به گزارش مشرق، تمرکز نکردن روی تیم های ملی نوجوانان و جوانان عادت بد همه شده است. اینکه در آستانه مسابقات قهرمانی آسیا به فکر این تیم ها بیفتیم و سپس در صورت ناکامی خود را آماده هر گونه نقدی کنیم هم جزو همان عادت های بدی است که چندین سالی می شود که گریبانمان را گرفته است.
چند روز قبل متنی در اینستاگرام سرمربی تیم ملی جوانان منتشر شد که اگر چشم هایی در کمیته های جوانان و فنی فدراسیون باز بود و گوشی برای شنیدن در این فدراسیون بود این قدر راحت از کنار آن نمی گذشتند و درست به جای بها دادن به تیمی که چند ماه دیگر باید به رقابت رقبای تا دندان مسلح خود برود به دنبال شو جدید خود نبودند.
در حالی که این انتظار بود حداقل فدراسیون فوتبال به خصوص که این روزها مهدی تاج را بالای سر خود دارد تلنگری می خورد و به دنبال برگزاری نشستی با امیرحسین پیروانی سرمربی تیم ملی جوانان بود تا ریشه یابی کند و بیش از این وقت از دست نرود شاهد نمایشی از سوی کمیته های جوانان و فنی هستیم که شاید نمونه آن فقط در ایران رخ دهد.
چند روزی است که فضای رسانه ها از این خبر پر شده که فدراسیون فوتبال به فرهاد مجیدی برای مربیگری در تیم های پایه پیشنهاد داده است. شاید آنهایی که علاقه مند به فرهادمجیدی هستند از این خبر ذوق زده شده باشند اما آنهایی که فوتبال را با همه قواعدش درک می کنند می دانند که این خبر و حتی پیشنهاد صوری دادن آن به فردی مثل فرهاد مجیدی که هنوز مدارک مربیگری اش تکمیل نیست و حتی یک دقیقه هم به صورت تجربی مربیگری را در کارنامه خود ندارد نه تنها خوب نیست بلکه تاسف آور است. تاسفآور که در فدراسیون فوتبال چه زمانی قرار است سرانجام این افکار پوسیده دست بردارد و اجازه نفس کشیدن به فکرهای تازه را بدهند.
تا چه زمانی قرار است این فوتبال چوپ چنین افکاری را بخورد؟ آیا آنهایی که امروز با ذوق از این پیشنهاد صحبت می کنند هیچ به این فکر کرده اند که در همه جای دنیا مهمترین بخش پایه ها است. در روزهایی که خیلی ها در این فوتبال فریاد زدند که آموزش صحیح باید از پایه ها و آموزشگاه ها صورت گیرد امروز پیشنهاد حضور شخصی را در تیم های پایه می دهید که هیچ برای عرضه کردن به نونهالان دارد.
بحث اسم و یا شخص مجیدی مطرح نیست. این اسم می تواند به علی دایی ها، علی کریمیها، مهدی مهدوی کیاها و وحید هاشمیان ها و جواد نکونام ها ختم شود. اساس فکر غلط و بی بنیان است.
درست در ایامی که برخی از آنهایی که به تازگی فوتبال را کنار گذاشته اند و یا در شش و بش خداحافظی هستند و به نوعی می خواهد ره صدساله را یک شبه طی کنند در همین مملکت امثال وحید هاشمیان و مهدی مهدوی کیا راه درستی که هر مربی مطرح و نام آشنایی آن را طی کرده برای خود انتخاب کرده اند.
قدم به قدم جلو رفتن. انگاری که در فدراسیون کسی این ها را نمی بیند و هر چقدر از مسیر درست دور باشی به چشم می آیی.
