به گزارش مشرق، شواهد و قرائن حاکی از افزایش خشونت اجتماعی در سنوات اخیر است،سیر صعودی خشم،آنچنان بر گوشه و کنار شهرهای کوچک و بزرگ خیمه زده که کمتر روزی شاهد عدم تجربه مستقیم و غیر مستقیم این پدیده نامیمون در جامعه هستیم.
مصادیق خشونت به انحای مختلف ظهور و بروز پیدا می کند،از مشت های گره کرده تا رگ های ملتهب و متورم شده بر گردن،از فریاد و توهین و دشنام تا رفتارهای پرخطر،همگی از یک ریشه ارتزاق می کند و آن خشم است.
بر اساس اظهارات محمود گلزاری،معاون امور جوانان وزارت ورزش و جوانان پس از زندانیان مواد مخدر،بیشترین آمار زندانیان مشمول افرادی می شود که با خشونت همساز و هم راستا شده اند و نتیجه این هم افزایی چیزی جز درگیری ضرب و جرح و در نهایت شکایت و دادگاه کیفری نبوده است،در مواقعی یک خشونت ساده به بحرانی عظیم مبدل می شود که قربانی می دهد و قربانی می گیرد.
طبق آمار منتشر شده در رسانه ها در هر 9 ثانیه یک خشونت در کشور رخ می دهد و بر اساس آمار رسمی،قریب به 20 درصد از خشونت های خانگی را در پایتخت،خشونت های جسمی و بیش از 50 درصد از آن به خشونت های روانی معطوف می شود.
*خشونت در جامعه از سیاه نمایی تا واقع گرایی
شاید در گذشته پرداختن و اشاره کردن به خشونت در جامعه به سیاه نمایی تعبیر می شد،اما امروزه شاهد هستیم برخی از مسئولان نیز، از این پدیده به عنوان واقعیتی تلخ یاد می کنند که لزوم رفع و مهار آن احساس می شود،ضرورتی که در صورت عدم مهار آن،می تواند به مثابه اسبی سرکش و افسارگسیخته،تبعات غیر قابل جبرانی را ایجاد کند،آنچنان که در گذشته نیز شاهد تجربیات تلخی از چنین واقعیت اجتماعی بوده ایم.
سعید معید فر،جامعه شناس و آسیب شناس اجتماعی در این خصوص اظهار داشت:اگر در گذشته بحث در خصوص خشونت،سیاه نمایی تلقی می شد،اما امروزه با برگزاری همایش ها،نشست ها و جلسات متعدد،شاهد ارائه آمار و ارقام متعددی از سوی مسئولان هستیم.
این امر موید این موضوع است که مسئولان نیز با صراحت هر چه بیشتری بر نگران کننده بودن سیر و روند خشونت تاکید دارند و برگزاری جلسات متعدد در این خصوص،موید دغدغه هایی است که در این خصوص به درستی احساس می شود.
* 1049 قتل در شش ماهه نخست سال گذشته
بر اساس آمار منتشر شده از سوی نیروی انتظامی،در شش ماهه نخست سال 1049،94 فقره قتل حادث شده است، آماری که در مقایسه با سال ما قبل آن با کاهش همراه بوده اما همین عدد و رقم نیز به معنای وقوع قریب به بیش از 5 قتل در روز است.
عزیز محمدی،یکی از قضات مجرب که قاتل پدر خود را در مقام اولیای دم بخشید و سابقه 40 سال فعالیت را در امر قضا در پرونده کاری خود دارا است،معتقد است که 70 درصد قتل ها در اثر جنون آنی رخ می دهد و بر اساس آماری که وی ارائه می دهد بصورت روزانه بیش از دو و نیم قتل بواسطه سلاح سرد رخ می دهد و با احتساب سالیانه این میانگین عددی حدود 900 تا 950 قتل در سال،تنها بوسیله سلاح سرد حادث می شود.
* وقتی جنگ منافع به خشونت روزمره تبدیل می شود
خشم نوعی واکنش از سوی مغز است که در شرایط خاص،ظهور وبروز پیدا می کند،در شرایطی که این فرآیند بصورت خود آگاهانه ایجاد می شود،می توان از آن به عنوان الگویی رفتاری یاد کرد که برای هشدار دادن به تعرض کنندگان بکار گرفته می شود،لذا در شرایطی که این امر با تکرر و تعدد روزمره روبرو می شود،این فرآیند خود آگاهانه به رفتاری ناخواسته و غیر قابل مهار تبدیل می شود که تبعات و عوارض آن می تواند مسبب حوادث بسیار تلخی برای فرد خشمگین و اطرافیان و محیط پیرامونی او شود.
جامعه شناسان با توجه به بررسی پرونده های قضایی،جامعه ایران را خشن تلقی می کنند و این در حالی است که برای بسیاری از خشونت ها،پرونده ای تشکیل نمی شود و به مراحل قضایی تسری پیدا نمی کند.
