان همکاری و تعامل با مردم جهان هستند... در سال 92 مردم با صدای رسا به دنیا گفتند ما اعتدال را میخواهیم نه افراط را، ما تعامل با جهان را میخواهیم نه تقابل را، ما میخواهیم مشکلاتمان را با منطق و استدلال و پشت میز مذاکره حل و فصل کنیم... ما به ملت قول دادیم که مشکلات را پشت میز مذاکره در برابر قدرتهای بزرگ جهانی حل و فصل کنیم و حقوقشان را بازپس بگیریم و منطق را برای همکاری و توسعه جهانی به کار گیریم که آنچه وعده داده بودیم با همکاری و حمایت و پشتیبانی ملت ایران به انجام رساندیم.» ظاهراً که خبری از مشکلات مردم و آنچه گفته شد نیست و هنوز دولت در حال اثبات صلح دوستی ما به دنیاست! خوب اکنون که مدتی است دنیا فهمیده ما صلح دوستیم! اهل مذاکرهایم! برای اثبات آن قرارداد یکطرفهای را هم امضا کردیم و برای اثبات بیشتر، آن قرارداد را به تمامه اجرا کردیم و دل از صنعت هستهای بریدیم و میدان را به آنها واگذار کردیم، به قول طلاب «ثم ماذا»!؟ بعد چه!؟ آیا از اینهمه اثبات صلح دوستی، چیزی هم گیر ملت ایران آمده است؟ آیا حقیقت این نیست که سی ماه برای گفتن این حرفها کافی بود و حالا باید کاری کرد؟
اکنون، میتوان از دولت پذیرفت که با این اوصاف و در این شرایط خطیر، مشغول رجزخوانی برای پیروزی خیالی در انتخابات و حمله به اردوی رقیب باشد!؟ رقیب و دشمن اصلی همه مردم ما، نه فلان جناح سیاسی، که آمریکا و توطئههای بیپایان اوست. مشکل اصلی، نه از سر راه برداشتن فلان منتقد، که بیکاری و رکود و تعطیلی اقتصاد کشور است. میدان نبرد، نه صندوق رأی که کف کارخانهها و مزارع است، همان جا که زحمتکشترین مردم کشور با هزار امید و آرزو به آنجا میروند و هر روز چراغ یکی دیگر از آنها خاموش میشود. موضعگیریها و رفتار برخی دولتمردان، به گونهای است که هیچ مشکلی باقی نمانده و باید وقت و هم و غم خود را از چندین ماه قبل از انتخابات تا چند ماه بعد از انتخابات، صرف دخالت مستقیم و رقابتهای جناحی کرد! درست مثل دن کیشوت که هر روز سوار بر اسب میشد، لباس رزم میپوشید و در هیبت شوالیهای تمام عیار و آماده رزم ظاهر میشد. هر که او را میدید، تصور داشت که او قصد عزیمت به میدان جنگ دارد، اما در کمال ناباوری، او به جنگ آسیابهای بادی میرفت!
7 اسفند تثبیت بیهویتی اصلاحات
روزنامه وطن در سرمقاله امروز خود به قلم میکائیل دیانی نوشت:
انتخابات ریاستجمهوری سال 92 نقطه عطفی در تغییرات سیاسی ایران بوده است و از این منظر میتوان تاریخ سیاسی ایران را به پیش از 24خرداد 92 و پس از آن تقسیم کرد. یکی از مهمترین تغییرات سیاسی در 24 خرداد 92 الصاق اصلاحطلبان به عنوان پیروان هاشمی بود که در نتیجه آن، ظهور و بروز نومحافظهکاری را به همراه آورد.
در روند انتخابات سال 92 از ابتدا اصلاحطلبان گزینه مجزا داشتند و تمایلی به ائتلاف با روحانی بین آنها وجود نداشت اما پیوند لیدر جریان اصلاحطلبی با هاشمی، بدنه را نیز مجبور به این پیوند کرد و به نوعی پایگاه اجتماعی و رأی اصلاحطلبی در خدمت جریان نومحافظهکار هاشمی قرار گرفت.
