به گزارش مشرق، خیلی از انتخابات نگذشته و هنوز تنور سیاست گرم است. جریانی که دولت اعتدال را «رحم اجارهای اصلاحطلبان» میخواند، عدل در چنین ایامی فشار خود را به رئیس کابینه مضاعف میکند، بلکه آقای روحانی، تندتر از هر اصلاحطلب تندرویی، موضعگیری کند.
حجم فشار به رئیس قوه مجریه آنقدر بالاست که میطلبد ایشان طعنهای هم نثار آقای صالحی کند! چرا؟ چون صالحی فلان جا گفته که غربیها به تعهدات خود در برجام، آنطور که انتظار میرفت عمل نکردهاند! خوب شد نمردیم و معنای اعتدال را فهمیدیم! نه به آن مدال دیروز که روی سینه وزیر خارجه دولت قبل چسبید؛ نه به آنکه میگفتند «اگر زحمات صالحی نبود، اصلاً شاید برجام به فرجام نمیرسید»، نه به طعنه زمخت امروز! طعنهای که حتی صالحی را هم فاقد صلاحیت پاسخگویی در برابر سؤالات برجامی میداند! بامزه آنکه دیگر متولیان دستگاه دیپلماسی دولت اعتدال هم در این چند روز اخیر کم و بیش بر مدار همان حرف آقای صالحی، به نقد بدعهدی طرف قبلی نشسته بودند!
تا دیروز معتقد بودند برجام را چه به راننده تاکسی و لبوفروش، حالا رسیدهایم به جایی که صالحی هم باید حکایت همان عوامالناسی دانسته شود که در موضوع برجام، شایستگی حرف زدن ندارند! حقا که چه بیمعرفت است این «آفتاب تابان برجام» که از شدت سوزش، حتی رحم به چشم صالحی ندارد! با همه این تفاصیل، ما باز هم درک میکنیم آقای روحانی را! از یکسو زیر فشار مدعیان اصلاحات قرار دارند و از سوی دیگر زیر فشار نتیجه انتخابات هفتم اسفند؛ آنجا که در «خبرگان» آیتالله امامیکاشانی را بالای خود میبینند و آنجا که در «مجلس» مشاهده میکنند برخلاف سنت جمهوری اسلامی دولتی نتوانسته در اولین انتخابات مجلس زمان خود، اکثریتی همسو را روانه خانه ملت کند. آری! درک باید کرد جناب روحانی را، چه هنگام سخن، چه موسم سکوت!
خیلی لازم نیست با رئیس فعلی قوه مجریه، سابقه رفاقت داشته باشی تا خصوصیات فردی ایشان را بشناسی. جناب روحانی در ایام مناظرات تلویزیونی نشان دادند هرگز اهل صبر و سکوت در برابر نقد و احیاناً اهانت نیستند، تا آن حد که آقای محسن رضایی بر میزان اندک حوصله و تحمل ایشان خرده گرفتند. لیکن باید درک کرد آقای روحانی را، همانطور که گفتم حتی موسم سکوت! فردی پیدا شده و مدعی است: «آقای روحانی 3 درصد بیشتر رأی نداشت و با حمایت من رئیسجمهور شد»، اما رئیس کابینه اعتدال به جای جواب به این فرد، آقای صالحی را مینوازد! فیالحال شمای خواننده میتوانی در دلت زمزمه کنی که البته صالحی، حقش بود!
