با اوج گیری دسیسه های دشمنان و گروهك های ضد انقلاب در نقاطی چون كردستان، خوزستان و گنبد، سپاه پاسداران برای مقابله با آنها بسیج شد و خصوصا در كردستان هنگامی كه شورش های مسلحانه در نقاط كوهستانی كردنشین متمركز شد، سپاه به طور جدی مقابل اشرار و ضد انقلاب صف آرایی كرد.
با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، سپاه پاسداران بزرگترین افتخار خود را رقم زد و با وجود همه موانع در كنار ارتش به مبارزه علیه رژیم بعثی پرداخت. پس از جنگ تحمیلی نیز سپاه علاه بر فعالیت های رزمی و دفاعی و آموزشی در عرصه های مختلف سازندگی از جمله سد سازی، راهسازی، پروژه های كشاورزی، تولید قطعات صنعتی و ... حضور فعال دارد.
سپاه پاسداران اگر چه بیشتر به هویت نظامیاش شناخته می شود، اما نظامیگری در واقع یك بعد از ابعاد هویت این نهاد مكتبی - مردمی است و طبق اصل ۱۵۰ قانون اساسی سپاه پاسداران وظیفه نگهبانی از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن را در همه شرایط دارد و در ابعاد مختلف معنوی، نظامی و علمی در خدمت نظام اسلامی است.
سپاه بواسطه دارا بودن پرسنل و فرماندهان متعهد، خدمات زیادی به انقلاب اسلامی ارائه کرده است، از همین رو به در ایام سالروز تاسیس این نهاد به سراغ سردار علیرضا افشار رئیس ستاد مرکزی سپاه در دوران دفاع مقدس و نخستین فرمانده نیروی مقاومت بسیج رفتیم تا در گفتگویی صمیمی با ایشان از اهمیت و دستاوردهای سپاه و بسیج سخن بگوییم، موضوعات روز و نیز مسائل اجتماعی از دیگر محورهای گفتگوی ما با ایشان بود. افشار در دولت دهم و چند ماهی از دولت یازدهم، قائم مقام وزیر کشور در امور اجتماعی و فرهنگی بود و هم اکنون جانشین معاونت امور بسیج و فرهنگ دفاعی ستاد کل نیروهای مسلح است.
قسمت اول این گفتگو به شرح زیر است:
امام(ره) فرمودند «اگر سپاه نبود کشور هم نبود»؛ با توجه به این فرمایش امام (ره) و گذشت نزدیک به ۴ دهه از انقلاب اسلامی و نظر به به اینکه شما از نخستین روسای سازمان بسیج مستضعفین بودید، پیامدهای عدم وجود سپاه و بسیج در ۴ دهه گذشته را به چه صورتی عنوان خواهید کرد؟
آن بحث راهبردی که حضرت امام(ره) در ساختار انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران داشتند یک رویکرد خیلی قوی به سمت مشارکت مردمی داشت؛ زیرا نهادهای انقلاب تشکیل نشده است که دستگاه های سنتی و کلاسیک را کنار بگذارند بلکه این نهادهای انقلاب درست شدند تا مردم را آموزش داده، سازماندهی کنند و برای کمک به نظام در صحنه بیاورند؛ حالا چه جهاد سازندگی در کنار دولت و چه سپاه و بسیج در کنار ارتش و غیره.
این مساله به عنوان یک راهبرد در اندیشه حضرت امام(ره) نسبت به ساختار نظام خیلی مهم است؛ چون بعضی ها همان زمان اوایل انقلاب می گفتند ارتش باید منحل شود، منافقین این حرف را می زدند که امام روز ارتش را به این دلیل اعلام کردند که ارتش تثبیت شود و ما ارتش را می خواستیم.
