به گزارش مشرق- بیانات آیتالله مصباح در سیامین نشست انجمن فارغالتحصیلان :
معادل واژه «نفوذ» در قرآن دو واژه است که هر کدام یک بار در قرآن ذکر شده: یکی واژه «بطانه» است و دیگری واژه «ولیجه». در سوره آلعمران آیه 118 خطاب به مؤمنین میفرماید: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ بِطَانَةً مِّن دُونِکُمْ لاَ یأْلُونَکُمْ خَبَالاً وَدُّواْ مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ قَدْ بَینَّا لَکُمُ الآیاتِ إِن کُنتُمْ تَعْقِلُون َ؛ شما رازداران و افراد محرمی از غیر خدا و پیغمبر و مانند اینها اتخاذ نکنید. این دوستانی که محرمانه با آنها ارتباط پیدا میکنید و سَر و سِرّی با هم دارید و احیانا در کارها با آنها مشورت میکنید و از همدیگر کمک میگیرید اینها کسانی هستند که لاَ یأْلُونَکُمْ خَبَالاً؛ هر اذیتی بتوانند درباره شما اعمال میکنند و از هیچ چیز کوتاهی نمیکنند؛ وَدُّواْ مَا عَنِتُّمْ دوست دارند شما به رنج و زحمت بیفتید، همیشه گرفتار باشید، از گرفتاری شما خوششان میآید.
قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ؛ حتی در میان حرفهایشان هم آثاری از دشمنی خواهید دید؛ یعنی حتی نمیتوانند دشمنیشان را در مقام صحبتکردن هم مخفی کنند؛ اما وَمَا تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ؛ دشمنیشان به همان حدی نیست که در کلامشان ظاهر میشود؛ آنچه در دل دارند خیلی بیشتر است. بعد میفرماید: قَدْ بَینَّا لَکُمُ الآیاتِ؛ ما این حقایق را برای شما بیان کردیم إِن کُنتُمْ تَعْقِلُون؛ اگر شما اهل عقل هستید. یعنی آنقدر اینها واضح است که اگر کسی اهل عقل باشد، خودش میفهمد، اما در عین حال برای شما توضیح دادیم. دشمنی اینها با شما در حرف زدنشان هم پیداست؛ ولی آثار دشمنی آنها در عملشان خیلی بیشتر است. به قول خودمان آنها میخواهند سایه شما را با تیر بزنند؛ آن وقت چه طور شما غافلید از اینها و با اینها ارتباط برقرار میکنید؟ لاَ تَتَّخِذُواْ بِطَانَةً.
این کلمه «بطانه» جهت پذیرش را میگوید، یعنی از این جهت که شما اینها را اهل راز خودتان قرار دادید، از این جهت میشوند «بطانه»، اما از آن جهتی که آنها تلاش میکنند بین شما وارد شوند، میشوند «نفوذی». اینها بطانه هستند یعنی در باطن و پنهان با آنها سر و کار دارید؛ و در ظاهر معلوم نیست. آنها میگویند ما با شماییم. آیه بعد هم میفرماید: وقتی در جمع شما قرار میگیرند میگویند ما هم ایمان داریم. میگویند ما اهل وحدتیم و همه یک هدف داریم؛ ولی اینها همهشان راست نمیگویند. آن وقتی معلوم میشود راست میگویند که با دیگران سر و سرّ نداشته باشند.
کلمه «ولیجه» که در آیه 16 سوره توبه هست، با این معنای «نفوذی» در اصطلاح خودمان بیشتر مناسبت دارد. میفرماید: أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تُتْرَکُواْ وَلَمَّا یعْلَمِ اللهُ الَّذِینَ جَاهَدُواْ مِنکُمْ وَلَمْ یتَّخِذُواْ مِن دُونِ اللهِ وَلاَ رَسُولِهِ وَلاَ الْمُؤْمِنِینَ وَلِیجَةً . در مقام توبیخ، میگوید: چرا این طور فکر میکنید؛ مگر پنداشتید که خدا دست از سر شما میکشد و شما را رها میکند؟! وَلَمَّا یعْلَمِ اللهُ الَّذِینَ جَاهَدُواْ مِنکُمْ وَلَمْ یتَّخِذُواْ مِن دُونِ اللهِ وَلاَ رَسُولِهِ وَلاَ الْمُؤْمِنِینَ وَلِیجَةً؛ در حالی که معلوم نشده چه کسانی اهل جهادند و ولیجه اتخاذ نمیکنند؛ یعنی به دوستانی مخفی که سعی میکنند خودشان را وارد کنند و نفوذ کنند، اجازه ورود و نفوذ نمیدهند. «ولوج» یعنی ورود. تا خدا این کار را انجام ندهد و شرایطی پیش نیاورد که معلوم بشود چه کسانی پایدار و مقاوم هستند و زیر بار نفوذیها نمیروند و آنها را در داخل خودشان راه نمیدهند، خدا دست از سر جامعه شما نمیکشد.
