فراهم کردن شرایط و لوازم ظهور منجی در تمام جهان بخصوص در میان مسلمانان شیعه که دوازده امام را به امامت پذیرفتهاند، از عقاید ریشهدار و خلل ناپذیر است. اما سهم سینما و حوزه هنر کشور از انعکاس این باورها چقدر بوده است؟
سینمای غرب با ساخت آثاری در این زمینه، پیام تحریف شده خود را در بسته بندی پر زرق و برق و در خصوص انتظار منجی به جهان منتقل میکند و بر ذهن و افکار مخاطبان خود تاثیرات انحرافی گذاشته است. صحنهپردازی، جلوههای ویژه سینمایی، افکتها و داستان این فیلمها برای مخاطبانی با ذهن خام و اطلاعات ناقص و دانش کم، جذابیتی فراتر از حد دارد و خواسته یا ناخواسته درصدی از مخاطبان را به دام این دروغهای پررنگ و لعاب میاندازد.
با وجود اینکه در دین اسلام به وضوح در قالب کتاب قرآن و احادیث و نقل قولهای فراوان به موضوع ظهور منجی و آخرالزمان اشاره شده، اما موضوع آخرالزمان و پیشگوییها و اتفاقات آن در سینمای غرب در فیلمها منعکس شده و روز به روز گسترش می یابد و تعداد آثار سینمایی با محوریت تفكرات انحرافی در این آثار برنامه ریزی شده افزایش مییابد. آنها با تحریف معنا و مفهوم انتظار در ساخت فیلمهایشان، تعابیر دلخواه خود را برای مخاطب منتشر می كنند.
چرخه ساخت فیلمهای موسوم به آخرالزمانی از دهه نود میلادی به طور جدی شروع شد و «ستارههای دنبالهدار 1 و2»،«شبی که جهان منفجر شد»،«شکافی در کره زمین» از نمونههای آن است. فیلمهایی که عمده آنها زائیده خیال و رویاپردازی کسانی بود که قصد القای تعابیر و مفاهیم خاص خود با موضوع آخرالزمان و بر اساس منابع غیرمعتبر را داشتند. این آثار و دهها نمونه آن در سینمای غرب ساخته شده و با رمز و راز و هزاران ترفند قصد به تصویر کشیدن عجز ادیان آسمانی در مقابل اتفاقات آخرالزمان دارد.
انتظار از سینمای ایران در دوران غیبت کبری
حال باید پرسید در مقابل این هجمه دروغ و خیالپردازیها و القای باورهای دینی سینمای ایران چه اقدامی در انعکاس مفهوم انتظار واقعی و ظهور منجی خود (حضرت مهدی(عج)) داشته است؟
تعداد محصولات سینمای ایران كه محوریت اصلی آنها و هسته مركزی در خصوص موضوع انتظار و اتفاقات آخرالزمان باشد، شاید به تعداد انگشتان دست نمیرسد.
هرچه سینمای ایران در ساخت آثاری با مضمون ظهور منجی و اتفاقات آخرالزمان کمکار و سهلانگار باشد، ماموریت جدی سینمای غرب و تمرکز بر این مسئله حیاتی و مهم دینی و عقیدتی و انتقال باورهای خودخواسته و تحریف شده آنها به جهانیان قوت خواهد یافت.
در سالهای گذشته معدود آثاری بوده كه با مركزیت مفهوم انتظار آخرالزمانی ساخته شده كه از میان آنها میتوان به فیلم «قدمگاه»، ساخته محمد مهدی عسگرپور اشاره كرد که مستقیما به موضوع مهدویت و انتظار اشاره میکند. در داستان این فیلم آمده است:
«رحمان» پسری سرراهی است که از همان کودکی در روستا زندگی کرده و بزرگ شده است. او برای ادای آخرین نذر ده سالهاش در نیمه شعبان راهی قدمگاه میشود. اما با رسیدن به این زیارتگاه خوابی میبیند که زندگی او را متحول میکند.
سالهای پیش از آن هم «بوی پیراهن یوسف» هفتمین فیلم بلند حاتمیکیا تولید شد كه داستان انتظار یک پدر برای بازگشت فرزندش از جبهه جنگ است و در شرایطی استعاری به مفهوم انتظار پرداخته است. این فیلم به صورت مستقیم به فرهنگ مهدویت نمیپردازد، اما تلاش کرده تا مفهومی زمینی و امروزیتر به موضوع انتظار و مهدویت بدهد.
انیمیشن «شاهزاده روم»، ساخته هادی محمدیان نیز از دیگر آثاری است كه با استقبال بینظیری مواجه شد و گیشه خوبی داشت. قصه عاشقی و دلدادگی بانویی پاکدامن و مسیحی از سلاله شمعون از حواریون مسیح است که با مردی از نوادگان پیامبر اسلام ازدواج میکند و ثمره این ازدواج فرزندی نیک سرشت است که در آیندهای نزدیک جهان را پر از عدل و داد خواهد كرد. در این انیمیشن ایرانی که به ازدواج ملیکا شاهزاده روم (نرجس خاتون) با حضرت امام حسن عسگری (ع) و تولد حضرت مهدی (عج) میپردازد، به انتظار، ظهور منجی و مفاهیم آخرالزمان اشاره شده است.
اینها نمونههای كمیاب و البته قابل قبولی است كه باید در جهت تقویت و افزایش آن برای حضور موثر در جنگ نرم كوشید و مسئولان فرهنگی و بخصوص سازمان سینمایی باید با در نظر گرفتن بودجه خاص، تشویق و امتیاز برای فیلمسازانی که به موضوع انتظار، ظهور منجی و موعود میپردازند، آنها را تشویق به قدم گذاشتن در مسیر یک مبارزه سینمایی جهانی با صنعت سینمای غرب کند. ساخت فیلم هایی با معنی واقعی انتظار و وظایف منتظران منجی میتواند به بی اثر شدن پیامهای دروغین غرب کمک کند. چه بسیارند افکار و اذهان تشنه و مشتاقی که در انتظار تماشای یک فیلم از عدالت گستری و مبارزه حضرت ولیعصر (عج) بر پرده سینماها و تقویت باورهای ضعیف شده خود و دیگران هستند.