به گزارش مشرق، در واقع، عزیمت ترامپ از اصول اساسی و طولانی مدت محافظهگرایی، به ویژه در سیاست خارجی وی قابل تامل است آنجا که وی از یکجانبهگرایی صریح و تندی حمایت می کند که رنگ و بوی انزواگرایی نیز می دهد. ترامپ که خود را نسبت به شواهد تاریخی آثار زیانبار این شیوه بی تفاوت نشان داده و گوش ناشنوا دارد، اخیرا شعار «آمریکا در اولویت است» را برای خود برگزیده است؛ شعار جنبش انزواگرایان که مخالف ورود آمریکا به جنگ جهانی بودند برای خود انتخاب کردند تا اینکه حمله به «پرل هاربر» صورت گرفت.
وی ممکن است در این رابطه وسوسه شده و به این باور برسد که مردم آمریکا نیز همگی خواهان حرکت کشورشان در این مسیر است. اما واقعیات عکس این امر را نشان می دهد هر چند که باید پذیرفت آمریکا هر شیوهای برای سیاست خارجی خود در پیش گرفته جز خسران، جنگافروزی و پیچیده شدن معادلات جهانی ارمغانی برای ملل جهان و نظام جهانی به دنبال نداشته است برسد به اینکه سرمایهدار بیتجربه در سیاستی چون ترامپ حال و هوای یکجانبهگرایی نیز در سر بپروراند.
به عنوان مثال مرکز نظرسنجی «پیو»( Pew) جدیدترین افکارسنجی خود از مردم آمریکا در قبال سیاست خارجی و نقش کشورشان در جهان را منتشر کرد. این نظرسنجی حوزههای مهمی در تداوم سیاستها، برخی تغییرات دمکراتیک و شکافهای عمیق بین و حتی درون احزاب سیاسی را آشکار کرد.
در قبال تداوم سیاستها باید گفت که مردم آمریکا بر این باورند(آنگونه که دهههای گذشته نیز نشان داده) که تمرکز بر مشکلات داخلی بر سیاست خارجی ارجحیت دارد. هنوز هم یافتههای نظرسنجیها نشان می دهد که مردم این کشور در اوضاع کنونی احتمالا دیگر پذیرای یکجانبهگرایی یا انزواگرایی نیستند. با حاشیه تقریبی 2تا1، مردم آمریکا در این نظرسنجی به صراحت این پیشفرض را رد کردند که کشورشان بدون نگرانی در قبال آنچه که دیگر کشورها در قبال رفتار آمریکاییان می اندیشند، مسیر خاص خود را در قبال امور جهانی در پیش بگیرند و این امر مهر تاییدی بر این باور است که عملکرد واشنگتن به عنوان قدرت هژمونی که خود را در قبال جهان پاسخگو نمی داند، دیگر طرفداران پروپاقرصی در میان مردم این کشور ندارد چرا که جهان امروزی تحت تاثیر بازی و ایفای نقش بازیگران کوچک و بزرگی است که به مانند گذشته دیگر در برابر تحرکات و ولنگاریهای «کدخدا» بی تفاوت نخواهند مانند و به تبع آن مردم آمریکا ترجیح می دهند که کشورشان در مدیریت امور جهانی با دیگر بازیگران تشریک مساعی داشته باشد. نظرسنجی پیو در عین حال که نشان داد نظرات ترامپ خواهان چندانی در میان مردم آمریکا ندارد، نگرانی در قبال ظهور چین به عنوان قدرتی تاثیرگذار در میان مردم آمریکا کاهش یافته است.
