به گزارش مشرق، دلایل بسیاری وجود دارد که مردم از کیروش حمایت میکنند اما به نظر میرسد مهمترینش اعتراضی است به رفتار مربیان و مسئولان قبلی و البته چرخیدن پیرامون یک نقطه در سالهای گذشته.
حتی در برنامه «دورهمی» هم که مایلیکهن تقریبا در میان موافقان کیروش تنها ماند و در پشت صحنه هم با هنرمندان در مورد کیروش به چالش رسید، در واقع باید گفت، آن پانزده درصد مخالف کیروش که پرچمشان در دست محمد مایلیکهن است خیلی غیرمنطقی نیستند اما در میان ۸۵ درصد موافقان کیروش گیر افتادهاند.
اما چرا؟ آیا واقعا کیروش با این اخلاق تند که برخی مواقع درست است - مثل زمانی که زمین و زمان برای تیم ملی میخواهد - و برخی مواقع هم غلط است - مثل زمانی که میخواهد پولادی سربازی نرفته و قانون گریز را با پیراهن تیم ملی به جام ملت ها ببرد - با این نتایجی که گرفته و برابر بوده با نتایجی که همین برانکو گرفته یا پیش از این با طالبی و ذوالفقار نسب گرفته بودیم، باید ۸۵ درصد موافق داشته باشد؟
کیروش مربی بزرگی است، او قهرمان جهان شده، مربی رئال مادرید بوده، دستیار فرگوسن بوده و تاکنون در تیم ملی نه در بعد نتیجه اما در بعد محکم گام برداشتن و ریشه کن کردن بازیکن سالاری. معرفی نسل نو فوق العاده عمل کرده و دیدار با آرژانتین، سوئد و شیلی را برای ما ثبت در خاطرات کرده اما باز هم نباید ۸۵ درصد یا چیزی شبیه به این موافق داشته باشد. اما چرا دارد؟
ترس از جانشین
جواب ها مختلفند، برخی می ترسند که به جای کی روش امثال قلعه نوعی یا مایلی کهن سرمربی تیم ملی شوند که این اصلا بعید نیست و تاریخ هم این مهم را تایید می کند، وقتی ما به جای ایویچ، جلال طالبی را و به جای برانکو شاهرخی و قلعه نویی را سرمربی تیم ملی ایران کردند، چرا نباید پس از کیروش هم این اتفاق بیافتد؟ پس عده ای از تاریخ می ترسند و از کیروش دفاع می کنند که حق هم دارند.
فقط کارنامه
عده ای از کارنامه کیروش دفاع می کنند که درست هم عمل می کنند، آنها روشنفکرهایی هستند که با اسم کاری ندارند، آنها کارنامه را میبینند و به کارنامه رای می دهند و در نتیجه کیروش بهترین مربی تمام تاریخ است که به ایران آمده و اگر بداخلاقی می کند، لابد باید چنین کند. اینها هم حق دارند. این دسته البته درصد بالایی ندارند چون اغلب مردم ایران دوست دارند تفسیر و سلیقه خودشان را بگویند و زیاد با متر و پارامتر های مشخص و آمار میانه خوبی ندارند. کلمه «به نظر من» در واقع یک کلمه بسیار کاربردی در میان ما است.
خوش تیپ است
چه بخواهیم یا نخواهیم تیپ و قیافه و کاریزما و رفتار در محبوب شدن موثر است، کیروش هم همیشه آراسته و با لباس خوب در تصاویر دیده میشود. حتی او در برخی موارد که نیاز بوده مخالفاتش را برخی تصمیمات مسئولان اعلام کند، در دیدارهای تیم ملی با کت و شلوار و کروات روی نیمکت نشسته تا مرتب بودنش و شیکپوش بودنش را هم به رخ بکشد.
نماد اعتراض
اما مهمتر از همه اینها یک نوع حمایت خاص زیر پوستی از کیروش به صورت افراطی دیده می شود که آنالیز نظر بسیاری از موافقان او این نکته را نشان میدهد که کیروش حالا به جای علی دایی که روزگاری نماد اعتراض بود، نماد اعتراض مردم شده است، آنها انگار مقاومت میکنند، دلایلشان هم اینهاست:
اول: نچرخیدن دور خود با تغییر مداوم مربی خارجی به داخلی و داخلی به خارجی.
دوم: متحد نبودن تیم مربیان داخلی آنگونه که تیم کیروش متحد است.
سوم: اهمیت دادن کی روش به هواداران تا جایی که حتی برخی مواقع مردم را به درون اتوبوس تیم ملی هم میبرد.
چهارم: ادعای واهی نداشتن و شعار ندادن کی روش و بی سواد نبودنش(سواد فوتبالی) به سان برخی مربیان داخلی.
پنجم: گرفتن حق تیم ملی از حلقوم کسانی که سالهاست حق تیم ملی ایران را ادا نمیکنند و در مقایسه با تیمهای ملی سایر کشورهای هم رده، کمتر به فوتبال اهمیت می دهند.
ششم: به نظر میرسد او ماسک به صورت ندارد، برخی اما داشتهاند، برخی اما دارند. البته در مورد این ماسک زدن به نظر میرسد باید در مورد برخی حرفها و کارهای جدید کیروش اندکی فکر کرد.
کی روش و عیب هایش
با این همه کی روش یک مربی بی نقص نیست. او مشکلاتی هم دارد که باید جزو نقاط ضعف و حتی آزاردهنده اش دانست. جایی که او برخی مربیان ایرانی را با نیش و کنایه هایش تحقیر می کرد یا به پزشک ایرانی توهین کرد و ... او برخی اوقات نگاهی بالا به پایین به ایرانی ها دارد که اصلا پسندیده نیست. با این حال چون مردم او را دوست دارند طبیعتا عیب هایش را هم به جان می خرند و نادیده میگیرند.
