گروه بینالملل مشرق - مرحله پس از توافق آتشبس بین شبهنظامیان مسلح و دولت سوریه، مرحلهای تازه از حل و فصل سیاسی بحران پنج ساله این کشور است. شاخصهای این مرحله نه در متن توافق و طرف های بین المللی حاضر در آن، بلکه بر اساس رویکردی است که باعث موافقت اردوگاه حامی دولت سوریه با برقراری آتش بس شده است.
با برقراری آتشبس در سوریه جبهههای مبارزات در این کشور تا حد زیادی کاهش پیدا کرده است، سازمان ملل نیز تلاش دارد به عنوان راهکاری مقدماتی برای حل و فصل دایمی بحران، از این آتشبس حمایت کند، این در حالی است که طرفهای غربی و رژیم های عربی منطقه چند روز پس از اجرایی شدن آتش بس متوجه شدهاند که در "تله روسی" گرفتار شده اند. به همین علت است که در روزهای اخیر با صحبت از عدم پذیرش نقش بشار اسد رئیسجمهور سوریه در مرحله آینده این کشور سعی دارند بار دیگر بازی را بهم بزنند.
وقتی غرب گرفتار تله روسی میشود
مذاکرات سیاسی یک ماه اخیر در مورد سوریه که به آتشبس بین دولت این کشور و گروههای "غیر تروریست" مسلح در آنجا منتهی شد، نشان از سیاست هوشمندانه روسیه در مدیریت چند پهلوی عرصه مبارزات سوریه است. روسیه با این اقدام توپ انتخاب تروریستها و تعیین دقیق گروههای تروریستی را به زمین جریانهای غربی و رژیمهای منطقه انداخته است، به این معنی که وقتی که در آتش بس مذکور از گروه های تروریستی و غیر تروریستی خبر داده می شود، باید تک تک گروه های مسلح سوریه که بالغ بر هزار گروه هستند، در یکی از این دو لیست قرار بگیرند تا موقعیت دولت سوریه نسبت به آنها مشخص شود. این موضوع در سایه اختلافات طرفهای بینالمللی، پاشنه آشیل محور مداخله جو در سوریه است، چرا که آنها برای تعیین مصادیق جریانهای تروریستی در سوریه اختلافات شدیدی با یکدیگر دارند. به این ترتیب غرب گرچه توافق مذکور را امضا کرده، اما از تعیین چارچوب کلی این توافق برای جنگ با "تروریستها" ناتوان است.
به این ترتیب فشار موجود بر روی دولت سوریه و همپیمانان روس و ایرانی برای فرار از راهکار سیاسی جهت حل بحران سوریه کاهش پیدا میکند، همانطورکه گفته شد گروههای تروریستی نظیر داعش و جبهه النصره از دایره شمول آتشبس با دولت سوریه خارج هستند، همین موضوع دست دولت سوریه و متحدانش به همراه نیروی هوایی روسیه برای تشدید حملات بر ضد مراکز استقرار این جریانهای تروریستی را افزایش میدهد. یکی از مشکلات عمده دولت سوریه در ماههای اخیر گستردگی جبهههای مبارزات بر ضد جریانهای متعدد تروریستی بود. با برقراری آتش بس مورد نظر روسیه، جبهههای مبارزات فعال تا حد زیادی کاهش پیدا کرده و نظامیان حامی دولت میتوانند تمرکز بیشتری برای سرکوب داعش و جبهه النصره در مناطق استقرار آنها داشته باشند.
موضوع دیگری که روسیه در بحث آتشبس سیاسی از آن استفاده کرده است، برگه کردها است. مسکو با استفاده از مبارزات کردها بر ضد گروههای تروریستی خواستار مشارکت این جریان در روند سیاسی سوریه در مرحله پس از آتشبس شده است. آمریکاییها گرچه در ابتدای تحرکات کردها برای مبارزه با جریانهای تروریستی از آنها حمایت میکردند، اما در ادامه بنا به ملاحظاتی دست از حمایت خود از این گروهها برداشتند. عواملی که باعث توقف حمایت آمریکایی ها از گروه های کرد شد، شامل موارد زیر است:
- دولت آمریکا مبارزه کردها با جریانهای تروریستی را مبارزهای جدی و خارج از حد و مرزهای تعیین شده واشنگتن برای مهار – و نه ریشه کنی - جریان های تروریستی در سوریه می بیند، علاوه بر این که مناطق مبارزات کردها بر ضد گروههای تروریستی، از راهبردیترین مناطق سوریه است که دولتهای مداخله جو برای استمرار نقشآفرینی در بحران سوریه به ابقای این مناطق در دست گروههای تروریستی نیاز دارند.
