![](http://cdn.mashreghnews.ir/files/fa/news/1395/2/9/1593911_251.jpg)
به گزارش مشرق، نخستین نشست کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و مغرب اول اردیبهشت ماه سال جاری با حضور پادشاه سعودی و "محمد ششم" پادشاه مغرب در ریاض برگزار گردید.
"سلمان بن عبدالعزیز" پادشاه عربستان طی سخنانی برگزاری این نشست را نشان دهنده روابط ویژه کشورهای شورای همکاری خلیج فارس با مغرب در بالاترین سطوح و در زمینه های مختلف سیاسی، نظامی، اقتصادی و امنیتی دانست و بر اهتمام کشورهای شرکت کننده در این نشست نسبت به عدم خدشه به تمامیت ارضی مغرب و صحرای غربی تاکید کرد. پادشاه مغرب نیز تاکید کرد که امنیت کشورهای عضو شورای همکاری، امنیت مغرب به حساب میآید.
"مایسه سلامه الناجی" نویسنده برجسته مغرب در مقالهای در روزنامه "رایالیوم" به بررسی نشست سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و مغرب پرداخت.
خانم الناجی در ابتدای مقاله خود نوشت: برای فهم انگیزههای برگزاری نشست "خلیجی-مغربی" باید به مساله نسیم "بهار عربی" برگردیم که کشورهای عضو شورای همکاری تصمیم به تغییر مسیر این نسیم و حمایت از کشورهای بحرین و عمان دارند.
"عبداللطیف الزیانی" دبیر کل شورای همکاری خلیج فارس طی ماه می سال جاری میلادی به دو کشور مغرب و اردن پیشنهاد عضویت در شورای همکاری خلیج فارس را جهت جذب حداکثری نظام پادشاهی در این شورا در راستای اهداف ضد ایرانی می دهد، اما دیری نپایید که با این پیشنهاد مخالفت شد، به دلیل اینکه دو کشور اردن و مغرب از کشورهای "فقیر" منطقه و برای شورای همکاری هزینهبر هستند.
علاوه بر آن، به دلیل بُعد مسافتی مغرب و به دلیل فعالیتهای گروه اخوان المسلمین در اردن و جمعیت حداکثری فلسطینیان در این کشور باعث شده است که اعضای شورای همکاری پیشنهاد عبداللطیف الزیانی را برای خود خطرناک تلقی کنند و طرح پیوستن این دو کشور را به "شرکاری استراتژیک" تقلیل دهند.
از سوی دیگر، شورای همکاری خلیج فارس در دسامبر سال 2011 اعلام کرد که به دو کشور اردن و مغرب به هر کدام مبلغی به ارزش 5 میلیارد دلار طی 5 سال کمک مالی می کند. 5 میلیارد وعده داده شده به مغرب به یک میلیارد دلار عربستان در 6 آوریل سال 2016 به عنوان "هبه" تبدیل شد و دولت مغرب چند روز پس از دریافت این هبه از عربستان در "تروریست" خواندن حزب الله لبنان حمایت کرد. همزمان عربستان نیز حمایت مالی خود را از لبنان قطع کرد و در فوریه گذشته نیز خواستار عدم سفر شهروندان سعودی به لبنان شد. کمک مالی عربستان به مغرب برای اتخاذ مواضع ضد ایرانی همچنان وجود دارد و چه بسا این موضوع به قبل از اعلام رسمی ائتلاف سعودی ضد ایرانی در سال 2011 بر میگردد که بر اساس سند فاش شده ویکیلیکس، پادشاه مغرب نماینده ویژه خود را به عربستان فرستاد تا در ازای قطع روابط دیپماتیک مغرب با ایران، 500 میلیون دلار هبه دریافت کند.
خبرگزاری رویترز به نقل از مسئولان مغربی گزارش داد که عربستان سعودی از پرداخت اقساط این مبلغ به مغرب در سال 2015 به دلایل مختلف از جمله مرگ "عبدالله بن عبدالعزیز" پادشاه و مشغولیت آل سعود به توزیع قدرت، خجالت مغرب از درخواست هبه در آن شرایط عربستان، سقوط قیمت نفط و آغاز جنگ سعودی ها علیه یمن خودداری کرد.
از سوی دیگر، تحرکات اخیر مغرب در قبال ایران پس از امضای توافق هسته ای ایران و گروه 1+5 و تمایل به بازگشایی سفارت در تهران و تلاش سازمان اطلاعات مغرب برای مهار اقلیتهای شیعی و اجازه به شیعیان مغرب برای انجام فعالیت های تبلیغاتی از طریق تاسیس مراکز و موسسات، خشم عربستان را برانگیخت و همین مساله هم باعث شد که این کشور هبه خود به مغرب را متوقف کند.
