کد خبر 566672
تاریخ انتشار: ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۰۶:۰۹

اوضاع منطقه در عین ابهام و معادلات پیچیده‌ای که دارد، به مجموعه‌ای از تهدیدات و فرصت‌ها برای رژیم صهیونیستی تبدیل شده که چهار تن از کارشناسان تصمیم‌ساز صهیونیستی آن را در این موارد بر می شمارند.

به گزارش مشرق به نقل از مرکز مطالعات خاورمیانه بیروت، یواف لیمور تحلیل‌گر مسائل سیاسی رژیم صهیونیستی در گزارشی به بررسی پاسخ‌ها و چالش‌های پیش روی این رژیم پرداخت و به ابعاد تهدیدات فراروی اسرائیل اشاره کرده است. این گزارش در چند بخش به موضوعاتی نظیر مقاومت فلسطین و لبنان و موضوع ایران و چالش‌های آن برای رژیم صهیونیستی اشاره می‌کند.

تونل‌ها در نوار غزه، موج اقدامات ضد اسرائیلی در کرانه باختری، حملات احتمالی گروه تروریستی داعش و جنگ داخلی در سوریه، افزایش قدرت حزب‌الله لبنان و آینده برنامه هسته‌ای ایران، ثبات حاکمیت در مصر و اردن همگی تنها بخشی از چالش‌هایی است که در سال‌های آینده فرا روی اسرائیل قرار دارد و نسبت به آینده‌ای که در پیش روی این رژیم قرار دارد ، رویکردی نامطمئن ایجاد می‌کند.

عناصری که باید این نگرانی‌ها را برطرف کنند یا لااقل به شاخص‌هایی در مورد آنها دست پیدا کنند، عناصر اطلاعاتی و جاسوسی هستند. آنها باید حوادثی که در آینده اتفاق می‌افتد را ارزیابی و شناسایی کنند و زیرساخت‌های لازم برای پاسخ‌گویی عملیاتی و سیاسی اسرائیل به این حوادث را ترسیم نمایند.

این کارشناس مسائل سیاسی رژیم صهیونیستی می‌گوید: در آستانه عید پاک مصاحبه هایی را با چهار تن از مقامات اصلی  در اداره پژوهش‌ها در شعبه اطلاعات ارتش انجام دادیم. ع. رئیس بخش فلسطین و س. رئیس بخش لبنان و ر. رئیس بخش دولت‌های منطقه و دولت‌های بزرگ و الف رئیس بخش شمال شرقی (سوریه ایران و عراق ) این افراد را شامل می‌شوند.

در گذشته بخش‌های بیشتری در چارچوب فعالیت‌های نظامی می‌کردند، اما تغییرات منطقه ای و متغیرهایی نظیر فضای سایبری و محدودیت‌های مالی باعث شده زیرساخت‌های کنونی ایجاد شود ، به گونه‌ای که تنها چهار عرصه و یک عرصه تکنولوژیکی دیگر عملاً مسئول کنترل تمام جهان می‌شود. ماهیت مسائل و حرفه‌ای بودن شغل آنها ایجاد می‌کند که به اسامی این افراد اشاره ای نگردد، اما در مصاحبه‌های آنها مسائلی مطرح شده است که برای اولین بارارائه شده و رویکردی نادر از تهدیدات و فرصت‌های فراروی اسرائیل را ارائه می‌دهد.

نوار غزه؛ بازدارنده با قابلیت انفجار

نوار غزه در آتش بس عمیق به سر می‌برد ، هنگامی که به دوره روی کار آمدن جنبش حماس به قدرت نگاه می‌کنیم، می بینیم این آتش‌بس تاریخی است. این مدت در مقابل نشان دهنده روند تقویت و احداث مبانی قدرت این گروه به شمار می‌رود. تونلی که اخیراً در جنوب نوار غزه کشف شد بخشی از این توانمندی است. البته این تونل بنا به ارزیابی‌های سازمان اطلاعات نظامی یک مدل قدیمی است که حتی پیش از عملیات صخره سخت حفاری ‌شده و این تلاش‌ها همچنان ادامه دارد.

