برای درک درست موضوع که پیش نیاز پاسخ دقیق به پرسش ذکر شده است، باید به
فرایند انقلاب تا زمان رحلت حضرت امام نگاه گذرایی کرد. امام خمینی (ره) با مخالفت
علنی در برابر همه بدیها و پلیدیهای حکومت پهلوی، حرکت انقلابی خود را در 15 خرداد 42 به شکل رسمی و علنی آغاز
کردند و با فراز و فرودهای سنگین، پرمخاطره و با هزینه بسیار گزاف، سرانجام در 22
بهمن 57 آن را به پیروزی رساندند و نظام اسلامی را مستقر کردند و برای تثبیت
انقلاب و اداره همه جانبه کشور در ابعاد داخلی و خارجی به سرعت دستور دادند دولت
(دولت موقت) تشکیل شود.
با سپری شدن عمر دولت موقت و روی کار آمدن دولتهای دائمی
که به سبب انواع توطئهها، عمر برخی از آنها کوتاه بود؛ سرانجام نظام در مسئله
تشکیل دولت به ثبات لازم رسید و این در حالی بود که نظام در طول تمام سالهای پس از
انقلاب همچنان درگیر توطئهها و چالشهایی بود که دشمنان داخلی و خارجی طراحی و
اجرا میکردند.
با اینکه حضرت امام(ره) حدود یک سال پیش از رحلتشان تکلیف جنگ
تحمیلی را که در آن زمان مهمترین چالش کشور بود، مشخص کرده بودند، حوادث خطرناکی
در مسیر انقلاب در شرف تکوین بود. بخشی از خطرناکی حوادث پیش رو ناشی از این
دیدگاه دشمن بود که « خامنهای، خمینی نیست» معنای این تصور تحریفی و تحریک کننده،
این بود که با تحمیل برخی فشارها میتوانند نظام را به زانو در آورند. بخش دیگری
از خطرناکی این حوادث به ماهیت و تحولات بنیادی آن مربوط بود که با حوادث زمان
امام راحل (ره) تفاوت بنیادی پیدا کرده بود. افزون بر اینها اقتضای پایان جنگ، کشور
داری به معنای رایج و تأمین نیازها و پاسخ مطالبات خرد و کلان جامعه و برآورده
ساختن انتظارات از حکومت اسلامی بود که میبایست به موازات حرکت در مسیر انقلاب
انجام میگرفت.
مجموع این مسائل حاکی از این بود که اداره کشور نسبت به زمان حضرت
امام (ره) تفاوت اساسی پیدا کرده و از جنبههایی سختتر و پیچیدهتر شده است.
یقیناً در چنین وضعیتی به عهده گرفتن مسئولیت رهبری نظام اسلامی کاری بس طاقت فرسا
و آمیختهای از بیم و امید با غلبه بیم بر امید بود که تقریباً هم چهرههای شاخص
آن زمان از پذیرش آن به شدت واهمه داشتند و چندان مایل نبودند در معرض آن قرار
گیرند. در هر صورت لازم بود برای حفظ نظام و انقلاب و آنچه که ملت از قبل انقلاب
به دست آورده بود و تحقق امیدها و اهدافی که در خاطر داشت، بزرگمردی این مسئولیت
عظیم را به عهده بگیرد که اراده و لطف الهی آن
را از بستر نمایندگان مجلس خبرگان به سمت آیت الله خامنهای (مدظله العالی)
هدایت کرد. آیت الله خامنهای (مدظله العالی) که قاطعترین مخالف این سمت برای خود
بود، پس از پذیرش آن حدود یک ماه بعد در 12 تیرماه 68 در بیعت ائمه جمعه سراسر کشور
با معظم له درباره حضور و عزمش در جایگاه رهبری که ایشان را از فرسنگها فاصله و در
حال گریز مستمر از آن، به خود خوانده بود، چنین فرمود: "... اما حالا که این بار را
روی دوش من گذاشتند، با قوت خواهم گرفت؛ آنچنان که خدای متعال به پیامبرانش توصیه
فرمود: «خذها بقوه» برای این مسئولیت از خدا استمداد کردم و باز هم استمداد میکنم
و هر لحظه و هر آن، در حال استمداد از پروردگار هستم، تا بتوانم این مسئولیت را در
حد وسع خودم- که تکلیف هم بیش از وسع نیست- با قوت و قدرت و حفظ شأن والای این
مقام، حفظ کنم و انجام بدهم. این تکلیف من است که امیدوارم ان شاء الله مشمول لطف
و ترحم الهی و دعای ولی عصر (عج) و مؤمنین صالح باشم."
