به گزارش مشرق، نگاه ریزبینانه به مسیر حرکت مسکو و واشنگتن در سوریه، نشان میدهد، صفکشی در دو سوی متفاوت همچنان ساری و جاری است و بر مواضع و سیاستهای دو کشور حاکم است ولی نشانگر یک نقطه تلاقی [در مواضع دو کشور] است که چارچوب حرکت مشترکی را نشان میدهد که علنی نشده است.
«ناصر قندیل» تحلیلگر برجسته مسائل خاورمیانه درباره آینده سوریه تأکید میکند، شاید برخی بر این باور باشند که بیانیههای مشترک آمریکا و روسیه بر سر مسئله سوریه صرفا یک اقدام رسانهای فریبکارانه برای نشان دادن توافق و تفاهم میان این دو کشور باشد تا مانع از انفجاری شود که تباین آرای این دو آن را موجب میشود، ولی بررسی دقیقتر و عمیقتر نشان میدهد که تغییر متن توافقنامهها سبب شده است که حرکت حلزونی آن سرعت بیشتری به خود بگیرد و موادی را ایجاد کند که از آن ساختمانی بنا شود؛ ساختمانی که پس از هر دور تحولات میدانی که موازنههای قوی و جدیدی را پدید می آورد، یک طبقه دیگر به آن افزوده می شود
همانگونه که توفان «سوخوی» روسیه سبب شد که دیگر مذاکره بر سر سرنوشت ریاست جمهوری سوریه به عنوان یک بند منطقهای و بینالمللی در حل و فصل بحران سوریه صرفا به یک مسئله سوری برای مذاکره یا انتخاب بدل شود، این مسئله نیز از رهگذر حل و فصلی صورت میگیرد که به دولت سوری واحدی ختم شود که در آن کسانی شرکت داده می شوند که جنگ با تروریسم را در اولویت خود قرار دهند.
مرحله دوم سوخو نیز دومین طبقه از ساختمانی را پدید آورد که بر اساس آن طرفهای عملیات سیاسی در آتش بس مشخص شدند؛ آتش بسی که جبهه النصره و داعش از آن مستثنی بودند. دور سوم نیز پس از آزادسازی شهر باستانی و مهم «تدمر» توسط ارتش سوریه صورت گرفت تا طبقه سوم این حل و فصل بنا شود و بدین ترتیب از نظر جغرافیایی النصره از میان گروه هایی که خواستار حل و فصل سیاسی جنگ در سوریه بودند نیز جدا شد.
آمریکاییها به خاطر اینکه دشمنانشان در سوریه تنها حضور ندارند به حل و فصل سیاسی به عنوان تنها جایگزین تمایل دارند و برای اینکه برگه مبارزه با تروریسم را همچنان حفظ کند و با آن به پیروزی برسد تلاش دارند به تضمینی دست یابند که در عرصه جغرافیایی سوریه و در حل و فصل این جنگ وزنهای داشته باشد. از این روی با نیروهای کُرد و عرب سوریه رهبری حمله به داعش در رقه را بر عهده گرفتند.
مقامات آمریکا به روسیه اجازه دادهاند که النصره را از سایر گروههای معارض تحت حمایت عربستان و ترکیه جدا کند، به این امید که بتواند سایر گروهها[ی معارض] را حفظ کند. در نتیجه آمریکاییها به فرم حکومت جدید سوریه نیز چشم دارند که از نظر انتخابات ریاست جمهوری وارد آن شده اند و پیش از آن با مبارزه نظامی علیه داعش وارد این مسئله شده بودند. در این میان از نظر سیاسی نیز در محتوای قانون اساسی جدید سوریه و دست بردن در مسئله میزان اختیارات، مناصب و وارد کردن فرقه گرایی در آن حضو داشته اند ولی این مسئله مشروط بر این است که عربستان از النصره و ترکیه از داعش دست بردارد و این گروهها را از دست بدهند.
از طرفی، سوریه و همپمانانش نیز اطمینان دارند که سقوط داعش و النصره به معنای پایان یافتن نیمی از جنگ است و بر این باورند که بدون این گروهها حسابهایی که بر سر مسائل سیاسی، امنیتی، نظامی و انتخاباتی در سوریه باز شده است از بین می رود.