در ابعاد استراتژیک جنبش حماس ترفندهای خاصی به کار گرفته است، این گروه در گذشته از همه رویکردها صحبت می‌کرد و از همه آن ها کمک می‌گرفت، اما امروز در انزوا قرار دارد. مصری ها با این گروه قطع رابطه کرده‌اند و به آن با دیدی نظیر داعش نگاه می‌کنند. عربستان و دیگر دولت‌های رقیب آن نیز اموال خود را برای یمن و سوریه و تهدیدهای پیش رو تر و بزرگ‌تر ارسال می‌کنند.

این جنبش به صورت ویژه از سوی ایران تأمین مالی و تسلیحاتی می‌شود، این در حالی است که تحرکات مصر باعث شده هر نوع قاچاق سلاح به نوار غزه به ویژه از لیبی مشکل گردد. به‌ این ‌ترتیب حماس خود را بیش از هر زمان دیگری در انزوا می‌بیند.

با وجود شرایط ویژه‌ای که در غزه به وجود آمده و همچنان شبیه شرایط قبل از عملیات صخره‌ای سخت است، حماس در برابر تحقق آن با اسرائیل نگرانی دارد. این نگرانی تنها شامل انزوای استراتژیک نمی‌شود، این بررسی موضوع ساکنان نوار غزه و بحران موجود فرا روی آنها را نیز دربرمی‌گیرد. در نوار غزه جریان برق حدود هشت ساعت در روز قطع است و بیکاری به رقمی بالاتر از 50 درصد به ویژه در نزد جوانان می‌رسد. به این ترتیب از دیدگاه این تحلیلگر اسرائیلی قدرت حماس برای گرایش ساکنان به سمت درگیری‌های نظامی گسترده ، محدود می‌شود. 

حماس در عین حال با وجود انزوای موجود موفق شده صنایع نظامی پیشرفته برای خود تأسیس کند. اگر بیشتر سلاح این جنبش در گذشته از خارج قاچاق می‌شد، اما امروز بر اساس دانش بومی و موادی که برخی از آنها از سالیان گذشته در نوار غزه باقی مانده‌اند و موادی که درگذشت به مقدار فراوان به داخل قاچاق شده اند، سلاح‌های زیادی تولید می‌شود. البته کیفیت این سلاح‌ها پایین‌تر از مدل‌های قاچاق شده است.

مناسبات داخلی حماس در بخش‌های نظامی و سیاسی در کرانه باختری و روابط خالد مشعل با خارج مانند گذشته پیچیده است. ساختار جدید در این رویکرد افزایش قدرت یحیی السنوار است. وی یکی از مؤسسان جنبش حماس و از کسانی است که معامله تبادل اسرا در برابر نظامی ربوده ‌شده اسرائیلی را مطرح کرد. در حالی که وی وابسته به گرایش‌های سیاسی حماس است، اما خود را فردی مانند محمد ضیف می داند.

این کارشناس اسرائیلی سه سناریوی ممکن  در مورد تحولات غزه را مورد اشاره قرار داد. اول اینکه حماس ابتکار عمل را در دست گرفته و تصمیم بگیرد که استمرار روند کنونی در نتیجه انزوا و بحران اقتصادی آن ممکن نیست و تنها راه خروج از این روند انجام دستاوردی نظیر ربایش نظامیان اسرائیلی است. چنین سناریویی می‌توانند عملیات غافلگیر کننده از سوی اشخاصی نظیر محمد ضیف و السنوار باشد. اما احتمال این سناریو پایین است.

سناریوی دوم نیز احتمال اندکی دارد که همان انجام حمله نظامی پیش دستانه یا پیشگیرانه از سوی حماس است. به‌عنوان مثال ممکن است حماس احساس کند که اسرائیل مشکل تونل‌ها را حل کرده و نحوه تخریب آنها را فراگرفته است ،در این شرایط ممکن است حماس قبل از تخریب تونل ها و از دست دادن آنها، دست به اقدامی بزند.

سناریوی سوم که نسبت به دو سناریوی قبلی نگران کننده‌تر است بروز پتانسیل ایجاد تنش مشابه روندی است که قبل از عملیات صخره‌ ی سخت شاهد آن بودیم.

واقعیت این است که حماس در شرایط کنونی اولویتی به مقابله با اسرائیل نمی‌دهد، البته این بدان معنا نیست که برای این درگیری آماده نباشد. امروزه حماس قادر به اجرای مبانی مبارزاتی خود بوده و می‌تواند عملیات یورش به داخل اسرائیل ، پرتاب موشک به صورت مستمر به سرزمین‌های اشغالی و آسیب رساندن به شهرک‌های اطراف نوار غزه را در دستور کار قرار دهد.

