جالب است که لبخندهای مورینیو برایش سودآور بوده اما لبخندهای هیدینک هرگز کارساز نبوده و از او فردی متزلزل و قابل ترحم ساخته است. تفاوت این دو لبخند در چیست؟

تفاوت لبخندهای کفاشیان و اینفانتینوگروه ورزشی مشرق - نزدیک به ۵ سال پیش همایشی در پایتخت ایران برگزار شد و محور آن مدیریت ذهن و راهکارهای فرار از بحران‌های خبری بود.

موضوع نسبتا تازه و پیچیده به نظر می رسید و در همان زمان نیز عده‌ای با اساس برگزاری چنین همایشی مخالف بودند، گویا قرار بود راهکارهایی برای فرار از مواجه شدن با واقعیت، آموزش داده شود اما حقیقت چیز دیگری بود. مدیریت ذهن وارد میدان شده بود و دنیای ورزش تصمیم جدی داشت تا از این واقعیت انکار ناپذیر استفاده کند. سپ بلاتر از این نظر نزدیک به یک دهه در قله مدیریت ذهن ایستاد و فرمانروایی کرد و عاقبت نه به این دلیل، بلکه به خاطر باج ندادن به اربابان فوتبال، کارش به روزگار سیاه این روزها رسید. در ابعاد کوچکتر برای روشن شدن اهمیت و چیستی "مدیریت ذهن و رفتار" می‌شود به سال‌های سال، مدیریت فرگوسن در منچستریونایتد اشاره کرد، یا آقای خاص که در سیاه ترین شب‌های فوتبالی خود، باز هم خندید و خبرنگاران را مسحور مدیریت خود کرد.

ذهن پدیده‌ای غریب در وجود انسان است. ذهن یعنی‌ خاطرات، دانستنی ها، امیال و آرزوها، اعمال و افکار و تصوراتی که برای ما هویت شده‌اند و همچنان ما را در دام خود نگاه می‌دارند و به مسیر‌های فکری ما جهت می‌دهند. فرایندی که باعث می‌شود در تمام اوان زندگی‌ از خواب گرفته تا بیداری، نقش و نگارهای ثبت‌شده را در ضمیر ناخود آگاه مرور کنیم و خواه ناخواه تاثیر آنها را در رفتار، انتخاب، منش و تصمیم‌های خود شاهد باشیم.

تفاوت لبخندهای کفاشیان و اینفانتینو

سید لو نویسنده و تحلیلگر معروف بریتانیایی که فوتبال اسپانیا و انگلیس را سال‌های سال است زیر ذره بین خود دارد در یکی از مقالات مهم خود به سال 2013 می نویسد: جالب است که لبخندهای مورینیو برایش سودآور بوده اما لبخندهای هیدینک هرگز کارساز نبوده و از او فردی متزلزل و قابل ترحم ساخته است. تفاوت این دو لبخند در چیست؟

برای پاسخ به این سوال بهتر است به این نکته توجه کنید که انسان مجموعه‌ای پیچیده از تنش‌های درونی‌ و بیرونی است که چه در کالبد جسمانی و چه در چارچوب روانی‌ حاصل این واکنش‌ها را در گردشی به نام شبانه روز تجربه می‌کند. اکنون باید متصور شویم که اگر انسان در شرایط خلأ می زیست و از محیط پیرامون خود هیچگونه تاثیری دریافت نمی کرد آیا ذهن همچنان قدرت تحلیل و مقایسه را دارا بود یا نه؟

بدیهی است که ذهن عاری از تجربه‌های محیطی‌ که هیچ تصویر واضحی از اطراف خود ندارد نمی‌تواند سکان‌دار زندگی‌ ماهیتی پیچیده به نام انسان باشد. پس باید بپذیریم که محیط، عاملی انکار‌ناپذیر در تشکیل ساختار ذهنی‌ ماست. اکنون به محیطی توجه کنید که در آن بزرگانی چون فان خال، هیدینک یا کرایف را می‌سازند و البته جایی که در آن مترجمی چون مورینیو رشد می‌کند و به آقای خاص تبدیل می‌شود، احترام این "محیط" واجب اما گویا پای موضوع مهمتری در میان است، ماجرایی به نام "مدیریت ذهن".

انسان امروز از لحظه باز شدن چشم و ورود به دنیای بیداری ناچارا با واقعیت‌هایی‌ محیطی‌ هم سو می‌شود و دوربین پر حافظه ذهن لحظه به لحظه این وقایع را تثبیت، ضبط و تحلیل می‌کند. خانه، شهر، محیط کار، روابط، خانواده، رسانه و ... همه و همه بدون کوچک‌ترین نقصانی در حال تثبیت هستند.