نومحافظهکاری تنها یک دغدغه دارد و همه رفتارهایش معطوف به یک مساله است و آن «ماندن در قدرت» است، آن هم از مسیر عقل ابزاری. این جریان تکنوکرات هیچ دغدغه فرافنی و فراتکنیکی را اعم از دین و اخلاق در مناسبات تصمیمگیری خود به رسمیت نمیشناسد. «وبر» کنشهای انسانی را به 4 دسته کنشهای معطوف به سنت، کنشهای مربوط به عاطفه، کنشهای معطوف به هدف و کنشهای معطوف به ارزش تقسیم میکند و با تاکید روی «کنش معطوف به هدف» بهعنوان یک کنش عقلانی، عقل ابزاری را تجلی صورت بخشیدن به چنین کنشی میداند.
«کار عقل ابزاری در کنش معطوف به هدف ایجاد تناسب بین ابزارها و اهداف است بنابراین درباره خود اهداف به لحاظ ارزشی و اخلاقی داوری ندارد و اساسا برایش موضوعیت ندارد و فقط تحقق هدف مهم است. همچنین درباره وسایل نیز ملاحظات فنی و تکنیکی اساس است و هیچ ملاحظه فرافنی در آن مطرح نیست.»
پیوند اصلاحطلبان با هاشمی، روحانی و دولت یازدهم البته در تحلیل برخی اصلاحطلبان فرصتی بود برای بازسازی درونی اصلاحات و آنها از رحم اجارهای بودن روحانی گفتند اما این تحلیل دیر یا زود رنگ خود را از دست داد و اصلاحات را به قسمتی از بدنه نومحافظهکاری تبدیل کرد که میتواند زیست سیاسی داشته باشد اما از این درگاه هیچگاه نمیتواند به سطح کلان و رأس تصمیمگیر سیاسی و بازیگر اصلی مبدل شود و از طرف دیگر مجبور به انتخابهایی است که به هیچوجه علاقهای به آنها ندارد. اواسط دی ماه بخشی از جریان اصلاحات با بیان اینکه لیست مجزا به سرلیستی عارف خواهد داد تلاش داشت خود را از زیر پرچم این نومحافظهکاری خارج کند اما ورود افرادی چون کرباسچی، حسین مرعشی، عطریانفر و دیگران به صحنه نه تنها جدایی اصلاحطلبان را منتفی کرد، بلکه ضلع سوم ائتلاف را-علاوه بر اصلاحات و دولت- رهروان و طرفداران لاریجانی خواندند و اعلام کردند این مصوبه آنهاست که به اشتراک با لاریجانی بپردازند. از این رهگذر در نهایت لیست انتخاباتی اصلاحطلبان مشتمل بر کمتر از 10 اصلاحطلب بود و مابقی آن را نیروهای طرفدار دولت- کارگزاران و اعتدال و توسعه- و برخی وابستگان لاریجانی پر کردند و بدنه اصلاحطلبی را مجبور کردند بهرغم میل باطنی به این لیست رأی دهد.
این یک امر پذیرفته شده است که «در سازوکار ائتلاف، خروجی ائتلاف برای هیچیک از اعضای آن، «حداکثر مطلق» نیست، بلکه «حداکثر ممکن» است» اما این تنازل در نتیجه حدی دارد. اصلاحطلبان مجبورند همه خطوط و حدود خود را زیر پا بگذارند. از سوی دیگر لیست آنها در خبرگان رهبری شامل افرادی چون حضرات آیات موحدی کرمانی، امامی کاشانی و 3 وزیر اطلاعات اسبق و حاضر است. رای دادن به لیست کامل (16+30) برای اصلاحطلبان باعث شده از ترانه علیدوستی تا باران کوثری، از مهناز افشار تا نیوشا ضیغمی پای کار لیستی بیایند که در آن مجبورند به کاظم جلالی رأی بدهند که مطالبهاش در برابر فتنه «اعدام سران فتنه بوده است». آنها که دغدغهشان مقابله با گشت ارشاد است و درباره نوع پوشش واقعا مساله دارند مجبورند از علی مطهری حمایت کنند و به او رأی دهند، در حالی که علی مطهری بیشترین و بزرگترین مشکل فکری ـ فرهنگیاش بدحجابی است و حامی اصلی وجود گشت ارشاد.