معید فر معتقد است در شرایطی که جامعه با بیکاری مواجه است و نمی تواند خواسته ها و نیازهای خود را آنچنان که باید تامین و فراهم کند،عصبیت و خشم بر آن غلبه می کند.
* 1600 نزاع منجر به جرح در روز!
بر مبنای آماری منتشر شده از سوی پزشکی قانونی کشور،بصورت میانگین،روزانه 1 هزار و 600 قتل و نزاع منجر به جرح در پزشکی قانونی ثبت می شود و تنها در طول یکسال،قریب به 590 هزار شهروند به دلیل ضرب و جرح روانه پزشکی قانونی می شوند.
* جامعه مدرن و خشونت
برخی از کارشناسان،همچون تقی آزاد برمکی معتقدند،خشونت از اقتضائات جامعه مدرن است و در شرایطی که جامعه به ساحتی تحت عنوان خطر پذیری ورود می کند،ظهور و بروز برخی رفتارهای خاص دور از ذهن نخواهد بود زیرا در جامعه مدرن،آدم ها و سازمان های اجتماعی مبتنی بر رسیک و اراده عمل می کنند.
اگر چه آمارهای دستگاه های قضایی و انتظامی موید کاهش میزان قتل به عنوان یکی از مصادیق و مظاهر خشونت در یکی دو سال اخیر است،اما در شرایط فعلی و با وجود کاهش مذکور،معضل خشونت،همچنان به عنوان چالش جدی در جامعه مطرح است،معضلی که باید برای مهار آن کاری کرد و تدبیری اندیشید.
روند مذکور نیازمند برنامه ریزی مدون و اصولی در سه مقطع کوتاه مدت،میان مدت و بلند مدت است،آستانه صبر و تحمل جامعه کاهش یافته و در این پدیده ناخوشایند،عوامل اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی بسیاری نقش دارند،در چنین وضعیتی تمامی دستگاه های ذیربط اعم از آموزشی،اقتصادی،امنیتی و انتظامی،فرهنگی و...باید با همیاری یکدیگر برای مهار و رفع این معضل اقدامات عاجل و تعیین کننده لازم را عملیاتی کنند.
مهار خشونت با قوه قهریه لازم است اما کافی نیست،باید دیگر نهادها نیز با اتکای به فعالیت ها و اقدامات نرم خود،نسبت به بهبود شرایط اقتصادی،رفاهی بکوشند و آموزش مهارت زندگی و کنترل خشم را به عنوان اولویتی جدی مد نظر قرار دهند،در غیر اینصورت طوفان ضرب،جرح دشنام و تعرض به حریم دیگران،جامعه را در شرایط نامطلوبی قرار می دهد .
مصادیق خشونت به انحای مختلف ظهور و بروز پیدا می کند،از مشت های گره کرده تا رگ های ملتهب و متورم شده بر گردن،از فریاد و توهین و دشنام تا رفتارهای پرخطر،همگی از یک ریشه ارتزاق می کند و آن خشم است.
بر اساس اظهارات محمود گلزاری،معاون امور جوانان وزارت ورزش و جوانان پس از زندانیان مواد مخدر،بیشترین آمار زندانیان مشمول افرادی می شود که با خشونت همساز و هم راستا شده اند و نتیجه این هم افزایی چیزی جز درگیری ضرب و جرح و در نهایت شکایت و دادگاه کیفری نبوده است،در مواقعی یک خشونت ساده به بحرانی عظیم مبدل می شود که قربانی می دهد و قربانی می گیرد.
طبق آمار منتشر شده در رسانه ها در هر 9 ثانیه یک خشونت در کشور رخ می دهد و بر اساس آمار رسمی،قریب به 20 درصد از خشونت های خانگی را در پایتخت،خشونت های جسمی و بیش از 50 درصد از آن به خشونت های روانی معطوف می شود.
*خشونت در جامعه از سیاه نمایی تا واقع گرایی
شاید در گذشته پرداختن و اشاره کردن به خشونت در جامعه به سیاه نمایی تعبیر می شد،اما امروزه شاهد هستیم برخی از مسئولان نیز، از این پدیده به عنوان واقعیتی تلخ یاد می کنند که لزوم رفع و مهار آن احساس می شود،ضرورتی که در صورت عدم مهار آن،می تواند به مثابه اسبی سرکش و افسارگسیخته،تبعات غیر قابل جبرانی را ایجاد کند،آنچنان که در گذشته نیز شاهد تجربیات تلخی از چنین واقعیت اجتماعی بوده ایم.
سعید معید فر،جامعه شناس و آسیب شناس اجتماعی در این خصوص اظهار داشت:اگر در گذشته بحث در خصوص خشونت،سیاه نمایی تلقی می شد،اما امروزه با برگزاری همایش ها،نشست ها و جلسات متعدد،شاهد ارائه آمار و ارقام متعددی از سوی مسئولان هستیم.