فرض این نکته عاقلانه است که در دوره‌های آینده درگیری‌ها، حماس بخواهد روند ورود به سرزمین‌های اشغالی را با وارد کردن تعداد زیادی از نظامیان خود به سمت اهداف نظامی و غیرنظامی آغاز کند. به همین علت است که جنبش حماس تعداد زیادی از تونل‌های هجومی و دفاعی را طراحی و احداث کرده است. این ماهیت دیدگاه‌های نظامی حماس است. تونلی که اخیراً کشف شده نیز بخشی از این تلاش‌ها به شمار می‌رود. البته یک تونل قدیمی است و پیش از عملیات صخره سخت احداث شده بود، اما احتمالاً هر کس به علت عدم آمادگی‌های عملیاتی از آن استفاده نکرده یا ازآنجا که تحرکاتی در طرف اسرائیلی در اطراف تونل در جریان بوده، استفاده از آن مشکل شده است.

تشکیلات خودگردان عامل اصلی آرامش داخلی رژیم صهیونیستی

کاهش سطح حملات از سوی فلسطینی‌ها بر ضد اسرائیل در مراحل اخیر را نمی‌توان نادیده گرفت. البته این به معنای پایان روند انتفاضه نیست، بلکه سطح آن کاهش پیدا کرده است. بخشی از این کاهش به فعالیت‌های عملیاتی مربوط می‌شود و برخی دیگر نیز به حوادث دیگر مرتبط می‌شود. اما این نکته که بروز خشونت‌ها به صورت غیرمنظم و بدون ارتباط با حوادث دیگر صورت بگیرد ، کاهش آن نیز ممکن است بار دیگر به انفجار اوضاع منتهی شود. البته فلسطینی‌ها این روند را طوفان نامیدند، چرا که مانند انتفاضه اول مردمی نیست و مانند انتفاضه دوم رویکردهای منظمی را به خود اختصاص نداده است. 

عنصر اساسی که روند تخریب نمادهای این انتفاضه را با مشکل مواجه کرده ، جوانان هستند، حتی کسانی که نسل جوانان اینترنتی بوده و فراموش کرده بودند فلسطینی بودن یعنی چه، الان آرمان‌های خود را به دست آورده‌اند. اینها نسلی هستند که همه را رد می‌کنند، تشیکلات خودگردان ، اسرائیل و سازمان‌های دیگر. لذا فهم و درک آنها بسیار مشکل است. البته تعداد این افراد اندک است در بیشتر افراد در منازل خود می‌مانند و در حوادث مشارکتی ندارند. به این ترتیب است که ارزیابی‌ها نشان می‌دهد تنها بخشی از مردم به‌ویژه جوانان در روند ناآرامی‌ها مشارکت می‌کنند.

از دیدگاهی فراگیرتر، روند مبارزه با ناآرامی‌های اخیر بخشی از عملیات ایجاد شکاف در منظومه‌ای است که از سال 2007 تاکنون در سرزمین‌های اشغالی وجود داشته است. روندی که براساس آن ابومازن به عنوان یک رئیس قوی و خودکامه مطرح باشد و تشکیلات فتح و عناصر حاضر در قدرت مهار شده و حماس نیز ضعیف باشد و در این شرایط مردم نیز آرام می‌باشند. برای اولین بار است که موضوع جانشینی ابو مازن در این زمینه مطرح می‌شود. طبعاً ابومازن یک‌ جانشین طبیعی ندارد و احتمال بروز جنگ برای جانشینی وی بین تعداد زیادی از اطرافیان و وجود دارد. احتمالاً می‌توان مجموعه ای از اشخاص قوی را در ائتلاف تشکیلات خودگردان مشاهده کرد. 

گروهی که می‌تواند از این حوادث استفاده کند، حماس است که از آن برای برون رفت از فشارهای موجود در غزه بهره‌برداری خواهد کرد. رژیم اسرائیل نیز آن را فرصتی استراتژیک برای خود می‌داند. حماس امیدوار است که حوادث موجود به سمت تنش پیش برود و اسرائیل خود را به سمت تحرک بر ضد کرانه باختری بکشاند. حماس نیز ضعف تحرکات موجود در میان مردم کرانه باختری را مشاهده کرده است. هنوز از این منظر حوادث موجود در روزهای پس از عید پاک که تعداد بالایی از شهرک‌نشینان اسرائیلی به مسجدالاقصی یورش می‌آورند، از حساسیت قابل ملاحظه‌ای برخوردار است.