یعنی نهتنها از اصول خود عدول کردند بلکه حاضر شدند به متضاد خود نیز رأی بدهند و برایش تبلیغ هم کنند! این مسیر در حالی بود که محمدرضا عارف در دیداری حضوری با رئیس دولت اصلاحات، از وی بهدلیل حمایتش از حامیان علی لاریجانی بشدت انتقاد کرده بود و محمدرضا تاجیک، مشاور ویژه رئیس دولت اصلاحات نیز از جمله منتقدان جدی حضور افراد با سابقه اصولگرایی در لیست 30نفره اصلاحطلبان بود و این مسیر را تنها منتج به حذف و هضم اصلاحطلبی میدانست. با اتفاقات افتاده میتوان مساله را امروز اینگونه برداشت کرد که اساسا دیگر نمیشود هویت مجزایی برای اصلاحطلبان قائل شد و از این پس آنچه در بیان و تحلیلها میتواند دقیقتر باشد، جریان نومحافظهکاری است که شامل ائتلاف کارگزارانیها، اصلاحطلبان و دیگر کسانی است که کنشهایشان معطوف به رسیدن به قدرت است و تلاششان بعد از 24 خرداد 92 ماندن در وضع موجود و حفظ آن است.
اقدام شایسته عارف و حداد عادل
روزنامه خراسان در سرمقاله امروز خود به قلم کورش شجاعی نوشت:
کار خوب، اقدام شایسته ، تصمیم بجا و به موقع، واقعا ارزشمند و قابل تقدیر است و باید از آن گفت و نوشت تا نزد تمامی مسئولان و آحاد مردم نهادینه و سپس به مطالبه و خواست عمومی تبدیل شود. تصمیم خوب و البته لازم دکتر عارف به عنوان منتخب اول مردم تهران و سرلیست اصلاح طلبان مبنی بر منتفی کردن جشن پیروزی انتخاباتی به خاطر پاسداشت ایام فاطمیه، هم از عقلایی و منطقی بودن این تصمیم، هم از درایت و درک حساسیت ها و از همه مهم تر از لزوم بزرگداشت و تعظیم شعائر اسلامی خصوصا توسط مسئولان نظام جمهوری اسلامی حکایت می کند.
چرا که همه مسئولان در هر سطحی می دانند و باید بدانندکه عزت و جایگاه و موقعیت ایران ، مدیون و مرهون لطف حضرت باری تعالی و گرامی داشت قرآن کریم و محبت و ارادت و مودت مردم این سامان به پیامبر عظیم الشأن اسلام و اهل بیت طیبین و طاهرین این سرور و اعظم پیامبران الهی است پس حتما باید حرمت ایام شهادت صدیقه طاهره، این سیده و سرور زنان هر دو جهان، بانوی نور، طاهره اهل کساء، دخت نبی ا...، همسر حجت خدا امیرمومنان علی (ع) و مادر ائمه معصومین (س) نگاه داشته شود به ویژه توسط مسئولان و منتخبان مردم که می توانند مرجع و الگوی جامعه باشند.
به هر تقدیر این که شوق رای آوردن و به اصطلاح پیروزی بر رقیب، آقای دکتر عارف را از این امر مهم غافل نکرد هم جای شکر بسیار دارد هم جای تقدیر از وی به خاطر عمل کردن به این وظیفه دینی.
دکتر عارف پیش تر از این ها نیز در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال 92 وقتی با احترام و تن دادن به تصمیم هم حزبی ها و جریان متبوع خود به نفع دکتر روحانی، نجیبانه کنار کشید و قواعد بازی را در عرصه سیاست و کار جمعی رعایت کرد به خوبی نشان داد از منطق تشکیلاتی و عقل سیاسی قابل قبولی برخوردار است.اما مهم تر از همه این ها تواضع، ادب، عدم افراطی گری و شنیده نشدن سخنان ساختارشکنانه از زبان دکتر عارف است ویژگی که باعث شد در جریان بازدید دکتر عارف از روزنامه خراسان در 28 فروردین سال 93 نگارنده ایشان را «سیاستمدار نجیب» بخواند و ای کاش همه اهل سیاست در ایران اسلامی از هر طیف و جناحی در همه احوال چه آن گاه که رای می آورند چه آن گاه که رای نمی آورند و چه آن وقت که مسئولند و چه آن وقت که بر کرسی مسئولیتی تکیه نزده اند به تمام معنا و تمام قد حافظ و مقوم وحدت، امنیت و منافع ملی ایران عزیز و جمهوری اسلامی باشند و سعی بلیغ کنند که در اخلاق و منش و گفتار در همه حال الگو و معلم اخلاق جامعه و هواداران خود باشند ،نه این که مردم و نظام را فقط وقتی بخواهند که رای بیشتری یا مسئولیتی دارند و ایام به کامشان است.
