به گزارش مشرق، بازی دراز مجموع ارتفاعاتی استراتژیک، پر اهمیت و صعبالعبور با میدان دید و تیر وسیع است که در ابتدای جنگ به دست مزدوران بعثی افتاد و رزمندگان مجاهد اسلام با فدا کردن جان پاک خویش آن را از دشمن بازستانده و پرچم افتخار را بر قلههای آن به اهتزار در آوردند.
این روزها بازی دراز آماده میشود تا به رسم سالهای پیش پذیرای خیل مشتاقان وادی شهادت و ایثار باشد. اردیبهشت ماه 1360 روزگاری را در بازی دراز به واسطه دلیری جوانان وطن رغم زده که کماکان در ذهن بازماندگان از دفاع مقدس باقی است و روایت فتح در بازی دراز برای نسل امروزیها از زبان این بازماندگان شیرین و شنیدنی است.
ارتفاع 1100متری مدفن شهدای گمنام است و نقطه انتهایی صعود؛ به رسم هر ساله مراسم گرامیداشت عملیات بازی دراز در این نقطه برگزار میشود و صعود 15هزار نفری به این ارتفاعات صورت میگیرد.
برای نخستین بار که در دامنه این ارتفاعات قرار میگیری حس عجیبی خواهی داشت؛ حسی که برایت غریب است. خیلی از مناطق عملیاتی جنوب را دیدهای اما جنس حسی که در بازی دراز جبهه غرب داری با همه جا فرق دارد حتی با شلمچه و مجنون و فاو چرا که به گفته شهید مظلوم بهشتی "عرفان واقعی خانقاهش بازی دراز است".
بازی دراز هنوز هم غریب است و نمیشود با آن قریب شد مگر اهل وادی شهادت بود، مگر درک کرد که راه شهید چیست و چرا شهید جان خویش را فدا کرده تا عزت و شرفش فدا نشود؟ وقتی برای صعود به ارتفاعات بازی دراز آماده میشوی باید دلت هم آماده باشد؛ به یاد عملیات بازی دراز رمز عملیات "یا زهرا" گفته میشود و صعود به ارتفاعات آغاز، اینجا است که درکت از رشادت و «زواییها»، «پیچکها» و «شیرودیها» بیشتر میشود.
سختی مسیر و فرط تشنگی امانت را میگیرد، لحظه به فکر فرو میروی که چگونه است که فاتحان گمنام بازی دراز زیر آتش خمپاره دشمن با تحمل سختی راه و با لبهای خشک و امکانات محدود قلههای 1050متری و 1100 متری را از دشمن باز پس میگیرند؛ دنبال جواب که بگردی فقط یک چیز تو را قانع میکند، اینکه یقین خواهی یافت جنس ایمان شهدا به "یدالله فوق ایدیهم" از جنس ایمانهای پوشالی نبوده است.
صعود به سمت قله 1100متری و یادمان شهدا گمنام را که ادامه میدهی آنگاه است که میفهمی چرا خانقاه واقعی عرفان بازی دراز است. عطش تشنگی تو را یاد مظلومان دشت کربلا خواهد انداخت و باید دریافت امنیت و آرامش و رفاه امروز ما در 1400 سال معامله جان عزیز و پاک عزیزترینها با خدا ریشه دارد. اسرار نهان در دل این ارتفاعات کم نیست و کم نیستند شهدایی که گمنام در بازی دراز آرمیدهاند و نظاره گر هستند که بعد از آنان چه کردهایم.
تجلی امدادهای غیبی در بازی دراز
بازی دراز محل تجلی امدادهای غیبی است و امداد الهی تجلی پیدا نمیکند مگر هدف الهی باشد. بازی دراز غریب است اما قرین است با شهدایی که جان خویش فروختند و روزی ابدی در نزد پرودگار خویش خریدند، قرین است با شیرودی و «حاجی بابا»، قرین است با عنایت ویژه حضرت ولیعصر(عج) و قرین است با معنویت جماعتی که همه ساله به عشق شهدا مدفن شهدا را زیارت میکنند.
وقتی معنویت باشد قرائت "أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ ..." در خانقاه واقعی عرفان اعجاز میکند؛ تعدادی محدودی از رزمندگان باقی ماندهاند، عراقیها پاتک میزنند و تانکهایشان را روبروی سنگرهای ما مستقر میکنند. شلیک گلوله تانک عراقیها به سمت سنگرهای ما صحنه وحشتانگیز و دلخراشی را خلق میکند. رزمندگان اسلام یکی پس از دیگری در آسمان شهید میشوند.
بحرانی به پا شده، روحیهها نیز از دست رفته، یکی از نیروها به سمت «محسن وزوایی» فاتح بازی دراز میآید و فریاد میزند چرا بچهها را به کشتن میدهی؟ محسن همانطور ساکت، فقط به حرفهای او گوش میدهد. محسن اندک نیروهای باقی مانده را دور خود جمع میکند و با لحن زیبایی "أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحابِ الْفِیل" میخواند، بچهها نیز پشت سر محسن تکرار میکنند، هنوز تلاوت این سوره تمام نشده که یکی از بالگردهای عراقی بر میگردد و یکی از تانکهای خودی را به آتش میکشد و همزمان با این قضیه، دو فروند بالگرد عراقی در آسمان بازی دراز به هم اصابت میکنند و متلاشی میشوند.
