به گزارش مشرق، محمد خاکپور در نوروز 95 در گفتوگویی نوروزی با برنامه نیمکت داغ رادیو ایران صحبتهایی را بر زبان آورد که گزیدهای از آن را در زیر میخوانید.
تا زمانی که گذشته را فراموش نکنم، به موفقیت ادامه میدهم
وی با بیان اینکه یکی از افتخارات من این است که از محله نازی آباد که یکی از جنوبیترین محلههای تهران است به فوتبال و جامعه معرفی شدم، افزود: بر این عقیدهام تا زمانی که فراموش نکردهام از کجا معرفی شدم و فراموش نکردهام ریشهام در کجاست میتوانم به موفقیت ادامه دهم. خوشحالم که محله نازی آباد ورزشکاران، سیاستمداران، اقتصاد دانها و تاجران بزرگی را به کشور معرفی کرده که اکنون هم به این مملکت خدمت میکنند.
هافبک وسط بودم و بعداً مدافع شدم
خاکپور در پاسخ به این سؤال که آیا از ابتدای آغاز دوران فوتبالش مدافع بوده یا نه، تصریح کرد: من زمانی که کوچکتر بودم، در هافبک وسط بازی میکردم. شروع فوتبال من از باشگاهی به نام باشگاه شریعتی بود که محصل این مدرسه هم بودم. اولین مربیای که در این باشگاه با او کار کردم، محمود ساطری بود که آن زمان بازیکن تیم ملی و بازیکن تیم عقاب بود. پس از آن به تیم نوجوانان راهآهن رفتم و در دوران جوانی به تیم شاهین پیوستم که آقای نصرالله عبداللهی سرمربی تیممان بود که از من در خط دفاع استفاده کرد و دیگر مدافع شدم.
طرفدار دو آتشه تیم خاصی نبودم
وی که زمانی در تیم پرسپولیس عضویت داشت در خصوص اینکه آیا از بچگی هم طرفدار پرسپولیس بوده که در نهایت هم به این تیم رفته است، گفت: من از ابتدا هم زیاد طرفدار تیم خاصی نبودم. مثل خیلیها که تیمشان را دنبال میکنند و هوادار دو آتشه هستند، نبودم اما من نفس فوتبال را دوست داشتم و بیشتر زمانم را برای تمرین کردن میگذاشتم. بیشتر فوتبال برزیل را دوست داشتم و عاشق فلسفه فوتبال برزیل بودم، اما اینکه در داخل طرفدار تیم خاصی باشم، اینطور نبود.
شوستر الگویم بود
وی درباره اینکه الگوی فوتبالیاش هم یک برزیلی بوده یا نه، خاطرنشان کرد: خیر، الگوی من یک آلمانی بود. من شوستر را خیلی دوست داشتم. فوتبال او، شخصیتش و محکم بودنش را دوست داشتم.
جزو مدافعانی بودم که کم کارت گرفتم
مدافع پیشین تیم ملی در پاسخ به این سؤال که آیا خودش هم مانند شوستر مدافع محکمی بوده یا نه و آیا محکم خشن بوده، گفت: بله، فکر میکنم اینطور بود، اما محکم خشن نبودم. شاید من جزو معدود مدافعانی بودم که خیلی کم کارت گرفتم و به ندرت اخراج شدم، اما ظاهراً محکم بازی میکردم.
هر چیزی که دارم از فوتبال است
«آیا در فوتبال به آن چیزی که میخواستید رسیدید؟» وی در پاسخ به این سؤال گفت: من در فوتبال به همه چیز رسیدم و هرچیزی هم که دارم از فوتبال است. بحث مالی نمیکنم، چون وقتی بین فوتبالیستها صحبت از این مسائل میشود، میگویند که همه چیز در فوتبال گیرشان آمده و بحث آنها مالی میشود، اما به واقع من زیاد از فوتبال به پول نرسیدم. با این حال فوتبال خیلی چیزها در زندگی به من داد که باعث پیشرفت و موفقیتم شد.