- فشار ترکیه یکی از مهمترین عوامل کنارهگیری آمریکا در حمایت از کردها است. آنکارا بنا به ملاحظات جدایی طلبان داخلی خود، کردهای سوریه و تحرکات نظامی آنها در مرزهای خود را تهدیدی موجودیتی برای خود قلمداد میکند و به هیچ وجه حاضر به معامله بر سر این تهدید با هیچ طرف بین المللی نیست. ترکیه از اهرم هایی نظیر پایگاه نظامیان آمریکایی اینجرلیک و استمرار نقشآفرینی در بحران ترکیه بر روی کاخ سفید فشار آورده تا آن را مجبور به توقف حمایت از کردها نماید.
- عربستان همواره در تلاشهای خود برای ایجاد اتحاد بین گروههای مخالف دولت سوریه، نقش کردها را نادیده گرفته است. ریاض تلاش می کند میز مذاکرات برای حل و فصل بحران سوریه را به گونه ای بچیند که آن ها تأثیری در روند سیاسی آینده این کشور نداشته باشد، به همین علت تلاش گسترده ای برای بینتیجه بودن مبارزات این جریان سیاسی بر ضد گروه های تروریستی می کند. تحلیلگران مسائل منطقهای از مهمترین دلایل خصومت عربستان با کردها را مبارزه این گروه با جریان های تروریستی مورد حمایت ریاض می دانند.
به این ترتیب بود که وقتی کردها از استمرار حمایت طرف آمریکایی ناامید شدند، به سمت مسکو گرایش پیدا کرده و به این ترتیب یکی از برگه های مهم داخلی سوریه در میز مذاکرات سیاسی، در اختیار مسکو قرار گرفت.
اقدام غرب برای فرار از تله روسی
غربی ها به عکس تصور ابتدایی خود، استمرار آتشبس در سوریه را به ضرر خود میدانند. به همین علت است که تریبونهای تبلیغاتی خود را در خدمت پروژه متهم کردن روسیه به نقض آتشبس قرار داده اند. با گذشت یک هفته از آغاز آتش بس در سوریه، مداخلهجویان خارجی به این نتیجه رسیده اند که آتش بس براساس مفاد موجود هیچ یک از منافع آنها را تأمین نمیکند و در عین حال مبارزه بین دولت سوریه و روسیه برای سرکوب تروریستها در محورهای اصلی این کشور همچنان ادامه دارد.
غرب برای جبران اشتباه خود در پذیرش آتشبس تصمیم گرفته کمکهای تسلیحاتی و قاچاق عناصر مسلح برای جریانهای تروریستی را از سر بگیرد. کانال اصلی ورود این تجهیزات نظامی و انسانی منطقه باب السلام در نزدیکی شمال حلب و بلندی های جبل ترکمان در مناطق مرزی لاذقیه است.
البته روسیه متوجه این تحرکات شده و با جنگنده های خود این مناطق را به شدت هدف موشک باران قرار میدهد. مناطق حضور متجاوزان نیروی زمینی ترکیه در "صراف" سوریه به عنوان حد فاصل ادلب، حماه و لاذقیه نیز از حملات نیروی هوایی روسیه در امان نیست، اما ترک ها با توجه به بسته مجازات های مسکو بر ضد آنکارا قدرت اعتراض رسمی به این حملات را ندارند. این تحرکات هوایی، روایت جریانهای غربی مبنی بر نقض آتشبس از سوی روسیه و موشک باران این مناطق به عنوان کانال های حمایت لوجستیک برای تقویت جریان های تروریستی است.
البته ناظران محافل نظامی اعتقاد دارند که رسیدن مقادیری از تسلیحات سبک و نیمه سنگین و عوامل انسانی برای تروریست ها گرچه ممکن است رسیدن به نتیجه نهایی مبارزات نظامی را به تاخیر بیندازد، اما نمیتواند موازنه قدرت میدانی را به نفع جریانهای شورشی تغییر دهد.
فدرالیته سازی سوریه از سوی روسیه
سرگئی ریابکوف معاون وزیر خارجه روسیه اخیراً طرحی مبنی بر تاسیس فدرالیته در سوریه مطرح کرد. البته این طرح از سوی برخی رسانهها مورد سوءاستفاده قرار گرفته و آنها سعی کردند طرح این موضوع را در راستای توطئه آمریکایی برای تجزیه سوریه قلمداد کنند. ریابکوف ابتدا گفت که روسیه از تمامیت ارضی سوریه و استقلال تصمیم گیری آن دفاع میکند، سپس افزود که اگر سوری ها در ژنو بر سر تشکیل فدرالیته توافق کنند، روسیه از این تصمیم جلوگیری نمیکند، اما مهم این است که این تصمیم سوری- سوری باشد، نه تصمیمی خارجی که از هزاران کیلومتر دورتر گرفته می شود.