مسئولان سوریه همچنین پس از این مسئله، ترسی از روند سیاسی ندارند که به صندوقهای همه پرسی قانون اساسی جدید و انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی منتهی می شوند؛ زیرا ملت سوریه که در این جنگ حامی ارتش، رئیس جمهور و دولت مدنی آن بود آن را در برابر نیرنگ، توطئه و بازی های رسانهای حفظ خواهند کرد.
«ناصر قندیل» تحلیلگر برجسته مسائل خاورمیانه درباره آینده سوریه تأکید میکند، شاید برخی بر این باور باشند که بیانیههای مشترک آمریکا و روسیه بر سر مسئله سوریه صرفا یک اقدام رسانهای فریبکارانه برای نشان دادن توافق و تفاهم میان این دو کشور باشد تا مانع از انفجاری شود که تباین آرای این دو آن را موجب میشود، ولی بررسی دقیقتر و عمیقتر نشان میدهد که تغییر متن توافقنامهها سبب شده است که حرکت حلزونی آن سرعت بیشتری به خود بگیرد و موادی را ایجاد کند که از آن ساختمانی بنا شود؛ ساختمانی که پس از هر دور تحولات میدانی که موازنههای قوی و جدیدی را پدید می آورد، یک طبقه دیگر به آن افزوده می شود
همانگونه که توفان «سوخوی» روسیه سبب شد که دیگر مذاکره بر سر سرنوشت ریاست جمهوری سوریه به عنوان یک بند منطقهای و بینالمللی در حل و فصل بحران سوریه صرفا به یک مسئله سوری برای مذاکره یا انتخاب بدل شود، این مسئله نیز از رهگذر حل و فصلی صورت میگیرد که به دولت سوری واحدی ختم شود که در آن کسانی شرکت داده می شوند که جنگ با تروریسم را در اولویت خود قرار دهند.
مرحله دوم سوخو نیز دومین طبقه از ساختمانی را پدید آورد که بر اساس آن طرفهای عملیات سیاسی در آتش بس مشخص شدند؛ آتش بسی که جبهه النصره و داعش از آن مستثنی بودند. دور سوم نیز پس از آزادسازی شهر باستانی و مهم «تدمر» توسط ارتش سوریه صورت گرفت تا طبقه سوم این حل و فصل بنا شود و بدین ترتیب از نظر جغرافیایی النصره از میان گروه هایی که خواستار حل و فصل سیاسی جنگ در سوریه بودند نیز جدا شد.
آمریکاییها به خاطر اینکه دشمنانشان در سوریه تنها حضور ندارند به حل و فصل سیاسی به عنوان تنها جایگزین تمایل دارند و برای اینکه برگه مبارزه با تروریسم را همچنان حفظ کند و با آن به پیروزی برسد تلاش دارند به تضمینی دست یابند که در عرصه جغرافیایی سوریه و در حل و فصل این جنگ وزنهای داشته باشد. از این روی با نیروهای کُرد و عرب سوریه رهبری حمله به داعش در رقه را بر عهده گرفتند.
مقامات آمریکا به روسیه اجازه دادهاند که النصره را از سایر گروههای معارض تحت حمایت عربستان و ترکیه جدا کند، به این امید که بتواند سایر گروهها[ی معارض] را حفظ کند. در نتیجه آمریکاییها به فرم حکومت جدید سوریه نیز چشم دارند که از نظر انتخابات ریاست جمهوری وارد آن شده اند و پیش از آن با مبارزه نظامی علیه داعش وارد این مسئله شده بودند. در این میان از نظر سیاسی نیز در محتوای قانون اساسی جدید سوریه و دست بردن در مسئله میزان اختیارات، مناصب و وارد کردن فرقه گرایی در آن حضو داشته اند ولی این مسئله مشروط بر این است که عربستان از النصره و ترکیه از داعش دست بردارد و این گروهها را از دست بدهند.
از طرفی، سوریه و همپمانانش نیز اطمینان دارند که سقوط داعش و النصره به معنای پایان یافتن نیمی از جنگ است و بر این باورند که بدون این گروهها حسابهایی که بر سر مسائل سیاسی، امنیتی، نظامی و انتخاباتی در سوریه باز شده است از بین می رود.
مسئولان سوریه همچنین پس از این مسئله، ترسی از روند سیاسی ندارند که به صندوقهای همه پرسی قانون اساسی جدید و انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی منتهی می شوند؛ زیرا ملت سوریه که در این جنگ حامی ارتش، رئیس جمهور و دولت مدنی آن بود آن را در برابر نیرنگ، توطئه و بازی های رسانهای حفظ خواهند کرد.