آکادمیام را بعد از دو سال تبدیل به باشگاه کردم
خاکپور در ادامه گفتوگو با برنامه نیمکت داغ در خصوص حضورش در عرصه مربیگری در ایران و اینکه خیلی زود از این کار پشیمان شد، عنوان کرد: مربیگری حرفه من بود که پس از خداحافظیام از دوران بازیگری، 10 تا 12 سال به صورت مداوم در آمریکا مربیگری کردم. باشگاه خودم را تأسیس کردم که ابتدا آکادمی بود و در شروع آن فقط 2 شاگرد داشت و به مرور 180 تا 200 نفر به ما اضافه شدند که در سال دوم آکادمی را تبدیل به باشگاه کردم. در این باشگاه 15،16 تیم داشتیم که در ردههای مختلف در لیگ بازی میکردند. پس از آن آقای مایلیکهن از من خواست به ایران بیایم و در تیم فولاد به او کمک کنم. به ایران آمدم، در حالی که خانوادهام در آمریکا بودند و پس از کمی کار کردن آقای مایلیکهن استعفا کرد. به تبع آن، من هم استعفا کرده و به آمریکا برگشتم که دوباره کار خودم را دنبال کردم.
در استیل آذین در کارم دخالت شد و کنار کشیدم
وی ادامه داد: سال 2008 میلادی (1387) که تصمیم گرفتم با خانوادهام به ایران بازگردم. بازگشت من نه برای فوتبال، بلکه برای مسائل خانوادگی بود که دوست داشتم کنار پدر و مادرم باشم. فرزندانم به ایران بیایند تا ببینند پدر و مادرشان در کجا ریشه دارند، خانواده و فامیل را ببینند، با فرهنگ ایران آشنا شوند و به همین دلایل بود که به ایران آمدم. در همان مقطع بود که آقای پروین خواست با استیل آذین کار کنم. در آن زمان علاقه زیادی به کار کردن نداشتم، اما با اصرار و ماندن در رودربایستی قبول کردم و چند ماه در استیل آذین بودم. وقتی در مقطعی دیدم در کارم دخالت میشود، تصمیم گرفتم کنار بکشم.
پروین علاقه نشان داد در مسائل فنی دخالت کند
سرمربی پیشین استیل آذین در خصوص اینکه این دخالتها از سوی چه کسی بود، گفت: پس از مدتی آقای پروین علاقه نشان دادند که در مسائل فنی دخالت مستقیم داشته باشند و برای من قابل قبول نبود. همان روز هم که این پیشنهاد را به من دادند، باشگاه را ترک کردم.
نمیخواستم به تیم امید بیایم، اما کاشانی اصرار داشت حتماً باشم
خاکپور درباره حضورش در تیم امید توسط حبیب کاشانی و داستانی که برای کرانچار به وجود آمد تا در نهایت او سرمربی تیم امید شود، خاطرنشان کرد: من از قدیم با حبیب کاشانی دوست بودم. زمانی که او در دبیرستانی در محله هاشمی دبیر تربیتی بود، با هم آشنا بودیم. آشنایی ما نه به زمان فوتبال بازمیگردد، نه به زمان شورای شهر و یک آشنایی قدیمی است. آقای کاشانی هم در آن زمان که تیم امید را قبول کرده بود، از من خواست در تیم باشم و کمک کنم که بنا بر مشغله کاری و زندگی شخصی سعی کردم این اتفاق رخ ندهد، اما آقای کاشانی اصرار داشت که باشم. برای اینکه زمان زیادی را نگذارم، پست مدیریت فنی را قبول کردم. قرار بود کرانچار را بیاوریم که داستان را همه میدانند چه اتفاقی افتاد و بعد از آن زمان زیادی نبود که سرمربی انتخاب شود. مقطعی که حتی اگر قرار بود سرمربی خوب خارجی هم بیاورند، تا بخواهد با تیم آشنا شود، به زمان نیاز داشت. بنا بر اصرار آقای کاشانی من هدایت تیم را قبول کردم و کارمان آغاز شد.
نمیتوان با 55 روز کار انتظار داشت تبدیل به ژاپن و آلمان شویم
وی در پاسخ به این سؤال که آیا از حضور در تیم امید پشیمان نیست، گفت: پشیمان نیستم، چون تأثیر لازم را روی بچههایی که با آنها کار کردم، گذاشتم. ما معمولاً فوتبال را فقط با نتیجه میبینیم. نمیتوانیم با 55 روز کار کردن انتظار داشته باشیم فوتبالمان تغییر اساسی کند و تبدیل به فوتبال ژاپن و آلمان شویم. اگر ژاپن اکنون به این شرایط رسیده، 15، 20 سال است که به صورت مداوم کار میکند. زمانی که من هدایت تیم را قبول کردم از آذر 93 تا پایان بازی با ژاپن فقط 93 روز با تیم کار کردیم. در این 93 روز دو تأثیر مهم گذاشتم که یکی تأثیر رفتاری بود و تیم با تیم قبلی کاملاً از نظر رفتاری متفاوت شده بود. تأثیر دوم هم از نظر شیوه بازی بود. تیم امید با بازیکنانی بهتر از این جوانها و مطرحتر که اکنون هم در لیگ بازی میکنند تشکیل شده بود و با بازیکنانی مانند مرتضی پورعلیگنجی، محسن مسلمان و خیلیهای دیگر نتایج ضعیفی در تورنمنتهای قبلی گرفته بودر و از نظر شخصیتی هم برای یک تیم ملی شرایط خوبی را کسب نکرده بودند.