نگرانی اصلی در اینجا است که عنصر اساسی وجود دارد که ممکن است اوضاع بر ضد اسرائیل را تقویت کند. این دو عنصر سرویس‌های امنیتی و جنبش فتح هستند که می‌توانند اوضاع را به صورت اساسی تغییر دهند. البته تا زمانی که تشکیلات خودگردان دارای ثبات بوده و حقوق‌ها پرداخت می‌شود، احتمال بروز چنین حوادثی ضعیف است. افزایش حملات یا جنگ جانشینی داخلی در تشکیلات خودگردان می‌تواند توازن شکننده موجود را متزلزل کند. از این ناحیه  می‌توان گفت که ادامه هماهنگی‌ها جزو منافع مشترک اسرائیل و تشکیلات خودگردان فلسطین به شمار می‌رود.

هماهنگی امنیتی تا حد زیادی فقدان عملیات سیاسی را پوشش داده است. ابومازن با خشونت مخالف است، این از جنبه روحیه مسالمت آمیز وی نیست، بلکه از آن رو است که می‌داند این موضوع به نفع اسرائیل است. وی در مسیر استراتژیک متفاوتی قدم برمی‌دارد. او می‌خواهد اسرائیل را نیش زده و مبانی آن را در عرصه بین‌المللی سست کند. وی معتقد است که با این روش ممکن است به هدف خود یعنی تشکیل دولت فلسطین  نرسد، اما با این حال تصور کند که این رویکردها می‌تواند درگیری را برای اسرائیل  بسیار پرهزینه کرده و به این ترتیب نسبت به راه‌حل مسائل نرمش بیشتری از خود نشان دهد. 

نگرانی اسرائیل از پایان جنگ در سوریه

به نوشته این نویسنده صهیونیست تلاش‌های بین‌المللی برای پایان دادن به جنگ سوریه به سمت تهیه طرح ارزیابی‌های اطلاعاتی منتهی شده است. اگر تاکنون در سوریه صحبت از جنگ بدون نتیجه و فایده پیش بینی می‌شد، به گونه ای که هیچ یک از طرف‌ها در آینده نزدیک قادر به یکسره کردن سرنوشت جنگی نباشند، الان صحبت از سازش‌های احتمالی می‌شود که در نتیجه آن سوریه بتواند به وظایف خود به عنوان یک دولت عمل کند.

البته این روند ممکن است چند ماه و چند سال طول بکشد. این موضوع به بسیاری از متغیرات وابسته است. همچنین هنوز مشخص نیست که سوریه در نهایت به رژیم‌های فدرالی بر اساس رویکردهای طایفه‌ای تجزیه خواهد شد یا حاکمیتی خودمختار خواهد داشت. همچنین مشخص نیست که ریاست جمهوری آن در دست چه کسی خواهد بود. بشار اسد رئیس‌جمهور سوریه جایگزین برجسته‌ای ندارد و مانند تشکیلات خودگردان این احتمال وجود دارد که ائتلافی از نیروهای متعدد بتوانند جای او را پر کنند. ائتلافی که برخلاف گذشته دیگر منحصر به علوی‌ها نباشد.

این راه‌حل البته به درستی محقق نخواهد شد که همچنان اصرار بر حفظ علوی‌ها دارد. همچنین بدون ایران و حزب‌الله لبنان و حفظ منافع آنها امکان تحقق این راه‌حل وجود ندارد. حضور نظامی در خاورمیانه برای حفظ قدرت آن در عرصه درگیری بین قطب‌های متعدد و پیشبرد منافع اقتصادی ایران از جمله منافع تهران در این عرصه است.

درست است که ارتش بشار اسد اخیراً بعد از پیروزی‌های نظامی به دست آمده قدرت خود را افزایش داده است، اما این ارتش به صورت اساسی به کمک‌های ایران و روسیه تکیه کرده است. براساس این گزارش صهیونیستی در حال حاضر بیش از 10 هزار شبه نظامی به ارتش سوریه کمک می‌کنند. همچنین باید 1500 مبارز ایرانی و هزاران نفر از نیروهای حزب‌الله را به این رقم اضافه کرد. قدرت روسیه نیز عامل مهمی در این عرصه است. عملاً روسیه بخشی از درگیری‌ها را مدیریت می‌کند و حملات خود را به صورت ویژه به داعش اختصاص داده است.