این رویداد‌های اجتناب‌ناپذیر را می‌توان به دو دست عمده تقسیم کرد. دسته اول رویداد‌هایی‌ هستند که ما آنها را می‌‌بینیم ولی‌ به آنها نگاه نمی‌کنیم. به عبارت ساده تر با اینکه ذهن بر اساس وظیفه سازمانی خود آنها را ثبت می‌کند اما مورد توجه و دقت ما واقع نمی‌شوند و می‌‌توان در پرونده رویداد‌های بی‌‌تاثیر ذهنی‌ آن‌ها را بایگانی کرد .اما آن دسته از تصاویر و واقعیت‌های محیطی‌ که مستقیما مورد تحلیل، بررسی و توجه ما قرار می‌گیرند، مهمترین عامل در تعیین رفتارها و تصمیمات ما چه در زمان حال و چه در زمان بازآوری ذهنی‌ در آینده خواهند بود.

تفاوت لبخندهای کفاشیان و اینفانتینو

مانوئل استبان در این خصوص مثال ملموسی ذکر می‌کند، رئیس این زورهای فیفا را در نظر بگیرید، او سال‌های سال دست راست میشل پلاتینی بود و البته همانند او حداقل 15 نفر دیگر هم بودند که در معاونت‌های مختلف و بخش‌های متفاوت در کنار پلاتینی روزگار می‌گذراندند اما در این میان فقط اینفانتینو بود که راز مدیریت ذهن را به عنوان بخشی مهم از مدیریت ورزشی جدی گرفت. او در کتاب خاطراتش تحت عنوان "یوفا و من" آورده است: پلاتینی حداکثر سه نوع لبخند دارد، در این همه سال هرگز نوع چهارمی از لبخند او را مشاهده نکردم، لبخند نوع دوم او را وقتی در حال تفکر است و دیگران مطمئن هستند که فقط می خندد، بسیار دوست دارم.

حال با تغییر زاویه ۱۸۰ درجه‌ای می‌خواهیم باهم از موقعیت تاثیر‌پذیر به موقعیت تاثیر‌گذار نقل مکان کنیم. با علم به موارد پرداخت شده، در مقابل ما چیزی به نام ذهن وجود دارد که می‌توانیم با رفتاری هوشیارانه و حساب شده آن را جهت دهی‌ کنیم.

تفاوت لبخندهای کفاشیان و اینفانتینو

بر اساس رهیافت‌های علم روانشناسی‌، هرگاه بتوانیم با استفاده از تکنیک‌هایی‌ نظیر جلب اعتماد، احساسات مشترک، ایجاد منافع شخصی‌، ساختاربندی مناسب رفتاری، ورود به محدوده منطق، منحصر به فرد بودن، زمانبندی مناسب، جذاب بودن، معقول بودن، سیاست به خرج دادن، ایجاد نقاط مشترک و ... جامعه مخاطب خود را تحت تاثیر قرار بدهیم باید اطمینان داشته باشیم که مدیریت ذهن آنها بر عهده ماست و این یعنی‌ ما میتوانیم مختصاتی جدید برای محدوده فکری و رفتاری مخاطبان ایجاد کنیم که تصمیمات مورد تایید ما را بگیرند، نقاط قوت ما را سریع و بدون صرف انرژی تشخیص دهند و نقاط ضعف ما را حتی با پافشاری منتقدانمان نپذیرند.

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
این شبیه اتفاقی است که برای ناکامترین مربیان دنیا مانند مورینیو میافتد و از آنها موفقتترین چهرههای دنیای فوتبال را میسازد، شبیه ریاست کمیته بینالمللی المپیک که بیش از یک دهه فساد اخلاقی و مالی وی به واضحترین شکل ممکن به اثبات رسیده اما هنوز هم یک مرد خادم در عرصه ورزش شناخته میشود. ماریا لوکانو نویسنده بخش بینالملل گازتا دلو اسپورت ایتالیا جمله معروفی در این باره دارد: با مدیریت ذهن در ورزش، مخاطبان ما از جمعیتی عادی به جمعیتی هوادار مبدل میشوند.

تفاوت لبخندهای کفاشیان و اینفانتینو

اکنون شاید بشود دو لبخند تاثیرگذار از سوی دو چهره آشنا را کنار هم گذاشت، لبخند مردی که با فوتبال ایران خاطره کم ندارد و حرکت مدیریتی او بر مداری سینوسی، عده بسیاری از دلسوزان دنیای فوتبال را تا مرز سکته پیش برد و البته لبخندهای مردی که بر کرسی ریاست فیفا تکیه زد و وقتی از افشای اوراق پاناما برایش خبر آوردند، گفت: صبحانه امروز را در بالکن طبقه دوم میل می‌کنیم!

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 1
  • ۰۶:۴۴ - ۱۳۹۵/۰۲/۰۳
    0 0
    یکیشون مثه بی دردا میخنده

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس