به گزارش مشرق، گفتگوی حسن شایانفر مدیر دفتر پژوهشهای موسسه کیهان، درباره تهاجم فرهنگی و روایت استحاله و نفوذ در سالهای پس از انقلاب، بازتاب ها و واکنش های مختلفی را از افراد و گروهها و اقشار مختلف مردم و البته اشخاصی که در آن گفت و گو مورد اشاره قرار گرفته بودند، در پی داشت.
یکی از شتابزدهترین این واکنشها، عکس العمل مسعود بهنود (مهره شناخته شده رادیو تلویزیون سلطنتی بریتانیا ) بود که در سخنانی، کلیات گفت و گوی یاد شده را زیر سوال برده و استنادات آن را نادرست خوانده بود اما هیچ اشاره ای به اینکه کدام یک از صحبت های حسن شایانفر نادرست بوده و اصل آن سخن چیست نکرده بود.
از آنجا که به هرحال اخبار و گزارشات و گفتوگوهای ما براساس اسناد و شواهد و مدارک معتبر و مستند است (برخلاف برخی رسانه ها مانند بی بی سی و عواملش که اساسا نیازی به سند و مدرک و شاهد معتبر نمی بینند و ادعای خود را روی باد هوا مطرح ساخته و متاسفانه گروه شبه روشنفکران ما نیز آنها را دربست می پذیرند) سعی کردیم در تکمله آن گفت و گو درباره همین گونه واکنش ها و بازتاب ها مجددا با جناب شایانفر، گپ مختصری بزنیم که به دلیل حال ناخوش ایشان و همچنین اشتغالات فراوان، این گپ تا امروز به تاخیر افتاد تا اینکه سرانجام مدیر دفتر پژوهشهای موسسه کیهان فرصتی در اختیار ما قرار داد که برخی ابهامات و پرسش ها را پاسخ دهد.
حتما استحضار دارید که در پی گفت و گوی مفصلی که با شما درباره مسئله تهاجم فرهنگی و نفوذ در سالهای پس از انقلاب داشتیم، برخی از افراد در پی تکذیب و پاسخ برآمدند از جمله مسعود بهنود که در یکی از برنامه های به اصطلاح بررسی مطبوعات تلویزیون سلطنتی بی بی سی بدون آنکه به طور مصداقی اشاره مستدل و مستندی داشته باشد کلیه فکت های مصاحبه یاد شده را نادرست و غلط خواند. شما در برابر این انکار ناقص او، چه پاسخی دارید؟
شایانفر: چنین واکنشی، پدیده ای آشنا به نظر می رسد و در تاریخ هم همواره مورد استناد است که وقتی مجرمان و محکومان دربرابر جرم ها و خیانت ها و جنایاتی که به طور مستدل و محکم به آنها نسبت داده شده، پاسخی ندارند ، تنها به یک کلمه بسنده می کنند: «دروغ است»! چرا جناب بهنود برای روشن شدن اذهان نسل امروز هم که شده روشنگری نمی کند که کدام بخش یا جمله و یا عبارت مصاحبه بنده نادرست و دروغ بوده است؟!
مثلا آیا "آن لمبتون"، (برخلاف آنچه در اسناد وزارت امورخارجه بریتانیا آمده) جاسوس سرویس اطلاعاتی انگلیس نبوده است؟ یا اینکه روزنامه به اصطلاح اصلاح طلب "مردم سالاری" در تاریخ 21 مهرماه 1383 یعنی در اوج دورانی که جرج بوش، رییس جمهوری وقت آمریکا، ایران را محور شرارت می خواند، یک صفحه کامل خود را به مصاحبه یک ضد انقلاب رسانه های معاند (به نام ستاره درخشش) با لورا بوش یعنی همسر همین رئیس جمهوری منحصر نکرده و از قول او به ملت ایران درس اخلاق و فرهنگ نداد ؟!
به نظرم آنچه در مورد خود بهنود گفته بودید، وی را چنین آشفته کرده بود که حتی جملاتش را در نادرست خواندن فکتهای گفت و گوی ما ناقص بیان کرد. او پس از اشاره ای به بیماری شما، عین این جملات را گفت:«...متاسفانه از سر تا ته این مصاحبه از نظر فکت (.....)، من تحلیل ایشان را عرض نمی کنم، تحلیل ایشان معلوم هست که چی باید باشد. تحلیل کیهان پیداست ..» در اینجا بنده عین جملات بهنود را نقل کرده و فقط حفظ امانت کردم. نامفهوم بودن و نداشتن فعل پس از کلمه «فکت» (که با دو پرانتز و نقطه چین داخل آن مشخص شده) ناشی از قصور و عجله ایشان است و مشخص نیست چه فعلی را قرار بوده بگوید! احتمال آن است که با توجه به کاربرد کلمه «متاسفانه» در ابتدای جمله، فعل مورد نظر ایشان در پایان آن، «نادرست بود» یا «اشتباه است» و یا «دروغ است» باشد.
شایانفر: اتفاقا بنده حتی بخش کوچکی از نقش آفرینی ها و آنچه امثال بهنود در حق مردم ایران و این کشور انجام دادند را هم بیان نکردم. ایشان اگر واقعا دلیل و مدرک و سندی دارد بیاید جلو و با استدلال ( و نه با پشت هم اندازی و لفاظی که متاسفانه آن را هم از دست داده!) بگوید این موضوعی را که گفتید به این دلیل و براساس این سند و مدرک، اشتباه بوده و درستش این است. نه اینکه مانند آدم های دست و پا بسته و بی زبان ، فقط داد و هوار کند که دروغ است!
کجایش دروغ است؟ آیا براساس آنچه در اسناد ساواک آمده، تشکیلاتی به نام «سام» (که خود بهنود نیز از عوامل آن بود) در اواخر رژیم شاه برای حفظ آن رژیم به وجود نیامد؟ آیا این جناب بهنود، سردبیر مجله تهران مصور به مدیریت عبدالله والا نماینده مجلس فرمایشی و عضو کلوپ صهیونیستی روتاری نبوده است؟ شاید هم اصلا کلوپ روتاری (برخلاف آنچه در اساسنامه و عملکردش آمده) یک سازمان ماسونی و صهیونی نیست؟ و یا شاید امثال عبدالله والا و عبدالرحیم جعفری (مدیر اسبق انتشارات امیرکبیر که مورد تجلیل وزارت ارشاد دولت امید و اعتدال قرار گرفت) برخلاف تصاویر و اعترافات خودشان، عضو آن نبوده اند؟ (یا آنچه در اسناد و تصاویر کلوپ های روتاری در کتاب های مختلف مانند «فراموشخانه و فراماسونری در ایران» از اسماعیل رایین با حمایت ساواک و آمریکا آمده، به قولی فتو شاپ بوده است؟) آیا دورانی که مسعود بهنود،(به قول خودش) مامور و معذور در خدمت ساواک بود و برنامه های مختلف سیاسی فرمایشی مورد حمایت این سازمان را روی آنتن تلویزیون می برد (برنامه هایی مانند «تیتر اول» و «صفحه اول» و ...) هم وجود نداشته و جعل تاریخ است؟
البته امثال بهنود که معمولا فاقد هرگونه استدلال و سند برای گفته هایشان هستند، همواره سعی می کنند با فرافکنی و ویا پرداختن به مسائل شخصی و فراروایتی، خود را خلاص کند و از زیر پاسخ دقیق و مستدل فرار کنند. مثل همین آشفته شدن او از گفتگویی که با شما انجام دادیم که به جای بحث و پاسخ منطقی، رو به جلو فرار کرده و بیماری شما را پیش می کشد! خب چه ربطی به خیانت هایی که متوجه ایشان است دارد؟ او باید پاسخ شراکتش در جنایات و خیانت های رژیم شاه را بدهد.البته چنین روشی برای امثال بهنود مسبوق به سابقه است! ایشان مکتوبات عریض و طویل خود را نیز بدون حتی اشاره به یک منبع یا مآخذ و یا سند و مدرک که ضرورت هر پژوهش و تحقیق علمی است، به چاپ رساند.
شایانفر: حالا شما هم خیلی به اصطلاح مته به خشخاش نگذارید! زیاد به این شخص کار نداشته باشید! بگذارید بنده خدا کارش را بکند. بالاخره او که پس از آزادی از زندان، مدتی ممنوع الخروج بود و بعد به لطف دوستان توانست مجوز خروج بگیرد و از کشور خارج شود. سپس یادداشت نویس ثابت هفته نامه «نیمروز» چاپ لندن شد و بازهم برگشت. آنجا هم بالاخره یک کارهایی می کند که شاید به درد دوستان بخورد.
به خاطر داریم پیش از این هم ایشان تکذیبیه های بی پایه و اساس داشت. خصوصا وقتی برای اولین بار در همین روزنامه شما از عضویت بهنود در تشکیلاتی موسوم به «سازمان آزادگان متحد» با نام اختصاری «سام» سخن گفته شد که توسط احسان نراقی تاسیس شده و گویا وظیفه حفظ نظام شاهنشاهی را در بحرانی ترین روزهای آن برعهده داشت، بهنود سراسیمه در روزنامه نشاط (از روزنامههای زنجیره ای) به تاریخ 11 شهریور 1378 تکذیبهای ساده لوحانه با عنوان «چقدر آب دارد؟» انتشار داد که مثلا «نراقی را تنها از فاصله ای دور دیده است!» و گویا به قول معروف اصلا روحش هم از چنان سازمان و تشکیلاتی خبر نداشته است.