گرچه برخی رسانهها با شانتاژ تبلیغاتی سعی دارند اظهارات مذکور را در راستای عقبنشینی روسیه از حمایت از بشار اسد ارزیابی کنند، اما بیتوجهی و استقبال گسترده غرب از این اظهارات نشان میدهد که آنها متوجه ماهیت واقعی این طرح در جانبداری از دولت سوریه شدند، در میان طرفهای غربی و منطقهای تنها مسعود بارزانی است که از این طرح حمایت کرده و آن هم به علت طرفداری از جریان های کرد در داخل سوریه است. غربیها میدانند که بر اساس سیگنالهای تعریف شده از سوی روسیه در مورد فدرالیته کردن سوریه، وارد شدن در این بازی، آب ریختن به آسیاب ائتلاف روسیه با محور مقاومت است.
همانطورکه گفته شد پیش شرط سوری- سوری بودن اجرای فدرالیته سازی سوریه در اظهارات ریابکوف قابل توجه است. این موضوع با هر برداشتی منافع سوریه را در منطقه تامین می کند. اگر بخواهیم این عبارت را به صورت توافق گروه های سیاسی و معارضان مسلح اعم از تروریست و غیر تروریست قلمداد کنیم، باید گفت که تحقق چنین شرطی عملا محال است، چرا که تجربه ماه های اخیر نشان داده که امکان تحقق این توافق حتی در میان گروه های مسلح نیز وجود ندارد، چه برسد به اینکه توافقی عمومی بر سر این موضوع محقق شود.
برداشت دوم از این شرط، موافقت همه مردم سوریه با آن است که طبعاً در سایه برگزاری انتخابات عمومی یا همهپرسی امکانپذیر است، چنین انتخاباتی میتواند بسترهای سیاسی مناسب برای پذیرش مجدد مشروعیت دولت بشار اسد را فراهم کند.
این در حالی است که فضای عمومی سوریه و حتی مناطقی که در تسلط گروههای تروریستی نظیر داعش قرار دارد، نشان دهنده رویکردهای ضد تروریستی در این کشور است، به گونهای که اخیراً حتی در ادلب که تحت سلطه گروههای تروریستی قرار دارد، تظاهرات ضد تروریستی برگزار شده است، شرکتکنندگان در این تظاهرات با اعلام این که دولت سوریه همچنان حقوق و مزایای کارمندان حاضر در این مناطق را پرداخت میکند، تاکید کردند که گروه های مسلح نباید حقوق آن ها را به نفع خود مصادره کنند.
تعیین ماهیت دقیق تروریست ها برای جلوگیری از تسلط آن ها بر مناطق فدرالی مورد نظر که پیشتر به آن اشاره شد، از دیگر مشکلات فراروی غرب برای اجرای طرح تجزیه سوریه است، به این ترتیب است که غرب ترجیح داده بازی روسیه در راستای طرح فدرالیته سازی سوریه را نپذیرفته و به این ترتیب از یک سوراخ دو بار گزیده نشود.
به این ترتیب است که می توان گفت مرحله بعد از آتش بس در سوریه دوره ای است که گروه های حامی دولت علاوه بر دست برتر در موازنه های میدانی، ابتکار عمل را در عرصه سیاسی نیز در دست گرفته و بیش از پیش خود را به پایان بحران در سوریه نزدیک می کنند.
با برقراری آتشبس در سوریه جبهههای مبارزات در این کشور تا حد زیادی کاهش پیدا کرده است، سازمان ملل نیز تلاش دارد به عنوان راهکاری مقدماتی برای حل و فصل دایمی بحران، از این آتشبس حمایت کند، این در حالی است که طرفهای غربی و رژیم های عربی منطقه چند روز پس از اجرایی شدن آتش بس متوجه شدهاند که در "تله روسی" گرفتار شده اند. به همین علت است که در روزهای اخیر با صحبت از عدم پذیرش نقش بشار اسد رئیسجمهور سوریه در مرحله آینده این کشور سعی دارند بار دیگر بازی را بهم بزنند.