پس بنابراین سپاه جایگزین ارتش نیست، حتی موازی ارتش هم نیست. ما در کشورهای دیگر بعضاً وجود ۲ یا ۳ نیروی مسلح را داریم، با یک هم پوشانی ها و هماهنگی هایی که برای ماموریت هایشان صورت می گیرد. ولی به هرحال در جمهوری اسلامی ایران آن رویکرد و آن راهبردی که حضرت امام (ره) برای مشارکت مردم داشتند در قالب نهادهای انقلابی شکل گرفت؛ سپاه را برای حوزه امنیت و دفاع که بسیج هم جزء آن است شکل دادند؛ ابتدا بسیج فراخوان مردم بود برای دفاع از انقلاب و نظام و دفاع مسلحانه. امام (ره) می فرمایند ملتی که ۲۰ میلیون جوان دارد باید۲۰ میلیون تفنگدار داشته باشد. مبنای تاسیس بسیج همین فرمان امام (ره) بود. درست است هم اکنون بسیج علمی داریم، بسیج سازندگی داریم، بخش های دیگری داریم که در بخش فرهنگی کار می کنند ولی آن رویکرد اصلی و مبنای کار اصلی بسیج دفاع از کشور بوده است.
تجربه نیروهای مسلح را در جهاد سازندگی هم می بینیم، جهاد سازندگی مشارکت مردم بود برای کمک به سازندگی و محرومیت زدایی، مردم را نمی توانستیم همینطور بفرستیم، باید آموزش می دادیم، سازماندهی و اعزام می کردیم. متاسفانه جهاد منحل و در وزارت کشاورزی ادغام شد که حیف بود. هم اکنون این خلاء را احساس می کنیم و بخش های دیگر، کمیته امداد، بنیاد شهید، بنیاد مسکن. شما هرکدام از این نهادهای انقلابی را ملاحظه کنید سیستم هایی است که مردم را به کمک نظام می آورد؛ این چیز مهمی است که در سپاه به این ترتیب اتفاق افتاده است.
اینکه امام (ره) فرمودند اگر سپاه نبود کشور نبود؛ معنایش این است که ما انقلاب و نظام را با ارتش نمی توانستیم حفظ کنیم، اگر این مشارکت مردم نبود در همان اوایل انقلاب؛ نه در دوران دفاع مقدس، دشمن طومار انقلاب را می پیچید. با آن ترورهایی که رخ داد و آشوب هایی که در نقاط مختلف کشور داشتیم و تحریم هایی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی توسط آمریکا اعمال شد، آن چیزی که توانست نظام و انقلاب را در مقابل تهدیدات جدی حفظ بکند مشارکت مردم در قالب بسیج و تشکیلات سپاه بود؛ یعنی اینها در کشف ضدانقلاب و مقابله با آنها و آوردن مردم در صحنه برای دفاع از کشور، مخصوصا در دوران جنگ تحمیلی نقش داشتند، حتی نیروهای کلاسیک و برادران ارتش هم این اعتقاد را دارند که اگر این نیروی مردمی را در قالب سازماندهی سپاه و بسیج نداشتیم نمی توانستیم از کشور دفاع کنیم و این یک مدل جدیدی بود که امام (ره) مبتکر آن بود. در آن مقابله ناهمتراز با دشمن، به هر حال فقط صدام و نیروهای عراق که روبروی ما نبودند، ناتو و ورشو پشت صدام بودند.
چه عاملی باعث برتری ایران مقابل صدام و هم پیمانانش بود؟
آمریکا و شوروی و هم پیمانان آنها پشت صدام بودند از نظر تجهیزات و امکانات حتی نیروی انسانی. به واسطه این حمایت ها ظاهر معادله قدرت در جنگ تحمیلی به نفع دشمن بود، اما چرا موفق شدیم دشمن را شکست دهیم؟ وجود سپاه، بسیج، نیروهای مردمی و روحیه «شهادت طلبی» بود که روی «معادله قدرت» تاثیر گذاشت.
