گروه سیاسی مشرق – عباس عبدی از جمله تئوریسینهای جریان اصلاحات است که با این جریان دچار بعضا چالش سیاسی و نگرشی است و اغلب به همین خاطر نظرات متفاوت تری را از وی در اردوگاه اصلاحطلبی شاهد هستیم.
عبدی در مصاحبه با خبرگزاری فارس درباره اتفاقات
و رویدادهای انتخابات هفتم اسفند و برجام و حواشی آن مصاحبه و گفتگویی مشروح انجام
داده که بخشهایی از این گفتگو را در ادامه میخوانید:
* نیروهایی که بیرون از مجلس هستند نباید مجلس را تحریک کنند و باید اجازه دهند مجلس خودش از درون شکل بگیرند. از 290 نماینده، بعید است حتی 200 نفر از آنها چهره شناختهشدهای باشند، بنابراین نیروهای اصلی همچنان بیرون مجلس هستند، لذا پیشنهاد من این است که خیلی در کار مجلس دخالت نکنند، اگر از بیرون در مجلس فعلی دخالت شود، توان مجلس ضعیف و دچار بحران میشود. این نگرانی و دغدغه به نظر من کاملاً جدی است.
* ببینید! بحث اصلی ریاست مجلس برای من این است که طرفین خارج از مجلس به این تفاهم برسند، اما اینکه کدام انتخاب شود، دیگر فرقی ندارد. مهم این است که رئیس بدون تنش انتخاب شود.
* به نظر من ضربهای که اصولگرایان خوردند نه لزوماً بخاطر مخالفت بلکه بیشتر به خاطر تشتت فکری آنها بود و اگر همه آنها یک صدا مخالفت میکردند میتوانستند پیامی را به مخاطب برسانند، اما وقتی شما لیستی دارید که _نسبت به برجام به عنوان مهمترین مسئله کشور از لحاظ عرصه عمومی_ هیچ پیامی در آن مسئله را نمیرساند و در لیست اصولگرایان از موافق تا مخالف تا بیموضع نسبت به برجام حضور دارد، چنین لیستی نمیتواند کسی را جذب کند، لذا برجام از این حیث مهم بود که تشتت فکری اصولگرایان را نشان داد و این تشتت به لیستشان منتقل شد و بنابراین مخاطب هم خیلی راحت از کنارش رد میشود.
* من هیچگاه درباره نتایج مثبت برجام که البته احتمالی است، تأکید نکردم و معتقدم اینکه برجام جلوی برخی اتفاقات منفی را میگیرد باید مورد تأکید ما باشد، حس عمومی که در این قضیه وجود داشت این است که برجام این موضوع را توانسته محقق کند، اما به نظر من آن نتایج مثبت در ذات خود برجام نیست در اتفاقی است که در ادامه در داخل کشور رخ میدهد.
* آنچه شما درباره برجام صحبت میکنید یک متغیر عینی است، در حالی که متغیری ذهنی مردم ولو اینکه غلط باشد نسبت به برجام مثبت بوده و 80-85 درصد مردم از آن انتظارات مثبت داشتهاند، اما غلط یا درست بودن این انتظارات بعداً خود را نشان خواهد داد؛ انتظاراتی که در ذهن مردم بود موجب شد که نگاهشان مثبت باشد، اما اینکه در عمل رخ دهد یا نه بحث دیگری است.
*اینکه بیایند بگویند آنچه از برجام انتظار داشتیم محقق شده، هم غلط است و هم از لحاظ سیاسی نادرست است. مقامات ایران در یک تناقض گیر کردهاند و آن این است که اظهاراتشان در عرصه خارجی نتایجش با عرصه داخلی متفاوت است و این مسئله را جان کری وزیر امور خارجه آمریکا نیز دچار است و مجبور هستند در داخل پاسخ انتقادات را بدهند، بنابراین بخشی از این مشکل در عرصه عمومی ناشی از عوارض منفیای است که اثرات یک جمله در خارج با داخل دارد، آقای روحانی اگر بخواهد دائم در داخل بگوید برجام خوب بود، دیگر آن موقع نمیتواند در خارج بگویند که شما این کارهای مرتبط با برجام را انجام ندادهاید.