نویسنده مغربی در ادامه مقاله خود نوشت: سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و مغرب در نشست اخیر روی این مسایل تمرکز کردند. محمد ششم پادشاه مغرب امروز کشورش را به اسم دین و مذهب وارد جنگ های سرد عربستان با ایران می کند و لذا می بینیم که محمد ششم در نشست اخیر در ریاض با به کار بردن عباراتی مانند "امنیت خلیج امنیت مغرب است"، سرنوشت عرش خود را به عرشهای خلیج گره می زند و به آنان می گوید که مغرب به آنها در عملیات "بازگشت مشروعیت به یمن" در زمینه های امنیتی و اطلاعاتی در مقابل حمایت مالی و حمایت از موضوع صحرای غربی در شورای امنیت سازمان مم، کمک می کند.
این در حالی است که خود عربستان در شورای امنیت سازمان ملل به دلیل جنگ علیه یمن و کشتار مردم بی گناه این کشور پرونده دارد و به ارتکاب جنایات جنگی علیه یمن متهم است. کشوری مانند عربستان به دنبال همپیمان جنگی است و مغرب هم به دنبال همپیمان مناسب برای کمک به این کشور جهت خروج از بحران صحرای غربی است؟ آیا آنها همپیمان مناسبی هستند؟
خانم الناجی در ادامه مقاله خود می نویسد: مغرب امروز بیش از هر زمان دیگری به یک همپیمان دائمی که قادر به فشار به شورای امنیت برای حل بحران این کشور از راه دیلماتیک باشد، نیاز دارد. از سوی دیگر، لابیهای آمریکایی و اعضای کنگره برای حمایت از موضوع صحرای غربی طبیعا رشوه و امتیاز درخواست می کند و محمد ششم هم یک بار در سخنرانی ها خود درباره سفر به روسیه و احتمال سفر به هند و چین درباره این امتیازگیریهای آمریکا صحبت کرده بود.
و لذا امروز میبینیم که پادشاهی مغرب پس از آنکه امتیازگیری آمریکا را دید و در همپیمانی با عربستان در ازای دریافت پول شکست خورد و دریافت که در داخل کشور هیچ سرمایه گذاری نشده است، به همپیمانی با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس که خود بیشتر نیاز به همپیمانی دارند، روی آورد.
"سلمان بن عبدالعزیز" پادشاه عربستان طی سخنانی برگزاری این نشست را نشان دهنده روابط ویژه کشورهای شورای همکاری خلیج فارس با مغرب در بالاترین سطوح و در زمینه های مختلف سیاسی، نظامی، اقتصادی و امنیتی دانست و بر اهتمام کشورهای شرکت کننده در این نشست نسبت به عدم خدشه به تمامیت ارضی مغرب و صحرای غربی تاکید کرد. پادشاه مغرب نیز تاکید کرد که امنیت کشورهای عضو شورای همکاری، امنیت مغرب به حساب میآید.
"مایسه سلامه الناجی" نویسنده برجسته مغرب در مقالهای در روزنامه "رایالیوم" به بررسی نشست سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و مغرب پرداخت.
خانم الناجی در ابتدای مقاله خود نوشت: برای فهم انگیزههای برگزاری نشست "خلیجی-مغربی" باید به مساله نسیم "بهار عربی" برگردیم که کشورهای عضو شورای همکاری تصمیم به تغییر مسیر این نسیم و حمایت از کشورهای بحرین و عمان دارند.
"عبداللطیف الزیانی" دبیر کل شورای همکاری خلیج فارس طی ماه می سال جاری میلادی به دو کشور مغرب و اردن پیشنهاد عضویت در شورای همکاری خلیج فارس را جهت جذب حداکثری نظام پادشاهی در این شورا در راستای اهداف ضد ایرانی می دهد، اما دیری نپایید که با این پیشنهاد مخالفت شد، به دلیل اینکه دو کشور اردن و مغرب از کشورهای "فقیر" منطقه و برای شورای همکاری هزینهبر هستند.
علاوه بر آن، به دلیل بُعد مسافتی مغرب و به دلیل فعالیتهای گروه اخوان المسلمین در اردن و جمعیت حداکثری فلسطینیان در این کشور باعث شده است که اعضای شورای همکاری پیشنهاد عبداللطیف الزیانی را برای خود خطرناک تلقی کنند و طرح پیوستن این دو کشور را به "شرکاری استراتژیک" تقلیل دهند.
