گروه بینالملل مشرق - این روزها رژیم صهیونیستی طلایی ترین دوران خود را با تحمیل خود نه بر ملل که بر رژیم های مرتجع عربی، در منطقه سپری می کند و روزی نیست، رسانه ها خبری درباره عادی سازی روابط این کشورها از جمله عربستان سعودی و امارات متحده عربی با این رژیم صهیونیستی و تصریح مسئولان این کشورها که بی پروا از روابط کشورهای متبوع اشان با تل آویو سخن می گویند، منتشر نکنند.
دلایل عادی سازی روابط را باید در کجا جستجو کرد
دلایل و اهداف متعددی در پس عادی سازی روابط رژیم های عربی و در راس آنها امارات و عربستان با رژیم صهیونیستی وجود دارد که مهمترین آنها عبارتند از:
یک: نقش فزاینده رژیم صهیونیستی در منازعات و درگیری های جاری در منطقه و اشراف و نظارت این رژیم بر طرح های تقسیمی که آمریکا در حال پیاده سازی آن در عراق و سوریه و یمن و لیبی است و پیشتر در سودان با تقسیم آن به دو کشور پیاده شد که هدف آنها نه تنها تحمیل تلفیق و ادغام رژیم صهیونیستی در منطقه است، بلکه تبدیل آن به بزرگترین قدرت در آن است.
دو: اعتقاد به اینکه رابطه با رژیم صهیونیستی موجب بهبود و گسترش روابط این کشورها با آمریکا و در نتیجه کسب ضمانت حمایت آمریکا از این رژیم ها در رویارویی با تهدیداتی است که موجودیت حکومت هایشان را به خطر می اندازد.
سه: کسب حمایت بین المللی لازم برای ایفای نقش منطقه ای بزرگ تر، کشور امارات طی سال های اخیر تلاش کرده، با توسل به این ترفند نقش و نفوذ منطقه ای خود را افزایش دهد که به صخره سعودیها برخورد کرده و موجب تعمیق و گسترش اختلافات بین ابوظبی و ریاض شده است.
چهار: حفظ منافع اقتصادی با شرکای غربی و به ویژه آمریکا که صرفا منافع اقتصادی را دربر نمی گیرد، بلکه بخش قابل توجه این منافع نظامی است.
به همین دلیل این کشورها تنها به برقراری روابط مخفیانه با رژیم صهیونیستی اکتفا نمی کنند، بلکه روی به عادی سازی روابط با تل آویو آورده اند.
استقبال رژیم صهیونیستی
چندی پیش «ایهود ایلام»، کارشناس امور امنیت قومی رژیم صهیونیستی از ضرورت انسجام و وحدت صفوف تل آویو و ریاض سخن گفت. این اظهارات در برهه زمانی عنوان شدند که محور میانه رو عربی شاهد توسعه و گسترش چشمگیر روابط با رژیم صهیونیستی بود.
این کارشناس صهیونیست با بیان اینکه جنگ در یمن بخش آخر نزاع ایران و محور تازه شکل گرفته ریاض – تل آویو است، عنوان می کند که دلیل تشکیل این محور همسویی منافع بین کشورهای غربی سنی با اسرائیل جهت مقابله با نفوذ و حاکمیت ایران بر خاورمیانه است.
به همین دلیل ایلام به تل آویو توصیه می کند، به هم پیمانان عرب خود نه به صورت ارسال نیروی نظامی، بلکه به شکل سری و در لفافه کمک کند، به گونه ای که همچنان اینگونه به نظر آید که عملیات نظامی در یمن عملیاتی سعودی است.
وی می افزاید: اگرچه جنگ یمن رویارویی مستقیم بین عربستان و ایران نیست، با این حال همچنان بحث نزاع سنی – شیعی یا عربی – فارسی یا ایرانی – عربی در جریان است و مرحله ای دیگر از جنگ سنتی قدرت های منطقه برای کسب مناطق نفوذ بیشتر است.
این کارشناس صهیونیست با بیان اینکه پیشتر سوریه در کنار ایران در این جنگ قرار داشت، اما اکنون این کشور به عرصه تاخت و تاز گروه های تروریستی حامی عربستان سعودی درآمده، تصریح می کند: مصر و عربستان، دو کشوری که در جنگ دهه شصت یمن رو در روی یکدیگر قرار گرفتند، هم اکنون در یمن در کنار یکدیگر قرار دارند و در حالی که در دهه شصت ورود مصر به یمن به ویتنام مصری ها توصیف شد، ورود عربستان سعودی به جنگ یمن در این برهه زمانی را باید ویتنام سعودی ها توصیف کرد، چون انصار الله، علاوه بر اینکه دشمن سرسختی برای عربستان شمرده می شوند، آشنایی کامل و جامعی به بافت و ساختار منطقه دارند و از حمایت قدرت بزرگی به نام «ایران» بهره می برند.