آن قدر شرایط پیش میآورد تا معلوم شود که چه کسانی واقعا در راه خدا جهاد میکنند و با نفوذیها سر و کاری ندارند و به آنها اجازه نفوذ نمیدهند. آن قدر باید زیر و رو بشود تا اینها معلوم بشود؛ چون به یک معنا اصلا هدف آفرینش اینها هستند و دیگران طفیلیاند. باید شرایطی پیش بیاید که اینها رشد کنند و معلوم بشود که چه کسانی اهل اخلاصند و انگیزه دیگری ندارند، سر و سرّی با دشمنان خدا برقرار نمیکنند و مصالح اسلام را فدای منافع شخصیشان نمیکنند. در آیه 154 سوره آل عمران نیز میفرماید: وَلِیُمَحِّصَ مَا فِی قُلُوبِکُمْ؛ تا کاملا خالص به دست بیاید که ته دلتان چیست و دنبال چه میگردید. هدفتان از شعارهای خوشظاهر و فریبندهای که میدهید چیست؟ آیا برای خدا این کارها را میکنید یا برای اغراض شخصی و منافع گروهی، حزبی و جناحیتان؟ اینها باید معلوم بشود.
باید معلوم شود اینها که شعار وحدت میدهند چه قدر راست میگویند و چه قدر تظاهر و فریبکاری میکنند. بعضی هرجا که از قافله عقب میمانند داد میزنند واوحدتا! هر کس با ما نباشد و ما را نپذیرید اهل نفاق است. اینها خودشان اهل نفاق هستند؛ دیگران اینها را طرد کردهاند و نمیپذیرند، اما برای اینکه خودشان را جا بزنند میگویند: وحدت. چه وحدتی؟ با چه کسی؟ با ولیجه؟ با بطانه؟ با اینها سر و سرّ نداشته باشید؛ فریبتان ندهند، بگویند بیایید با هم وحدت کنیم. لاَ تَتَّخِذُواْ بِطَانَةً مِّن دُونِکُمْ. اینها میگویند ما خیرخواهیم؛ هدفمان یکی است. دروغ میگویند؛ اینها به دنبال منافع شخصی خودشانند، میخواهند از موقعیت شما استفاده کنند؛ میخواهند کارشان را به دست شما اجرا بکنند؛ حواستان جمع باشد؛ گول نفوذیها را نخورید.
نکته دیگر اینکه «ولیجه» و «بطانه» مانند اکثر مقولات اجتماعی مفاهیم ذومراتب و تشکیکی است. بعضی از نفوذیها اصلا میخواهند سر به تن شما نباشد؛ نهتنها دروغ میگویند که میخواهند با شما وحدت کنند، اصلا نمیخواهند سر به تنتان باشد، میخواهند نظامتان را براندازند، با اصل انقلابتان مخالفند، با ارزشهای دینیتان مخالفند؛ میگویند این ارزشها گذشت؛ امروز فقط ارزشها همان ارزشهای غربی است. ولی همه در این حد نیستند.
برخی دیگر همین اندازه میخواهند که از اجتماع برکنار نمانند، موقعیت و سهمی در مجلس و جاهای دیگر داشته باشند و به کلی حذف نشوند. علت نفوذیشدنشان این است که اینها حکم مرده سیاسی نداشته باشند. بعضی دیگر نفوذی بودنشان برای این است که یک سلسله سلیقههای شخصیشان را میخواهند اعمال کنند؛ نظرشان با نظر شما فرق میکند؛ در اهداف کلی ممکن است با شما موافق باشند، اما در کیفیت اجرای آنها، در ابزارها و شگردها با شما مخالفند؛ ته دلشان هم این است که شما نمیفهمید و ساده هستید. میگویند اینها که دنبال حلال و حرام و عفاف و حجابند سادهاند؛ امروز این حرفها را باید کنار بگذاریم.