در ماه‌های اخیر عملیات روسیه باعث توقف توسعه جغرافیایی داعش شده است و قدرت اقتصادی آن را نیز تا ده‌ها درصد کاهش داده است. علت اساسی این موضوع هم به زیرساخت‌های نفتی تحت سلطه داعش و کاهش درآمدهای این گروه تروریستی و افت مالیات در نتیجه کاهش تعداد ساکنان سوری در مناطق تحت سلطه آن‌ها است. از این منظر می‌بینیم که روند جذب عناصر جدید به سوی داعش با افت قابل ملاحظه‌ای همراه بوده است.

به این ترتیب داعش خود را در دایره‌ای بسته می‌بیند و شکست‌های متوالی در از دست دادن اراضی و خسارت‌های مالی گسترده توصیفات مربوط به این جنبش به عنوان یک سازمان انقلابی و شکست نا پذیر را از بین برد و انگیزه‌ها برای پیوستن به صفوف آن را کاهش داده است.

این فشارها بر داعش در عراق و سوریه ادامه دارد و باعث شده این گروه به حملات اخیر در اروپا دست بزند تا بتواند بخشی از قدرت دفاعی خود را حفظ کند. ارزیابی ها نشان می‌دهد که این تلاش‌ها در پی کاهش قدرت عملیاتی کاهش ادامه خواهد داشت، این در حالی است که برآوردهای سرویس‌های اطلاعاتی در حال حاضر نشان می‌دهد که هیچ تلاشی از سوی داعش بر ضد یهودیان یا اسرائیلی‌ها در دستور کار باشد.

احتمال حملات مستقیم بر ضد اسرائیل از مرزهای بلندی‌های جولان بسیار اندک است. این کاهش احتمالا در نتیجه نبودن انگیزه در مهاجمان نیست، بلکه به علت منافع و اولویت‌های موجود است. درگیری‌ها برای تسلط بر بلندی‌های جولان در میان گروه‌های مختلف ادامه دارد.

داعش و همچنین جبهه النصره قدرت و وسایل مبارزاتی مناسب برای انجام حملات در خارج از نوار مرزی سوریه را دارند، البته اظهارات مقامات این سازمان‌ها در حال حاضر نشان نمی‌دهد که آنها انگیزه‌ای برای تمرکز بر روی اسرائیل داشته باشند، بلکه همچنان به دنبال تسلط و توسعه نفوذ خود در اراضی سوریه هستند.

این در حالی است که غرب اخیراً نسبت به تمرکز داعش در لیبی و امکان تسلط آن بر بخش‌های گسترده‌ای از این کشور ابراز نگرانی می‌کند. این موضوع به ویژه در مورد منابع اقتصادی ویژه این کشور و زیرساخت‌های نفتی آن قابل توجه است.

علاوه بر این که لیبی نزدیک اروپا است و مقادیر فراوان و متنوعی از سلاح در این کشور در میان مردم وجود دارد. این نگرانی می‌تواند در آینده‌ای نزدیک به عملیات نظامی بر ضد داعش در لیبی منتهی شود. عملیاتی که برای جلوگیری از تشکیل دولت جدید داعش در لیبی انجام می‌شود.

به نظر می‌رسد لیبی چالش فراروی آینده به شمار می‌رود. شکست داعش در مقر اصلی خود برای اولین بار امکان شکست آن بدون وجود نیروهای نظامی خارجی در عرصه میدانی را مطرح کرده است . بازپس‌گیری تدمر نمونه واضحی از این اتفاق است. چالش آینده مبارزه در دو محور اساسی است. یعنی الرقه در سوریه و موصل در عراق. به استثنای این دو منطقه به نظر می‌رسد امکان توسعه مجدد داعش و افزایش حملات آن مشکل باشد. این موضوع فرصت تحقق سازش نهایی برای پایان دادن به درگیری‌های سوریه را بیشتر می‌کند. 