این را شاید غربی ها متوجه نشوند. عامل اصلی پیروزی «حزب الله» بر ارتش چهارم دنیا که رژیم صهیونیستی بود، همین است. ما نمی توانیم بگوییم تجهیزات حزب الله پیشرفته تر از تجهیزات اسرائیل بود، افرادش بیشتر بود و یا اطلاعاتش. بلکه عامل اصلی روحیه «ایثار» و «شهادت طلبی» و نوع مدل عملیاتی است که در قالب بسیج و نیروی مردمی قابلیت انجام پیدا می کند.
نقش سپاه در هر کدام از این حوادث و اتفاقاتی که می توانست انقلاب ما را از بین ببرد، نقش پررنگ و قوی ای است، نقش سپاه که می گوییم یعنی نقش مردم؛ مردمی که آموزش دیده، ساماندهی شده و در صحنه حضور پیدا کرده اند و از کشورشان دفاع می کنند. سپاه و بسیج نبود مردم به این صورت نمی توانستند بیایند در صحنه دفاع مشارکت کنند چه در حوزه امنیتی و چه در بحث نظامی.
اگر سپاه در سال ۸۸ و حوادثی که در فتنه روی داد نبود، چه اتفاقی می افتاد؟
بحث ۸۸ متفاوت است با آن چیزی که در اوایل انقلاب و دفاع مقدس داشتیم، چون آن زمان ضدانقلاب خیلی علنی بود و در صحنه های مختلف ناامنی ها در کردستان، سیستان و بلوچستان وجاهای دیگر بحث تجزیه طلبی وجود داشت. در دوران دفاع مقدس هم کاملا جبهه مشخص بود؛ جبهه دشمن، جبهه خودی و یک خاکریز هم بین ما بود. در فتنه که شما فرمودید نامش فتنه است و در فتنه غبارآلودگی نشان نمی دهد که دشمن کیست؟ خودی کیست؟ و بخصوص «جنگ روانی» حرف اول را می زند.
آن چیزی که در جریان فتنه اتفاق افتاد فریب افکار عمومی بود، این را با استفاده از اسلحه، سلاح و حضور در صحنه نظامی و دفاعی نمی شود حل کرد، این را با بصیرت افزایی و روشنگری باید حل کرد.
اینجا یک نوع دیگری از حضور لازم است؛ حضور نیروهای فرهیخته و آشنا به مسائل، مشکلات و تهدیدات کشور تا توطئه های دشمن را روشن کنند. پرده فریب، شعارهای دروغین و آن حرکت هایی که مردم را به صحنه می کشاند ،در قالبی که به مصلحت نظام نبود، مشخص کنند؛ البته نقش اول را در این روشنگری مقام معظم رهبری داشتند که در بیانات شان و مخصوصاً آن نماز جمعه معروف مطرح شد.
البته جریان فتنه هم با اشتباهات خودش در انعکاس ماهیتش بی نقش نبود؛ یعنی کارهایی که انجام دادند و حتی اعلام برائت نکردند و نگفتند اینها از ما نیستند و گفتند اینها آدم های خداجویی هستند. آنها می توانستند هوادارانشان را در چارچوب قانون بیاورند و در چارچوب نظام، منافع سیاسی شان را جلو ببرند و بگویند این جمعیت قابل توجه، همراه ما هستند؛ ولی چون به خشونت کشیده شد، حریم شکنی شد و ارزش های نظام زیر سوال و زیر پا رفت، دیگر راه بازگشتی نماند. مردم کم کم متوجه شدند و در ۹ دی خیلی عظیم تر و گسترده تر از آنچه در تمام راهپیمایی ها اتفاق افتاد، حضور مردم در سطح تهران و شهرستان ها نظام را در حوزه سیاسی تثبیت کرد.
