مارتین کنوبه به عنوان نخستین سئوال از نویمان که تازه ترین کتابش در آلمان با عنوان «جهادگران نوین» منتشر شده است، پرسید: ما حملات تروریستی به دفتر نشریه فکاهی «شارلی ابدو» ی پاریس را به یاد داریم و دوباره در سیزدهم نوامبر سال گذشته نیز شاهد یک اقدام ترویستی دیگر در فرانسه بودیم و هفته گذشته نیز بار دیگر این حملات را در بروکسل مشاهده کردیم. آیا این حملات بدان خاطر است که ما عملیات عناصر دولت اسلامی (داعش) را در اروپا دستکم گرفته ایم؟ وی در پاسخ گفت: مدتهاست فرض ما بر این استوار بوده است که عناصر دولت اسلامی در غرب بر مبارزان و حمله جویان فردی و مستقل که اصطلاحا «منزوی» اند، متمرکز شده اند. به همین خاطر برای بسیاری از سرویسهای امنیتی تعجب برانگیز بود که دولت اسلامی توانسته است حملات نسبتا پیچیده ای را به سرعت و به طور تهاجمی و متهورانه سازماندهی کند.
خبرنگار اشپیگل پرسید: یعنی منظور شما آن است که بسیاری از همین سرویسهای امنیتی در ارزیابی و شناختشان از دولت اسلامی به بیراهه رفته اند؟
نویمان پاسخ داد: مقام عالیرتبه یکی از سرویسهای اطلاعاتی (غربی) به من گفت: بجز انگلیس، هیچ کس آنچه را که ما با چشمانمان (از حضور تروریسم در اروپا) دیدیم، پیش بینی نکرده بود. هر چند آمریکایی ها نیز در این زمینه هوشیار و بیدار بوده اند و همواره در خصوص بسیاری از سناریوها هشدار می دهند اما در عین حال هیچ اقدام جدی را تاکنون از ناحیه آنها شاهد و ناظر نبوده ایم.
وی در واکنش به این سئوال که آیا نظریه «انزوا» و این ایده که اساسا از یک فرد، شخصیتی تندرو بیرون آید و در نهایت بدون دستورالعمل، اقدام کند همچنان پذیرفتنی است، خاطر نشان کرد: این هرگز معقول و پذیرفته نیست که این اقدامات تنها معلول راهبرد عناصر دولت اسلامی شناخته شوند. ژانویه سال 2015 بود که دولت اسلامی، گروههایی را در سوریه تشکیل داد که بعدها به اروپا بازگردانده شدند و ماموریتشان آن بود که دست به اقدامات خشونت طلبانه بزنند. مشاهده می کنید که این تحولات خیلی ساده مورد بی توجهی قرار گرفتند.
وی در پاسخ به این سئوال که آیا چنین
افرادی را در آلمان هم داریم که با هدف انجام یک چنین ماموریتهایی از سوریه
به اروپا بازگشته باشند، خاطر نشان کرد: بله. البته که داریم.
پتر
نویمان در جواب به این پرسش که این نیروهای احتیاط و ذخیره دولت اسلامی و
به بیانی بهتر این بمبگذاران انتحاری در اروپا چه تعدادی هستند، اظهار
داشت: حدود پنج تا شش هزار اروپایی وابسته به دولت اسلامی به سوریه یا عراق
رفته اند. به نظر می رسد که پانزده درصد از این افراد کشته شده باشند و
بین بیست و پنج تا پنجاه درصدشان نیز هم اکنون به اروپا بازگشته اند. البته
این بدان معنی نیست که هر برگشته ای به اروپا قصد مبارزه و جنگ دارد. عکس
این موضوع را در مورد شکل گیری گروه القاعده می توانیم به یادآوریم. چون ده
سال قبل شاید شمار وابستگان به این گروه، دویست نفر هم نبود اما افزایش
آماری آنها این استعداد و ظرفیت را دارد که چهار رقمی نیز بشود؛ ضمن آنکه
تنها این برگشته ها مساله نیستند. آنها یکسری حامیانی نیز در اروپا دارند
که تاکنون هرگز به سوریه سفر نکرده اند. صلاح عبدالسلام که مظنون اصلی
حملات چندی پیش پاریس بود و چند روز پیش بازداشت شد از جمله همین افراد بود
(که سابقه سفر به سوریه نیز نداشت).
اشپیگل با اشاره به اینکه فقدان تبادل اطلاعات مربوط به مظنونان در سطح اروپا همچنان احساس می شود این سئوال را مطرح کرد: پس چرا با وجود استقرار مرکز مبارزه با تروریسم اروپا در «یوروپل»، آژانس پلیس اروپا و همکاری بین سرویسهای اطلاعاتی هنوز در این زمینه کمبود وجود دارد؟
این کارشناس مسائل امنیتی اروپا در پاسخ گفت: در حال حاضر ما یک پایگاه داده ای مرکزی که بواسطه آن کلیه اسامی افرادی که احتمالا می توانند تهدیدی برای امنیت عمومی محسوب شوند در اختیار نداریم و حتی فهرستی از مظنونان رسمی هم نداریم. حزب چپهای پارلمان آلمان (بوندس تاگ) سال گذشته، درخواست اطلاعات اندکی را در این باره مطرح کرد و بالاخره معلوم شد که بانک اطلاعات برای رزمندگان و جنگجویان خارجی حاوی حدود دو هزار اسم است که حتی نیمی از جهادگران اروپا را که در خارج از اروپا در حال مبارزه اند، شامل نمی شود. تاکنون تنها پنج کشور این اطلاعات را گردآوری کرده اند. حتی پایگاه داده ای مربوط به گذرنامه های به سرقت رفته یا گمشده نیز بندرت در کشورهای اروپایی مورد استفاده قرار می گیرد. در نظر داشته باشید که ما در مورد یک مشکل فنی با هم صحبت نمی کنیم بلکه این مساله، سیاسی است. چنانچه بخواهیم در حوزه پیمان نامه شنگن در اروپا به دنبال مرزهای باز باشیم بی شک به همکاری با این سازمانها نیاز داریم. حتی آلمان نیز اقدامات بسیار اندکی را در این خصوص انجام داده است.
اشپیگل به عنوان آخرین سئوال از پتر نویمان پرسید: از گفته های شما چنین برمی آید که نیروهای پلیس و سرویسهای امنیتی، راههای متفاوتی را برای جمع آوری و نیز تفسیر اطلاعات در پیش گرفته اند. همین طور است؟ نویمان گفت: آنها بعضا به اشتراک گذاری داده ها را ممنوع کرده اند. مثلا در آلمان یک مقررات تفکیک اطلاعات پلیسی و سرویسهای امنیتی که از بعد از جنگ جهانی دوم بجا مانده است، وجود دارد که توجیهی تاریخی دارد. به هر روی باید این حقیقت را پذیرا باشیم که اکثر اطلاعات مربوط به تروریستهای جهادگر در دست سرویسهای مخفی قرار دارد. به همین خاطر به نظرم این معقول است که پلیس به این اطلاعات دسترسی داشته باشد. در حال حاضر ما در اروپا با وضعی مواجهیم که نیروهای دارای ماموریت ضد ترورِ وابسته به سرویسهای اطلاعاتی با بخش های ضد ترور «یوروپل» همکاری نمی کنند که از منظر تهدیدهای تروریستی، این کاری بی معنی و بیهوده است.