وقتی غرب گرفتار تله روسی میشود
مذاکرات سیاسی یک ماه اخیر در مورد سوریه که به آتشبس بین دولت این کشور و گروههای "غیر تروریست" مسلح در آنجا منتهی شد، نشان از سیاست هوشمندانه روسیه در مدیریت چند پهلوی عرصه مبارزات سوریه است. روسیه با این اقدام توپ انتخاب تروریستها و تعیین دقیق گروههای تروریستی را به زمین جریانهای غربی و رژیمهای منطقه انداخته است، به این معنی که وقتی که در آتش بس مذکور از گروه های تروریستی و غیر تروریستی خبر داده می شود، باید تک تک گروه های مسلح سوریه که بالغ بر هزار گروه هستند، در یکی از این دو لیست قرار بگیرند تا موقعیت دولت سوریه نسبت به آنها مشخص شود. این موضوع در سایه اختلافات طرفهای بینالمللی، پاشنه آشیل محور مداخله جو در سوریه است، چرا که آنها برای تعیین مصادیق جریانهای تروریستی در سوریه اختلافات شدیدی با یکدیگر دارند. به این ترتیب غرب گرچه توافق مذکور را امضا کرده، اما از تعیین چارچوب کلی این توافق برای جنگ با "تروریستها" ناتوان است.
به این ترتیب فشار موجود بر روی دولت سوریه و همپیمانان روس و ایرانی برای فرار از راهکار سیاسی جهت حل بحران سوریه کاهش پیدا میکند، همانطورکه گفته شد گروههای تروریستی نظیر داعش و جبهه النصره از دایره شمول آتشبس با دولت سوریه خارج هستند، همین موضوع دست دولت سوریه و متحدانش به همراه نیروی هوایی روسیه برای تشدید حملات بر ضد مراکز استقرار این جریانهای تروریستی را افزایش میدهد. یکی از مشکلات عمده دولت سوریه در ماههای اخیر گستردگی جبهههای مبارزات بر ضد جریانهای متعدد تروریستی بود. با برقراری آتش بس مورد نظر روسیه، جبهههای مبارزات فعال تا حد زیادی کاهش پیدا کرده و نظامیان حامی دولت میتوانند تمرکز بیشتری برای سرکوب داعش و جبهه النصره در مناطق استقرار آنها داشته باشند.
- فشار ترکیه یکی از مهمترین عوامل کنارهگیری آمریکا در حمایت از کردها است. آنکارا بنا به ملاحظات جدایی طلبان داخلی خود، کردهای سوریه و تحرکات نظامی آنها در مرزهای خود را تهدیدی موجودیتی برای خود قلمداد میکند و به هیچ وجه حاضر به معامله بر سر این تهدید با هیچ طرف بین المللی نیست. ترکیه از اهرم هایی نظیر پایگاه نظامیان آمریکایی اینجرلیک و استمرار نقشآفرینی در بحران ترکیه بر روی کاخ سفید فشار آورده تا آن را مجبور به توقف حمایت از کردها نماید.
- عربستان همواره در تلاشهای خود برای ایجاد اتحاد بین گروههای مخالف دولت سوریه، نقش کردها را نادیده گرفته است. ریاض تلاش می کند میز مذاکرات برای حل و فصل بحران سوریه را به گونه ای بچیند که آن ها تأثیری در روند سیاسی آینده این کشور نداشته باشد، به همین علت تلاش گسترده ای برای بینتیجه بودن مبارزات این جریان سیاسی بر ضد گروه های تروریستی می کند. تحلیلگران مسائل منطقهای از مهمترین دلایل خصومت عربستان با کردها را مبارزه این گروه با جریان های تروریستی مورد حمایت ریاض می دانند.
به این ترتیب بود که وقتی کردها از استمرار حمایت طرف آمریکایی ناامید شدند، به سمت مسکو گرایش پیدا کرده و به این ترتیب یکی از برگه های مهم داخلی سوریه در میز مذاکرات سیاسی، در اختیار مسکو قرار گرفت.
غربی ها به عکس تصور ابتدایی خود، استمرار آتشبس در سوریه را به ضرر خود میدانند. به همین علت است که تریبونهای تبلیغاتی خود را در خدمت پروژه متهم کردن روسیه به نقض آتشبس قرار داده اند. با گذشت یک هفته از آغاز آتش بس در سوریه، مداخلهجویان خارجی به این نتیجه رسیده اند که آتش بس براساس مفاد موجود هیچ یک از منافع آنها را تأمین نمیکند و در عین حال مبارزه بین دولت سوریه و روسیه برای سرکوب تروریستها در محورهای اصلی این کشور همچنان ادامه دارد.