البته نمی توانیم بگوییم سپاه در اینجا مسئولیت ندارد؛ غیر از کنترل ناامنی های خیابانی، سپاه وظیفه ارتقای «بصیرت عمومی» را هم دارد. سپاه، پاسدار انقلاب است، انقلاب از هر ناحیه ای تهدید شود، سپاه وظیفه دارد. فقط تهدید نظامی و امنیتی نیست؛ وقتی «تهدید فرهنگی»، «تهاجم فرهنگی» و «جنگ نرم» را از طرف دشمن مشاهده می کنیم، سپاه بی مسئولیت نیست، ما باید راجع به «سبک زندگی غربی» مردم را آشنا و در حد توان از مسائل دینی دفاع کنیم.
دلیل دشمنی های مکرر در خارج و داخل علیه سپاه و بسیج را در چه می دانید؟
دلیل دشمنی های استکبار جهانی، بویژه آمریکا و رژیم صهیونیستی قبل از اینکه بگوییم علیه سپاه است باید بگوییم علیه انقلاب و نظام اسلامی؛ این است که انقلاب منافع نامشروع آنها را در منطقه به خطر انداخت و یا در مواردی از بین برد؛ در ایران واقعا از بین برد، چون دیگر آمریکا قطع امید کرد و آن منافعی که داشت در دوران رژیم ستم شاهی و به راحتی تمامی سرمایه های مملکت مان را به غارت می برد، با انقلاب منتفی شد. رژیم شاه که از آن به عنوان ژاندارم منطقه استفاده می کرد را هم از دست داد و احساس کرد منافع خودش در منطقه به خطر افتاده است. در راس آن رژیم صهیونیستی است که جزء استراتژی هاو خطوط اصلی سیاست خارجی آمریکایی هاست که برای حفظ اسرائیل تلاش بکنند و هر جنایتی که صهیونیست خواست انجام دهد، آنها حمایت کنند، این به خطر افتاد، منافعش در کشورهای عربی هم به خطر افتاده است، چون یکی یکی با بیداری های اسلامی می توانست منافع او را از بین ببرد.
البته آنها این وضعیت را پیش بینی می کردند، ابتدای پیروزی انقلاب آنها فهمیدند این جریان می تواند برای آنها خطرآفرین باشد و لذا به صراحت مخالفت و دشمنی خودشان را با انقلاب نشان دادند، به صورت علنی موضع می گرفتند، منابع مالی ما را بلوکه و تحریم اقتصادی کردند. غیرعلنی هم با حمایت از جریان های معارض و ضدانقلاب با ما مقابله کردند. زمانی که لانه جاسوسی آمریکا تسخیر شد کلی اسناد به دست ما آمد که معلوم شد سرنخ خیلی از مسائل ما در این لانه جاسوسی است.
به طور کلی دشمنی علیه نظام و جمهوری اسلامی به خاطر منافع ملی شان در منطقه است، که به خطر افتاده است. اما اینکه چرا با بسیج و سپاه این دشمنی ویژه را دارند، چون آنها هم فهمیده اند که این انقلاب و نظام به واسطه سپاه و بسیج است که حفظ شده است. هر نقشه ای که ریختند و توطئه ای که انجام دادند به شکست منجر شد از ناامنی ها و فشارهای اقتصادی که بگذریم، تحمیل یک جنگ کار کوچکی نبود، آنها خیلی به این جنگ دل بسته بودند، واقعا اطمینان داشتند صدام ۵ یا ۶ روزه به تهران می رسد و شعارهایی که می دادند فقط در حد شعار نبود. آنها اعتقاد داشتند که جمهوری اسلامی ایران نمی تواند در مقابل این هجوم سنگین مقاومت کند، تا به تدریج ورق برگشت و آنها متوجه قدرت ایران شدند. قدرت سپاه و بسیج و یعنی قدرت مردم؛ آنها آمدند و نشان دادند که ما می توانیم از کشورمان دفاع کنیم.