بعضی از شخصیتهایی که در همین کشور در دورههای گذشته مقام وزرات داشتند صریح میگفتند: ما میخواهیم ایران مثل لبنان باشد؛ که اگر خانمی میخواهد بیحجاب باشد، و خانمی میخواهد صورتش هم پوشیده باشد و نقاب بزند هر دو آزاد باشند؛ اینکه حتما باید حجاب داشته باشند، خلاف آزادی و خلاف حقوق بشر و خلاف حقوق شهروندی است. حقوق شهروندی اقتضا میکند که هر کسی هر طوری دلش میخواهد رفتار کند و ما هم که مسؤول هستیم باید این حقوق را تأمین کنیم؛ ما در این کشور یهودی، مسیحی، زرتشتی و بیدین و فاسق هم داریم، متدین و عادل و عالم و مجتهد هم داریم، و باید خواسته همه را اعمال کنیم؛ در خیابان دختر و پسر هر طور میخواهند با هم رفتار کنند، حقّشان است و آزادند؛ اینها حقوق شهروندی است؛ کشورهای پیشرفته همه همینطورند و ما هم دلمان میخواهد کشوری پیشرفته باشیم؛ ما نمیتوانیم بگوییم فقط همین چیزهایی که مجتهدها میگویند باید عمل بشود؛ آزادی حاکم بر همه ارزشهاست.
به یکی از وزرای سابق گفته بودند که آقا این اسم وزارت، وزارت ارشاد اسلامی است و شما برای این اسلامیتش چه کار کردید؟ برای حقوق مردم، برای فرهنگ مردم، چه کار کردید؟ گفته بود: اولا اسم «اسلامی» پسوندی است که رسم بوده بعد از انقلاب به کلمات اضافه شده و تشریفاتی است. وزارت ارشاد هم ربطی به اسلام ندارد؛ کار ما همان کار وزرات فرهنگ و هنر زمان شاه است؛ چه خدمتی بالاتر از دادن آزادی به مردم است؛ ما داریم سعی میکنیم هر کسی هر طور دلش میخواهد رفتار کند. این مطلب را حضرت آیتالله تسخیری نقل کردند؛ آن وزیر هم الآن در لندن است.
پس این هم یک طور فکر است؛ میگویند این آخوندهای تندرو و خشونتطلب و افراطی نمیگذارند کشور پیشرفت کند؛ باید ما نفوذ کنیم و قدرتها را در دست بگیریم تا اینها را بتوانیم سر جایشان بنشانیم تا از زیادهخواهیهایشان و فضولیهایی که در کارهای مسؤولان میکنند دست بردارند؛ عملا هم گاهی احترامی به آنها میکنیم. این معنایش این نیست که اینها دشمن کشور و عامل مزدور اجنبی هستند؛ نه! دلشان هم میخواهد واقعا برای کشور خدمت کنند؛ اما کشور ایدهآل برایشان همان است که هر کسی هر طوری دلش میخواهد رفتار کند. این هم یک طور ولیجه است؛ وارد میشوند؛ قدرتی را در دست میگیرند؛ در یک جایی تظاهر میکنند به رفتاری، برای اینکه مقاصد خودشان را عمل کنند، ولی واقعا قصدشان هم خدمت است، البته چیزی که خودشان خدمت میدانند.
پس اگر گفتیم «ولیجه»، نگویید حتما مصداق این ولیجه بتپرستها یا مسیحیها بودند. نه؛ ولیجه یعنی نفوذی. اما انگیزههای نفوذ مختلف است. گاهی انگیزه برانداختن نظام است؛ گاهی رفاه و اصلاح و به اصطلاح اصلاحطلبی است؛ گاهی مقاصد خاص و سلیقههای خاص در موارد خاصی است؛ ولی به هر حال، چیزهایی است که خدا آنها را نمیپسندد. شما مراقب باشید فریب چنین کسانی که این انگیزهها را دارند و میخواهند در کشور شما و در نظام شما نفوذ کنند تا آن مقاصد خودشان را عملی کنند نخورید و به اینها مجال ندهید. لاَ تَتَّخِذُواْ بِطَانَةً مِّن دُونِکُمْ
پروردگارا! به حق محمد و آل محمد، به همه ما بصیرت کامل و توفیق انجام وظیفه مرحمت بفرما؛ روح امام راحل و شهدا و حقداران ما را با انبیا و اولیا محشور بفرما؛ سایه مقام معظم رهبری را مستدام بدار؛ خدمتگزاران به این نظام را برای خدمت به اسلام و مسلمین موفق بدار؛ عاقبت امر همهمان را ختم به خیر بفرما؛ و صلّ علی محمّد و آله الطاهرین.
منبع: فصلنامه فرهنگ پویا شماره 31.