کفاشیان خوش قلب است، اما یکسری اصول حرفهای را رعایت نمیکند
سرمربی پیشین تیم امید که در زمان حضورش در این تیم علیه علی کفاشیان مصاحبه کرد و به شدت از رئیس فدراسیون دلخور بود در خصوص اینکه آیا هنوز هم از او دلخور است، گفت: به عنوان شخص از کفاشیان دلخور نیستم. همه ما وقتی سمتی داریم، یک وجهه حقوقی و یک وجهه حقیقی داریم. کفاشیان هم یک وجهه حقیقی دارد که خوش قلب، خوب و مهربان است و وجهه حقوقیاش هم رئیس فدراسیون فوتبال است. به نظرم او در وجهه حقوقی خود یکسری اصول حرفهای را رعایت نمیکند و دلخوری من هم فقط همین بود. اصول حرفهای این است که یک نفر به عنوان مدیر یک مجموعه باید به خوبی زیر مجموعهاش را کنترل کند، آنها را به خوبی مدیریت کرده و تبعیضی بین نفرات زیر مجموعه خود قائل نشود و به چیزهایی که میگوید، عمل کند.
دلخوری بین من و کاشانی رفع شد
خاکپور در خصوص استعفای فرودگاهیاش و دلخوری حبیب کاشانی از او به دلیل این استعفا خاطرنشان کرد: این دلخوری بعد از آن رفع شد. باید از حبیب کاشانی تشکر کنم که در 14 ماه مدیریتش تمام تلاش خود را کرد و بهترینها را برای تیم فراهم کرده بود. زمانی که من استعفا کردم، کاشانی انتظار و اطلاع از استعفای من نداشت و شوکه شد. بعد از آن که باهم صحبت کردیم، دلخوری رفع شد.
فشارها روی تیم امید، بیشتر تسویه حساب شخصی بود
وی در واکنش به این مسئله که پس از حذف تیم امید اعلام کرد این تیم به دلیل دانش کم فنی سرمربیاش حذف شده و آیا این جمله به دلیل کم شدن فشار از روی بقیه نفرات بوده یا از روی حقیقت آن را گفته است، تأکید کرد: پس از بازی مقابل قطر و شکست مقابل این تیم، خیلی نامنصفانه با ما رفتار شد و بچههای ما را تحت فشار گذاشتند. بازیکنانی 19، 20 ساله را به حدی تحت فشار قرار دادند که تحمل فشار برای آنها میسر نبود. میدانستم که خیلی از این فشارها ارتباطی به بازیکنان ندارد و بیشتر تسویه حساب شخصی بعضاً بین دوستان مطبوعاتی با همکاران و دوستان ما بود. بعد از حذف تورنمنت این موضوع را مطرح کردم که اگر قرار است انتقادی بشود، فقط از من شود. موضوع دیگر هم این بود که وقتی تیمی در یک تورنمنت حذف میشود و شکست میخورد، قطعاً دانش فنیاش مقابل تیم مقابل کمتر بوده است.
منظور از بیسوادی تیم امید، کامل نبودن بلوغ تاکتیکی بود
سرمربی پیشین تیم فوتبال امید اضافه کرد: جایی خواندم که آقای چراغپور گفته بودند این تیم بیسواد بوده است. منظور آقای چراغپور از بیسواد بودن تیم، این بود که تیم از لحاظ تاکتیکی بلوغ کامل را نداشت، نه اینکه بیسواد بودند و نمیتوانستند فوتبال بازی کنند. برخی اصطلاحات در فوتبال مانند این اصطلاح ممکن است مردم را به اشتباه بیندازد. در مجموع فکر میکنم دانش فنی من و فوتبال ایران از دانش فنی سرمربی ژاپن و فوتبال این کشور کمتر بود که بازی را واگذار کردیم.