من اما ضمن تأکید دوباره روی مقوله مهم «درک کردن روحانی به خصوص هنگام سکوت»، لاجرم این جمله را هم خواهم نوشت: «مادام که رئیس قوه مجریه جواب آن ادعای 3 درصدی را ندهند، یعنی پذیرفتهاند که درانتخابات 92 تنها و تنها 3 درصد رأی داشتهاند!» و خب این خیلی بد است. صد البته معتقدم فشار این روزها، اگر کمی کم شود، شاهد پاسخ رئیس قوه مجریه به ادعای 3 درصدی خواهیم بود! صرفنظر از رفتارهای اینچنینی، فشار دیگری از ناحیه برجام، سوار بر دوش آقای روحانی است. به نظر میرسد این بار نه سخنان رقبای انتخاباتی که بدعهدیهای ادامهدار طرف غربی تا این حد صدای آقای روحانی را «رسا» کرده است! منتهای مراتب زیبندهتر بود این «صدای رسا» بر سر همان طرف بدعهد غربی خراب میشد، نه آقای صالحی! راستی آقای صالحی! فرجام برجام دقیقاً یعنی همین! و دقیقاً همین است آخر و عاقبت رضایت از ریختن سیمان در قلب صنعت هستهای کشور! آن روز در صحن بهارستان، یادتان هست متأثر از فلان مزاح بهمان نماینده، چه قشقرقی در حمایت از برجام راه انداختید؟! بفرمایید! این هم تشکر جناب روحانی از شما! شما البته بیشتر از ما باید جناب روحانی را درک کنید، چرا که بار سنگین است و فشار زیاد! آنقدر که رئیس قوه مجریه، بعضاً مجبور میشود از فلان فتنهگر بزرگ به عنوان «برادر عزیز» یاد کند!در ادامه میخواستم بنویسم «حیف که من و ما اهل تهمت تقلب زدن به انتخابات جمهوری اسلامی نیستیم و الا عین آب خوردن رأی 3درصدی یا هفتدهم درصدی را بهانه میکردیم برای چسباندن انگ تقلب به فرد پیروز 92»، اما دیدم «حیف» جمله را رسماً خراب میکند که رعایت قواعد میدان انتخابات، «نقطه ضعف» ما نیست که «حیف بخواهد!» نقطه قوت ماست! لذا بدون «حیف»، جور دیگری جمله مدنظر را مینویسم: افترای تقلب به انتخابات نظام جمهوری اسلامی، کار من و ما نیست لیکن اگر میشد اصولگرایان نیز رأی هفت دهم درصدی سال 92 را بهانه میکردند و علیه فرد پیروز آن انتخابات همان میکردند که برادر عزیز جناب روحانی یعنی «آقای خ» علیه فرد پیروز انتخابات ریاست جمهوری قبل از آن انجام داد، در آن صورت حتم دارم رئیس دولت یازدهم ولو به تلویح در مقام دفاع از اصحاب فتنه بلند نمیشدند، آن هم دو بار ظرف تنها دو روز!
آقای روحانی خود بهتر از همه میدانند که حصر دو تن از مردان فتنه یا ممنوعالتصویری آن دیگری، عکسالعمل ملایم- البته به جد معتقدم بیش از حد ملایم- نظام بود به آن همه عمل بر مدار فتنه و اساساً این عکسالعمل انجام شد که بنا به هر دلیل بر عدالت و قانون درباره اصحاب فتنه اجرا نشود. اگر آقای روحانی، حکم مفسدفیالارض را میداند خوب است به جای نقد عکسالعمل بیش از حد ملایم دستگاه موظف در مواجهه با سران فتنه اندکی هم مداقه روی معیشت ملت داشته باشند، روی اموری چون رکود و تورم. من اما مهمترین نتیجه سخنان مدنظر را این میدانم که ظاهراً اصولگرایان هم در ورای انتخابات 92 میبایست همان رفتار و گفتار اصحاب فتنه در ورای انتخابات 88 را تکرار میکردند! در آن صورت، ما هم لابد میشدیم «برادر عزیز» و نه «بیسواد بزدل»! بزدل از قضا همین «برادرعزیز» است که بارها و بارها در خفا بیان داشته که اساساً امکان تقلب در انتخابات نظام جمهوری اسلامی وجود ندارد، اما شجاعت و شهامت اعلام عمومی همین نکته بدیهی را ندارد! ما البته هرگز و حتی به بهانه سخنان اخیر آقای روحانی هم معتقد نیستیم که تبریک زودهنگاممان به ایشان در خرداد92 اشتباه بود، اما خوب است به بهانه آنکه دارد به ما فشار وارد میشود، هر حرفی را نزنیم و هر موضعی را نگیریم! اینک صرفنظر از رئیس قوه مجریه، سطور بعدی را بخوانید. اصحاب فتنه چنان دور بر داشتهاند که گویی ما باید عذرخواهی کنیم برای فتنهای که ایشان سال 88 علیه یک انتخابات باشکوه 40 میلیونی به راه انداختند! گویی ما باید عذرخواهی