وی با اشاره به اینکه در جنگ اکتبر 1973 مصر کانال سوئز را به روی اسرائیل بست، اما امروز قاهره و تل آویو برای مقابله با گروه های تروریستی در صحرای سینا با یکدیگر همکاری می کنند و دامنه این همکاری به تامین امنیت کشتیرانی طرفین از کانال سوئز تا باب المندب گسترش یافته، اما به دلیل حساسیت جهان عرب از جمله ملت مصر، این همکاری همانگونه که تاکنون مخفی نگه داشته شده، باید در آینده نیز مخفی بماند.
ایلام در خصوص «محمود عباس»، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی هم گفت: عباس خواهان تشکیل ائتلافی عربی مشابه ائتلاف عربی تشکیل شده در یمن، به سود فلسطینی ها شد، اما تشکیل این ائتلاف از سوی کشورهای عربی بسیار دور از انتظار و ناممکن به نظر می رسد، چون تاریخ منطقه نشان می دهد، ائتلاف های سنتی عربی تشکیل شده، در قبال اسرائیل عمدتا توسط کشورهایی مانند مصر، اردن، سوریه و عراق بوده که هم اکنون هریک از این کشورها یا درگیر مشکلات داخلی خود هستند یا به نحوی به هم پیمان اسرائیل تبدیل شده اند و در این بین اگر نگاه ها به عربستان دوخته شده باید تاکید کرد که عربستان هیچ گاه در برابر اسرائیل صف آرایی نخواهد کرد، چون تفاهمات و توافقات بین طرفین در قبال دشمن مشترکی مانند ایران اجازه چنین تقابلی را نخواهد داد.
از اظهارات این کارشناس صهیونیست و دیگر کارشناسان و سیاستمداران و ژنرال های رژیم صهیونیستی درباره تحول روابط تل آویو – محور اعتدال عربی اینگونه برداشت می شود که این رابطه، رابطه گذرا و موقت نبوده، بلکه رابطه ای به صورت مستمر در حال توسعه و گسترش با اشراف و نظارت آمریکایی ها بوده و این تاکید می کند که طرح های خطرناکی برای جهان عرب و ملل منطقه در آینده نزدیک تدارک دیده شده است.
دلایل و اهداف متعددی در پس عادی سازی روابط رژیم های عربی و در راس آنها امارات و عربستان با رژیم صهیونیستی وجود دارد که مهمترین آنها عبارتند از:
یک: نقش فزاینده رژیم صهیونیستی در منازعات و درگیری های جاری در منطقه و اشراف و نظارت این رژیم بر طرح های تقسیمی که آمریکا در حال پیاده سازی آن در عراق و سوریه و یمن و لیبی است و پیشتر در سودان با تقسیم آن به دو کشور پیاده شد که هدف آنها نه تنها تحمیل تلفیق و ادغام رژیم صهیونیستی در منطقه است، بلکه تبدیل آن به بزرگترین قدرت در آن است.
دو: اعتقاد به اینکه رابطه با رژیم صهیونیستی موجب بهبود و گسترش روابط این کشورها با آمریکا و در نتیجه کسب ضمانت حمایت آمریکا از این رژیم ها در رویارویی با تهدیداتی است که موجودیت حکومت هایشان را به خطر می اندازد.
سه: کسب حمایت بین المللی لازم برای ایفای نقش منطقه ای بزرگ تر، کشور امارات طی سال های اخیر تلاش کرده، با توسل به این ترفند نقش و نفوذ منطقه ای خود را افزایش دهد که به صخره سعودیها برخورد کرده و موجب تعمیق و گسترش اختلافات بین ابوظبی و ریاض شده است.
چهار: حفظ منافع اقتصادی با شرکای غربی و به ویژه آمریکا که صرفا منافع اقتصادی را دربر نمی گیرد، بلکه بخش قابل توجه این منافع نظامی است.
به همین دلیل این کشورها تنها به برقراری روابط مخفیانه با رژیم صهیونیستی اکتفا نمی کنند، بلکه روی به عادی سازی روابط با تل آویو آورده اند.