مشخص است که داعش قادر به تسلط بر سوریه و ایران نیست، از سوی دیگر آرمان‌های اسرائیل مبتنی بر کنار گذاشتن حضور ایران در سوریه مطلقاً غیر واقعی به نظر می‌رسد. البته اسرائیل در هر نوع توافق آینده خواستار کاهش عبور تسلیحات موشکی ایران از طریق سوریه برای حزب‌الله لبنان خواهد بود و سعی خواهد کرد مانع از بازسازی مجدد ارتش سوریه شود که در نتیجه پنج سال جنگ داخلی دچار فرسایش شده است. اسرائیل تلاش خواهد کرد به توافق برای تضمین امنیت و آرامش در بلندی‌های جولان دست پیدا کند که در حال حاضر بین سه گروه تقسیم شده است.

حزب‌الله، عامل بازدارندگی لبنان

این گزارش صهیونیستی مدعی است که حزب‌الله لبنان در جنگ سوریه هزینه زیادی پرداخت کرده است. به ادعای این گزارش تاکنون 1300 نفر از عناصر حزب‌الله در این درگیری‌ها به شهادت رسیده و 10 هزار تن دیگر نیز زخمی شدند. علاوه بر این آثار حزب الله لبنان مداخله عمیق خود برای کمک به نیروهای بشار اسد در جنگ سوریه را ادامه می‌دهد. در حال حاضر حدود 7 هزار مبارز حزب‌الله در جنگ سوریه حضور دارند و ارزیابی‌های عملیاتی از حضور آنها در حال افزایش است، چرا که آنها در تمامی جنگ‌هایی که مشارکت کرده‌اند، پیروز بوده اند.

جنگ در سوریه حزب‌الله لبنان را در مسیر درست خود قرار داد. برای اولین بار این حزب به سپر لبنان تبدیل شد. جنگ مذکور به حزب‌الله چیزهایی را داده که در گذشته آن را در اختیار نداشت. تجربه مهم نظامی و مبارزاتی در چارچوب گسترده استفاده از تجهیزات پیشرفته نظیر هواپیماهای بدون سرنشین و ...است. این جنگ در عین حال مسئولیتی سنگین بر دوش حزب‌الله بود که هزینه‌های آن را به طرز دراماتیکی افزایش داد؛چرا که حزب‌الله مجبور بود پول‌های زیادی به عنوان دستمزد به مبارزان خود پرداخت کرده و هزینه‌های زیادی برای مجروحان و خانواده‌های شهدا صرف کند.

این بار اقتصادی در حالی به حزب‌الله تحمیل شده که درآمدهای آن به علت بحران اقتصادی در ایران بین 10 تا 15 درصد کاهش پیدا کرده است. اما خسارت‌های موجود نتیجه آن کاهش درآمدها متوجه امور روزمره و جاری شده و به صورتی کمتر در روند احیای قدرت حزب‌الله تأثیر داشته است. حزب‌الله لبنان با وجود ادامه مبارزه و خسارت‌های موجود همچنان با اخلاص به دنبال احیای توان نظامی خود جهت آمادگی برای جنگ با اسرائیل است.

حزب ‌الله لبنان پس از چند سال که توان اساسی خود را در تعداد موشک‌های خود معطوف کرده بود، در حال حاضر بر روی کیفیت موشک‌ها متمرکز شده است ، موشک‌های با برد بلند و دقیق این حزب می‌تواند کلاهک‌های انفجاری بزرگی را حمل کرده و خسارت‌های زیادی به بار آورد. هدف از این استراتژی ایجاد قدرت برای حزب‌الله جهت وارد آوردن هزینه‌های بسیار به دشمن در جنگ آینده یا بازدارندگی در برابر اسرائیل برای ورود در چنین جنگی است، چرا که اسرائیل هزینه‌های ورود به این جنگ را می‌داند.

حزب‌الله لبنان روند 10 ساله پس از جنگ دوم لبنان را به خوبی پشت سر گذاشته است. این حزب در حال حاضر بزرگتر شده و قدرت آن افزایش پیدا کرده و به عاملی بازدارنده در برابر اسرائیل تبدیل شده است. این حزب پس از چندین سال خویشتن‌داری در برابر عملیات‌های متعدد نسبت داده شده به اسرائیل، اخیراً نسبت به این عملیات‌ها واکنش نشان می‌دهد. حزب‌الله البته تمایلی به ورود به درگیری‌های گسترده با اسرائیل ندارد و تلاش می‌کند واکنش‌های خود را در چارچوب قواعد بازی در مزارع شبعا بر ضد اهداف نظامی رژیم اسرائیل انجام دهد. البته همچنان این نگرانی وجود دارد که حملات متقابل و مستمر بین دو طرف به افزایش تنش و بروز چالش در اوضاع میدانی شمال سرزمین‌های اشغالی منتهی شود. 