کنیم برای شعار «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»! گویی ما باید عذرخواهی کنیم که اینها نفهمیدند 24 از 13 بزرگتر است! گویی ما باید عذرخواهی کنیم که اینها قواعد میدان انتخابات را رعایت نکردند، که چون با نظر اکثریت ملت مخالف بودند پس حتماً در انتخابات تقلب شده! گویی ما باید عذرخواهی کنیم که اینها با اتهام فتنه و آن همه بلوا و آشوب، زمینهساز موج جدید تحریمها شدند! گویی ما باید عذرخواهی کنیم که جان را بسیجی در همه این روزها فدای ایران میکند، آن وقت شعار «جانم فدای ایران» مال اینها باشد. آخر، با جماعتی طرفیم که روزگار فتنه، آن همه همصدایی و همراهی با دشمن کردند، آن وقت جوری گارد میگیرند کأنه ما به ایشان یک عذرخواهی بزرگ بدهکاریم! نظام در مواجهه با کسانی که حکمی جز حکم صادره در حق مفسدفیالارض برایشان متصور نیست، قناعت کرده به حصر در خانههای مجلل و یک قلم هم ممنوعالتصویری، حالا ما یک عذرخواهی درشت هم بدهکار شدهایم به حضرات! من همچنان که چند روز پیش در همین روزنامه نوشتم باز هم تکرار میکنم که «ای تاریخ! بشکند قلمت اگر ننویسی اینجا بهشت اپوزیسیون است که اینجا بسیجی باید برود جان دهد تا حتی آن که نظام را قبول ندارد، در اوج امنیت برود رأی دهد» آن وقت همین جمله را «شرق» بر میدارد تحریف میکند که فلانی گفته چون شماری از بسیجیان در جبهه شام بودند، اصولگرایان در انتخابات شکست خوردند! سال 88 انتخابات به آن بزرگی را تحریف کردند، این قبیل وارونه نماییها که کار هر روزه زنجیرهایهاست! در جهت اثبات صداقت نظام در امر انتخابات، نه که خداوند، دشمن و دشمندوستان را احمق آفریده، حتی میتوان BBC را هم شاهد گرفت، حتی دوستان داخلیBBC را، که اگر نتیجه انتخابات در نظام مظلوم جمهوری اسلامی از قبل معلوم بود، آیا باز هم این همه تکاپو میکردند در امر انتخابات؟! آن وقت حتی حاضر نیستند به یک عذرخواهی خشک و خالی!
تازه طلبکار هم هستند! غم و غصه برادران بسیجی از دست داده با ما زندگی در «بهشت اپوزیسیون» سهم این جماعت! تقسیم کار جالبی است! فتنهگر افراطی میشود برادر عزیز رئیسجمهور، بسیجی جان فدا میشود تندرو! اگر اینگونه است، چه عیبی دارد؟ معذرت را هم بگذار ما بخواهیم!
منبع: روزنامه جوان
حجم فشار به رئیس قوه مجریه آنقدر بالاست که میطلبد ایشان طعنهای هم نثار آقای صالحی کند! چرا؟ چون صالحی فلان جا گفته که غربیها به تعهدات خود در برجام، آنطور که انتظار میرفت عمل نکردهاند! خوب شد نمردیم و معنای اعتدال را فهمیدیم! نه به آن مدال دیروز که روی سینه وزیر خارجه دولت قبل چسبید؛ نه به آنکه میگفتند «اگر زحمات صالحی نبود، اصلاً شاید برجام به فرجام نمیرسید»، نه به طعنه زمخت امروز! طعنهای که حتی صالحی را هم فاقد صلاحیت پاسخگویی در برابر سؤالات برجامی میداند! بامزه آنکه دیگر متولیان دستگاه دیپلماسی دولت اعتدال هم در این چند روز اخیر کم و بیش بر مدار همان حرف آقای صالحی، به نقد بدعهدی طرف قبلی نشسته بودند!
تا دیروز معتقد بودند برجام را چه به راننده تاکسی و لبوفروش، حالا رسیدهایم به جایی که صالحی هم باید حکایت همان عوامالناسی دانسته شود که در موضوع برجام، شایستگی حرف زدن ندارند! حقا که چه بیمعرفت است این «آفتاب تابان برجام» که از شدت سوزش، حتی رحم به چشم صالحی ندارد! با همه این تفاصیل، ما باز هم درک میکنیم آقای روحانی را! از یکسو زیر فشار مدعیان اصلاحات قرار دارند و از سوی دیگر زیر فشار نتیجه انتخابات هفتم اسفند؛ آنجا که در «خبرگان» آیتالله امامیکاشانی را بالای خود میبینند و آنجا که در «مجلس» مشاهده میکنند برخلاف سنت جمهوری اسلامی دولتی نتوانسته در اولین انتخابات مجلس زمان خود، اکثریتی همسو را روانه خانه ملت کند. آری! درک باید کرد جناب روحانی را، چه هنگام سخن، چه موسم سکوت!
