به گزارش مشرق، مدتهاست که کیانوش رستمی خرجش را از سایر اردونشینان سوا کرده است و خودش برای خودش تمرین میکند؛ به قول معروف «صلاح مملکت خویش خسروان دانند» و حتما هم خودش بعد از نتایج المپیک ریو پاسخگوی آن خواهد بود، اما آیا این خودمحوری با روحیه تیمی در تناقض نیست؟
به هر حال بیشترین انتقاد به فدراسیون وزنهبرداری است که چرا اجازه این تکروی و خودمحوری را به ورزشکارانش میدهد که باعث ایجاد شائبه ورزشکار سالاری شود. وقتی رستمی میگوید تمریناتش را با رئیس فدراسیون هماهنگ میکند و کاری به سرمربی تیم ملی ندارد چه معنایی میتواند داشته باشد؟ شاید بهتر باشد فدراسیون وزنهبرداری برخورد محکمتری با این ورزشکار میکرد و یا حداقل در ظاهر خود را پایبند به این موضوع نشان میداد و با ملزم کردن رستمی به حضور در اردوهای تیم ملی و اردوی اردبیل تن به خواستههای او نمیداد.
در اینکه رستمی ورزشکار بزرگ و عنوانداری است و از امیدهای اصلی کسب مدال در المپیک محسوب میشود، شکی نیست، اما آیا چنین مواردی به روحیه تیمی لطمه نمیزند؟ آیا اقتدار سرمربی زیر سؤال نمیرود؟ غرور بیجا آفت هر انسان به خصوص ورزشکاری در دوران قهرمانی است که نگرانیم رستمی در این مقطع حساس از این ناحیه دچار آسیب شود، آسیبی که شاید خود او در مقطع کنونی متوجه آن نباشد و در آینده حسرت زمانهای از دست رفته را بخورد و این مسئولان فدراسیون هستند که باید او را از این ذهنیت خارج کنند.
در هر حال رستمی که عنواندارتر از وزنهبرداری مثل بهداد سلیمی نیست که بخواهد انفرادی حرکت کند. سلیمی با وجود مدال طلای المپیک از دستورات کادر فنی اطاعت میکند و با وجود اینکه شرایطی به مراتب سختتر از رستمی، هم از نظر مصدومیت و هم تولد فرزندش دارد و شاید حضورش در کنار خانواده بیش از پیش نیاز باشد، در اردوی تیم ملی حضور پیدا میکند.
متاسفانه مسئولیت این موضوع به فدراسیون وزنهبرداری و مدیریت آن برمیگردد که اجازه ورزشکار سالاری و باجخواهی به ورزشکار داده میشود. فدراسیونی که به نظر میرسد نمیخواهد واقعیت را قبول کند و این راهش نیست. این معضل ممکن است در آینده بزرگتر هم شود و اگر اکنون مقابل آن منفعل عمل کنیم چه بسا هر وزنهبردار به زودی ساز خودش را کوک کند و نوای جدایی سر دهد.
البته این موضوع در رشتههای دیگر هم مسبوق به سابقه بوده است و کم و بیش در سایر رشتهها شاهد چنین مواردی بودهایم، اما زمانیکه تیمی به صورت هماهنگ و تحت نظر یک کادر فنی برای حضور در مسابقات بزرگی مانند المپیک آماده میشود، بهتر است تمام ورزشکاران در اختیار کادر فنی قرار گیرند تا بهانهای باقی نماند.
چه بسا چنین موضوعی باعث ایجاد دو دوستگی و حتی چنددستگی در اردوهای تیم ملی شود. مانند اتفاقاتی که در زمان کوروش باقری و بعد از المپیک لندن گریبان وزنهبرداری را گرفت و این وزنهبرداری بود که متضرر شد.
متاسفانه در ورزش ما با وجود شعارهای فراوانی که درباره مبارزه با ورزشکار سالاری سر داده میشود گام اساسی در این زمینه برداشته نمیشود؛ به طوری که این پدیده شوم در حال همه گیر شدن است. امیدورایم فدراسیون با اقدامی به موقع مانع از فراگیر شدن آن شوند چار که نمیشود هر ورزشکاری در هر کناری برای خودش تمرین کند و در نهایت آسمان را به ریسمان بابت ناکامی ببافد.