حال که حدود 27 سال از وعده قرآنی «خذها بقوه» مقام معظم رهبری گذشته است در حالی که بررسی میزان تحقق این وعده با صلابت، به کار و تحقیق عریض و طویل نیاز دارد – با بررسی بسیار گذرا و مختصر چند شاخص از میان شاخصهای متعدد، تا حدودی میتوان به بخشهای اصلی تحقق یافته این وعده دست یافت. برخی از این شاخصها عبارتند از :
1- حفظ حاکمیت اسلام؛ آیت الله خامنهای (مدظله العالی) به عنوان یکی از با سابقهترین مبارزان و انقلابیها با یقین کامل به اینکه اسلام خاستگاه انقلاب و اجرای احکام آن هدف انقلاب بوده است، اولین و مهمترین وظیفه خود را حفظ حاکمیت اسلام دانسته و سایر مسائل را با همه اهمیتی که دارند، در ذیل و ظل آن میدانند؛ از این رو معظم له نیز همانند امام راحل (ره) همه چیز را برای اعتلای اسلام ناب محمدی (ص) و با نشانهها و معیارهای آن خواسته است؛ آنچنان که نظام اسلامی و انقلاب اسلامی با این شاخص در جهان شناخته میشود.
2- حفظ انقلاب اسلامی؛ منشأ همه انقلابها از جمله دو انقلاب بزرگ فرانسه در سال 1789 و انقلاب روسیه در سال 1917 نارضایتیهایی از هیئت حاکمه بوده که به نوعی با منافع مادی و معنوی مردم ناراضی گره خورده بود. تفاوت انقلاب اسلامی با سایر انقلابها با وجود نقاط اشتراک ظاهری، در برخی موارد مانند نارضایتی و حتی برخی منافع مادی و معنوی در این است که خاستگاه نارضایتی مردم ایران و حتی منافع مادی و معنوی آنها آموزههای اسلامی بوده است. از این رو پس از مدتی بخش مهمی از ارزشهایی که مردم در سایر انقلابها به دست آوردند تنها بر صفحه کاغذ باقی ماند بدون آنکه در جامعه و عرصه عمل کسی دغدغه زنده نگه داشتن و اجرای آن را داشته باشد. چنین برخوردی با دستاوردهای با ارزش انقلابها بعضاً آنها را دچار پس رفت و قهقرا کرد؛ هر چند آن جوامع ظاهر امروزی و پیشرفته پیدا کرده باشند. در انقلاب اسلامی همه چیز به اسلام و عمل به فرامین و احکام آن ختم میشود. اگر چنین شود انقلاب اسلامی زنده، پایدار، بالنده و محفوظ است، در غیر این صورت، از اسلام پوستهای و از انقلاب نامی باقی میماند و این سر اصرار رهبر معظم انقلاب بر حفظ انقلاب اسلامی است و از قضا کسانی هم که آن را بر نمیتابند و خواهان پایان انقلاب هستند به خوبی بر این مهم واقفند و توقف انقلاب را برابر با باقی ماندن ظاهر اسلام میدانند که در آن هیچ خروش و اعتراضی یافت نمیَشود و امر و نهی قاطعی ندارد و خط و مسیر حکومت قدرتمند و تأثیر گذار را ترسیم نمیکند.
3-حفظ روح امام در حرکت نظام؛ آیت الله خامنهای (مدظله العالی) از همان روزهای آغازین رهبری با صراحت تمام فرمودند: «راه ما راه امام است» و در طول 27 سال گذشته و در تمام نقاط حرکت انقلاب دقیقاً بر این اعتقاد پایبند بودهاند.