خیلی لازم نیست با رئیس فعلی قوه مجریه، سابقه رفاقت داشته باشی تا خصوصیات فردی ایشان را بشناسی. جناب روحانی در ایام مناظرات تلویزیونی نشان دادند هرگز اهل صبر و سکوت در برابر نقد و احیاناً اهانت نیستند، تا آن حد که آقای محسن رضایی بر میزان اندک حوصله و تحمل ایشان خرده گرفتند. لیکن باید درک کرد آقای روحانی را، همانطور که گفتم حتی موسم سکوت! فردی پیدا شده و مدعی است: «آقای روحانی 3 درصد بیشتر رأی نداشت و با حمایت من رئیسجمهور شد»، اما رئیس کابینه اعتدال به جای جواب به این فرد، آقای صالحی را مینوازد! فیالحال شمای خواننده میتوانی در دلت زمزمه کنی که البته صالحی، حقش بود!
من اما ضمن تأکید دوباره روی مقوله مهم «درک کردن روحانی به خصوص هنگام سکوت»، لاجرم این جمله را هم خواهم نوشت: «مادام که رئیس قوه مجریه جواب آن ادعای 3 درصدی را ندهند، یعنی پذیرفتهاند که درانتخابات 92 تنها و تنها 3 درصد رأی داشتهاند!» و خب این خیلی بد است. صد البته معتقدم فشار این روزها، اگر کمی کم شود، شاهد پاسخ رئیس قوه مجریه به ادعای 3 درصدی خواهیم بود! صرفنظر از رفتارهای اینچنینی، فشار دیگری از ناحیه برجام، سوار بر دوش آقای روحانی است. به نظر میرسد این بار نه سخنان رقبای انتخاباتی که بدعهدیهای ادامهدار طرف غربی تا این حد صدای آقای روحانی را «رسا» کرده است! منتهای مراتب زیبندهتر بود این «صدای رسا» بر سر همان طرف بدعهد غربی خراب میشد، نه آقای صالحی! راستی آقای صالحی! فرجام برجام دقیقاً یعنی همین! و دقیقاً همین است آخر و عاقبت رضایت از ریختن سیمان در قلب صنعت هستهای کشور! آن روز در صحن بهارستان، یادتان هست متأثر از فلان مزاح بهمان نماینده، چه قشقرقی در حمایت از برجام راه انداختید؟! بفرمایید! این هم تشکر جناب روحانی از شما! شما البته بیشتر از ما باید جناب روحانی را درک کنید، چرا که بار سنگین است و فشار زیاد! آنقدر که رئیس قوه مجریه، بعضاً مجبور میشود از فلان فتنهگر بزرگ به عنوان «برادر عزیز» یاد کند!در ادامه میخواستم بنویسم «حیف که من و ما اهل تهمت تقلب زدن به انتخابات جمهوری اسلامی نیستیم و الا عین آب خوردن رأی 3درصدی یا هفتدهم درصدی را بهانه میکردیم برای چسباندن انگ تقلب به فرد پیروز 92»، اما دیدم «حیف» جمله را رسماً خراب میکند که رعایت قواعد میدان انتخابات، «نقطه ضعف» ما نیست که «حیف بخواهد!» نقطه قوت ماست! لذا بدون «حیف»، جور دیگری جمله مدنظر را مینویسم: افترای تقلب به انتخابات نظام جمهوری اسلامی، کار من و ما نیست لیکن اگر میشد اصولگرایان نیز رأی هفت دهم درصدی سال 92 را بهانه میکردند و علیه فرد پیروز آن انتخابات همان میکردند که برادر عزیز جناب روحانی یعنی «آقای خ» علیه فرد پیروز انتخابات ریاست جمهوری قبل از آن انجام داد، در آن صورت حتم دارم رئیس دولت یازدهم ولو به تلویح در مقام دفاع از اصحاب فتنه بلند نمیشدند، آن هم دو بار ظرف تنها دو روز!