به هر حال بیشترین انتقاد به فدراسیون وزنهبرداری است که چرا اجازه این تکروی و خودمحوری را به ورزشکارانش میدهد که باعث ایجاد شائبه ورزشکار سالاری شود. وقتی رستمی میگوید تمریناتش را با رئیس فدراسیون هماهنگ میکند و کاری به سرمربی تیم ملی ندارد چه معنایی میتواند داشته باشد؟ شاید بهتر باشد فدراسیون وزنهبرداری برخورد محکمتری با این ورزشکار میکرد و یا حداقل در ظاهر خود را پایبند به این موضوع نشان میداد و با ملزم کردن رستمی به حضور در اردوهای تیم ملی و اردوی اردبیل تن به خواستههای او نمیداد.
در اینکه رستمی ورزشکار بزرگ و عنوانداری است و از امیدهای اصلی کسب مدال در المپیک محسوب میشود، شکی نیست، اما آیا چنین مواردی به روحیه تیمی لطمه نمیزند؟ آیا اقتدار سرمربی زیر سؤال نمیرود؟ غرور بیجا آفت هر انسان به خصوص ورزشکاری در دوران قهرمانی است که نگرانیم رستمی در این مقطع حساس از این ناحیه دچار آسیب شود، آسیبی که شاید خود او در مقطع کنونی متوجه آن نباشد و در آینده حسرت زمانهای از دست رفته را بخورد و این مسئولان فدراسیون هستند که باید او را از این ذهنیت خارج کنند.
در هر حال رستمی که عنواندارتر از وزنهبرداری مثل بهداد سلیمی نیست که بخواهد انفرادی حرکت کند. سلیمی با وجود مدال طلای المپیک از دستورات کادر فنی اطاعت میکند و با وجود اینکه شرایطی به مراتب سختتر از رستمی، هم از نظر مصدومیت و هم تولد فرزندش دارد و شاید حضورش در کنار خانواده بیش از پیش نیاز باشد، در اردوی تیم ملی حضور پیدا میکند.
متاسفانه مسئولیت این موضوع به فدراسیون وزنهبرداری و مدیریت آن برمیگردد که اجازه ورزشکار سالاری و باجخواهی به ورزشکار داده میشود. فدراسیونی که به نظر میرسد نمیخواهد واقعیت را قبول کند و این راهش نیست. این معضل ممکن است در آینده بزرگتر هم شود و اگر اکنون مقابل آن منفعل عمل کنیم چه بسا هر وزنهبردار به زودی ساز خودش را کوک کند و نوای جدایی سر دهد.
البته این موضوع در رشتههای دیگر هم مسبوق به سابقه بوده است و کم و بیش در سایر رشتهها شاهد چنین مواردی بودهایم، اما زمانیکه تیمی به صورت هماهنگ و تحت نظر یک کادر فنی برای حضور در مسابقات بزرگی مانند المپیک آماده میشود، بهتر است تمام ورزشکاران در اختیار کادر فنی قرار گیرند تا بهانهای باقی نماند.
چه بسا چنین موضوعی باعث ایجاد دو دوستگی و حتی چنددستگی در اردوهای تیم ملی شود. مانند اتفاقاتی که در زمان کوروش باقری و بعد از المپیک لندن گریبان وزنهبرداری را گرفت و این وزنهبرداری بود که متضرر شد.
متاسفانه در ورزش ما با وجود شعارهای فراوانی که درباره مبارزه با ورزشکار سالاری سر داده میشود گام اساسی در این زمینه برداشته نمیشود؛ به طوری که این پدیده شوم در حال همه گیر شدن است. امیدورایم فدراسیون با اقدامی به موقع مانع از فراگیر شدن آن شوند چار که نمیشود هر ورزشکاری در هر کناری برای خودش تمرین کند و در نهایت آسمان را به ریسمان بابت ناکامی ببافد.