تا به حال کسی از فدراسیون فوتبال به خصوص کمیته جوانان و کمیته فنی پرسیده چرا تا امروز اکثر تورنمنت های تیم ملی جوانان لغو شده اند. آیا کمبودهای مالی فقط برای این تیم است؟ آیا فردا روزی این تیم ناکام شد به مردم گفته می شود میزان امادگی این تیم و توجه و رسیدگی به این جوانان در حد نام و فراخور لیاقت این بازیکنان نبوده است؟ یا در چنین مواقعی فقط این را یاد گرفته ایم که به کادرفنی خنجر بزنیم؟
شاید بد نباشد آنهایی که این روزها در کمیته های مورد نظر در حال پیشنهادهای رنگی و عجیب به ستاره ها هستند نگاهی هم به چگونگی امادگی تیم های رقیب تیم ملی جوانان هم داشته باشند و شرایط آنها را با تیم خودمان مقایسه کنند.
این فوتبال دچار یک لجام گسیختگی است که باید با درایت آن را حل کرد و در حالی که نگاه ها به تاج است که نکند زیر بار حرف زور وزارت ورزش برود تا دبیرکلش و رئیس سازمان لیگش از سوی وزارت نشین ها انتخاب شوند کاش فوتبالی تر به این فوتبال نگاه شود. از تاج این انتظار می رود بابت دمیده شدن فکرهای جدید و ایده های برتر در این فدراسیون اقدام های شایسته ای انجام دهد و راه را بر افراد با ایده های کاملتر باز کند. آیا زمان آن نرسیده برای برخی کمیته هایی که راکد مانده اند فکری کرد؟
صحبت های جالب زیاد است. رئیس کمیته جوانان در جدیدترین اظهار نظر خود گفته باید برای امثال مجیدی ها استثنا قائل شد! براستی چرا باید برای ستاره ها آن هم در رده پایه استثنا قائل شد؟ آیا مربیگری به اسم است یا به علم؟ در رده پایه تجربه مهم نیست؟ از مهدی تاج باید پرسید این روزها که حسابی سرش شلوغ است چطور زیر مجموعه او به این نتیجه رسیده اند که یکی مثل مجیدی باید هدایت تیم های پایه را برعهده بگیرد و درست چند متر آن طرف تر تیم جوانانش با اندک امکانات در حال آماده سازی برای رقابت های آسیایی است.
چند روز قبل متنی در اینستاگرام سرمربی تیم ملی جوانان منتشر شد که اگر چشم هایی در کمیته های جوانان و فنی فدراسیون باز بود و گوشی برای شنیدن در این فدراسیون بود این قدر راحت از کنار آن نمی گذشتند و درست به جای بها دادن به تیمی که چند ماه دیگر باید به رقابت رقبای تا دندان مسلح خود برود به دنبال شو جدید خود نبودند.
در حالی که این انتظار بود حداقل فدراسیون فوتبال به خصوص که این روزها مهدی تاج را بالای سر خود دارد تلنگری می خورد و به دنبال برگزاری نشستی با امیرحسین پیروانی سرمربی تیم ملی جوانان بود تا ریشه یابی کند و بیش از این وقت از دست نرود شاهد نمایشی از سوی کمیته های جوانان و فنی هستیم که شاید نمونه آن فقط در ایران رخ دهد.
چند روزی است که فضای رسانه ها از این خبر پر شده که فدراسیون فوتبال به فرهاد مجیدی برای مربیگری در تیم های پایه پیشنهاد داده است. شاید آنهایی که علاقه مند به فرهادمجیدی هستند از این خبر ذوق زده شده باشند اما آنهایی که فوتبال را با همه قواعدش درک می کنند می دانند که این خبر و حتی پیشنهاد صوری دادن آن به فردی مثل فرهاد مجیدی که هنوز مدارک مربیگری اش تکمیل نیست و حتی یک دقیقه هم به صورت تجربی مربیگری را در کارنامه خود ندارد نه تنها خوب نیست بلکه تاسف آور است. تاسفآور که در فدراسیون فوتبال چه زمانی قرار است سرانجام این افکار پوسیده دست بردارد و اجازه نفس کشیدن به فکرهای تازه را بدهند.