این امر موید این موضوع است که مسئولان نیز با صراحت هر چه بیشتری بر نگران کننده بودن سیر و روند خشونت تاکید دارند و برگزاری جلسات متعدد در این خصوص،موید دغدغه هایی است که در این خصوص به درستی احساس می شود.
* 1049 قتل در شش ماهه نخست سال گذشته
بر اساس آمار منتشر شده از سوی نیروی انتظامی،در شش ماهه نخست سال 1049،94 فقره قتل حادث شده است، آماری که در مقایسه با سال ما قبل آن با کاهش همراه بوده اما همین عدد و رقم نیز به معنای وقوع قریب به بیش از 5 قتل در روز است.
عزیز محمدی،یکی از قضات مجرب که قاتل پدر خود را در مقام اولیای دم بخشید و سابقه 40 سال فعالیت را در امر قضا در پرونده کاری خود دارا است،معتقد است که 70 درصد قتل ها در اثر جنون آنی رخ می دهد و بر اساس آماری که وی ارائه می دهد بصورت روزانه بیش از دو و نیم قتل بواسطه سلاح سرد رخ می دهد و با احتساب سالیانه این میانگین عددی حدود 900 تا 950 قتل در سال،تنها بوسیله سلاح سرد حادث می شود.
* وقتی جنگ منافع به خشونت روزمره تبدیل می شود
خشم نوعی واکنش از سوی مغز است که در شرایط خاص،ظهور وبروز پیدا می کند،در شرایطی که این فرآیند بصورت خود آگاهانه ایجاد می شود،می توان از آن به عنوان الگویی رفتاری یاد کرد که برای هشدار دادن به تعرض کنندگان بکار گرفته می شود،لذا در شرایطی که این امر با تکرر و تعدد روزمره روبرو می شود،این فرآیند خود آگاهانه به رفتاری ناخواسته و غیر قابل مهار تبدیل می شود که تبعات و عوارض آن می تواند مسبب حوادث بسیار تلخی برای فرد خشمگین و اطرافیان و محیط پیرامونی او شود.
جامعه شناسان با توجه به بررسی پرونده های قضایی،جامعه ایران را خشن تلقی می کنند و این در حالی است که برای بسیاری از خشونت ها،پرونده ای تشکیل نمی شود و به مراحل قضایی تسری پیدا نمی کند.
معید فر معتقد است در شرایطی که جامعه با بیکاری مواجه است و نمی تواند خواسته ها و نیازهای خود را آنچنان که باید تامین و فراهم کند،عصبیت و خشم بر آن غلبه می کند.
* 1600 نزاع منجر به جرح در روز!
بر مبنای آماری منتشر شده از سوی پزشکی قانونی کشور،بصورت میانگین،روزانه 1 هزار و 600 قتل و نزاع منجر به جرح در پزشکی قانونی ثبت می شود و تنها در طول یکسال،قریب به 590 هزار شهروند به دلیل ضرب و جرح روانه پزشکی قانونی می شوند.
* جامعه مدرن و خشونت
برخی از کارشناسان،همچون تقی آزاد برمکی معتقدند،خشونت از اقتضائات جامعه مدرن است و در شرایطی که جامعه به ساحتی تحت عنوان خطر پذیری ورود می کند،ظهور و بروز برخی رفتارهای خاص دور از ذهن نخواهد بود زیرا در جامعه مدرن،آدم ها و سازمان های اجتماعی مبتنی بر رسیک و اراده عمل می کنند.
اگر چه آمارهای دستگاه های قضایی و انتظامی موید کاهش میزان قتل به عنوان یکی از مصادیق و مظاهر خشونت در یکی دو سال اخیر است،اما در شرایط فعلی و با وجود کاهش مذکور،معضل خشونت،همچنان به عنوان چالش جدی در جامعه مطرح است،معضلی که باید برای مهار آن کاری کرد و تدبیری اندیشید.
روند مذکور نیازمند برنامه ریزی مدون و اصولی در سه مقطع کوتاه مدت،میان مدت و بلند مدت است،آستانه صبر و تحمل جامعه کاهش یافته و در این پدیده ناخوشایند،عوامل اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی بسیاری نقش دارند،در چنین وضعیتی تمامی دستگاه های ذیربط اعم از آموزشی،اقتصادی،امنیتی و انتظامی،فرهنگی و...باید با همیاری یکدیگر برای مهار و رفع این معضل اقدامات عاجل و تعیین کننده لازم را عملیاتی کنند.
مهار خشونت با قوه قهریه لازم است اما کافی نیست،باید دیگر نهادها نیز با اتکای به فعالیت ها و اقدامات نرم خود،نسبت به بهبود شرایط اقتصادی،رفاهی بکوشند و آموزش مهارت زندگی و کنترل خشم را به عنوان اولویتی جدی مد نظر قرار دهند،در غیر اینصورت طوفان ضرب،جرح دشنام و تعرض به حریم دیگران،جامعه را در شرایط نامطلوبی قرار می دهد .