به گزارش مشرق، آنچه
از تجربه برلوسکونی میتوان آموخت این است که ترامپ و امثال آن در هر
جامعهای که تشنه تجربه سیاستی جدید باشد، میتواند بروز کند.
در دهه 1980 در ایتالیا میلیاردری عجول و بی پروا به نام سیلویا برلوسکونی توانسته بود با ثروتی که به واسطه معاملات املاک و مستغلات کسب کرده بود، یک امپراتوری تلویزیون خصوصی در ایتالیا به راه بیندازد.
در آن زمان وی شهرکی در حومه شرقی پایتخت اقتصادی ایتالیا با نام میلانو2 احداث کرده بود.
برلوسکونی با تشکیل شرکتی به نام مدیاست و تجمیع شبکه های تلویزیونی در آن توانست میلیاردها دلار کسب سرمایه کند.
با گذشت نزدیک به یک دهه برلوسکونی توانست در 1994 به نخست وزیری ایتالیا برسد. به عنوان رهبر یک حزب راستگرا با برشمردن مشکلات و کاستی های موجود در سال های گذشته و به عنوان شخصی که توانسته با اتکا به توانمندی شخصی ثروتمند شود، وی مدعی می شد که می تواند از پس ناکارآمدی های سیستم سیاسی ایتالیا بر آید. در این فضا وی به شکل فزاینده ای از شبکه های تلویزیونی برای بالا بردن خود بر فراز خرابه به جای مانده از ایتالیای پس از جنگ جهانی دوم استفاده کرد.
با وجود این که وی به شدت مورد تمسخر قرار می گرفت، دیدگاه های وی به وضوح زن ستیز بود و به لحاظ قانونی نیز پرونده سالمی نداشت، برلوسکونی ثابت کرد که هیچ یک از این ها نمی تواند سد راه موفقیتش شود. وی به سلاح دروغ مسلح بود، با مردم ارتباط برقرار می کرد و مالک یک باشگاه فوتبال بود. بسیاری از مردم بخشی از خود را در او می دیدند. برلوسکونی قبل از سقوط خفت بار خود برای سه دوره نخست وزیر ایتالیا بود.
هر کسی که ظهور پدیده برلوسکونی را دیده باشد و هم اکنون شاهد ظهور ترامپ باشد، نمی تواند این دو مورد را با هم مقایسه نکند. موفقیت آنها در رسیدن به ثروت از طریق معاملات مسکن و مستغلات، تحسین ولادیمیر پوتین، دانش سطحی آنها و بی اهمیت تلقی کردن بزرگان صحنه سیاست تنها نقاط اشتراک آنها نیست، بلکه خلق و خو و شخصیت آنها شباهت عجیبی به هم دارد.
بستر جامعه فعلی آمریکا مانند جامعه ایتالیا در 1994 است و شرایط برای ظهور ترامپ مهیا است.
ترامپ بر آمده از سیستم سیاسی فاسد در جامعه ای است که به لحاظ اقتصادی نوعی ناامیدی بر آن افکنده شده، چرا که عمده مشاغل به چین صادر می شوند. وی پس از شکست آمریکا در دو جنگ، کاهش قدرت آمریکا و ظهور دیگران در عرصه جهانی ظهور کرده است. بالا آمدن شخصی چون ترامپ نوعی قیام علیه سیستم فلج دوحزبی در نظامی است که به لحاظ اقتصادی فاسد است. در مقابل دکترین خویشتنداری اوباما، ترامپ با دکترین تجدید و احیای آمریکا مخالف است.
ترامپ و برلوسکونی هر دو خود را به عنوان اشخاصی ضد سیاستمداران موجود و به عنوان کارآفرینانی فوق العاده موفق به عرصه سیاست معرفی کردند.
مقررات زدایی در انتشار محتوی رسانه ای در ایتالیا و آمریکا- بر خلاف انگلیس، آلمان و فرانسه که هنوز در آن شرکت های رسانه ای دولتی به عنوان مرجع گفتمان مدنی شناخته می شوند- توانسته بستری را فراهم کند که برای ظهور امسال برلوسکونی و ترامپ مساعد است.
آمریکا کشوری دارای بمب اتم است، اما ایتالیا نبود. ترامپ در صورت موفقیت با نهادهای قدرتمندی نظیر نهادهای قضایی رو به رو است، اما برلوسکونی در ایتالیا با چنین نهادهایی رو به رو نبود. ترامپ در صورت موفقیت رهبری جهان آزاد را به عهده خواهد داشت، اما برای برلوسکونی وضع به شکل دیگری بود.
آنچه از تجربه برلوسکونی می توان آموخت این است که ترامپ و امثال آن در هر جامعه ای که تشنه تجربه سیاستی جدید باشد، می تواند بروز کند. برلوسکونی که روزی شوالیه شب نامیده می شد، با رسوایی های مالی و جنسی عدیده نخست وزیری ایتالیا را ترک کرد؛ اما برای ایتالیا 17 سال ( از 19994 تا 2011 ) به طول انجامید تا از این رویای تاریک در آید.