تا چه زمانی قرار است این فوتبال چوپ چنین افکاری را بخورد؟ آیا آنهایی که امروز با ذوق از این پیشنهاد صحبت می کنند هیچ به این فکر کرده اند که در همه جای دنیا مهمترین بخش پایه ها است. در روزهایی که خیلی ها در این فوتبال فریاد زدند که آموزش صحیح باید از پایه ها و آموزشگاه ها صورت گیرد امروز پیشنهاد حضور شخصی را در تیم های پایه می دهید که هیچ برای عرضه کردن به نونهالان دارد.
بحث اسم و یا شخص مجیدی مطرح نیست. این اسم می تواند به علی دایی ها، علی کریمیها، مهدی مهدوی کیاها و وحید هاشمیان ها و جواد نکونام ها ختم شود. اساس فکر غلط و بی بنیان است.
درست در ایامی که برخی از آنهایی که به تازگی فوتبال را کنار گذاشته اند و یا در شش و بش خداحافظی هستند و به نوعی می خواهد ره صدساله را یک شبه طی کنند در همین مملکت امثال وحید هاشمیان و مهدی مهدوی کیا راه درستی که هر مربی مطرح و نام آشنایی آن را طی کرده برای خود انتخاب کرده اند.
قدم به قدم جلو رفتن. انگاری که در فدراسیون کسی این ها را نمی بیند و هر چقدر از مسیر درست دور باشی به چشم می آیی.
تا به حال کسی از فدراسیون فوتبال به خصوص کمیته جوانان و کمیته فنی پرسیده چرا تا امروز اکثر تورنمنت های تیم ملی جوانان لغو شده اند. آیا کمبودهای مالی فقط برای این تیم است؟ آیا فردا روزی این تیم ناکام شد به مردم گفته می شود میزان امادگی این تیم و توجه و رسیدگی به این جوانان در حد نام و فراخور لیاقت این بازیکنان نبوده است؟ یا در چنین مواقعی فقط این را یاد گرفته ایم که به کادرفنی خنجر بزنیم؟
شاید بد نباشد آنهایی که این روزها در کمیته های مورد نظر در حال پیشنهادهای رنگی و عجیب به ستاره ها هستند نگاهی هم به چگونگی امادگی تیم های رقیب تیم ملی جوانان هم داشته باشند و شرایط آنها را با تیم خودمان مقایسه کنند.
این فوتبال دچار یک لجام گسیختگی است که باید با درایت آن را حل کرد و در حالی که نگاه ها به تاج است که نکند زیر بار حرف زور وزارت ورزش برود تا دبیرکلش و رئیس سازمان لیگش از سوی وزارت نشین ها انتخاب شوند کاش فوتبالی تر به این فوتبال نگاه شود. از تاج این انتظار می رود بابت دمیده شدن فکرهای جدید و ایده های برتر در این فدراسیون اقدام های شایسته ای انجام دهد و راه را بر افراد با ایده های کاملتر باز کند. آیا زمان آن نرسیده برای برخی کمیته هایی که راکد مانده اند فکری کرد؟
صحبت های جالب زیاد است. رئیس کمیته جوانان در جدیدترین اظهار نظر خود گفته باید برای امثال مجیدی ها استثنا قائل شد! براستی چرا باید برای ستاره ها آن هم در رده پایه استثنا قائل شد؟ آیا مربیگری به اسم است یا به علم؟ در رده پایه تجربه مهم نیست؟ از مهدی تاج باید پرسید این روزها که حسابی سرش شلوغ است چطور زیر مجموعه او به این نتیجه رسیده اند که یکی مثل مجیدی باید هدایت تیم های پایه را برعهده بگیرد و درست چند متر آن طرف تر تیم جوانانش با اندک امکانات در حال آماده سازی برای رقابت های آسیایی است.