1.5 میلیارد از 5.5 میلیارد، دستمزد وینگادا و دستیارانش بود
خاکپور درباره حرف و حدیثهایی که در خصوص هزینههای تیم امید شده بود و اعلام شد حدود 5.5 میلیارد هزینه تیم امید شد و البته اینکه مشخص نشد بخشی از این پولها در کدام حساب است، گفت: قطعاً چنین هزینهای برای تیم امید نشد. هزینهها مربوط به مدیریت تیم میشود که امیدوارم وقتی هم به حبیب کاشانی داده شود تا در خصوص هزینهها مطالب لازم را با اسناد بگوید. برخی تسویه حسابهای شخصی باعث شد پس از شکست ما مقابل قطر این مسائل هم مطرح شود و 5.5 میلیاردی که از آن صحبت میکردند، میتوانم بگویم 1.5 میلیارد آن فقط مربوط به کادرفنی قبلی و دستمزد وینگادا و دستیارانش بود.
15 روز اضافه نگه داشتن تیم افغانستان را به حساب تیم امید زدند
وی افزود: بخش اعظمی از این پول (5.5 میلیارد) هم مربوط به برگزاری دور اول مسابقات انتخابی المپیک بود که فدراسیون فوتبال بابت اجازه زمین آزادی، زمین دستگردی، اقامت تیمها و... هزینه کرده بود. حتی نگه داشتن تیم افغانستان به مدت 15روز اضافهتر و پرداخت هزینه آنها نیز مربوط به هزینههایی بود که به حساب تیم امید زدند. حالا نمیدانم این اقامت افغانستانیها به چه دلیل بوده و من شنیدهام که برای اینکه فدراسیون فوتبال بتواند رأی افغانستانیها را در AFC بگیرد، این کار را انجام داده است.
2.5 تا 3 میلیارد برای تیم قبلی هزینه کردند
سرمربی پیشین تیم امید گفت: اگر یک دفعه مطرح میکنند که 5.5 میلیارد برای تیم امید هزینه شده و هیچ توضیحی هم در مورد آن نمیدهند، برای مردم شائبه ایجاد میکند، اما وقتی توضیح بدهند که 2.5 تا 3 میلیارد این پول هزینه تیم قبلی، کادرفنی آن، حضور در تورنمنت اینچئون و... شده است، مردم هم روشن میشوند. من بعد از کار کردن در تیم امید، نه قراردادی امضا کردم و نه پولی گرفتم و نه دنبال گرفتن این پول هستم. در مجموع تمام این حواشی یکسری تسویه حساب شخصی بود.
خاکپور در خصوص اینکه آیا این تسویه حسابهای شخصی فقط از سوی اهالی رسانه بوده یا افراد دیگر هم در آن دخیل بودند، اظهار داشت: خیر، اگر به خاطر داشته باشید همین مسئله 5.5 میلیارد را مازیار ناظمی، مدیر روابط عمومی وزارت ورزش و جوانان مطرح کرد.
اگر چارچوب مورد نظرم وجود داشته باشم، بازهم مربیگری خواهم کرد
وی در پاسخ به این سؤال که آیا به مربیگری دوباره در فوتبال ایران فکر میکند و شاید حبیب کاشانی مدیریت باشگاهی را به عهده گرفت و دوباره از او خواست که مربیگری کند، گفت: من یکسری اعتقادات و عقاید برای خودم دارم. اگر در آن چارچوب که خیلی حرفهای و منظم است، بتوان کار کرد دوباره کار خواهم کرد، اما اگر شرایط امروز فوتبال ایران باشد، کار نمیکنم.
قرارداد فدراسیون فوتبال با مربیان تیمهای پایه نوعی بردهداری است
سرمربی پیشین تیم امید در مورد بحث قراردادش با فدراسیون فوتبال عنوان کرد: من هیچوقت با فدراسیون فوتبال بحث مالی نداشتم، اما قراردادی که به من داده شد، مفادی داشت که شأن مربی ایرانی در آن حفظ نمیشد. متأسفانه این قرارداد هم به صورت یک فرمت برای تمامی تیمهای نونهالان، نوجوانان، جوانان و امید آماده کرده و به آنها میدهند تا امضا کنند. این معقول و درست نیست و به لحاظ قانونی هم فکر میکنم نباید این اتفاق رخ بدهد. شاید درست نباشد این جمله را بگویم، اما این نوع قرارداد یک نوع بردهداری است. بحث من فقط همین بود و یکی دو بار سعی کردند قرارداد را اصلاح کنند که بازهم موضوع همان بود با ادبیات دیگری و امضا نکردن قرارداد توسط من فقط همین موضوع بود، نه بحث مالی. در مقطعی که من کار کردم، مبلغی که فدراسیون در نظر گرفته بود اصلاً مبلغ قابل لحاظی نبود که جای بحث داشته باشد.