اما اقدام خوب حدادعادل
اول این که دکتر حدادعادل که به عنوان نماینده فعلی مردم تهران و سرلیست اصولگرایان ، برای کرسی ریاست مجلس دهم خیز برداشته بود پس از این که نتوانست رای لازم تهرانی ها را برای حضور مجدد در مجلس به دست آورد و حتی هیچ یک از همفکران و جریان متبوع وی نیز نتوانستند از مردم تهران مجوز حضور در مجلس را بگیرند، عده زیادی در شبکه مجازی با حداد عادل مزاح و شوخی سیاسی کردند و عده ای طعن و کنایه زدند و ... اما دکتر حداد عادل که به نظر حقیر بیش از این که رجلی سیاسی باشد، چهره ای فرهنگی و شخصیتی اهل اخلاق مداری است، مودبانه و با سعه صدر در مقابل آن شوخی ها و نقدها و طعن های سیاسی و ... در فضای مجازی نوشت: «... از ذوق و خوشحالی همشهریان طرفدار جریان رقیب خرسندم،از این که بخش قابل توجهی از شوخی های شما به شخصیت و خانواده من نمی پردازد، ممنونم».
واقعا از این چهره مخلص و فرهنگی انتظار چنین گفتار و رفتاری کاملا بجا و منطقی است اما نکته مهم تر این که حداد عادل روز گذشته در مشهد، هویت مجلس آینده را با توجه به ترکیب آن، هویت جدیدی دانست مجلسی که تندروهای مجلس ششم و نهم را نخواهد داشت و از همه مهم تر این که اظهار امیدواری کرد درمجلس پیش رو صاحبان تفکر اصولگرایی و اصلاح طلبی بهتر و بیشتر با هم کار کنند این مهم نیز از امید و نگاه وحدت آفرین و همدلی حداد عادل که ضرورت پیشرفت جامعه است حکایت دارد.آری باید درباره گفتار و رفتار و مواضع خوب و شایسته گفت و نوشت تا این گونه رفتارها نهادینه ، مشترکات و همدلی ها افزوده و برخوردها و بداخلاقی ها کاسته شود و همگرایی و وحدت روز افزون.
اخلاقمداری در روزهای پرتنش
روزنامه شرق در سرمقاله امروز خود به محمدعلی سبحانی نوشت:
اخلاقمداری در روزهای پرتنش انتخابات مجلس دهم و خبرگان پنجم را در دو زمینه ميتوان بررسي كرد؛ قالب نخست، رفتاری است که اصلاحطلبان درون خود تا رسیدن به فهرست مشترک و سپس در روزهای تبلیغات و میعادگاه هفتم اسفند در پیش گرفتند که از نظر سطح همکاریها، روش کار گروهی و استفاده از ظرفیت افکار عمومی، روند صعودی نسبت به گذشته داشت. قالب دوم، عملکرد اخلاقی این جریان سیاسی و رهبران آن است که ریشه در مشی بزرگان اصلاحات و آرمانهای انقلاب و اصلاحطلبی دارد. در این دوره وقتی چهرههای شاخص و توانمند به دلایل بسیاری از همان ابتدا از حق نامزدی گذشتند یا نامزدهایی در مقطع بررسی صلاحیتها در شورای نگهبان از ادامه مسیر انتخابات بازماندند، کنج عزلت نگزیدند و مسئولیت خود در تبلیغ و ترویج فهرست اصلاحطلبان را به خوبی ایفا کردند؛ موضوعی که در برخی ادوار گذشته در میان اصلاحطلبان دیده میشود و از گذشته تا امروز، یکی از مشکلات اساسی اصولگرایان است و حتی در این دوره، چندفهرستی آنان ناشی از همین نکته بود. اصلاحطلبان هم در درون خود، هم در ارتباط با انتخابات و هم در مورد اصولگرایان اخلاقی عمل کردند. آنان از ردصلاحیت رقیب شادمانی نکردند و برعکس، اعلام کردند از انسجام و حضور قدرتمند اصولگرایان استقبال میکنند چراکه جامعه به همه تفکرات سیاسی نیاز دارد. با وجود شوکی که در مرحله بررسی صلاحیتها وارد شد، درست مانند مدل انتخاباتی سال ٩٢، صورتمسئله برای مردم تبیین شد.