بررسی عملکرد معظم له شاهد قطعی بر این است که ایشان صرفاً برای زنده نگه داشتن نام امام (ره) این شعار را سر ندادند که برای طی کردن تمام و کمال راه امام (ره) آن را مطرح کردند. مسیر 25 سالهای را که امام(ره) از بدو رویارویی با رژیم پهلوی تا زمان رحلت طی کردند؛ آنچنان درخشان، منطبق بر آموزهها و تکالیف اسلامی و نیز مباهات آفرین بود که با وجود همه سختیها و مشقتها کسی نمیتوانست حقانیت و موفقیت آن را انکار کند. افزون بر آنکه موفقیتهای بیشتر و عمل به تکالیف را در سایه و ادامه آن راه تضمین کرده است و کسانی به آن باور دارند که اسلام، امام (ره) و راه امام را درست درک کرده باشند. چنین ویژگیهایی ایجاب میکرد که انقلاب، پس از امام(ره) هم باید در راه امام (ره) حرکت کند که با تشخیص درست و همت و درایت منحصر به فرد آیت الله خامنهای (مدظله العالی) چنین شد. بیانات سالانه رهبر معظم انقلاب در سالگرد رحلت امام خمینی(ره) که مختص شخصیت و مسائل مربوط به آن امام عظیم الشان صورت میگیرد، گواه بزرگ اعتماد آیت الله خامنهای (مدظله العالی) به این اصل است که برای ادامه حرکت انقلاب باید حضور روح امام در حرکت رو به جلوی نظام حفظ شود.
4-خدمت به محرومان؛ یکی از عناصر اصلی در فلسفه تشکیل حکومت اسلامی، خدمت مادی و معنوی به محرومان است. یعنی آنها هم از نعمتهای مادی عمومی برخوردار شوند و هم محرومیت مادی آنها موجب مخدوش شدن شخصیت، حیثیت و کرامت آنها نشود سفارش اکید و مکرر حضرت امام (ره) به رسیدگی به امور محرومان از بارزترین بخشهای تأکیدات ایشان بود. چنین توجهی به امور محرومان که یکی از جلوههای عملی آن تشکیل کمیته امام خمینی(ره) است، بر این امر مهم دلالت دارد که نظام اسلامی بی توجه به چنین وظیفهای از اساس نمیتواند وجود داشته باشد و اگر هم چیزی به این نام ابراز وجود کند تزویر صرف است. رهبر معظم انقلاب توجه آن چنان دقیقی به این وظیفه حکومتی دارند که در حکم هفت بندی تولیت آستان قدس رضوی، حجت الاسلام و المسلمین رئیسی در سه بند ایشان را به رسیدگی به امور ضعفا، نیازمندان، تهیدستان و .... موظف میکنند تا از این نظر هم تفاوت حکومت اسلامی اصیل با سایر حکومتها مشخص شود.
5-ستیز بی وقفه با استکبار؛ یکی از ویژگیهایی که بیش از سایر ویژگیها انقلاب اسلامی را شهره عام و خاص در جهان کرد، ویژگی استکبار ستیزی آن است، ویژگی که بارقه آن در 15 خرداد سال 42 مشاهده شد و برخلاف تصور بسیاری به جای افول، فروزانتر و شعلهورتر گردید و تا آنجا اوج گرفت که آمریکای مدعی ابر قدرتی، در کلام نافذ و کوبنده امام در منظر مردم جهان خرد و تحقیر شد؛ آنجا که فرمودند: ما آمریکا را زیر پا میگذاریم. آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند. آمریکا شیطان بزرگ است و ... امام خمینی(ره) در حالی به ملکوت اعلی پیوست که مردم جهان با مشاهده منش و سلوک او در برابر استکبار، فهمیدند یک رهبر الهی، هیچگاه با شیطان سازش نمیکند. پس از رحلت حضرت امام (ره) و آغاز زعامت امام خامنهای (مدظله العالی) و گستردهتر و متکثر شدن میدانهای تخاصم و درگیری با استکبار، موضعگیریهای تند و قدرتمندانه معظم له در برابر استکبار، ظاهراً بیش از موضعگیریهای حضرت امام (ره)در برابر استکبار است. افزون بر آن که آیت الله خامنهای (مدظله العالی) اصرار داشتهاند با تحلیلهای عمیق و موشکافانه، علل استکبارستیزی و خصومت انقلاب با استکبار و آمریکا را برای نسلهای جدید بیشتر و بیشتر بیان کنند. نتیجه این موضعگیریهای متوالی، دقیق و تحلیلی سرشار شدن آگاهی و نفرت مردم ایران از آمریکا است که نظر سنجیهای مکرر مؤسسات آمریکایی از مردم ایران آن را اثبات میکند.