از سوی دیگر، شورای همکاری خلیج فارس در دسامبر سال 2011 اعلام کرد که به دو کشور اردن و مغرب به هر کدام مبلغی به ارزش 5 میلیارد دلار طی 5 سال کمک مالی می کند. 5 میلیارد وعده داده شده به مغرب به یک میلیارد دلار عربستان در 6 آوریل سال 2016 به عنوان "هبه" تبدیل شد و دولت مغرب چند روز پس از دریافت این هبه از عربستان در "تروریست" خواندن حزب الله لبنان حمایت کرد. همزمان عربستان نیز حمایت مالی خود را از لبنان قطع کرد و در فوریه گذشته نیز خواستار عدم سفر شهروندان سعودی به لبنان شد. کمک مالی عربستان به مغرب برای اتخاذ مواضع ضد ایرانی همچنان وجود دارد و چه بسا این موضوع به قبل از اعلام رسمی ائتلاف سعودی ضد ایرانی در سال 2011 بر میگردد که بر اساس سند فاش شده ویکیلیکس، پادشاه مغرب نماینده ویژه خود را به عربستان فرستاد تا در ازای قطع روابط دیپماتیک مغرب با ایران، 500 میلیون دلار هبه دریافت کند.
خبرگزاری رویترز به نقل از مسئولان مغربی گزارش داد که عربستان سعودی از پرداخت اقساط این مبلغ به مغرب در سال 2015 به دلایل مختلف از جمله مرگ "عبدالله بن عبدالعزیز" پادشاه و مشغولیت آل سعود به توزیع قدرت، خجالت مغرب از درخواست هبه در آن شرایط عربستان، سقوط قیمت نفط و آغاز جنگ سعودی ها علیه یمن خودداری کرد.
از سوی دیگر، تحرکات اخیر مغرب در قبال ایران پس از امضای توافق هسته ای ایران و گروه 1+5 و تمایل به بازگشایی سفارت در تهران و تلاش سازمان اطلاعات مغرب برای مهار اقلیتهای شیعی و اجازه به شیعیان مغرب برای انجام فعالیت های تبلیغاتی از طریق تاسیس مراکز و موسسات، خشم عربستان را برانگیخت و همین مساله هم باعث شد که این کشور هبه خود به مغرب را متوقف کند.
نویسنده مغربی در ادامه مقاله خود نوشت: سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و مغرب در نشست اخیر روی این مسایل تمرکز کردند. محمد ششم پادشاه مغرب امروز کشورش را به اسم دین و مذهب وارد جنگ های سرد عربستان با ایران می کند و لذا می بینیم که محمد ششم در نشست اخیر در ریاض با به کار بردن عباراتی مانند "امنیت خلیج امنیت مغرب است"، سرنوشت عرش خود را به عرشهای خلیج گره می زند و به آنان می گوید که مغرب به آنها در عملیات "بازگشت مشروعیت به یمن" در زمینه های امنیتی و اطلاعاتی در مقابل حمایت مالی و حمایت از موضوع صحرای غربی در شورای امنیت سازمان مم، کمک می کند.
این در حالی است که خود عربستان در شورای امنیت سازمان ملل به دلیل جنگ علیه یمن و کشتار مردم بی گناه این کشور پرونده دارد و به ارتکاب جنایات جنگی علیه یمن متهم است. کشوری مانند عربستان به دنبال همپیمان جنگی است و مغرب هم به دنبال همپیمان مناسب برای کمک به این کشور جهت خروج از بحران صحرای غربی است؟ آیا آنها همپیمان مناسبی هستند؟
خانم الناجی در ادامه مقاله خود می نویسد: مغرب امروز بیش از هر زمان دیگری به یک همپیمان دائمی که قادر به فشار به شورای امنیت برای حل بحران این کشور از راه دیلماتیک باشد، نیاز دارد. از سوی دیگر، لابیهای آمریکایی و اعضای کنگره برای حمایت از موضوع صحرای غربی طبیعا رشوه و امتیاز درخواست می کند و محمد ششم هم یک بار در سخنرانی ها خود درباره سفر به روسیه و احتمال سفر به هند و چین درباره این امتیازگیریهای آمریکا صحبت کرده بود.
و لذا امروز میبینیم که پادشاهی مغرب پس از آنکه امتیازگیری آمریکا را دید و در همپیمانی با عربستان در ازای دریافت پول شکست خورد و دریافت که در داخل کشور هیچ سرمایه گذاری نشده است، به همپیمانی با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس که خود بیشتر نیاز به همپیمانی دارند، روی آورد.