غرب برای جبران اشتباه خود در پذیرش آتشبس تصمیم گرفته کمکهای تسلیحاتی و قاچاق عناصر مسلح برای جریانهای تروریستی را از سر بگیرد. کانال اصلی ورود این تجهیزات نظامی و انسانی منطقه باب السلام در نزدیکی شمال حلب و بلندی های جبل ترکمان در مناطق مرزی لاذقیه است.
البته روسیه متوجه این تحرکات شده و با جنگنده های خود این مناطق را به شدت هدف موشک باران قرار میدهد. مناطق حضور متجاوزان نیروی زمینی ترکیه در "صراف" سوریه به عنوان حد فاصل ادلب، حماه و لاذقیه نیز از حملات نیروی هوایی روسیه در امان نیست، اما ترک ها با توجه به بسته مجازات های مسکو بر ضد آنکارا قدرت اعتراض رسمی به این حملات را ندارند. این تحرکات هوایی، روایت جریانهای غربی مبنی بر نقض آتشبس از سوی روسیه و موشک باران این مناطق به عنوان کانال های حمایت لوجستیک برای تقویت جریان های تروریستی است.
البته ناظران محافل نظامی اعتقاد دارند که رسیدن مقادیری از تسلیحات سبک و نیمه سنگین و عوامل انسانی برای تروریست ها گرچه ممکن است رسیدن به نتیجه نهایی مبارزات نظامی را به تاخیر بیندازد، اما نمیتواند موازنه قدرت میدانی را به نفع جریانهای شورشی تغییر دهد.
سرگئی ریابکوف معاون وزیر خارجه روسیه اخیراً طرحی مبنی بر تاسیس فدرالیته در سوریه مطرح کرد. البته این طرح از سوی برخی رسانهها مورد سوءاستفاده قرار گرفته و آنها سعی کردند طرح این موضوع را در راستای توطئه آمریکایی برای تجزیه سوریه قلمداد کنند. ریابکوف ابتدا گفت که روسیه از تمامیت ارضی سوریه و استقلال تصمیم گیری آن دفاع میکند، سپس افزود که اگر سوری ها در ژنو بر سر تشکیل فدرالیته توافق کنند، روسیه از این تصمیم جلوگیری نمیکند، اما مهم این است که این تصمیم سوری- سوری باشد، نه تصمیمی خارجی که از هزاران کیلومتر دورتر گرفته می شود.
گرچه برخی رسانهها با شانتاژ تبلیغاتی سعی دارند اظهارات مذکور را در راستای عقبنشینی روسیه از حمایت از بشار اسد ارزیابی کنند، اما بیتوجهی و استقبال گسترده غرب از این اظهارات نشان میدهد که آنها متوجه ماهیت واقعی این طرح در جانبداری از دولت سوریه شدند، در میان طرفهای غربی و منطقهای تنها مسعود بارزانی است که از این طرح حمایت کرده و آن هم به علت طرفداری از جریان های کرد در داخل سوریه است. غربیها میدانند که بر اساس سیگنالهای تعریف شده از سوی روسیه در مورد فدرالیته کردن سوریه، وارد شدن در این بازی، آب ریختن به آسیاب ائتلاف روسیه با محور مقاومت است.
همانطورکه گفته شد پیش شرط سوری- سوری بودن اجرای فدرالیته سازی سوریه در اظهارات ریابکوف قابل توجه است. این موضوع با هر برداشتی منافع سوریه را در منطقه تامین می کند. اگر بخواهیم این عبارت را به صورت توافق گروه های سیاسی و معارضان مسلح اعم از تروریست و غیر تروریست قلمداد کنیم، باید گفت که تحقق چنین شرطی عملا محال است، چرا که تجربه ماه های اخیر نشان داده که امکان تحقق این توافق حتی در میان گروه های مسلح نیز وجود ندارد، چه برسد به اینکه توافقی عمومی بر سر این موضوع محقق شود.
برداشت دوم از این شرط، موافقت همه مردم سوریه با آن است که طبعاً در سایه برگزاری انتخابات عمومی یا همهپرسی امکانپذیر است، چنین انتخاباتی میتواند بسترهای سیاسی مناسب برای پذیرش مجدد مشروعیت دولت بشار اسد را فراهم کند.
تعیین ماهیت دقیق تروریست ها برای جلوگیری از تسلط آن ها بر مناطق فدرالی مورد نظر که پیشتر به آن اشاره شد، از دیگر مشکلات فراروی غرب برای اجرای طرح تجزیه سوریه است، به این ترتیب است که غرب ترجیح داده بازی روسیه در راستای طرح فدرالیته سازی سوریه را نپذیرفته و به این ترتیب از یک سوراخ دو بار گزیده نشود.