به گزارش مشرق، سید عبدالله متولیان در سرمقاله روزنامه رسالت نوشت: جنگ صفین به درازا کشیده شد و با دسیسه و حیله گری عمروعاص و به کمک برخی عناصر نفوذی دشمن در سپاه حضرت علی علیه السلام (نظیر اشعث) فشارهای اقتصادی و روانی به شدت بزرگ نمایی شد و کم کم روحیه سپاه تضعیف شد. از دیگر سو معاویه با پیدا شدن زمینه های شکست درسپاهش بلافاصله تغییر استراتژی داده و به حضرت علی علیه السلام برای حل اختلافات فی مابین پیشنهاد مذاکره داد. عمروعاص در حساسترین لحظه های جنگ ، زمانی که نشانههای شکست در سپاه معاویه آشکار شده بود دست به نیرنگی بزرگ زد و دستور داد با بستن قرآن بر سر نیزه ها و حمل کردن قرآن بزرگ دمشق با کمک ده نفر روی نیزه ها ، همه سپاهیان فریاد بزنند: "ای اهل عراق کتاب خدا بین ما و شما حاکم است."
امام علی (ع) به شدت با پیشنهاد مذاکره مخالفت کرده، فرمودند: فریب مخورید ، قرآن ناطق منم ، به جنگ ادامه دهید و استقامت کنید که لحظه پیروزی فرا رسیده است و به دعوت اینان اعتنایی نکنید که فریبی بیش نیست.
اما فریب خوردگان ساده لوح و بازی خورده در سپاه امام علی علیه السلام در حالی که همگی مسلح بودند ، در برابر امام ایستاده و بر خواسته خود پافشاری کرده و در نهایت گفتند:
"یا علی ، دعوت این گروه را بپذیر و گرنه همان گونه که عثمان را کشتیم تو را نیز می کشیم."نفوذی های دشمن با انجام عملیات روانی و تحریک سپاه ، عرصه را بر حضرت علی (ع) به شدت تنگ کرده و تنها راه اتمام جنگ را مذاکره دانسته و حضرت علی (ع) را برای قبول مذاکره تحت فشار شدید قرار داده و سرانجام مذاکره با شیطان زمان را بر آن حضرت تحمیل کردند.
گروه سرکش و فریب خورده در جبهه علی علیه السلام که بعدها خوارج نام گرفتند سه چیز را بر امام تحمیل کردند:
1 - پذیرش آتش بس و حکمیت
2 - پذیرفتن ابو موسی اشعری به عنوان داور برای حکمیت
3 - حذف عنوان و لقب امیرالمؤمنین از متن پیمان داوری و حکمیت ابوموسی اشعری فردی ساده لوح ، خوش باور ، خوش بین به دشمن در مسیر مذاکرات بود و علاوه بر آن معاویه را دشمن نمی دانست.
ابن عباس با تأکید بر فریبکاری ، حیله گری و بدعهدی دشمن و گوشزد کردن زیرکی عمروعاص ، به ابوموسی اشعری گفت : از پیشی گرفتن بر عمروعاص در اعلام مواضع بپرهیز و بگذار ابتدا عمرو عاص نظر خود را اعلام کند. او فردی دغل باز و اغواگر است و تو را فریب می دهد. اما ابوموسی توصیه های مهم این عباس را قبول نکرد.
ابو موسی اشعری با همان خوش بینی ، ساده لوحی ، دشمن ندانستن معاویه و اعتماد به وی وارد میدان مذاکره با عمروعاص شد و... بالاخره پس از مذاکرات طولانی با نماینده معاویه ، تحت تأثیر القائات شیطانی عمروعاص قرار گرفته و پیشنهاد برد برد عمروعاص را پذیرفته و به آن تن داده و مقرر گردید که طرفین مذاکره ، در یک برنامه جامع اقدام مشترک، معاویه و علی را از خلافت عزل و انتخاب خلیفه را مستقیماً به خواست مردم واگذار کنند!
ابوموسی در مسیر اجرای برجام ، تحت تأثیر فریب کاری عمروعاص قرار گرفته و بر منبر بالا رفته و در جمع مردم چنین گفت: "ما پس از مشورت و بررسی به این نتیجه رسیدیم که علی و معاویه را از خلافت خلع کنیم و انتخاب خلافت را به عهده مسلمین بگذاریم ، بنابراین من علی را از خلافت خلع می کنم ، چنان که این انگشتر را از انگشت بیرون می آورم! و عمروعاص بلا فاصله پس از ابوموسی به منبر رفته و گفت: "او علی را از خلافت خلع کرد ، من نیز او را خلع می کنم و معاویه را به خلافت می گمارم ، چنان که این انگشتر را در دست خود مینهم!
ابوموسی که فریب خورده بود، فریاد زد: «لعنت خدا بر تو باد ، تو مانند سگی هستی.» و عمرو عاص در حالی که پیروزمندانه از منبر پایین می آمد به او گفت: «و تو نیز مانند الاغی هستی که بر او کتاب بار کرده باشند.»