حالا از همه مهمتر این الگوی دفاع را به سایر کشورهای دیگر منتقل کردیم، به کشورهای دیگر گفتیم اگر عزت و استقلال می خواهید و قصد دارید به نتیجه برسید بیایید از مدل ما استفاده کنید، با کودتا به جایی نمی توانید برسید و بعد یک جریان دیگری علیه شما کودتا می کند. باید ملت خودتان را بیدار کنید و به صحنه بیاورید، جریان بیداری اسلامی ایجاد شد درست است بعضاً با مشکلاتی روبرو شد، اما اصل داستان که ملت ها به پا خاستند و دنبال آزادی، دموکراسی و عزت خودشان بودند، این اتفاق افتاد. از چه کسی این را گرفتند، از انقلاب اسلامی ایران.
برخی تلاش می کنند تا یک دو قطبی را بین سپاه و بسیج با دولت ایجاد کنند. دلیل این تلاش ها را شما در چه می دانید؟
کار دشمن همین است، برای ایجاد شبهه و تشویش افکارعمومی و تزلزل در اراده ملی، از این کارها زیاد می کنند. یعنی آن اختلاف نظرهایی که وجود دارد را برجسته می کنند و آن اختلاف نظرهایی هم که وجود ندارد را می سازند. سپاه تا این انداره کمک به اقتصاد دولت می کند؛ مثلا در پروژه های عظیم ملی هر چه توان دارد روی صحنه می آورد اما آن را به نوع دیگری به تصویر می کشند و از آن تحلیل دیگری ارائه می دهند.
بالاخره اختلاف نظرهایی وجود دارد؛ مقام معظم رهبری جمله زیبایی درباره تنوع دیدگاه ها فرموده اند، البته در خود سپاه هم ممکن است تفاوت نظرهایی در بعضی از گروه های سپاهی وجود داشته باشد به هر حال همه چیز و همه فکرها یکسان نیستند، گرایش ها و دیدگاه های مختلفی البته در چارچوب نظام وجود دارد. حضرت آقا از آن تعبیر «چهل تکه» زیبا کرده اند. قدیم ها اینگونه بود که کمی از انتهای پارچه ها باقی می ماند، همه اینها را جمع می کردند و بعد به یک هنرمند می دادند که اینها را طوری کنار هم قرار می داد که ارزش این پارچه از پارچه های قبلی بیشتر می شد، یعنی چهل تکه خودش می شد طرح جدید. حالا مقام معظم رهبری با هوشمندی از این عنوان «چهل تکه» استفاده کرد.
این دیدگاه های متفاوت اگر در یک چارچوب هماهنگ؛ هم افزا و با یک هارمونی زیبا برای دفاع از نظام در چارچوب نظام کنار هم قرار بگیرند، این یک امتیاز و فرصت است. ما نباید فکر کنیم همه باید مانند هم باشند و مانند هم فکر کنند. ما زمانی می توانیم سلیقه های متفاوت و دیدگاه های متفاوت را جذب کنیم که به این دیدگاه ها احترام بگذاریم و در چارچوب سیاست های کلان نظام، کسی که با این سیاست ها مخالف نیست، جذب شود. مخصوصاً مقام معظم رهبری در ابعاد مختلف خطوط مشخصی را روشن کرده اند و اگر که کسی یا جریانی بیاید مغایر این سیاست ها عمل کند، باید با او برخورد شود. حداقل این است که او را ما قبول نکنیم و به او اعتراض کنیم و کنارش بگذاریم.
اگر آن چارچوب رعایت شود به نظر می رسد دوقطبی نه بلکه ده قطبی هم خوب است، آنجایی «دوقطبی سازی» مشکل می شود که چارچوب نظام را بگذارد کنار و بخواهد با آن اصول کلی و راهبردهای مقام معظم رهبری تقابل بکند. فرمانده کل سپاه اخیرا اعلام کرد حامی دولت ها در همه دوره ها بودیم، حالا ممکن است به هر یک از دولت ها ایراداتی گرفته باشند، با دولت قبل هم یک اختلاف نظرهایی داشتیم ولی دلیل نمی شود بگوییم دوقطبی است.