حتی در برنامه «دورهمی» هم که مایلیکهن تقریبا در میان موافقان کیروش تنها ماند و در پشت صحنه هم با هنرمندان در مورد کیروش به چالش رسید، در واقع باید گفت، آن پانزده درصد مخالف کیروش که پرچمشان در دست محمد مایلیکهن است خیلی غیرمنطقی نیستند اما در میان ۸۵ درصد موافقان کیروش گیر افتادهاند.
اما چرا؟ آیا واقعا کیروش با این اخلاق تند که برخی مواقع درست است - مثل زمانی که زمین و زمان برای تیم ملی میخواهد - و برخی مواقع هم غلط است - مثل زمانی که میخواهد پولادی سربازی نرفته و قانون گریز را با پیراهن تیم ملی به جام ملت ها ببرد - با این نتایجی که گرفته و برابر بوده با نتایجی که همین برانکو گرفته یا پیش از این با طالبی و ذوالفقار نسب گرفته بودیم، باید ۸۵ درصد موافق داشته باشد؟
کیروش مربی بزرگی است، او قهرمان جهان شده، مربی رئال مادرید بوده، دستیار فرگوسن بوده و تاکنون در تیم ملی نه در بعد نتیجه اما در بعد محکم گام برداشتن و ریشه کن کردن بازیکن سالاری. معرفی نسل نو فوق العاده عمل کرده و دیدار با آرژانتین، سوئد و شیلی را برای ما ثبت در خاطرات کرده اما باز هم نباید ۸۵ درصد یا چیزی شبیه به این موافق داشته باشد. اما چرا دارد؟
ترس از جانشین
جواب ها مختلفند، برخی می ترسند که به جای کی روش امثال قلعه نوعی یا مایلی کهن سرمربی تیم ملی شوند که این اصلا بعید نیست و تاریخ هم این مهم را تایید می کند، وقتی ما به جای ایویچ، جلال طالبی را و به جای برانکو شاهرخی و قلعه نویی را سرمربی تیم ملی ایران کردند، چرا نباید پس از کیروش هم این اتفاق بیافتد؟ پس عده ای از تاریخ می ترسند و از کیروش دفاع می کنند که حق هم دارند.
فقط کارنامه
عده ای از کارنامه کیروش دفاع می کنند که درست هم عمل می کنند، آنها روشنفکرهایی هستند که با اسم کاری ندارند، آنها کارنامه را میبینند و به کارنامه رای می دهند و در نتیجه کیروش بهترین مربی تمام تاریخ است که به ایران آمده و اگر بداخلاقی می کند، لابد باید چنین کند. اینها هم حق دارند. این دسته البته درصد بالایی ندارند چون اغلب مردم ایران دوست دارند تفسیر و سلیقه خودشان را بگویند و زیاد با متر و پارامتر های مشخص و آمار میانه خوبی ندارند. کلمه «به نظر من» در واقع یک کلمه بسیار کاربردی در میان ما است.
خوش تیپ است
چه بخواهیم یا نخواهیم تیپ و قیافه و کاریزما و رفتار در محبوب شدن موثر است، کیروش هم همیشه آراسته و با لباس خوب در تصاویر دیده میشود. حتی او در برخی موارد که نیاز بوده مخالفاتش را برخی تصمیمات مسئولان اعلام کند، در دیدارهای تیم ملی با کت و شلوار و کروات روی نیمکت نشسته تا مرتب بودنش و شیکپوش بودنش را هم به رخ بکشد.
نماد اعتراض
اما مهمتر از همه اینها یک نوع حمایت خاص زیر پوستی از کیروش به صورت افراطی دیده می شود که آنالیز نظر بسیاری از موافقان او این نکته را نشان میدهد که کیروش حالا به جای علی دایی که روزگاری نماد اعتراض بود، نماد اعتراض مردم شده است، آنها انگار مقاومت میکنند، دلایلشان هم اینهاست:
اول: نچرخیدن دور خود با تغییر مداوم مربی خارجی به داخلی و داخلی به خارجی.
دوم: متحد نبودن تیم مربیان داخلی آنگونه که تیم کیروش متحد است.
سوم: اهمیت دادن کی روش به هواداران تا جایی که حتی برخی مواقع مردم را به درون اتوبوس تیم ملی هم میبرد.
چهارم: ادعای واهی نداشتن و شعار ندادن کی روش و بی سواد نبودنش(سواد فوتبالی) به سان برخی مربیان داخلی.
پنجم: گرفتن حق تیم ملی از حلقوم کسانی که سالهاست حق تیم ملی ایران را ادا نمیکنند و در مقایسه با تیمهای ملی سایر کشورهای هم رده، کمتر به فوتبال اهمیت می دهند.
ششم: به نظر میرسد او ماسک به صورت ندارد، برخی اما داشتهاند، برخی اما دارند. البته در مورد این ماسک زدن به نظر میرسد باید در مورد برخی حرفها و کارهای جدید کیروش اندکی فکر کرد.
کی روش و عیب هایش
با این همه کی روش یک مربی بی نقص نیست. او مشکلاتی هم دارد که باید جزو نقاط ضعف و حتی آزاردهنده اش دانست. جایی که او برخی مربیان ایرانی را با نیش و کنایه هایش تحقیر می کرد یا به پزشک ایرانی توهین کرد و ... او برخی اوقات نگاهی بالا به پایین به ایرانی ها دارد که اصلا پسندیده نیست. با این حال چون مردم او را دوست دارند طبیعتا عیب هایش را هم به جان می خرند و نادیده میگیرند.