به گزارش مشرق، «رُزا بروکس» تحلیلگر آمریکایی در مقاله اخیر خود نوشت: ممکن است دیدگاه ترامپ به جهان مورد پسند نباشد، اما به نوعی واقعگرایانه و ماکیاولیستی است و پاسخ به آن باید خردمندانه، جدی و منطقی و به دور از تمسخر باشد.
از یک سو ترامپ دنیای هسته ای را بسیار وحشتناک توصیف می کند و از سوی دیگر دستیابی ژاپن و کره جنوبی به تسلیحات هسته ای را گزینه ای مثبت معرفی می کند که می تواند بار تعهدات آمریکا را در شرق آسیا کاهش دهد. زمانی که سخن از احتمال استفاده آمریکا از تسلیحات هسته ای خود به میان می آید، پاسخ ترامپ کنار گذاشتن این گزینه است و زمانی دیگر می گوید: هیچ کس نمی تواند پیش بینی کند، شاید لازم شود که آمریکا از تسلیحات هسته ای خود در اروپا استفاده کند.
در مورد ناتو نیز اظهارات ترامپ شگفت انگیز است. این نامزد جمهوری خواه یک بار اعلام کرده که از این سازمان حمایت خواهد کرد و زمانی دیگر گفته است: «فی نفسه اهمیتی برای ناتو قائل نیستم. ناتو سازمانی منسوخ است که اعضای آن به موج سواری مجانی مشغول هستند.»
در مورد مبارزه با داعش نیز پیشنهاد وی بمباران مواضع آنها و در صورت به نتیجه نرسیدن این سیاست، تعقیب خانواده ستیزه جویان داعش است.
از یک طرف وی خطاب به نظامی های آمریکایی استفاده از شکنجه و هدف قرار دادن عامدانه افراد غیرنظامی را غیرقانونی خوانده و در جایی دیگر گفته است که در صورت موفقیت در اخذ کرسی ریاست جمهوری، ارتش باید بی چون و چرا از تصمیمات وی به عنوان فرمانده کل قوا حمایت کند. جالب آن که در یکی از سخنرانی های دیگر خود مدعی شده است که به عنوان یک شهروند در صورت رسیدن به ریاست جمهوری، مانند همه شهروندان دیگر در چارچوب قانون عمل خواهد کرد.
ترامپ وضعیت فعلی ارتش آمریکا را فاجعه بار خوانده و آن را ضعیف و ناتوان می داند و وعده کرده است که اوضاع در صورت راهیابی وی به کاخ سفید چنین نخواهد ماند. اینکه چطور ترامپ می خواهد با رعایت قانون کاهش بودجه نظامی، برنامه گسترش ارتش را پیش ببرد و آن را به ادعای خود تبدیل به ارتشی بسیار بزرگ و قدرتمند کند، جای سوال دارد. ترامپ جایی دیگر گفته است که اگر کره جنوبی و ژاپن مبالغ هنگفتی برای تامین امنیت خود از سوی آمریکا به این کشور پرداخت نکنند، وی در مقام رئیس جمهور نیروهای ارتش را از آسیای شرقی فرا می خواند. بنظر می رسد که دونالد ترامپ قصد دارد همه ارتش بزرگ مورد ادعای خود را در پهنه سرزمینی ایالات متحده تجمیع کند. ترامپ تمامی مداخلات نظامی آمریکا، از زمان جنگ ویتنام تاکنون را افتضاحات تمام عیار معرفی کرده است.
لیست بلندبالایی از اظهارات عجیب و غریب دونالد ترامپ وجود دارد که خوراک طنز رسانه ها شده است. بسیاری نیز در تحلیل های خود وی را بی سواد، بی لیاقت و بی کفایت خوانده اند. اما واقعیت این است که هر بار تمسخر وی توسط نخبگان رسانه ای باعث شده به طور متوسط شش نفر به تعداد افراد طبقه متوسط حامی وی اضافه شود و هر بار بی لیاقت خواندن آن توسط کارشناسان و نخبگان در رسانه ها ، 17 حامی جدید برای وی به ارمغان آورده است.
ترامپ علی رغم همه خودستایی ها و گزافه گویی هایش و علی رغم همه تناقضاتی که در گفتارش وجود دارد، چشم اندازی منسجم از روابط بین الملل و نقش آمریکا در جهان بیان می کند.
دیوید سینگر و مگی هابرمن در مصاحبه مفصل خود با ترامپ برای روزنامه نیویورک تایمز به خوبی این نکته را درک کردند. «از نگاه دونالد ترامپ، قدرت آمریکا تضعیف شده است و بهترین ساز و کار برای احیای آن معامله اقتصادی است. راهکار وی برای حل تمامی تعارضات بین المللی از مذاکره می گذرد. » به گفته ترامپ: «آمریکا سال هاست که از سوی مردمانی که باهوش تر، زیرک تر و قوی تر بودند مورد تمسخر و بی احترامی قرار گرفته است. آمریکا بزرگترین قدرت جهان بوده، اما نتوانسته هوشمندانه رهبری کند.»
ترامپ اعتراضی به قرار گرفتن آمریکا در موقعیت برترین قدرت جهان ندارد، بلکه اعتراض آن به سوءاستفاده دیگران از این موقعیت آمریکاست. وی مدعی شده که حاضر است در مقام رئیس جمهور، خرید نفت عربستان را در صورت عدم حضور این کشور در جنگ با داعش قطع کند و یا بازارهای آمریکا را در صورت ادامه زیاده خواهی های چین در دریای چین جنوبی به روی این کشور ببندد. در مورد ناتو و سایر متحدان آمریکا نیز وی معتقد است که آنها باید خود هزینه های تامین امنیت را به دوش بکشند.
پاسخ ترامپ به انتقادات مطرح شده در مورد ابهام در اظهارات وی در مورد اهداف استراتژیک و یا تناقضات موجود در مواضع وی نیز استناد به یک اصل ماکیاولیستی ساده است: «ما به غیرقابل پیش بینی بودن نیاز داریم.»
سخن گفتن از کلیشه های همیشگی حول سیاست خارجی آمریکا آسان است؛ اتحاد و ائتلاف های آمریکا واجد اهمیتی حیاتی هستند. ناتو جزء لاینفک امنیت ایالات متحده است. حضور نیروهای نظامی در ژاپن و کره جنوبی برای ایجاد بازدارندگی ضروری است و ...
اما تکرار این کلیشه ها و عدم بازنگری آنها نشان دهنده نوعی رخوت است. چرا آمریکا باید نیروهای خود را در ژاپن، کره جنوبی یا کویت حفظ کند؟ آمریکا به دنبال ایجاد بازدارندگی مقابل چه کسی است؟ سود و هزینه مالی این اقدامات چیست؟ آیا معاهدات دفاعی ایجاد شده پس از جنگ جهانی دوم همچنان تامین کننده منافع ملی آمریکاست؟ آیا سود اتحاد با عربستان به راستی بیش از هزینه آن است؟
سوال هایی از این دست مهم و منطقی هستند و طبیعی است که مردم از پاسخ های تکراری سیاستمداران به این سوال ها خسته شده باشند.
ممکن است دیدگاه ترامپ به جهان مورد پسند نباشد، اما به نوعی واقع گرایانه و ماکیاولیستی است و پاسخ به آن باید خردمندانه، جدی و منطقی و به دور از تمسخر باشد.
منبع: دیپلماسی ایرانی