بعد
از بستن کمربندها و خنده 30 ثانیهای جوان باز هم از تاثیر خنده روی تقویت
سیستم ایمنی بدن گفت وپس از معرفی کتاب داستان کوتاه «راز یک کفش» و یک
رفت و آمد رسانهای با مقدمهای که در آن از اهمیت تلاشی که پهلوانان
کشورمان برای درخشش ایران و غرورآفرینی که این افراد کردهاند گفت، به سراغ
مهمان قهرمان برنامه رفت.
{$sepehr_media_1455719_400_300}
حسین توکلی قهرمان وزنهبرداری جهان کسی بود که بعد از این دعوت به روی صحنه آمد.
ابتدای
این حضور با بازی پینگ پنگ بین او و جوان آغاز شد، بازی که توکلی در آغاز
آن خطاب به رامبد گفت: «خیلی بلد نیستم ولی شما را میبرم».
بعد هم طی گفتگویی این قهرمان از پدر مرحومش یاد کرد و در خصوص ورودش به دنیای وزنهبرداری که از حدود 11 سالگیاش بود، تعریف کرد.
جوان در این بین از او راجع به فرمانهایی که به جهت حرفهاش به او میدهند پرسید و توکلی گفت: خیلی اوقات این اتفاق میافتد که کارهای سنگین را به من محول میکنند ولی واقعیت این است که بلند کردن اجسام دیگر با وزنهبرداری خیلی متفاوت است اما با این وجود بعضی وقتها در رودربایستی میمانی و مجبور به اطاعت اوامر میشوی.
توکلی
که پدرش را در همان 11 سالگی از دست داده بود، در ادامه رو به دوربین با
مادرش که به قول خودش واقعا هم پدر بوده و هم مادر، صحبت و علاقه قلبیاش
را ابراز کرد. وی همچنین در بخش دیگری یادآور شد که مادرش هیچوقت مسابقات
او را به جهت نگرانی که پیدا میکند، نمیبیند.
اما
اتفاق دیگری که دیشب از آن یاد شد، حرکت معروفی بود که این قهرمان هنگام
آمدن روی سکو انجام داده بود؛ یعنی «جفت پا پریدن روی سکو». او در این مورد
بیان کرد که خیلیها او را با آن حرکت میشناسند و حتی مدال طلا را نیز به
یاد ندارند.
این
ورزشکار همچنین از پسر 5 سالهاش که علاقهمند به وزنه برداری است گفت و
این طور آرزو کرد: امیدوارم که او هیچوقت وزنهبردار نشود؛ چون به نسبت
تلاشی که در این ورزش میکنی به آن توجه نمیشود و از لحاظ مالی هم اصلا
خوب نیست؛ چرا که لیگ پویایی نداریم. اما خود من به هیچ وجه پشیمان نیستم
چون هدفم پول نبود؛ بلکه قهرمانی بود که به آن رسیدم.
توکلی
که بعد از 32 سال، اولین مدال طلای جهانی ایران را در المپیک 2000 کسب
کرده است از روز قهرمانی و وزنه 235 کیلویی که زده بود تعریف کرد. جوان هم
در ادامه از ضرباتی پرسید که مربیها بین مسابقات به صورت ورزشکاران
میزنند و از حسین خواست تا ضربهای آنچنانی به او بزند. سپس آن کتک که
گویا به مذاق رامبد خوش آمده بود، بهانهای شد تا جوان همه را به این روش
زدن دعوت کند؛ چون او بیان کرد که حس میکند سطح انرژیاش واقعا بالا رفته
است.
مسابقه
طناب کشی بین دو گروه کوچک سال 4 نفره که اعضای آن توسط جوان و توکلی
انتخاب شده بودند، بخش دیگری بود که اجرا شد و با برد گروه حسین توکلی به
پایان رسید.
پس
از پخش آیتم ایرانگردی بهروز بقایی و خواندن شعر «چیکو چیکو» همراه با
قهرمان کشورمان، توکلی از همه خواست تا قدر لحظات و روزهایی که در آن هستند
را بدانند و از آن استفاده کنند. بعد هم ضمن آرزوی سلامتی و رسیدن همه به
آرزوهایشان این قسمت از برنامه هم با جمله همیشگی «شاد باشید» به پایان
رسید.