اینکه اعتلای کشور، بهبود شاخصهای توسعه و رفاه و معیشت مردم و ارتقای قدرت چانهزنی دیپلماتهای ما در سطح بینالمللی، ثمره یک انتخابات جدی است و همین مسئله باعث شد مشارکت گسترده در انتخابات هفتم اسفند، جایگاه و تصویر ایران را باز هم بهبود ببخشد. اصلاحطلبان، اصولگرایان عقلایی و جریان اعتدال بهواقع به مصالح عمومی و نه منافع باندی فکر کردند. این امر را پیروزی اخلاق مینامم. دیدیم که رقبای انتخاباتی اصلاحطلبان چگونه رفتار کردند. همه باید به فرموده امام(ره) به شعور مردم اعتماد کنیم و بدانیم مردم ایران با آگاهی و درک بالا، تحولات را نظاره میکنند. اصلاحطلبان امروز هم برخورد انتقامی را در دستور کار ندارند. جشن پیروزی برگزار نمیکنند و همچنان به تعامل با همه ارکان کشور باور دارند.
نکته پایانی اما به فرصتآفرینی مجلس متنوع دهم برمیگردد. نمایندگانی که در دوره دهم پارلمان حضور دارند، متعلق به طیفهای گوناگون فکری و سیاسی و صاحبان تخصصهای مختلف هستند. از این فرصت باید برای بردن مجلس پشتسر منافع ملی استفاده کرد. اگر یک جناح حاکم کامل مجلس باشد، بیرونآوردن مجلس از قالب جناحی دشوار است. با توجه به اینکه مجلس دهم در اختیار یک جناح نیست، میتوان حرکت کلی آن را بیش از گذشته در جهت بهبود شاخصهای کشور، منافع ملی و دورشدن از دعواها و درگیریها تنظیم و فضای همکاری را جایگزین تهدیدهایی از قبیل ریختن سیمان روی یک مسئول هستهای یا نسبتدادن «خروس» به محبوبترین چهره دیپلماسی کشور کرد. نمایندگان فراموش نکنند که شکلگیری مجلس دهم حاصل رویکردهای اخلاقی اصلاحطلبان بوده است. در شرایط فعلی، اولویت حمایت از دولت در ایجاد موازنه مثبت به سود ایران در خاورمیانه در مقابل بدخواهان مردم و بهاتمامرساندن برجام در سطح بینالمللی وجود دارد. در داخل هم آشتی ملی کماکان خودنمایی میکند. رفتارهای تند برخی جریانها در ماههای اخیر نشان داد وضعیت سیاست داخلی عادی نیست. ما باید از این فرصت استثنایی و از این مجلس متنوع و متخصص برای ایجاد وحدت در سطح جامعه ایران استفاده کنیم و از مردم درس بگیریم. رأی مردم نشان داد که آنان در کنار اولویتهای اقتصادی خود، خواهان حلوفصل سوءتفاهمهای سیاسی باقیمانده از گذشته، رفع محدودیتهای سیاسی و استفاده از چهرههای ملی برای ایجاد روندهای عادی اقتصادی، سیاسی و بینالمللی هستند.