تهدیدات ایران همچنان ادامه دارد

بعد از زمان امضای توافق هسته‌ای، سرویس‌های جاسوسی اسرائیل مواردی از فعالیت‌های ممنوعه را به صورت واضح در ایران رصد نکرده‌اند، آنها مطمئن هستند که ایران در بین مرزها به فعالیت‌های خود ادامه می‌دهد. نمونه‌ای از این روند حفظ مقادیری بیشتر از حد مجاز از آب سنگین در داخل کشور است. این در حالی است که تهران باقی مانده آب سنگین خود را اندکی پیش از انتشار گزارش تازه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به خارج فرستاده است.

با این وجود به نظر می‌رسد در نتیجه امضای توافق اتفاق مهمی رخ داده است. ایران به بخشی از جامعه جهانی تبدیل شده است و این احتمال وجود دارد که دست کم در سال‌های آینده نخواهد دستاوردهای مترتب بر موقعیت خود در نتیجه این توافق را به خطر بیندازد. در سایه این فرضیه‌ها به نظر می‌رسد چالش‌های اطلاعاتی آینده،کشف هر نوع تغییرات مبنی بر نقض توافق از سوی ایران است.

ارزیابی ها البته نشان می‌دهد ایران از چنین اقدامی خودداری می‌کند و تلاش‌های خود را برای ساختار مجدد اقتصاد خود متمرکز می‌کند. نتایج انتخابات اخیر ایران نشان داد که ملت ایران به رئیس‌جمهور خود اجازه می‌دهند که از توافق هسته‌ای برای تحقق رفاه اقتصادی در کشور استفاده کنند. البته در سال 2017 انتخابات ریاست جمهوری در ایران برگزار می‌شود و در صورتی که ملت ایران نسبت به عدم تحقق وعده‌های داده شده دچار ناامیدی شوند، روحانی هزینه زیادی را خواهد پرداخت. چرا که رشد اقتصاد در حال حاضر به علت کاهش قیمت نفت کمتر از سطح پیش بینی ها است.

نگرانی رژیم صهیونیستی نسبت به ایران تنها به موضوع هسته‌ای معطوف نمی‌شود. این رژیم مدعی است که موضوع کمک‌های گسترده ایران به گروه‌هایی نظیر حزب‌الله و حماس و جنبش الحوثی در یمن به علاوه افزایش روزافزون قدرت تسلیحاتی ایران در این توافق‌نامه گنجانده نشده است. از دیدگاه اسرائیل توافق هسته‌ای به ویژه جنگ علیه داعش ایران را در اردوگاه "خوب‌ها " قرار می‌دهند و این کشور توانمندی‌های خود را افزایش می‌دهد تا ولو به صورت غیرمستقیم به بزرگ‌ترین تهدید برای امنیت اسرائیل تبدیل شود.  

مصر و چالش‌های گسترده اقتصادی

در مصر که هر شش ثانیه کودک جدیدی به دنیا می‌آید، بزرگ‌ترین چالش موجود، چالش اقتصاد است. این کشور باید غذای حدود 80 میلیون نفر را در روز تأمین کند. عبدالفتاح السیسی رئیس‌جمهور مصر تلاش‌های زیادی در راستای اصلاحات اقتصادی و تقویت حاکمیت خود انجام داده که بخشی از این تلاش‌ها موفقیت‌آمیز بوده است. البته ارزیابی‌ها نشان می‌دهد که عوامان ثبات مصر بیشتر از عوامل ناامنی و ناآرامی در آن هست. البته تضمین ثبات محدود است ، چرا که در سال‌های اخیر که انقلاب در مصر اجرا شده ، صبر مردم آن کاهش یافته و ممکن است بار دیگر یک انقلاب رخ دهد.

تکیه اساسی مصر در حال حاضر بر عربستان سعودی است، چرا که حاکمیت این کشور می‌خواهد از ناحیه اقتصادی مصر را سرپا نگه دارد. از سوی دیگر  در سایه نامیدی علنی مصر به آمریکا، قاهره به سمت طرف‌های دیگر از جمله روسیه و فرانسه چرخش پیدا کرده تا بتواند حمایت دیپلماتیک و نظامی احتمالی آنها را در آینده به دست بیاورد. با وجود این چرخش‌ها مصر رویکرد استراتژیک خود را تغییر نداده و با تغییر دولت آمریکا در واشنگتن ممکن است بار دیگر به سمت آمریکا گرایش پیدا کند.