با توجه به تاکید مداوم مقام معظم رهبری بر تحقق اقتصاد مقاومتی در سالهای گذشته به نظر شما سپاه و بسیج چه نقشی در تحقق این امر مهم می توانند ایفا کنند؟ عملکرد دولت را در تحقق اقتصاد مقاومتی چگونه ارزیابی می کنید؟
فکر نکنم کسی مخالفتی با اقتصاد مقاومتی داشته باشد چه در دولت و چه خارج از دولت، باید جریان ها و دیدگاه ها در چارچوب نظام کار کنند. کسانی که برای کشور کار کرده و دلسوزی می کنند، بحث اقتصادی مقاومتی را به عنوان تنها راهکار که از این شرایط فشار و تحریم بیرون بیاییم، قبول دارند و مخالف آن نیستند. منتها تند و کند عمل کردن هاست که بیشتر نقد می شود. بعضی ها معتقدند که دولت واقعاً تمام توانش را در این حوزه بسیج نکرده است و به بعضی از بخش ها اعتراض دارند، به حمایت از تولیدکنندگان داخلی کم توجهی شده و متکی نشدن به جریان اقتصادی کشور و تکیه به منابع غربی؛ اینها اعتراضاتی است که بعضاً مطرح می شود ولی همه این اعتقاد را دارند.
ستاد «اقتصاد مقاومتی» در دولت تشکیل شده است. اما حرکت کندی دارد. سپاه چون نگاه به داخل و ظرفیت های داخلی دارد از اقتصاد مقاومتی حمایت می کند، کاملاً برنامه هایش در چارچوب اقتصاد مقاومتی است و خیلی هم تاثیرگذار می تواند باشد و آن دشمنی ای که با استکبار جهانی و بی اعتمادی که به وعده های آمریکا و امثال آن دارد خودبخود سپاه را در چارچوب اقتصاد مقاومتی، می آورد.
دو بستر یا عامل را می توانیم در سپاه در نظر بگیریم که در اقتصاد مقاومتی می تواند خیلی نقش آفرین باشد؛ یک عاملش خوب استفاده شده و یک عاملش متاسفانه خوب استفاده نشده است. این دو بازوی اجرایی یکی پروژه های بزرگ ملی است که سپاه از عهده و توان اجرای آن برمی آید، پروژه هایی که قبلاً ما حتماً نیاز به حضور خارجی داشتیم؛ در حوزه نفتی، در پروژه های عمرانی بزرگ و بخش های دیگر، چون سپاه در طول جریان جنگ تحمیلی مجبور شد بخش مهندسی خود را توسعه دهد و فعالیت های عمرانی خود را در شرایط نیاز به مهندسی جنگ بالا ببرد.
یادم است در اواخر جنگ ما به دنبال تونل کن هایی بودیم که از زیر رودخانه اروندرود تونل بزنیم به سمت عراقی ها. رفتند کشورهای مختلف و بررسی کردند، چون زیر رودخانه ها آب زیاد است، باید دستگاهی که تونل می زند کاملاً پشت سر خودش را ببندد و جلو برود، خیلی سرعتش هم بالا بود. استفاده از چنین دستگاهی تخصص بالایی می خواست، بالاخره ما آسیب پذیر بودیم، خیلی از مهمات و تجهیزات را باید می بردیم در تونل ها، در همان مقطع بحث انتقال موشک ها در ورودی تونل ها مطرح بود.
اینها سپاه را به سوی تکنولوژی ها و توانمندی های برتر سوق داد. این امکانات، تجهیزات و نیروی انسانی متخصص نباید بعد از جنگ بیکار می ماند، این تدبیر مقام معظم رهبری بود که شما اینها را ببرید برای کمک به دولت و پروژه های اجرایی کشور. خودبخود این اقدام توان تخصصی سپاه را برای آینده هم حفظ و کمک می کرد توان تخصصی سپاه در حوزه مهندسی حفظ شود، چون روز به روز تجهیزات تغییر می کند، یعنی چیزی نیست که ثابت بماند، اگر این تجهیزات قدیمی و کهنه می شدند باید عملاً آن تجهیزات کنار گذاشته می شد. سیستم ها و تجهیزات بسیار گسترده ای هستند و سپاه تمام اینها را در خدمت کشور و دولت آورد.