تا زمانی که گذشته را فراموش نکنم، به موفقیت ادامه میدهم
وی با بیان اینکه یکی از افتخارات من این است که از محله نازی آباد که یکی از جنوبیترین محلههای تهران است به فوتبال و جامعه معرفی شدم، افزود: بر این عقیدهام تا زمانی که فراموش نکردهام از کجا معرفی شدم و فراموش نکردهام ریشهام در کجاست میتوانم به موفقیت ادامه دهم. خوشحالم که محله نازی آباد ورزشکاران، سیاستمداران، اقتصاد دانها و تاجران بزرگی را به کشور معرفی کرده که اکنون هم به این مملکت خدمت میکنند.
هافبک وسط بودم و بعداً مدافع شدم
خاکپور در پاسخ به این سؤال که آیا از ابتدای آغاز دوران فوتبالش مدافع بوده یا نه، تصریح کرد: من زمانی که کوچکتر بودم، در هافبک وسط بازی میکردم. شروع فوتبال من از باشگاهی به نام باشگاه شریعتی بود که محصل این مدرسه هم بودم. اولین مربیای که در این باشگاه با او کار کردم، محمود ساطری بود که آن زمان بازیکن تیم ملی و بازیکن تیم عقاب بود. پس از آن به تیم نوجوانان راهآهن رفتم و در دوران جوانی به تیم شاهین پیوستم که آقای نصرالله عبداللهی سرمربی تیممان بود که از من در خط دفاع استفاده کرد و دیگر مدافع شدم.
طرفدار دو آتشه تیم خاصی نبودم
وی که زمانی در تیم پرسپولیس عضویت داشت در خصوص اینکه آیا از بچگی هم طرفدار پرسپولیس بوده که در نهایت هم به این تیم رفته است، گفت: من از ابتدا هم زیاد طرفدار تیم خاصی نبودم. مثل خیلیها که تیمشان را دنبال میکنند و هوادار دو آتشه هستند، نبودم اما من نفس فوتبال را دوست داشتم و بیشتر زمانم را برای تمرین کردن میگذاشتم. بیشتر فوتبال برزیل را دوست داشتم و عاشق فلسفه فوتبال برزیل بودم، اما اینکه در داخل طرفدار تیم خاصی باشم، اینطور نبود.
شوستر الگویم بود
وی درباره اینکه الگوی فوتبالیاش هم یک برزیلی بوده یا نه، خاطرنشان کرد: خیر، الگوی من یک آلمانی بود. من شوستر را خیلی دوست داشتم. فوتبال او، شخصیتش و محکم بودنش را دوست داشتم.
جزو مدافعانی بودم که کم کارت گرفتم
مدافع پیشین تیم ملی در پاسخ به این سؤال که آیا خودش هم مانند شوستر مدافع محکمی بوده یا نه و آیا محکم خشن بوده، گفت: بله، فکر میکنم اینطور بود، اما محکم خشن نبودم. شاید من جزو معدود مدافعانی بودم که خیلی کم کارت گرفتم و به ندرت اخراج شدم، اما ظاهراً محکم بازی میکردم.
هر چیزی که دارم از فوتبال است
«آیا در فوتبال به آن چیزی که میخواستید رسیدید؟» وی در پاسخ به این سؤال گفت: من در فوتبال به همه چیز رسیدم و هرچیزی هم که دارم از فوتبال است. بحث مالی نمیکنم، چون وقتی بین فوتبالیستها صحبت از این مسائل میشود، میگویند که همه چیز در فوتبال گیرشان آمده و بحث آنها مالی میشود، اما به واقع من زیاد از فوتبال به پول نرسیدم. با این حال فوتبال خیلی چیزها در زندگی به من داد که باعث پیشرفت و موفقیتم شد.
آکادمیام را بعد از دو سال تبدیل به باشگاه کردم
خاکپور در ادامه گفتوگو با برنامه نیمکت داغ در خصوص حضورش در عرصه مربیگری در ایران و اینکه خیلی زود از این کار پشیمان شد، عنوان کرد: مربیگری حرفه من بود که پس از خداحافظیام از دوران بازیگری، 10 تا 12 سال به صورت مداوم در آمریکا مربیگری کردم. باشگاه خودم را تأسیس کردم که ابتدا آکادمی بود و در شروع آن فقط 2 شاگرد داشت و به مرور 180 تا 200 نفر به ما اضافه شدند که در سال دوم آکادمی را تبدیل به باشگاه کردم. در این باشگاه 15،16 تیم داشتیم که در ردههای مختلف در لیگ بازی میکردند. پس از آن آقای مایلیکهن از من خواست به ایران بیایم و در تیم فولاد به او کمک کنم. به ایران آمدم، در حالی که خانوادهام در آمریکا بودند و پس از کمی کار کردن آقای مایلیکهن استعفا کرد. به تبع آن، من هم استعفا کرده و به آمریکا برگشتم که دوباره کار خودم را دنبال کردم.