با این حال با وجود آنکه دیدگاههای ترامپ و مسیری که وی برای سیاست خارجی خود ترسیم کرده، مورد توجه مردم نباشد، وی از ایفای نقش اصلی حزب خود در این رابطه سخن می گوید. 62 درصد جمهوریخواهان بر این باورند که آمریکا باید اجازه دهد دیگر کشورها خود راسأ به حل و فصل مشکلاتشان بپردازند(بدون مداخله آمریکا که عمدتا نتایج عکس به دنبال داشته است) در حالی که 42 درصد بر این باورند که آمریکا باید منافع متحدانش را نیز در نظر بگیرد. جمهوریخواهان علاقهای به ابعاد اقدامات آمریکا در قبال کشورهای درحال توسعه ندارند. تنها 37 درصد جمهوریخواهان بر این باورند که سرمایهگذاری افتصادی جهانی، اقدام مناسبی است چرا که این امر باعث گسترش بازارها و تقویت رشد اقتصادی می شود در مقایسه با 55 درصدی که بر این باورند این اقدام نامناسب است زیرا این امر باعث از بین رفتن مشاغل و دستمزدها می شود. در مقایسه 49 درصد دمکراتها از تعامل اقتصادی جهانی آمریکا در شرایط کنونی حمایت می کنند در حالی که 44 درصد آن را زیر سوال بردهاند.ن آآن
به زبانی دیگر، مردم آمریکا با ترامپی مواجه هستند که به هر نحوی به دنبال توجیه حزب خود برای پذیرش سیاستهایش در برابر حزب دمکرات هستند که نامزد آنها-هیلاری کلینتون- دستکم به طورعلنی ازعدم راه دادن مسلمانان به خاک آمریکا حمایت نمی کند و به قواعد بینالمللگرایی آشناست. بینالمللگرایی نمایانگر روش همکاری با دیگران(دستکم در ظاهر هم شده) است، حال آنکه یکجانبهگرایی دارای رنگ و بوی انزواگرایی، تغییری بنیادین محسوب می شود.
تردیدی نیست که مردم آمریکا بیش از آنکه از دولتشان انتظار لشکرکشی و ماجراجویی در اقصی نقاط جهان داشته باشند، انتظار توجه به مشکلات عدیده داخلی و حل و فصل آن را دارند با این حال سردمداران آمریکایی همواره با فریبکاری به دنبال خوراندن این توهم به مردم خود بودهاند که واشنگتن بدون پشت کردن به متحدانش از پس مشکلات داخلیاش بر میآید. به نظر هیچ مدرک و شاهدی وجود ندارد که رهبران آمریکا این ذهنیت خود را تغییر داده یا تمایلی به پذیرش این واقعیت و دست زدن به تغییرات لازم داشته باشند. حال تصور اینکه فردی چون ترامپ در آمریکا به قدرت برسد و با این دیدگاه به دنبال ماجراجویی باشد، چه در انتظار دنیا خواهد بود؟
حامد شهبازی
وی ممکن است در این رابطه وسوسه شده و به این باور برسد که مردم آمریکا نیز همگی خواهان حرکت کشورشان در این مسیر است. اما واقعیات عکس این امر را نشان می دهد هر چند که باید پذیرفت آمریکا هر شیوهای برای سیاست خارجی خود در پیش گرفته جز خسران، جنگافروزی و پیچیده شدن معادلات جهانی ارمغانی برای ملل جهان و نظام جهانی به دنبال نداشته است برسد به اینکه سرمایهدار بیتجربه در سیاستی چون ترامپ حال و هوای یکجانبهگرایی نیز در سر بپروراند.
به عنوان مثال مرکز نظرسنجی «پیو»( Pew) جدیدترین افکارسنجی خود از مردم آمریکا در قبال سیاست خارجی و نقش کشورشان در جهان را منتشر کرد. این نظرسنجی حوزههای مهمی در تداوم سیاستها، برخی تغییرات دمکراتیک و شکافهای عمیق بین و حتی درون احزاب سیاسی را آشکار کرد.