خود دولتمردانی که از این توان سپاه استفاده می کردند می گفتند «ارزانتر»، با «کیفیت بالاتر» و «سرعت بیشتر» است. این سه ویژگی را مثلا در سد کرخه زمانی که در حال افتتاح بود، کارفرما اعلام کرد. این چیز خوبی است و رقابت هم می آورد. خود سپاه هم که تمام آن را انجام نمی دهد، بخش خصوصی را به عنوان پیمانکار دست دوم می آورد و به کار می گیرد.
بستر دوم از توان اقتصادی سپاه ایجاد صنایع کوچک، خانگی و سبک و به کارگیری نیروهای بسیج است که می توانست به اقتصاد مقاومتی کمک کند؛ اتفاقاً در اشتغال هم خیلی موثر است. من یادم است یکبار مقام معظم رهبری به صراحت به دولت فرمودند شما برای حل مشکلات اقتصادی بروید سراغ بسیج و از بسیج هم کمک بگیرید؛ این اتفاق به هر دلیلی نیفتاد، سیستم دولت های ما بسیار سخت و متصلب هستند و اگر بخواهند سیستم هایشان را تغییر بدهند و از نیروهای بسیج و شبکه های اشتغال خانگی استفاده کنند، برای آنها سخت است. البته سپاه با بسیج سازندگی که راه اندازی کرده است خودش کار می کند، ولی اینطور نیست که ما بازتابش را به صورت عمومی در جامعه ببینیم و احساس کنیم که تکانی به اشتغال در جامعه داده است. به هر حال ما مشکلاتی در به کارگیری نیروها داریم، نیروهای بسیج همان نیروهای مردمی هستند. اینها همان مردم کوچه و بازار و شهر و روستا هستند.
اگر می شد آن عامل دوم توان سپاه که همین نیروهای مردمی هستند را به کار می گرفتند به نظرم بهتر بود، یعنی کمک خوبی به دولت بود ولی این اتفاق نیفتاد.
چرا برخی قصد دارند حل مشکل اقتصادی را به رابطه با آمریکا پیوند زده و به اصطلاح چهره آمریکا را بزک کنند؟
این القایی بود که از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ایران، غربی ها می خواستند به ملت ما داشته باشند که شما مشکلات تان را نمی توانید بدون ما حل کنید و نمی توانید روی پای خودتان بایستید و پیش بروید. حالا در دوران حضرت امام (ره) و اوایل بعد از رحلت حضرت امام(ره) ملت ما کاملاً بی تفاوت به القائات و فشارهایی که وجود داشت روی پای خودش خیلی پیش رفت و واقعاً هم در دستیابی به فناوری های علمی و تکنولوژی جدید خیلی جاها با وجود تحریم ها که فقط اقتصادی نبود، پیشرفت کردیم. اجازه انتقال تکنولوژی های جدید را نمی دادند و جریمه های سنگینی قائل می شدند. ما روی پای خودمان ایستادیم و با استفاده از جوانان و متخصصان مان که در این زمینه ها کار کردند، در بحث نانو، فضا، سلول های بنیادی، هسته ای و غیره واقعاً پیشرفت کردیم.
در بحث دفاع هم اکنون بالاترین قدرت بازدارنده را داریم، دشمن می ترسد که حمله نمی کند؛ قدرت اول منطقه را داریم. اینها چگونه پیش رفت؟ واقعاً با توان خودمان. در حوزه امنیت، با وجود درگیری هایی که اطراف ما وجود دارد، اینها چگونه بدست آمد؟ واقعا با توان خودمان. در حوزه امنیت هم با وجود درگیری هایی که اطراف ما وجود دارد. چگونه این امنیت برقرار است؟ با توان خودمان. قطعاً دشمن نمی خواست چنین وضعیتی برای ما به وجود بیاید و قطعاً کارشکنی هم می کند.