علی علیه السلام مذاکرات و برنامه جامع اقدام مشترک را خسارت محض نامیده و جبران نقص ها و ضعف های رخ داده را از سپاه خود طلب کردند اما معاویه، به اینجا بسنده نکرده و با استفاده و بهره گیری از نفوذی های خود و تحریک فریب خوردگان و ساده لوحان سپاه امیرالمؤمنین ، علی علیه السلام را به عنوان مقصر اصلی معرفی کرد که چرا (حضرت) علی به عنوان خلیفه نظر سپاه را پذیرفته و تن به قبول حکمیت ابوموسی اشعری داده است . در نتیجه این عملیات روانی دوقطبی سازی در سپاه مولای متقیان رخ داده و در نهایت منجر به تشکیل خوارج شد و مولای متقیان حضرت علی علیه السلام را در جنگ دیگری در داخل خانه کرد. پس از شکست خوارج به دست حضرت علی علیه السلام ، معاویه تا موفق به کشتن حضرت علی علیه السلام نشد ، دست از توطئه ، دسیسه و شیطنت برنداشت.
تمام آنچه واقع شد نتیجه روشن سرپیچی از فرمان حجت خدا و عدم تسلیم در برابر امام علی علیه السلام بود که پیامدهای منفی آن هنوز در زمینه های مختلف مشهود است.
این درسی است که ما باید در مسیر مذاکره با شیطان بزرگ از تاریخ می آموختیم ، با این تفاوت که اگر در صدر اسلام برخی از ساده لوحان ، معاویه را مسلمان دانسته و به هیچ وجه لفظ دشمن در مورد وی را قبول نداشتند هم اینک در برابر ما شیطان بزرگ (آمریکا) و شیطانک ها و هم پیمان های غربی اش صف آرایی کرده اند که بی تردید و بر اساس نصوص قرآنی و روایی دشمن ترین دشمنان اسلام هستند (مائده ، 82) و آشکارا از ضرورت تغییر رفتار ایران و تبعیت و تمکین از مهندسی 400 ساله نظام سلطه سخن می گویند.
دشمنی که امروز برخی آن را دشمن نمی شناسند و خوش بینانه بر این باورند که می توانند با او از در تعامل وارد شده و در همه زمینه ها به گفتگو و برجام بنشینند در سوره بقره آیه 120 به عنوان دشمنی معرفی شده که به کمتر از پیروی از دین و روش آنان (نظام مهندسی شده سلطه) و اضمحلال و نابودی دین اسلام رضایت نخواهند داد و این دقیقاً همان چیزی است که رسماً و کراراً ، در هر مرحله از مذاکرات به زبان آورده و بر آن تأکید دارند.
نکته بسیار مهمی که در ادامه آیه مذکور بر آن تصریح شده است لیکن در اغلب موارد نسبت به آن غافل هستیم ، این است که حضرت حق جل و علا ما را (در مسیر مذاکره بی فرجام و خسارت بار با دشمن اسلام) انذار می دهد که اگر از هوسهای آنان پیروی کنی ، دربرابر خدا هیچ یاوری نخواهی داشت (یعنی خداوند سبحان یاری خود را از شما دریغ خواهد کرد و شما را به حال خود وا خواهد گذاشت) که در این صورت شکست شما قطعی خواهد بود.
درس دیگری که از حکمیت در دوران حضرت علی (ع) باید می آموختیم این بود که در اعلام مواضع و اقدام مشترک هرگز از حریف پیشی نگیریم .اول بگذاریم او بگوید و به تعهدات عمل کند بعد ما به تعهد خود عمل کنیم .
آنچه هم اینک باید از این واقعه عبرت آموز تاریخ اسلام درس بگیریم این است که با توجه به اینکه در اولین روز سال جاری مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه ای، مبتنی بر بدعهدی آمریکایی ها، بر خسارت محض بودن برجام تصریح فرمودند و با عنایت به نتایج حاصله از روند اجرای برجام و بدعهدی و جسارت های پی در پی شیطان بزرگ و تلاش مضاعف برای تحقیر ایران و استفاده از تحریم ها برای امتیازگیری در سایر حوزه های غیر قابل مذاکره و... پیشنهاد می گردد دولت محترم بدون فوت وقت و با اغتنام از فرصت به دست آمده در سال جدید ، تمام همت خود را در راستای واقع بینی و عدم خوش بینی به غرب پیمان شکن معطوف داشته و تحقق اقتصاد مقاومتی در مقام عمل را سرلوحه امور خویش قرار داده و بیش از این در بازی شطرنج سیاسی دشمنان کینه توز نظام مقدس اسلامی قرار نگیرند.
انتظار بجا و منطقی امت انقلابی ایران از دولتمردان این است که از تاریخ و گذشته خسارت بار مذاکره با شیطان بزرگ عبرت گرفته و در خصوص مواضع خصمانه و دوقطبی ساز آمریکایی ها نیز موضعی انقلابی و در شأن ملت ایران اتخاذ کرده و رسماً اعلام نمایند که "نه تنها موضوع موشکی ایران به هیچ وجه قابل مذاکره نیست و ایران انقلابی هرگز حاضر به کم کردن برد موشک های خود نیست ، بلکه قویاً اعلام می داریم که برد موشک های ایران تا محل استقرار میزهای تهدید دشمن در هر نقطه از جهان افزایش خواهد یافت.
انتظار امت انقلابی ایران از دولتمردان این است که رسماً اعلام نمایند که "نه تنها موضوع موشکی ایران به هیچ وجه قابل مذاکره نیست بلکه برد موشک های ایران تا محل استقرار میزهای دشمن در هر نقطه از جهان افزایش مییابد.