آقای روحانی خود بهتر از همه میدانند که حصر دو تن از مردان فتنه یا ممنوعالتصویری آن دیگری، عکسالعمل ملایم- البته به جد معتقدم بیش از حد ملایم- نظام بود به آن همه عمل بر مدار فتنه و اساساً این عکسالعمل انجام شد که بنا به هر دلیل بر عدالت و قانون درباره اصحاب فتنه اجرا نشود. اگر آقای روحانی، حکم مفسدفیالارض را میداند خوب است به جای نقد عکسالعمل بیش از حد ملایم دستگاه موظف در مواجهه با سران فتنه اندکی هم مداقه روی معیشت ملت داشته باشند، روی اموری چون رکود و تورم. من اما مهمترین نتیجه سخنان مدنظر را این میدانم که ظاهراً اصولگرایان هم در ورای انتخابات 92 میبایست همان رفتار و گفتار اصحاب فتنه در ورای انتخابات 88 را تکرار میکردند! در آن صورت، ما هم لابد میشدیم «برادر عزیز» و نه «بیسواد بزدل»! بزدل از قضا همین «برادرعزیز» است که بارها و بارها در خفا بیان داشته که اساساً امکان تقلب در انتخابات نظام جمهوری اسلامی وجود ندارد، اما شجاعت و شهامت اعلام عمومی همین نکته بدیهی را ندارد! ما البته هرگز و حتی به بهانه سخنان اخیر آقای روحانی هم معتقد نیستیم که تبریک زودهنگاممان به ایشان در خرداد92 اشتباه بود، اما خوب است به بهانه آنکه دارد به ما فشار وارد میشود، هر حرفی را نزنیم و هر موضعی را نگیریم! اینک صرفنظر از رئیس قوه مجریه، سطور بعدی را بخوانید. اصحاب فتنه چنان دور بر داشتهاند که گویی ما باید عذرخواهی کنیم برای فتنهای که ایشان سال 88 علیه یک انتخابات باشکوه 40 میلیونی به راه انداختند! گویی ما باید عذرخواهی کنیم برای شعار «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»! گویی ما باید عذرخواهی کنیم که اینها نفهمیدند 24 از 13 بزرگتر است! گویی ما باید عذرخواهی کنیم که اینها قواعد میدان انتخابات را رعایت نکردند، که چون با نظر اکثریت ملت مخالف بودند پس حتماً در انتخابات تقلب شده! گویی ما باید عذرخواهی کنیم که اینها با اتهام فتنه و آن همه بلوا و آشوب، زمینهساز موج جدید تحریمها شدند! گویی ما باید عذرخواهی کنیم که جان را بسیجی در همه این روزها فدای ایران میکند، آن وقت شعار «جانم فدای ایران» مال اینها باشد. آخر، با جماعتی طرفیم که روزگار فتنه، آن همه همصدایی و همراهی با دشمن کردند، آن وقت جوری گارد میگیرند کأنه ما به ایشان یک عذرخواهی بزرگ بدهکاریم! نظام در مواجهه با کسانی که حکمی جز حکم صادره در حق مفسدفیالارض برایشان متصور نیست، قناعت کرده به حصر در خانههای مجلل و یک قلم هم ممنوعالتصویری، حالا ما یک عذرخواهی درشت هم بدهکار شدهایم به حضرات! من همچنان که چند روز پیش در همین روزنامه نوشتم باز هم تکرار میکنم که «ای تاریخ! بشکند قلمت اگر ننویسی اینجا بهشت اپوزیسیون است که اینجا بسیجی باید برود جان دهد تا حتی آن که نظام را قبول ندارد، در اوج امنیت برود رأی دهد» آن وقت همین جمله را «شرق» بر میدارد تحریف میکند که فلانی گفته چون شماری از بسیجیان در جبهه شام بودند، اصولگرایان در انتخابات شکست خوردند! سال 88 انتخابات به آن بزرگی را تحریف کردند، این قبیل وارونه نماییها که کار هر روزه زنجیرهایهاست! در جهت اثبات صداقت نظام در امر انتخابات، نه که خداوند، دشمن و دشمندوستان را احمق آفریده، حتی میتوان BBC را هم شاهد گرفت، حتی دوستان داخلیBBC را، که اگر نتیجه انتخابات در نظام مظلوم جمهوری اسلامی از قبل معلوم بود، آیا باز هم این همه تکاپو میکردند در امر انتخابات؟! آن وقت حتی حاضر نیستند به یک عذرخواهی خشک و خالی!
تازه طلبکار هم هستند! غم و غصه برادران بسیجی از دست داده با ما زندگی در «بهشت اپوزیسیون» سهم این جماعت! تقسیم کار جالبی است! فتنهگر افراطی میشود برادر عزیز رئیسجمهور، بسیجی جان فدا میشود تندرو! اگر اینگونه است، چه عیبی دارد؟ معذرت را هم بگذار ما بخواهیم!
منبع: روزنامه جوان