انتقاد، هاشمي را جوانتر ميكند
روزنامه آرمان در سرمقاله امروز خود به قلم مهدی مطهرنیا نوشت:
اصل سوم قانون نيوتن در ايران بسيار كاربرد دارد. آن هم نه در ساحت فيزيك، بلكه در ساحت سياست. نيوتن در اصل سوم قوانين خود بر اين نكته اشاره دارد كه هر عملي را عكسالعملي است؛ به همان نسبت و در جهت معكوس. اين قانون در ساحت سياست در ايران اين روزها بر آيتا... هاشمي منطبق است که خود را بر ادبيات سياسي تحميل ميكند. نه اينكه هاشمي در اين امر گناهي داشته باشد، بلكه از اين جهت كه مخالفان وي هرچه تاثيرگذاري وي افزايش مييابد، در جهت معكوس و به همان نسبت بر وي ميتازند و اين واكنشها آدمي را به تعقل و ژرفنگري مياندازد كه آيا مخالفان وي دچار جزم انديشياند؟تكرار ميكنم آيا اين عده از انديشهاي سزاوار برخوردار هستند؟
اينها هستند كه قانون سوم نيوتن را در ادبيات سياسي تقنين كردهاند. چند ماه پيش قبل از انتخابات نوشتم هر آنچه ميخواهيد به هاشمي ناسزا بگوييد؛ هر چه بيشتر به وي ناسزا بگوييد او جوانتر خواهد شد و اكنون انتخابات مجلس خبرگان نشان داد كه هاشمي جوان شده است.
او اگر چه خود گفت شايد براي آخرين بار خود را در مقام قضاوت راي مردم قرار ميدهد، ولي او هر لحظه در مقام قضاوت دوست و دشمن است. اين روزها باز ميانديشيم كه بسياري از ما از سيطره تاثير هاشمي گريزي نداريم. تنها تفاوت در اين است كه خود را چگونه تحت تاثير قرار ميدهيم. اساتيد سر در كتاب دارند و بسياري تلاش دارند كه خود را از بازيهاي سياسي برون نگاه دارند و نويسنده اين قلم به جاي آنكه يك سياستدان بماند با وجود ميل باطني خود مجبور است در باب هاشمي سخن بگويد. آيتا... هاشمي انسان صبوري است كه به گفته آيتا... جوان، سیدحسن خميني صبر را نيز گاه بهگاه سجده ميكند از اين رو با كمال تعجب و با ذهني پر از علامتهاي تعجب اين پرسش به وجود ميآيد كه چرا اين عده اين اندازه با هاشمي سر ستيز دارند؟! اگر هاشمي بد است و در بين مردم جايي ندارد! اگر هاشمي اگر هاشمي... اگر هاشمي... باز هم اگر هاشمي... چرا بايد در معرض هجمه گروههاي مخالف خود قرار بگيرد؟
او كه توانسته است ليست ۱۶نفره خود را با ۱۵نفر به مجلس خبرگان بفرستد و با حضورش در انتخابات تهران مجلس خبرگان رهبري را با بالاترين ميزان مشاركت در مركز ايران قرار دهد، آيا بايد اينگونه در معرض فشار مخالفان باشد؟ مخالفان شايد ميانديشند كه اين دهه هم دهه۷۰ است و در آستانه ورود به قرن پانزدهم هجري شمسي و در ميانه سال۹۴ ميتوان يك آيتا... منتظري ديگر به وجود آورند اما اين انتظار عبث است. نه او منتظري است و نه امروز آن زمان است.
مهمترين مولفه هاشمي صبر است. هاشمي اگر صبر نداشت همين مخالفان استخوانهاي او را شكسته بودند. نويسنده اين قلم يك معلم سياست است و از عاقلان و كساني كه براي آنچه درست ميدانند صبوري پيشه ميورزند دفاع ميكند. دفاع از شخصيت هاشمي دفاع از راسيوناليسم و خردورزي سياسي است.
وي در عين حال كه نماد عقلگرايي سياسي است، تدبير پيشه ميكند. او را از دوستانش بايد شناخت. او دوستي مانند حسن روحاني در كنار خود دارد؛ دوستي مانند سيدحسن خميني را در كنار خود جاي داده است و فرزندان كساني كه بر او ميتازند در كنار او آرامش ميگيرند.
اينها نشانههايي است كه هر كدامش ميتواند هرانساني را در افكار عمومي برجسته سازد. هاشمي كسي است كه وقتي به ميدان ميآيد مخالفان ديروزش به احترام وي كلاه از سر برميدارند. بايد بدانيم كه هاشمي شايد يك دهه ديگر در كنار ما نباشد و شايد ما در كنار او نباشيم، اما هاشمي ماندگار خواهد بود و او را نميتوان از صحنه حذف كرد. دليل ديگر ماندگاري او هم نقدهاي مخالفان است. اين روزها نقدهاي مخالفت آميز با هاشمي او را جوانتر ميكند و ريشههاي او در جامعه بيشتر تنومند ميشود.