منبع: دیپلماسی ایرانی
در دهه 1980 در ایتالیا میلیاردری عجول و بی پروا به نام سیلویا برلوسکونی توانسته بود با ثروتی که به واسطه معاملات املاک و مستغلات کسب کرده بود، یک امپراتوری تلویزیون خصوصی در ایتالیا به راه بیندازد.
در آن زمان وی شهرکی در حومه شرقی پایتخت اقتصادی ایتالیا با نام میلانو2 احداث کرده بود.
برلوسکونی با تشکیل شرکتی به نام مدیاست و تجمیع شبکه های تلویزیونی در آن توانست میلیاردها دلار کسب سرمایه کند.
با گذشت نزدیک به یک دهه برلوسکونی توانست در 1994 به نخست وزیری ایتالیا برسد. به عنوان رهبر یک حزب راستگرا با برشمردن مشکلات و کاستی های موجود در سال های گذشته و به عنوان شخصی که توانسته با اتکا به توانمندی شخصی ثروتمند شود، وی مدعی می شد که می تواند از پس ناکارآمدی های سیستم سیاسی ایتالیا بر آید. در این فضا وی به شکل فزاینده ای از شبکه های تلویزیونی برای بالا بردن خود بر فراز خرابه به جای مانده از ایتالیای پس از جنگ جهانی دوم استفاده کرد.
با وجود این که وی به شدت مورد تمسخر قرار می گرفت، دیدگاه های وی به وضوح زن ستیز بود و به لحاظ قانونی نیز پرونده سالمی نداشت، برلوسکونی ثابت کرد که هیچ یک از این ها نمی تواند سد راه موفقیتش شود. وی به سلاح دروغ مسلح بود، با مردم ارتباط برقرار می کرد و مالک یک باشگاه فوتبال بود. بسیاری از مردم بخشی از خود را در او می دیدند. برلوسکونی قبل از سقوط خفت بار خود برای سه دوره نخست وزیر ایتالیا بود.
هر کسی که ظهور پدیده برلوسکونی را دیده باشد و هم اکنون شاهد ظهور ترامپ باشد، نمی تواند این دو مورد را با هم مقایسه نکند. موفقیت آنها در رسیدن به ثروت از طریق معاملات مسکن و مستغلات، تحسین ولادیمیر پوتین، دانش سطحی آنها و بی اهمیت تلقی کردن بزرگان صحنه سیاست تنها نقاط اشتراک آنها نیست، بلکه خلق و خو و شخصیت آنها شباهت عجیبی به هم دارد.
بستر جامعه فعلی آمریکا مانند جامعه ایتالیا در 1994 است و شرایط برای ظهور ترامپ مهیا است.
ترامپ بر آمده از سیستم سیاسی فاسد در جامعه ای است که به لحاظ اقتصادی نوعی ناامیدی بر آن افکنده شده، چرا که عمده مشاغل به چین صادر می شوند. وی پس از شکست آمریکا در دو جنگ، کاهش قدرت آمریکا و ظهور دیگران در عرصه جهانی ظهور کرده است. بالا آمدن شخصی چون ترامپ نوعی قیام علیه سیستم فلج دوحزبی در نظامی است که به لحاظ اقتصادی فاسد است. در مقابل دکترین خویشتنداری اوباما، ترامپ با دکترین تجدید و احیای آمریکا مخالف است.
ترامپ و برلوسکونی هر دو خود را به عنوان اشخاصی ضد سیاستمداران موجود و به عنوان کارآفرینانی فوق العاده موفق به عرصه سیاست معرفی کردند.
مقررات زدایی در انتشار محتوی رسانه ای در ایتالیا و آمریکا- بر خلاف انگلیس، آلمان و فرانسه که هنوز در آن شرکت های رسانه ای دولتی به عنوان مرجع گفتمان مدنی شناخته می شوند- توانسته بستری را فراهم کند که برای ظهور امسال برلوسکونی و ترامپ مساعد است.
آمریکا کشوری دارای بمب اتم است، اما ایتالیا نبود. ترامپ در صورت موفقیت با نهادهای قدرتمندی نظیر نهادهای قضایی رو به رو است، اما برلوسکونی در ایتالیا با چنین نهادهایی رو به رو نبود. ترامپ در صورت موفقیت رهبری جهان آزاد را به عهده خواهد داشت، اما برای برلوسکونی وضع به شکل دیگری بود.
آنچه از تجربه برلوسکونی می توان آموخت این است که ترامپ و امثال آن در هر جامعه ای که تشنه تجربه سیاستی جدید باشد، می تواند بروز کند. برلوسکونی که روزی شوالیه شب نامیده می شد، با رسوایی های مالی و جنسی عدیده نخست وزیری ایتالیا را ترک کرد؛ اما برای ایتالیا 17 سال ( از 19994 تا 2011 ) به طول انجامید تا از این رویای تاریک در آید.
منبع: دیپلماسی ایرانی