اسرائیلی‌ها به مصر به عنوان یک شریک نگاه می‌کنند که در منافع با اسرائیل مشترک بوده و سعی دارد در ثبات منطقه نقش داشته باشد . آنها تهدیدات مشترک و مستقیمی دارند: حماس در غزه و شاخه داعش در سینا با نام رسمی ولایت سینا این دشمنان را تشکیل می‌دهد. عناصر داعش در حال حاضر بر روی بدوی های بومی متمرکز بوده و چالشی مهم برای حاکمیت مصر ایجاد کرده و خسارت‌های گسترده مالی و جانی برای آن ایجاد کرده و در نتیجه اقدامات آن درآمدهای مصر از صنعت توریسم کاهش چشمگیری پیدا کرده است.

ارزیابی ها نشان می‌دهد که تعداد عناصر تحت پرچم ولایت سینا بین 500 تا 1000 نفر است که به خوبی تجهیز شده اند. آنها در سال‌های اخیر تجربه مبارزات گسترده‌ای به دست آوردند. آنها حملات مهم و پیچیده‌ای را انجام دادند که ازجمله آنها می‌توان به ساقط کردن هواپیمای مسافربری روسیه در سینا اشاره کرد. گرچه این سازمان در گذشته حمله ای را در مسیر شماره 12 بر ضد اسرائیل انجام داده و تیراندازی‌هایی را نیز به سمت ایلات داشته است ، اما تمرکز اصلی آن در حال حاضر در حمله بر ضد نیروهای مصری است. با این وجود هر اندازه که فشارها بر داعش در عراق و سوریه افزایش پیدا می‌کند، این گروه عملیات خارجی و منطقه‌ای را توسعه می ‌بخشد. از این منظر ممکن است حمله به اسرائیل به دستاوردی مهم در این گروه تبدیل شود. لذا اسرائیل باید همواره آمادگی کامل را در مرزهای مصر داشته باشد.

ارتش مصر همواره تلاش‌های قابل توجهی برای مبارزه با داعش انجام می‌دهد، اما  موفقیت‌ های آن بسیار جزیی است، بخشی از این موضوع به دوری مناطق یاد شده از قاهره بازمی‌گردد. تا زمانی که قاهره تهدید نشود آنها اصرار چندانی در تقابل با این گروه ندارند. بخشی دیگر نیز مربوط به عدم هماهنگی‌ها در جنگ بر ضد تروریسم است.

اردوغان در جستجوی دوستی اسرائیل

ترکیه در سال‌های اخیر با یک کودتا مواجه بود، به گونه‌ای که از سیاست صفر کردن مشکلات با دولت‌های همسایه به صفر کردن دولت‌های باثبات در همسایگی خود تغییر رویکرد داد. در همین راستا اردوغان اخیراً تلاش‌هایی را برای نزدیک شدن به عربستان و اسرائیل انجام می‌دهد تا بتواند متحدان قوی و جدیدی برای خود دست و پا کند. 

در عرصه داخلی اردوغان نفوذ خود را توسعه می‌دهد و در آستانه تسلط مطلق بر تمامی مؤسسات حاکمیتی در ترکیه است. اما این کشور در عرصه خارجی مشغول به اوضاع داعش است و البته به کردها بیش از داعش اهمیت می دهد. چرا که نمی‌تواند مبارزه تأثیرگذاری با آنها انجام دهد. کردها در حال حاضر از حمایت آمریکا برخوردار هستند. این نیروها به نیروهای زمینی اساسی تبدیل شده اند که واشنگتن بر ضد داعش از آنها استفاده می‌کند.

ترکیه در راستای سیاست‌های خود مبنی بر جستجوی متحدان جدید، شدت لحن گفتمان خود را کاهش داده و سعی دارد خود را به‌عنوان دولتی مسالمت‌آمیز نسبت به اروپا و اسرائیل نشان دهد. اما اسرائیل باید نسبت به این موضوع هوشیار باشند ، چرا که اردوغان سیاست‌ها و مواضع خود را تغییر، بلکه تاکتیک آن بر اساس منافع این کشور تغییر کرده است. لذا اسرائیل باید با تضمین محدودی نسبت به آن تعامل داشته باشد.

منبع: تسنیم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس