گروه جهاد و مقاومت مشرق - بعد از سالها جمعه غروب رفته بودم، نمایش ببینم، که اتفاقا نمایش خیلی خوبی بود هنوز لذت نمایش رو کامل مز مزه نکرده بودم که پیامهای دردناک خان طومان رسید. پیامهایی که نمایش استثنا و قاعده رو برای همیشه توی ذهن من ماندگار کرد و چه تلخ هم ماندگار کرد.
دو روزه به خانواده هایی فکر میکنم که تازه از این به بعد میفهمن خبر شهادت همسر و پدرشون میتونه بهترین خبر زندگیشون باشه. تازه زخم زبونها شروع میشه. فرقی نداره توی جنگ تحمیلی شهید شده باشی، شهید علم باشی، شهید مدافع حرم باشی یا ... همش به خاطر پول شهید شدی و محکومی. نمیتونی هم اثبات کنی که اینطور نیست. مهم نیست مادری با دو تا بچه توی یه الونک با هوا داره روزگار میگذرونه به طوری که خجالت میکشه ما از داخل یخچالش فیلمبرداری کنیم چون چیزی اون تو وجود نداره.
پول گرفته ولی نمیدونه چطور خرج کنه. مهم نیست بچه ی دو ساله رو ده روزه از مادر جدا کردن و بردن شهرستان و... هم میگن مسالمت امیز حلش میکنیم و هنوز حلش نکردن. مهم نیست چون پول گرفتن. مهم نیست شش ماه بعد از شهادت همسرت هنوز حقوقی نگرفتی و همسر شهید باید با ششصد تومن حقوق توی شرایط سخت کار کنه تازه گوشه کنایه همکارهاش رو بشنوه که پول گرفتید. مهم نیست چون پول گرفتن. مهم نیست دختری که بعد یک سال هنوز منتظر برگشتن پدرشه و مادرش نمیدونه چطور توجیهش کنه چون دخترش فقط سه سالشه و اصلا مفهوم مرگ رو نمیفهمه. مهم نیست چون پول گرفتن. مهم نیست هر دردی داشته باشی فریاد رسی نیست جز خدا، چون خانواده شهیدی و الگو! کسی نباید صدای شما رو بشنوه. تازه پول هم گرفتی....
کد خبر 570059
تاریخ انتشار: ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۶:۰۰
- ۲ نظر
- چاپ
بعد از سالها جمعه غروب رفته بودم، نمایش ببینم، که اتفاقا نمایش خیلی خوبی بود هنوز لذت نمایش رو کامل مز مزه نکرده بودم که پیامهای دردناک خان طومان رسید. پیامهایی که نمایش استثنا و قاعده رو برای همیشه توی ذهن من ماندگار کرد و چه تلخ هم ماندگار کرد.