در استیل آذین در کارم دخالت شد و کنار کشیدم
وی ادامه داد: سال 2008 میلادی (1387) که تصمیم گرفتم با خانوادهام به ایران بازگردم. بازگشت من نه برای فوتبال، بلکه برای مسائل خانوادگی بود که دوست داشتم کنار پدر و مادرم باشم. فرزندانم به ایران بیایند تا ببینند پدر و مادرشان در کجا ریشه دارند، خانواده و فامیل را ببینند، با فرهنگ ایران آشنا شوند و به همین دلایل بود که به ایران آمدم. در همان مقطع بود که آقای پروین خواست با استیل آذین کار کنم. در آن زمان علاقه زیادی به کار کردن نداشتم، اما با اصرار و ماندن در رودربایستی قبول کردم و چند ماه در استیل آذین بودم. وقتی در مقطعی دیدم در کارم دخالت میشود، تصمیم گرفتم کنار بکشم.
پروین علاقه نشان داد در مسائل فنی دخالت کند
سرمربی پیشین استیل آذین در خصوص اینکه این دخالتها از سوی چه کسی بود، گفت: پس از مدتی آقای پروین علاقه نشان دادند که در مسائل فنی دخالت مستقیم داشته باشند و برای من قابل قبول نبود. همان روز هم که این پیشنهاد را به من دادند، باشگاه را ترک کردم.
نمیخواستم به تیم امید بیایم، اما کاشانی اصرار داشت حتماً باشم
خاکپور درباره حضورش در تیم امید توسط حبیب کاشانی و داستانی که برای کرانچار به وجود آمد تا در نهایت او سرمربی تیم امید شود، خاطرنشان کرد: من از قدیم با حبیب کاشانی دوست بودم. زمانی که او در دبیرستانی در محله هاشمی دبیر تربیتی بود، با هم آشنا بودیم. آشنایی ما نه به زمان فوتبال بازمیگردد، نه به زمان شورای شهر و یک آشنایی قدیمی است. آقای کاشانی هم در آن زمان که تیم امید را قبول کرده بود، از من خواست در تیم باشم و کمک کنم که بنا بر مشغله کاری و زندگی شخصی سعی کردم این اتفاق رخ ندهد، اما آقای کاشانی اصرار داشت که باشم. برای اینکه زمان زیادی را نگذارم، پست مدیریت فنی را قبول کردم. قرار بود کرانچار را بیاوریم که داستان را همه میدانند چه اتفاقی افتاد و بعد از آن زمان زیادی نبود که سرمربی انتخاب شود. مقطعی که حتی اگر قرار بود سرمربی خوب خارجی هم بیاورند، تا بخواهد با تیم آشنا شود، به زمان نیاز داشت. بنا بر اصرار آقای کاشانی من هدایت تیم را قبول کردم و کارمان آغاز شد.
نمیتوان با 55 روز کار انتظار داشت تبدیل به ژاپن و آلمان شویم
وی در پاسخ به این سؤال که آیا از حضور در تیم امید پشیمان نیست، گفت: پشیمان نیستم، چون تأثیر لازم را روی بچههایی که با آنها کار کردم، گذاشتم. ما معمولاً فوتبال را فقط با نتیجه میبینیم. نمیتوانیم با 55 روز کار کردن انتظار داشته باشیم فوتبالمان تغییر اساسی کند و تبدیل به فوتبال ژاپن و آلمان شویم. اگر ژاپن اکنون به این شرایط رسیده، 15، 20 سال است که به صورت مداوم کار میکند. زمانی که من هدایت تیم را قبول کردم از آذر 93 تا پایان بازی با ژاپن فقط 93 روز با تیم کار کردیم. در این 93 روز دو تأثیر مهم گذاشتم که یکی تأثیر رفتاری بود و تیم با تیم قبلی کاملاً از نظر رفتاری متفاوت شده بود. تأثیر دوم هم از نظر شیوه بازی بود. تیم امید با بازیکنانی بهتر از این جوانها و مطرحتر که اکنون هم در لیگ بازی میکنند تشکیل شده بود و با بازیکنانی مانند مرتضی پورعلیگنجی، محسن مسلمان و خیلیهای دیگر نتایج ضعیفی در تورنمنتهای قبلی گرفته بودر و از نظر شخصیتی هم برای یک تیم ملی شرایط خوبی را کسب نکرده بودند.