* نمیتوان گفت «به آنچه باید نرسیده است» بلکه بحث این است که انتظارات از برجام متفاوت از واقعیت آن بود، کاری که دولت کرد و برخی نیز تذکر دادند، این بود که نباید خیلی روی برجام تمرکز کرد؛ درست است که نبود برجام یک مانع مهم برای تحول است، اما اگر این مانع هم برداشته شود اتفاقی نمیافتد، گرچه لازم است که برداشته شود.
* ( سئوال: برخی روزنامههای نزدیک به هاشمی بیان میکنند که برجام دستاوردی نداشته و از آن انتقاد می کنند) بنده ندیدهام و اطلاعی ندارم. آرمان و این روزنامهها را شما میخوانید (خنده).
* ( سئوال: همهچیز را به برجام گره زدند، از اقتصاد تا آب خوردن مردم را.) گره زدن برجام به همه این مسائل درست نبود، مثالی میزنم. ما در کشور مشکل نظام اداری داریم، این ربطی به برجام نداشته، مشکل فساد مسئله دیگری است که بخشی از آن بدون تردید به برجام ربط داشت، اما همه آن ناشی از برجام نبود؛ ما مشکل برنامهریزی داریم که البته بخشی از آن به خاطر متغیرهای اقتصادی به برجام مرتبط میشود، اما بنیان برنامهریزی ربطی به برجام نداشت، بنابراین این مسئله از مشکلات استراتژیک ماست و دولت باید روی این موضوعات متمرکز میشد و برجام را هم در کنار آن پیش میبرد.
* (سئوال: اخیراً برخی از اصلاحطلبان (صادق زیباکلام) مطرح کردند که بهجای آقای روحانی در سال 96، آقای ظریف کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شود.) این حرفها را یک عده میزنند تا وقت شما را بگیرند. اصلاً رئیسجمهور شدن اینگونه نیست که من و شما پیشنهاد کنیم. کسی که این حرف را زده مشخص است که از سیاست هیچچیز نمیفهمد.
* جدا شدن اصلاحطلبان از آقای روحانی به این راحتی نیست یا آقای روحانی فکر کند اگر رأی آورده این رأی ناشی از سبد خودش است و میتواند متمایز باشد. اگر طرفین رأی میآورند و از پایگاهی برخوردار هستند، مربوط به یک نگرش و جهتگیری است که آن موقع میبینیم در آن جهتگیری بهناچار باید مراعات یکدیگر را بکنند، در غیر این صورت پایگاه اجتماعیشان از بین میرود، لذا نمیتوان پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان و دولت را از هم تفکیک کرد.
* ( سئوال:آقای هاشمی معتقد است روحانی 3 درصد بیشتر رای نداشت که وی آن را به 50 درصد رساند؛ از طرفی اصلاح طلبان هم معتقدند اگر عارف کنار نمیکشید روحانی نبود. آقای روحانی هم استقلال خود را بیان میکند.) آقای هاشمی اگر به چنین ایدهای اعتقاد دارد میخواست از آقای ولایتی دفاع کند تا ببینم آن موقع اصلاً ایشان رأی داشت یا نه شاید همه این آرا هم مال ایشان باشد و ما خبر نداریم.
* (سئوال: آقای حسامالدین آشنا مشاور رئیسجمهور تصریح میکند که یک دورهای بودن ریاست جمهوری دور از ذهن نیست.) برداشت من این نیست که او بحث عبور از روحانی را مطرح کرده، بلکه میخواسته بگوید این فشارها آنقدر زیاد است که شاید آقای روحانی نامزد نشود. و یا ممکن بودن آن را گفته است و نه مطلوب بودنش را. به نظر من اگر همین وضعیت پیش برود، چنین موضوعی نخواهد بود و این حرفها جدی نیست؛ آقای روحانی دور بعدی هم میآید و بهاحتمال قوی رأی خودش را هم میآورد. اصلاحطلبان وقتی از کسی حمایت میکنند که روی یک نفر اتحاد داشته باشند. بدون تردید در برابر آقای روحانی نمیتوانند روی هیچ فردی متحد شوند.
* من نمیدانم آقای ظریف بیاید یا خیر، اما اصلاحطلبان صد درصد بین ظریف و روحانی، روحانی را انتخاب میکنند، یک درصد هم نداریم، چون آقای ظریف در موضوع سیاستهای داخلی آشنایی ندارد و محلی از اعراب ندارد.