فتح بازی دراز به روایت شهیدی که دو مزار دارد
شهید محسن حاجی بابا در فتح ارتفاعات بازی دراز اوج ایثار، فداکاری و شهامت را به نمایش میگذارد. او درباره این عملیات، طی مصاحبهای با مجله پیام انقلاب گفته بود: برای فتح ارتفاعات بازی دراز، به اتفاق چند تن دیگر از فرماندهان سپاه، طرح همه جانبه و گستردهای تهیه کردیم که لازمه آن، فداکاری و ایثار در سختترین شرایط با کمترین امکانات بود. در این عملیات موفق شدیم از پشت ارتفاعات بازی دراز عکس و فیلم تهیه کنیم که به شناساییهای بعدی کمک کرد. این عملیات از چند محور شروع شد و دلیل موفقیت نیز تا حدودی الحاق تمام محورها با یکدیگر بود که دشمن هیچ فکر نمیکرد بتوانیم از این ارتفاعات در هم پیچیده بالا برویم. جالب این است که اگر به ارتفاعات دقیق نگاه کنیم، صخرهها طوری است که حتی کوهنوردها هم نمیتوانستند ظرف مدتی که ما رفتیم، بالا بروند و این امر محقق نشد، مگر به مدد غیبی الهی که ما را به آن ارتفاعات کشاند. این امدادهای غیبی محسوس به نیروهای عمل کننده روحیه میداد و حالت معنوی عملیات را به حدی بالا میبرد که در سختترین شرایط، به نیایش و خواندن دعای توسل مشغول بودند. امداد نیروهای غیبی و فرماندهی امام زمان(عج) در عملیات کاملاً محسوس بود.
شهید حاجی بابا در مرحله دوم شناسایی منطقه به همراه شهید «شوندی» و «احمد بیابانی» توسط دشمن دیده میشوند و مورد هجوم قرار میگیرند؛ در نهایت با گلوله توپ 130 خودروی آنها مورد اصابت قرار گرفته و پیکرشان در آتش میسوزد.
پیکر شهید حاجی بابا را به تهران بر میگردانند و در بهشت زهرا(س) دفن میکنند. اما وقتی حسین خدابخش از همرزمان شهید حاجی بابا میخواهد خودروی آتش گرفته را به عقب برگرداند متوجه میشود تکهای از بدن شهید حاجی بابا در خودروی سوخته جامانده است. تکه دیگر بدن شهید را در روستایی در نزدیکی منطقه بازی دراز دفن میکنند تا شهید حاجی بابا برای همیشه در غرب کشور ماندنی شود و محسن حاجی بابا شهیدی باشد که دو مزار دارد.
عنایت حضرت حجت(ع) به عملیات بازی دراز
به یقین فتح بازی دراز با آن شیبهای تند و مسیرهای صعب العبور به غیر از مدد الهی امکان پذیر نبوده است؛ فرماندهی امام زمان(عج) در عملیات بازی دراز به روایت راویان بسیاری برای تمامی رزمندگان جبهه حق محسوس بوده، یکی از روایتها در مورد عنایت ویژه حضرت حجت(ع) اینگونه است:
تلاش رزمندگان برای فتح یکی از قلل بازی دراز نتیجه میدهد، اسرای زیادی از دشمن گرفته میشود. حین تخلیه اسرا، یکی از افسران دشمن مصرّانه خواستار ملاقات با فرمانده نیروهای ایرانی میشود. دوستان محسن (شهید وزوایی) به خاطر رعایت مسائل امنیتی، شخصی غیر از او را به افسر بعثی به عنوان فرمانده معرفی میکنند. اما بعثی اسیر، ناباورانه میگوید: نه! فرمانده شما این نیست. او سوار بر یک اسب سفید بود و ما هر چه به طرفش تیراندازی کردیم، کارگر نشد. من میخواهم او را ببینم.
بازی دراز نگین جبهه غرب
بعد از زیارت یادمان شهدای گمنام در ارتفاع 1100 متری و رسیدن به نقطه انتهای صعود است که خواهی دریافت جبهه غرب بعد از گذشت این همه سال از دفاع مقدس هنوز غریبتر از جبهه جنوب است، مظلومیت جبهه غرب عجین شده با مظلومیت شهدای غرب است و بازی دراز نگین این جبهه و نماد این غربت.
پی خواهی برد بازی دراز جایی است که معنویت در آن به اوج رسیده، و تنها عشق است که در هنگامه آن وادی سخت کارزار بازی دراز کارساز میتوانست باشد و فتح و ظفر به همراه داشته باشد.
یقین حاصل میکنی قلههای بازی دراز نشان افتخار و سربلندی ایران اسلامی و شکوه و جلال آن برگفته از رشادت و دلیر مردی وزواییها، پیچکها، شیرودیها، حاجی باباها و تمامی کسانی است که با ایمان به خدا در سختترین شرایط ممکن برای اینکه ذرهای از خاک وطن به دست اجنبی مزدور نیفتد جنگیدند، جان دادن و در خون خویش غلطیدن تا راه امام بماند، ایران بماند، اسلام بماند.
و درک خواهی کرد که با افتخار جان خویش را فدا کردن در راه دین و ولایت تنها در مکتب شاگردان عاشورا مرسوم و معمول است و ذکر لب مکتبیان عاشورا و شهدای این مرز و بوم را درون دایره این بیت از شعر مولانا میبینی که:
ای دوست قبولم کن و جانم بستان
مستم کن و وز هر دو جهانم بستان