کفاشیان خوش قلب است، اما یکسری اصول حرفهای را رعایت نمیکند
سرمربی پیشین تیم امید که در زمان حضورش در این تیم علیه علی کفاشیان مصاحبه کرد و به شدت از رئیس فدراسیون دلخور بود در خصوص اینکه آیا هنوز هم از او دلخور است، گفت: به عنوان شخص از کفاشیان دلخور نیستم. همه ما وقتی سمتی داریم، یک وجهه حقوقی و یک وجهه حقیقی داریم. کفاشیان هم یک وجهه حقیقی دارد که خوش قلب، خوب و مهربان است و وجهه حقوقیاش هم رئیس فدراسیون فوتبال است. به نظرم او در وجهه حقوقی خود یکسری اصول حرفهای را رعایت نمیکند و دلخوری من هم فقط همین بود. اصول حرفهای این است که یک نفر به عنوان مدیر یک مجموعه باید به خوبی زیر مجموعهاش را کنترل کند، آنها را به خوبی مدیریت کرده و تبعیضی بین نفرات زیر مجموعه خود قائل نشود و به چیزهایی که میگوید، عمل کند.
دلخوری بین من و کاشانی رفع شد
خاکپور در خصوص استعفای فرودگاهیاش و دلخوری حبیب کاشانی از او به دلیل این استعفا خاطرنشان کرد: این دلخوری بعد از آن رفع شد. باید از حبیب کاشانی تشکر کنم که در 14 ماه مدیریتش تمام تلاش خود را کرد و بهترینها را برای تیم فراهم کرده بود. زمانی که من استعفا کردم، کاشانی انتظار و اطلاع از استعفای من نداشت و شوکه شد. بعد از آن که باهم صحبت کردیم، دلخوری رفع شد.
فشارها روی تیم امید، بیشتر تسویه حساب شخصی بود
وی در واکنش به این مسئله که پس از حذف تیم امید اعلام کرد این تیم به دلیل دانش کم فنی سرمربیاش حذف شده و آیا این جمله به دلیل کم شدن فشار از روی بقیه نفرات بوده یا از روی حقیقت آن را گفته است، تأکید کرد: پس از بازی مقابل قطر و شکست مقابل این تیم، خیلی نامنصفانه با ما رفتار شد و بچههای ما را تحت فشار گذاشتند. بازیکنانی 19، 20 ساله را به حدی تحت فشار قرار دادند که تحمل فشار برای آنها میسر نبود. میدانستم که خیلی از این فشارها ارتباطی به بازیکنان ندارد و بیشتر تسویه حساب شخصی بعضاً بین دوستان مطبوعاتی با همکاران و دوستان ما بود. بعد از حذف تورنمنت این موضوع را مطرح کردم که اگر قرار است انتقادی بشود، فقط از من شود. موضوع دیگر هم این بود که وقتی تیمی در یک تورنمنت حذف میشود و شکست میخورد، قطعاً دانش فنیاش مقابل تیم مقابل کمتر بوده است.
منظور از بیسوادی تیم امید، کامل نبودن بلوغ تاکتیکی بود
سرمربی پیشین تیم فوتبال امید اضافه کرد: جایی خواندم که آقای چراغپور گفته بودند این تیم بیسواد بوده است. منظور آقای چراغپور از بیسواد بودن تیم، این بود که تیم از لحاظ تاکتیکی بلوغ کامل را نداشت، نه اینکه بیسواد بودند و نمیتوانستند فوتبال بازی کنند. برخی اصطلاحات در فوتبال مانند این اصطلاح ممکن است مردم را به اشتباه بیندازد. در مجموع فکر میکنم دانش فنی من و فوتبال ایران از دانش فنی سرمربی ژاپن و فوتبال این کشور کمتر بود که بازی را واگذار کردیم.