* حالا اینکه 4 ساله باشد یا خیر نه اینطور نیست، معتقدم ممکن است آقای روحانی رأی بیاورد و مشکل ندارد، اما ما 2 نوع رأی داریم، مثال رأی سال 80 خاتمی روبهجلو بود، اما میتوانست 15 میلیون هم باشد که گامی رو به عقب بود، بنابراین شاید آقای روحانی در انتخاب شدن مشکلی نداشته باشد، اما باید طوری انتخاب شود که برای 4 سال بعدش گام روبهجلو باشد.
* درباره بحث نفوذ باید بهصورت دقیقتر صحبت شود، جامعهای که از نفوذ ترس داشته باشد، نقطهضعف برایش محسوب میشود، اما گاهی این نفوذ معنای حقوقی ندارد و نفوذ فکری و سیاسی و فرهنگی مطرح است که این را نمیتوان با ابزار حقوقی برخورد کرد، اینکه رسانههای غیررسمی چه میگویند و ما آن را نمیپسندیم پس اسمش را نفوذ بگذاریم، مشکلی را حل نمیکند. جامعهای میتواند جلوی نفوذ را بگیرد که خودش را قوی کند، ممکن است به شخصی سرنگ آلوده تزریق کنند و آن فرد ایدز بگیرد و این مسئله حتماً پیگرد قانونی دارد، اما گاهی یک فرد آنقدر ضعیف است که با کمترین میکروبی که در هر محیطی هست هم بیمار میشود، لذا آن فرد باید خودش را تقویت کند، لذا در هر دو مورد حکومت باید پاسخگویی داشته باشد. از داخل قوی شدن نباید صرفاً به توجیه جلوگیری از نفوذ صورت بگیرد، بلکه قدرتمند شدن یک نیاز است.
* اگر بخواهم قصه 88 را تمثیل بزنم، یک مقدار سخت میشود. شاید بیشتر مصداق آمپول آلوده بود هر چند ضعف داخلی هم برجسته بود. مسیری که انتخاب شد، مسیر درستی نبود و کل سیستم از هر دو طرف وارد مسیری شدند که بسیار مستعد بود که کل حرکت جامعه را آلوده کرد. فرایندی که قبل از انتخابات بین دو طرف شکل گرفت، منشأ اصلی اتفاقات بعدی بود. به همین دلیل من گفتم در اصلاحطلبی روش حتی از محتوا هم مهمتر است و شرط لازم آن است. ریشه اتفاقات سال 88 در اتفاقات قبلی آن بود. روشی که انتخاب شد به اتفاقاتی رسید که بعداً به وقوع پیوست.
* مشکل این است دیدار با خانواده زندانیان بهایی اگر از سوی خانم هاشمی نبود و یا عکسی از این دیدار منتشر نمیشد، شاید خیلی اهمیتی پیدا نمیکرد، چون افرادی که در زندان هستند یک مدت باهم زندگی میکنند و فارغ از تعلقات فکری هر یک از آنها ممکن است با یکدیگر ارتباط داشته باشند تا اینجای کار مسئله حساسیتبرانگیز نیست، اما وقتی خود او نیز بر روی خانوادهاش تأکید میکند وی نماد فرد نیست و خانواده مهم است و در مصاحبه اخیر خود نیز بیشتر از خانواده صحبت کردند.
* مهم این است که آنها خودشان را خانواده میدانند تا فرد. اگر خانم هاشمی روی خانواده اصرار دارد طبیعی است که وقتی یک کاری را انجام میدهد، متناسب با آن به خانوادهاش منتسب میشود و کسانی هم که با این مسئله مخالفت کردند، مسئلهشان این نبود که چرا خانم هاشمی با بهاییان دیدار کرده است، بلکه مسئلهشان این بود که چرا دختر آقای هاشمی این کار را کرده است
* بحثشان این بود که چرا دختر آقای هاشمی این کار را کرده است، لذا این مسئله بیشتر از اینکه به خانم فائزه هاشمی برگردد به «دختر آقای هاشمی» بازگشت میگشت، البته ممکن است برخی فرزندان صرفاً نظر خود را بگویند و کاری به پدرومادردار خود نداشته باشند، لذا وقتی آقای هاشمی از امیرکبیر کتاب مینویسد، خیلی با این اتفاق اخیر جمع شدنی نیست.