شایانفر: جالب اینکه او حتی متوجه نشده بود، استناد کیهان برای افشای تشکیلات «سام» نه اسناد ساواک (آنچنان که بهنود همه قوت تکذیبیه خود را برآن قرار داده بود و گفته بود که اسناد ساواک دست کیهان چه می کند؟) بلکه به نقل از «دفتر اول روزشمار انقلاب اسلامی» از انتشارات دفتر ادبیات انقلاب اسلامی بود. البته در آن زمان متاسفانه هنوز اسناد ساواک در رابطه با این تشکیلات شاهنشاهی منتشر نشده بود و کیهان نیز برخلاف ادعای بهنود به آن اسناد دسترسی نداشت اما اینک این اسناد در رابطه با احسان نراقی (در جلد 28 از مجموعه "رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک) توسط مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات منتشر شده و در صفحه های 475 تا 485 آن هم به طور مفصل، اسناد تشکیلات موسوم به «سازمان آزادگان متحد» (سام) درج گردیده و نام مسعود بهنود هم در زمره افراد تشکیل دهنده آن ذکر شده که وظیفه حفظ نظام شاهنشاهی را در سال 1357 یعنی اوج درماندگی و حضیض رژیم شاه برعهده داشته، دیگر چگونه ایشان دروغ های قبلی خود را تکرار می کند؟
نکته جالب تر اینکه بهنود در همان تکذیبیه11 شهریور سال 78 خود در روزنامه نشاط به نام «چقدر آب دارد؟» نوشته بود که «روشنفکرانی (مثل عبدالکریم لاهیجی که از موسسین همان تشکیلات سام بوده) در سال 57 مگر کم عقل بوده باشند که بخواهند وقتی همه ملت علیه رژیم شاه برخاسته اند، آن رژیم را نگاه دارند» حالا به نظرم با این اسناد ساواک، آن تکذیبیه بهنود تبدیل می شود به یک اعتراف نامه که بله ما (روشنفکران) واقعا کم عقل بودیم که در اوج مبارزات مردم و در شرایط اضمحلال رژیم شاه به دفاع از آن رژیم اقدام کردیم!
شایانفر: نه واقعا آنها به این دلیل کم عقل نبودند، چون دستور اربابان خارجی را باید اجرا می کردند. آنها تنها وظیفه نوکری خود را انجام دادند. اما کم عقلی آنها به اصل نوکری شان برمیگردد. کم عقلی آنها به خاطر نوکری برای جماعتی بوده و هست که واقعا مثل همان خانه عنکبوت هستند. مگر همین مسعود بهنود در سالهای اولیه انقلاب برای توبه از همان کم عقلی و نوکری، فیلمنامه «خانه عنکبوت» را ننوشت و در همان فیلم جمله ای دارد که می گوید : «عروسک خیمه شب بازی فرح پهلوی شده بودم؟» چرا بازهم به همان خانه های عنکبوت آویزان شده است؟
جمله ساده لوحانه دیگری که بهنود در همان تکذیبیه «چقدر آب دارد؟» در روزنامه نشاط (مورخ 11/6/1378) در مورد سازمان سام نوشته این است که «کسی خبری از آن نشنیده تا کیهان متوجه شده و آن را ساخته و پرداخته!» و بعد هم اضافه کرده : «حالا کیهانیان محترم سند آورده اند که آری در بین اسناد ساواک، گزارشی هست درباره یک تشکیلات سیاسی (سام) که من از موسسان آن بوده ام. حالا چه بایدمان گفت...»
شایانفر: نکته جالب اینکه خبر تشکیل سازمان شاهنشاهی «سام» چندان هم محرمانه نبوده و بنا به آنچه سند ساواک نقل کرده، خبر آن در روزنامه کیهان نیز درج شده بوده و اسامی تشکیل دهندگان آن از جمله احسان نراقی و مسعود بهنود نیز در همان شماره روزنامه منتشر شده بود. در واقع اگر بهنود بنای بر صدور تکذیبیه داشت باید در همان زمان و در برنامه های متعددی که در رادیو تلویزیون شاه داشت (مانند مجله سیاسی/فرمایشی «صفحه اول» که توسط اداره مطبوعاتی ساواک تغذیه شده و توسط بهنود از تلویزیون قطبی اجرا می شد) این تکذیب را انجام می داد و نه اینک پس از گذشت 38 سال که شاید تصور کرده دیگر حافظه تاریخی ملت ، پاک پاک شده است.
اما حتما کسانی که ادعای مسعود بهنود مبنی بر دروغ بودن کلیت مصاحبه ما با شما را شنیده و مصاحبه فوق را هم خوانده باشند، قطعا از ایشان خواهند پرسید، واقعیت آنچه در مصاحبه یاد شده به قول وی به صورت تحریف شده آمده، چیست و انتظار دارند که بهنود به تک تک به قول خودش «فکت» های آن مصاحبه که مدعی دروغ بودنشان است ، پاسخ داده و حقیقت آنها را بیان نماید.
شایانفر: بازهم توصیه بنده این است که زیاد سر به سر این مأمور نگذارید. بگذارید کارش را بکند و با نقش آفرینی جناحی در حاکمیت، بازار جمهوری اسلامی را گرم کند؛ بعد هم بگذارید ما هم به اشتغالات و امور خود برسیم!
ممنون از اینکه بازهم وقت خود را در اختیار ما گذاشتید.
شایانفر: من هم ممنون و سپاسگزارم.