6-دفاع از مظلومان؛ انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی به حکم قرآن و اسلام و با نوای رسای امام خمینی(ره) از همان روزهای ابتدای انقلاب خود را مدافع مظلومان جهان معرفی کرد و بابت اعلام چنین موضع خطیری هزینههای گزافی پرداخت اما هیچگاه از این موضع به حق دست نکشید. امام خمینی(ره) با حمله تند به دیکتاتورها و مستبدان، نظام اسلامی را در کنار مظلومان قرار داد و خوف قدرتهای دیکتاتور و مستبد را از دل آنها زدود و آنها را به قیام و نجات امیدوار کرد که این روند هنوز در نقاط مختلف جهان ادامه دارد و یکی از اسباب دشمنی بیشتر استکبار با انقلاب اسلامی است. اگر در زمان امام خمینی (ره) نمونههای دفاع از مظلومان بیشتر در لبنان و فلسطین دیده میشد، با تکیه رهبر معظم انقلاب بر این اصل اساسی انقلاب اسلامی، امروز بخشهای قابل توجهی از کشورهای منطقه و حتی خارج از منطقه به نمونههای قبلی اضافه شده اند و این روند تا آنجا پیش رفت که مثلث شوم صهیونیسم، امپریالیسم و عربیسم تکفیری برای مقابله با خیزش مظلومان آگاه شده و به پا خاسته، به تشکیل و تقویت همه جانبه گروههای تروریستی تکفیری روی آوردند تا آنان و ایران را از انتخاب و اقدام خود پشیمان کنند که به لطف الهی و تأکید جدی ایت الله خامنهای (مدظله العالی) بر دفاع از مظلومان و مقابله با تروریستهای تکفیری و حامیانشان، آنها در حال پشیمان شدن هستند.
7-توجه به پیشرفت و افزایش رفاه عمومی؛ عمر مبارک ده ساله
امام (ره) پس از پیروزی انقلاب صرف تثبیت ساختار و اجزای نظام، غلبه بر توطئههای
پیاپی اول انقلاب، ترمیم خرابیها و ویرانیهای رژیم گذشته و خسارتهای حین انقلاب
و مدیریت جنگ شد و برای پیشرفت کشور و افزایش رفاه عمومی فرصتی پیدا نکرد، حال
آنکه هر دو مورد از انتظارات و مطالبات به حق مردم است تا از قبل آن بتوانند
بسیاری از عقب ماندگیها و تحقیرهای شخصیتی و ملی را جبران و ترمیم کنند و تغییر
مثبت و مشهودی در زندگی و معیشت آنها ایجاد شود. رهبر معظم انقلاب با
توجه به این دو نکته مهم و مسئول دانستن نظام اسلامی در قبال آن، تلاشهای جدی فردی
و دولتی را برای به سامان رساندن امور در این دو عرصه آغاز کردند که شکوفا شدن
استعدادها و پیشرفت شگفت انگیز در برخی از رشتههای علمی تراز اول جهان و نیز بهبود
نسبی وضع معیشت عمومی که در افزایش میزان امید به زندگی خود را نشان داده، از
نشانههای امیدوار کننده آن است که با وجود حرکت به جلو هنوز معظم له را راضی
نکرده و ایشان همچنان خواستار پیشرفت و بهبود بیشتر در این دو زمینه هستند و
درباره آن مدام به مسئولان سفارش میکنند.
با نگاه گذرا به محورهای هفتگانه گفته
شده که از شاخصهای اصلی تشکیل دهنده نظام اسلامی و اهداف و آرمانهای انقلاب
اسلامی است، معلوم میشود آیت الله خامنهای (مدظله العالی) همانطور که فرمودند "در حد
وسعشان" به احسن وجه به وعده «خذها بقوه» عمل کردند و با حفظ حرکت انقلاب با تمام
ویژگیهای مورد نظر اسلام و امام راحل (ره) و افزودن داشتههای خود به بازیافتههای
از امام (ره)، در مسیر آن عالم، عارف و سالک الی الله، به جهانیان ثابت کردند که
"خامنهای، خمینی هزاره سوم" است.
رضا گرمابدری