چندی پیش «ایهود ایلام»، کارشناس امور امنیت قومی رژیم صهیونیستی از ضرورت انسجام و وحدت صفوف تل آویو و ریاض سخن گفت. این اظهارات در برهه زمانی عنوان شدند که محور میانه رو عربی شاهد توسعه و گسترش چشمگیر روابط با رژیم صهیونیستی بود.
این کارشناس صهیونیست با بیان اینکه جنگ در یمن بخش آخر نزاع ایران و محور تازه شکل گرفته ریاض – تل آویو است، عنوان می کند که دلیل تشکیل این محور همسویی منافع بین کشورهای غربی سنی با اسرائیل جهت مقابله با نفوذ و حاکمیت ایران بر خاورمیانه است.
به همین دلیل ایلام به تل آویو توصیه می کند، به هم پیمانان عرب خود نه به صورت ارسال نیروی نظامی، بلکه به شکل سری و در لفافه کمک کند، به گونه ای که همچنان اینگونه به نظر آید که عملیات نظامی در یمن عملیاتی سعودی است.
وی می افزاید: اگرچه جنگ یمن رویارویی مستقیم بین عربستان و ایران نیست، با این حال همچنان بحث نزاع سنی – شیعی یا عربی – فارسی یا ایرانی – عربی در جریان است و مرحله ای دیگر از جنگ سنتی قدرت های منطقه برای کسب مناطق نفوذ بیشتر است.
این کارشناس صهیونیست با بیان اینکه پیشتر سوریه در کنار ایران در این جنگ قرار داشت، اما اکنون این کشور به عرصه تاخت و تاز گروه های تروریستی حامی عربستان سعودی درآمده، تصریح می کند: مصر و عربستان، دو کشوری که در جنگ دهه شصت یمن رو در روی یکدیگر قرار گرفتند، هم اکنون در یمن در کنار یکدیگر قرار دارند و در حالی که در دهه شصت ورود مصر به یمن به ویتنام مصری ها توصیف شد، ورود عربستان سعودی به جنگ یمن در این برهه زمانی را باید ویتنام سعودی ها توصیف کرد، چون انصار الله، علاوه بر اینکه دشمن سرسختی برای عربستان شمرده می شوند، آشنایی کامل و جامعی به بافت و ساختار منطقه دارند و از حمایت قدرت بزرگی به نام «ایران» بهره می برند.
وی با اشاره به اینکه در جنگ اکتبر 1973 مصر کانال سوئز را به روی اسرائیل بست، اما امروز قاهره و تل آویو برای مقابله با گروه های تروریستی در صحرای سینا با یکدیگر همکاری می کنند و دامنه این همکاری به تامین امنیت کشتیرانی طرفین از کانال سوئز تا باب المندب گسترش یافته، اما به دلیل حساسیت جهان عرب از جمله ملت مصر، این همکاری همانگونه که تاکنون مخفی نگه داشته شده، باید در آینده نیز مخفی بماند.
ایلام در خصوص «محمود عباس»، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی هم گفت: عباس خواهان تشکیل ائتلافی عربی مشابه ائتلاف عربی تشکیل شده در یمن، به سود فلسطینی ها شد، اما تشکیل این ائتلاف از سوی کشورهای عربی بسیار دور از انتظار و ناممکن به نظر می رسد، چون تاریخ منطقه نشان می دهد، ائتلاف های سنتی عربی تشکیل شده، در قبال اسرائیل عمدتا توسط کشورهایی مانند مصر، اردن، سوریه و عراق بوده که هم اکنون هریک از این کشورها یا درگیر مشکلات داخلی خود هستند یا به نحوی به هم پیمان اسرائیل تبدیل شده اند و در این بین اگر نگاه ها به عربستان دوخته شده باید تاکید کرد که عربستان هیچ گاه در برابر اسرائیل صف آرایی نخواهد کرد، چون تفاهمات و توافقات بین طرفین در قبال دشمن مشترکی مانند ایران اجازه چنین تقابلی را نخواهد داد.
از اظهارات این کارشناس صهیونیست و دیگر کارشناسان و سیاستمداران و ژنرال های رژیم صهیونیستی درباره تحول روابط تل آویو – محور اعتدال عربی اینگونه برداشت می شود که این رابطه، رابطه گذرا و موقت نبوده، بلکه رابطه ای به صورت مستمر در حال توسعه و گسترش با اشراف و نظارت آمریکایی ها بوده و این تاکید می کند که طرح های خطرناکی برای جهان عرب و ملل منطقه در آینده نزدیک تدارک دیده شده است.