پس ببینید این رویکرد که ما در حوزه دفاع، امنیت و مباحث دیگر، مخصوصاً علمی پیشرفت هایی داشتیم، قطعاً در حوزه اقتصاد هم اگر این اعتماد به توان داخلی، تولیدکنندگان، فرآیندهای مالی، فرآیند توزیع وجود داشته باشد، حتماً ما موفق خواهیم شد. متاسفانه سیستم اداری و اقتصادی ما از گذشته وابسته رشد کرده است، یعنی همیشه با خارج ارتباط داشته است آنها صنایع ما را به گونه ای طراحی کرده اند که همیشه این وابستگی، در صنایع خودرو و صنایع بزرگ دیگر وجود داشته باشد. یک باور و اراده ای وجود نداشته که ما بطور مستقل کاری را انجام بدهیم.
این نگاه را ما متاسفانه در بعضی از متخصصان و افراد صاحب نظر داریم، واقعیتی است که وجود دارد و بسته به دولت هایی که روی کار می آیند اینها ممکن است یک وجه قالب پیدا کنند و یا به حاشیه رانده شوند و اینها بستگی به سیاست دولتها دارد. ولی آنچه که گفته می شود دولت فعلی این امیدواری را دارد که مثلاً روابطش را با غرب طوری تنظیم کند که از حمایت های آنها برخوردار شود ولی تجربه نشان داده است که اینگونه نیست، یعنی آنها در دشمنی خودشان هیچ وقت تردید نمی کنند، حتی با وجود تمام این ملایمت ها و شرایطی که دولت جدید فراهم کرده است. می بینید دشمنی آمریکا کمتر نشده است و فشار می آورد و هر جا دستش برسد فشار را بیشتر می کند.
ما تجربه مواردی که آمریکایی ها زیر توافق نامه و تعهدشان زدند را داریم، چه توافقنامه الجزایر در رابطه با جریان جنگ تحمیلی، چه در رابطه با لانه جاسوسی، هر توافقی که ما با آمریکا داشتیم، آمریکایی ها زیر آن زدند. به هر صورت و به هر دلیلی این تاریخ مراودات گذشته ما با آمریکایی ها بوده است؛ هم اکنون هم یک بار دیگر آن تجربه تکرار شد، البته ما این اتفاقی را که دارد روی می دهد دوست نداریم و مواضع یک عده ای را نمی پسندیم. نظام هم آمد پای کار که این سوءتفاهمات برطرف شود و ما از خیلی چیزها گذشتیم؛ چه در مواضع دیپلماسی مان و چه در مسائل هسته ای و چه در مسائل دیگر؛ یعنی یک فشاری وارد آمد که شما چیزی نگویید و بگذارید این مسیر جلو برود، حالا داریم می بینیم که متاسفانه نتیجه چه شده است.
دشمن بالاخره اینطور است. در آن مباحث اصلی خودش، یعنی حمایت از اسرائیل تعارف ندارد. آقا یک بار هم فرمودند مذاکره دو طرف دارد، وقتی میز مذاکره شکل می گیرد، یک نقطه احتمال توافق را در نظر می گیرند و شروع به مذاکره می کنند؛ نقطه توافق ما با آمریکا چه می تواند باشد؟ چون ما صد درصد از مواضع انقلابی و اسلامی خودمان دفاع می کنیم، حاضر نیستیم از آن عدول کنیم، حتی همین دولت هم حاضر نیست، عدول کند. آنها هم از مواضع خودشان کوتاه نمی آیند، پس چه نقطه توافقی!؟ امکان ندارد.