کیروش در صحبتهای خود گفت: "نمیتوانم این موفقیت را به چند نفر خاص تقدیم نکنم. افرادی که درباره آنها خواهم گفت. ما در این راه افرادی را داشتیم که هیچ حمایتی از تیم ملی نکردند. این افراد هر کاری که برای ایجاد تفرقه، دودستگی و شکست در تیم ملی بود را انجام دادند و خطاب به من گفتند دزد و لمپن! روحیه تیمی ما را پایین آوردند. این افراد از درون و بیرون فدراسیون تنها دستاوردشان ایجاد عدم تعامل و تعادل در تیم ملی بود و قولهای واهی که میدادند. آنها هیچگاه تیم ملی را حمایت نکردند.
کیروش خاطرنشان کرد: این موفقیت کادوی خاص ما به آنها است به خاطر همه کارهایی که انجام دادند. افرادی که اعتقاد داشتند من استانداردهای لازم را برای هدایت و رهبری تیم ملی ندارم. امروز به راحتی میتوانید رزومه و کارنامه کاری من را قورت دهید، امروز خیابان باز است تا هر تصمیمی میخواهند بگیرند."
این صحبت های کیروش در حالی مطرح شد که باز هم مثل همیشه کفاشیان، رئیس فدراسیون فوتبال با رفتاری پدرانه و مهربان از کنار صحبتهای کیروش گذشت با باز هم ثابت شود که این سرمربی حرف اول و آخر را در فدراسیون فوتبال میزند.
بازهم بیاحترامی از سوی کیروش و بازهم واکنش خفیف رئیس فدراسیون فوتبال
هنوز آتش صحبتهای سرمربی تیم ملی فروکش نکرده بود که روز گذشته وی دوباره به اسدی، دبیرکل فدراسیون فوتبال حمله کرد: "آقای اسدی که تفاوت بین زمین فوتبال و زمین سیب زمینی را نمیداند چگونه میتواند راجع به استانداردهای لازم و امکانات در فوتبال بینالمللی صحبت کند."
رئیس فدراسیون فوتبال در پاسخ به این سوال که این دلیل نمیشود کیروش بخواهد به اسدی بگوید او فرق زمین فوتبال و زمین سیبزمینی را نمیداند، گفت: این اختلافات بد است و من یک جاهایی اخلاق کیروش را نمیپسندم و قبول دارم که او یک تندیهایی دارد و واقعیت این است که زمین نداریم و پول هم نداریم که به موقع پاداش و حقوق را بدهیم، با این وضعیت کیروش هم دوست دارد برود و هم دوست دارد نرود!
به نظر می رسد گلایه اصلی کیروش بر سر زمین تمرین تیم ملی و مثل همیشه درگیری با اسدی، دبیر فدراسیون فوتبال است و مدام در صحبتهای خود با لحنی تحقیر آمیز عملکرد ورزش ایران را زیر سوال میبرد.
کیروش چارچوب وظایفش مشخص است و اگر زمین چمن تیم ملی مناسب نیست باید مشکلش را با فدراسیون حل کند. اگر فدراسیون فوتبال و علی کفاشیان در حل مشکلات کیروش ناتوان است دلیل بر این نمیشود که این سرمربی که در واقع یک کارمند در ورزش ما محسوب میشود با حمله به مسئولان ورزش و یا مسئولین فدراسیون فوتبال به دنبال رسیدن به اهداف خود باشد.
کیروش که ادعای حرفهای بودن دارد و روزانه 15 میلیون تومان دستمزد میگیرد چگونه این اصل اولیه را در ورزش نمیداند که باید به مافوق احترام گذاشت. ظاهرا کیروش با چربزبانی به دنبال جذب افکار عمومی است و این موضوع را میتوان در مخاطب قرار دادن رئیسجهمور نیز دید.
در دورانی که کشور با مشکل بودجه و پول روبهرو است کیروش ماهانه نزدیک به 450 میلیون تومان درآمد دارد و بازهم از شرایط و امکانات مینالد. سطح فنی کیروش بر کسی پوشیده نیست ولی این دلیل نمیشود که وی این اختیار را داشته باشد که در مورد همه چیز و همه کس اظهار نظر کند.
البته در زمانی که در ورزش ما کوچکترین مشکلات ورزش طی نامههای سرگشاده به رئیسجمهور اعلام میشود و مسئولان داخلی ورزش هم از این حربه استفاده میکنند چطور میتوان انتظار داشت که کیروش با داشتن مشاورانی آشنا به مسائل داخلی ورزش ایران به سراغ این راه کار نرود؟ به نظر میرسد با ادامه این مسیر لازم است تا رئیسجمهور امور اصلی و اساسی مملکت را رها کند و برای حل امور ساده ورزش وارد عمل شود!
آنچه به نظر میرسد این است که کیروش به خوبی با فضای ایران آشنایی دارد و با شناختی که از شخص اول فدراسیون فوتبال ایران دارد میداند که حمله و توهین به مسئولان ورزش از سوی وی هیچ منعی ندارد و نه تنها توبیخی برای کیروش نخواهد بود بلکه باعث میشود تا مدتی تمامی حواسها به سوی سرمربی تیم ملی معطوف شود و کسی نپرسد که وظیفه فدراسیون فوتبال در قبال این مسائل چیست؟
حل مشکلات تیم ملی در درجه اول با فدراسیون فوتبال است و اگر فدراسیون در حل این مشکلات ناتوان است ورود وزارت ورزش به معنای کمک به فدراسیون است نه وظیفه. اگر مسئولان فدراسیون فوتبال نمیتوانند خواستههای سرمربی خود را فراهم کنند بهتر است خود را اصلاح کنند نه اینکه با جلو انداختن کیروش به دنبال راه فراری برای خود باشند.