در قبال تداوم سیاستها باید گفت که مردم آمریکا بر این باورند(آنگونه که دهههای گذشته نیز نشان داده) که تمرکز بر مشکلات داخلی بر سیاست خارجی ارجحیت دارد. هنوز هم یافتههای نظرسنجیها نشان می دهد که مردم این کشور در اوضاع کنونی احتمالا دیگر پذیرای یکجانبهگرایی یا انزواگرایی نیستند. با حاشیه تقریبی 2تا1، مردم آمریکا در این نظرسنجی به صراحت این پیشفرض را رد کردند که کشورشان بدون نگرانی در قبال آنچه که دیگر کشورها در قبال رفتار آمریکاییان می اندیشند، مسیر خاص خود را در قبال امور جهانی در پیش بگیرند و این امر مهر تاییدی بر این باور است که عملکرد واشنگتن به عنوان قدرت هژمونی که خود را در قبال جهان پاسخگو نمی داند، دیگر طرفداران پروپاقرصی در میان مردم این کشور ندارد چرا که جهان امروزی تحت تاثیر بازی و ایفای نقش بازیگران کوچک و بزرگی است که به مانند گذشته دیگر در برابر تحرکات و ولنگاریهای «کدخدا» بی تفاوت نخواهند مانند و به تبع آن مردم آمریکا ترجیح می دهند که کشورشان در مدیریت امور جهانی با دیگر بازیگران تشریک مساعی داشته باشد. نظرسنجی پیو در عین حال که نشان داد نظرات ترامپ خواهان چندانی در میان مردم آمریکا ندارد، نگرانی در قبال ظهور چین به عنوان قدرتی تاثیرگذار در میان مردم آمریکا کاهش یافته است.
با این حال با وجود آنکه دیدگاههای ترامپ و مسیری که وی برای سیاست خارجی خود ترسیم کرده، مورد توجه مردم نباشد، وی از ایفای نقش اصلی حزب خود در این رابطه سخن می گوید. 62 درصد جمهوریخواهان بر این باورند که آمریکا باید اجازه دهد دیگر کشورها خود راسأ به حل و فصل مشکلاتشان بپردازند(بدون مداخله آمریکا که عمدتا نتایج عکس به دنبال داشته است) در حالی که 42 درصد بر این باورند که آمریکا باید منافع متحدانش را نیز در نظر بگیرد. جمهوریخواهان علاقهای به ابعاد اقدامات آمریکا در قبال کشورهای درحال توسعه ندارند. تنها 37 درصد جمهوریخواهان بر این باورند که سرمایهگذاری افتصادی جهانی، اقدام مناسبی است چرا که این امر باعث گسترش بازارها و تقویت رشد اقتصادی می شود در مقایسه با 55 درصدی که بر این باورند این اقدام نامناسب است زیرا این امر باعث از بین رفتن مشاغل و دستمزدها می شود. در مقایسه 49 درصد دمکراتها از تعامل اقتصادی جهانی آمریکا در شرایط کنونی حمایت می کنند در حالی که 44 درصد آن را زیر سوال بردهاند.ن آآن
به زبانی دیگر، مردم آمریکا با ترامپی مواجه هستند که به هر نحوی به دنبال توجیه حزب خود برای پذیرش سیاستهایش در برابر حزب دمکرات هستند که نامزد آنها-هیلاری کلینتون- دستکم به طورعلنی ازعدم راه دادن مسلمانان به خاک آمریکا حمایت نمی کند و به قواعد بینالمللگرایی آشناست. بینالمللگرایی نمایانگر روش همکاری با دیگران(دستکم در ظاهر هم شده) است، حال آنکه یکجانبهگرایی دارای رنگ و بوی انزواگرایی، تغییری بنیادین محسوب می شود.
تردیدی نیست که مردم آمریکا بیش از آنکه از دولتشان انتظار لشکرکشی و ماجراجویی در اقصی نقاط جهان داشته باشند، انتظار توجه به مشکلات عدیده داخلی و حل و فصل آن را دارند با این حال سردمداران آمریکایی همواره با فریبکاری به دنبال خوراندن این توهم به مردم خود بودهاند که واشنگتن بدون پشت کردن به متحدانش از پس مشکلات داخلیاش بر میآید. به نظر هیچ مدرک و شاهدی وجود ندارد که رهبران آمریکا این ذهنیت خود را تغییر داده یا تمایلی به پذیرش این واقعیت و دست زدن به تغییرات لازم داشته باشند. حال تصور اینکه فردی چون ترامپ در آمریکا به قدرت برسد و با این دیدگاه به دنبال ماجراجویی باشد، چه در انتظار دنیا خواهد بود؟
حامد شهبازی