1.5 میلیارد از 5.5 میلیارد، دستمزد وینگادا و دستیارانش بود
خاکپور درباره حرف و حدیثهایی که در خصوص هزینههای تیم امید شده بود و اعلام شد حدود 5.5 میلیارد هزینه تیم امید شد و البته اینکه مشخص نشد بخشی از این پولها در کدام حساب است، گفت: قطعاً چنین هزینهای برای تیم امید نشد. هزینهها مربوط به مدیریت تیم میشود که امیدوارم وقتی هم به حبیب کاشانی داده شود تا در خصوص هزینهها مطالب لازم را با اسناد بگوید. برخی تسویه حسابهای شخصی باعث شد پس از شکست ما مقابل قطر این مسائل هم مطرح شود و 5.5 میلیاردی که از آن صحبت میکردند، میتوانم بگویم 1.5 میلیارد آن فقط مربوط به کادرفنی قبلی و دستمزد وینگادا و دستیارانش بود.
15 روز اضافه نگه داشتن تیم افغانستان را به حساب تیم امید زدند
وی افزود: بخش اعظمی از این پول (5.5 میلیارد) هم مربوط به برگزاری دور اول مسابقات انتخابی المپیک بود که فدراسیون فوتبال بابت اجازه زمین آزادی، زمین دستگردی، اقامت تیمها و... هزینه کرده بود. حتی نگه داشتن تیم افغانستان به مدت 15روز اضافهتر و پرداخت هزینه آنها نیز مربوط به هزینههایی بود که به حساب تیم امید زدند. حالا نمیدانم این اقامت افغانستانیها به چه دلیل بوده و من شنیدهام که برای اینکه فدراسیون فوتبال بتواند رأی افغانستانیها را در AFC بگیرد، این کار را انجام داده است.
2.5 تا 3 میلیارد برای تیم قبلی هزینه کردند
سرمربی پیشین تیم امید گفت: اگر یک دفعه مطرح میکنند که 5.5 میلیارد برای تیم امید هزینه شده و هیچ توضیحی هم در مورد آن نمیدهند، برای مردم شائبه ایجاد میکند، اما وقتی توضیح بدهند که 2.5 تا 3 میلیارد این پول هزینه تیم قبلی، کادرفنی آن، حضور در تورنمنت اینچئون و... شده است، مردم هم روشن میشوند. من بعد از کار کردن در تیم امید، نه قراردادی امضا کردم و نه پولی گرفتم و نه دنبال گرفتن این پول هستم. در مجموع تمام این حواشی یکسری تسویه حساب شخصی بود.
خاکپور در خصوص اینکه آیا این تسویه حسابهای شخصی فقط از سوی اهالی رسانه بوده یا افراد دیگر هم در آن دخیل بودند، اظهار داشت: خیر، اگر به خاطر داشته باشید همین مسئله 5.5 میلیارد را مازیار ناظمی، مدیر روابط عمومی وزارت ورزش و جوانان مطرح کرد.
اگر چارچوب مورد نظرم وجود داشته باشم، بازهم مربیگری خواهم کرد
وی در پاسخ به این سؤال که آیا به مربیگری دوباره در فوتبال ایران فکر میکند و شاید حبیب کاشانی مدیریت باشگاهی را به عهده گرفت و دوباره از او خواست که مربیگری کند، گفت: من یکسری اعتقادات و عقاید برای خودم دارم. اگر در آن چارچوب که خیلی حرفهای و منظم است، بتوان کار کرد دوباره کار خواهم کرد، اما اگر شرایط امروز فوتبال ایران باشد، کار نمیکنم.
قرارداد فدراسیون فوتبال با مربیان تیمهای پایه نوعی بردهداری است
سرمربی پیشین تیم امید در مورد بحث قراردادش با فدراسیون فوتبال عنوان کرد: من هیچوقت با فدراسیون فوتبال بحث مالی نداشتم، اما قراردادی که به من داده شد، مفادی داشت که شأن مربی ایرانی در آن حفظ نمیشد. متأسفانه این قرارداد هم به صورت یک فرمت برای تمامی تیمهای نونهالان، نوجوانان، جوانان و امید آماده کرده و به آنها میدهند تا امضا کنند. این معقول و درست نیست و به لحاظ قانونی هم فکر میکنم نباید این اتفاق رخ بدهد. شاید درست نباشد این جمله را بگویم، اما این نوع قرارداد یک نوع بردهداری است. بحث من فقط همین بود و یکی دو بار سعی کردند قرارداد را اصلاح کنند که بازهم موضوع همان بود با ادبیات دیگری و امضا نکردن قرارداد توسط من فقط همین موضوع بود، نه بحث مالی. در مقطعی که من کار کردم، مبلغی که فدراسیون در نظر گرفته بود اصلاً مبلغ قابل لحاظی نبود که جای بحث داشته باشد.