گروه بینالملل مشرق -
پس از سقوط دیکتاتوری چهار دههای سرهنگ «معمر قذافی» معادلات قدرت لیبی
وضعیتی مبهم، پیچیده و سخت به خود گرفت و هرچه میگذرد، بر وخامت اوضاع در
این کشور افزوده میشود، در حالی که لیبی یکی از کشورهایی است که انقلاب
مردمی را تجربه کرده و 9 ماه تحت حمله ناتو قرار داشته، اکنون نیز اخباری
مبنی بر تصمیم انگلیس جهت اعزام نیروی نظامی به این کشور منتشر شده و ژنرال
«ژوزف دانفورد»، رئیس ستاد مشترک و مشاور نظامی رئیس جمهور آمریکا از
تشدید عملیات نظامی در لیبی به بهانه مبارزه با گروه تروریستی تکفیری
«داعش» خبر داده است.
لیبی بعد از سقوط قذافی
سیاست سرکوبی که سرهنگ قذافی در قبال انقلاب مردمی لیبی در 16 فوریه 2011 اتخاذ کرد، زمینه ساز ورود لیبی به یک جنگ داخلی خونین بود و راه را جهت ورود ناتو به عرصه برای تغییر نظام و برکناری قذافی هموار کرد.
حضور ناتو 9 ماه در لیبی سرانجام با کشته و زخمی شدن ده ها هزار لیبیایی و دستگیری و کشته شدن قذافی درحالی پایان یافت که دیگر نام و نشانی از ارتش و نیروهای مسلح این کشور برجای نمانده بود و عرصه داخلی مملو از گروه های شبه نظامی در انواع و اقسام آن بود، این وضعیت کشور را به سمت هرج و مرج و بی نظمی مطلق سوق داد و معادلات جدیدی از قدرت را در این کشور حاکم گرداند.
در معادلات جدید بازیگران داخلی به سه دسته تقسیم می شدند کرد که هر یک از این دستهها نیز دارای زیر مجموعههایی بودند. این سه دسته از بازیگران جدید داخلی عبارت بودند از:
در جریان سکولار (دولت طبرق و جریان خلیفه حفتر)، جریان های اسلام گرا (اخوانالمسلمین و فجر لیبی) و دسته سوم گروههای شبه نظامی و گروههای تکفیری بودند.
الف) بازیگران سکولار
این بازیگران مورد حمایت غرب و عربستان سعودی هستند و عمدتاً در مناطق شرقی و مرز لیبی با مصر متمرکز هستند. هدف آنها تشکیل دولتی از جنس دولت «عبد الفتاح السیسی» در مصر است. اگرچه غرب این دسته از بازیگران را بازیگران مشروع در لیبی می دانند، اما مشروعیت آنها زیر سوال است، چون انتخابات گذشته لیبی با ابهامات قانونی بسیاری مواجه بود که مشروعیت این بازیگران را زیر سوال میبرد، مجلس نمایندگان در طبرق، سرهنگ بازنشسته ارتش لیبی «خلیفه حفتر» و جریان های حامی وی مهمترین زیر مجموعههای این گروه از بازیگران عرصه داخلی لیبی به شمار میآیند.
ب) جریان های اسلامگرا
مهمترین این جریان ها شامل اخوان المسلمین و نیروهای فجر لیبی است که در مقابل جریان سکولار قرار دارند. این جریان ها مورد حمایت قطر و ترکیه هستند و عمدتاً در طرابلس، پایتخت لیبی حضور دارند. این جریان ها پارلمان جدید تشکیل شده در شهر طبرق را قبول ندارند و در قالب کنگره ملی سابق در عرصه سیاسی لیبی فعالیت میکنند و مانند جریان سکولار دارای مشروعیت مردمی نیست.
نیروهای فجر لیبی از مهمترین بازیگران اسلامگرا، در معادله قدرت نقش مهمی ایفا میکنند و از حامیان اصلی کنگره ملی در طرابلس هستند که به دو گروه تقسیم میشوند، گروه شامل رهبران شهر مصراته که به مذاکرات پایبند هستند و گروه دوم را تجزیه طلبان و گروههای تکفیری تشکیل میدهند که با مذاکرات و گفتگوهای ملی مخالفت میکنند.
نیروهای فجر لیبی، یکی از جریان های اسلامگرای فعال در این کشور
نیروهای فجر لیبی تا پیش از اعلام موجودیت داعش در این کشور هم پیمان گروه تکفیری انصارالشریعه بود، پس از حضور رسمی داعش در لیبی در نوامبر ۲۰۱۴، انصارالشریعه با داعش بیعت کرده و با فجر لیبی دچار اختلاف شد، زیرا فجر لیبی با حضور داعش در این کشور مخالف است.
ج) گروه های تروریستی و شبه نظامیان
ساختار قبیله ای لیبی موجب شده، قبایل نقش مهمی در این کشور ایفا کنند. حدود ۱۴۰ قبیله در لیبی وجود دارد که تقریباً ۳۰ قبیله در ساختار سیاسی این کشور نقش پر رنگی دارند و همین موجب شده، جامعه مدرنی در لیبی وجود نداشته باشد و این یکی از دلایل اصلی ناکامی انقلاب لیبی محسوب می شود. در عین حال، ساختار قبیله ای لیبی هم زمان با درگیری های سیاسی و نبود دولت مرکزی، زمینه لازم برای حضور تروریست ها و تشکیل گروه های شبه نظامی در این کشور را فراهم کرده است. جنگ 9 ماهه داخلی نیز در شکلگیری گروههای شبه نظامی و گسترش حضور تروریستها در این کشور نقش مهمی داشت.
لیبی، داعش و جذابیت های حضور در این عرصه
اگرچه گروه های تروریستی تکفیری زیادی در لیبی فعالیت دارند، اما داعش از مهمترین این گروه ها است. مساحت گسترده لیبی در مقایسه با مساحت عراق و سوریه برای داعش جذابیت زیادی دارد که مهمترین آن راه داشتن لیبی از شمال به دریای مدیترانه و آب های آزاد است که هدف داعش جهت ارتباط با جهان آزاد و خروج از انزوا را محقق می کند.
در لیبی شاخه داعش از نوامبر ۲۰۱۴ فعال ترین شاخه بوده و تبلیغاتش بسیار شبیه تبلیغات گروه داعش در سوریه و عراق است. شاخه داعش لیبی در سه ولایت مجزا فعالیت دارد که موجودیت هر سه در نوامبر 2014 اعلام موجودیت کردند: برقه در شرق، طرابلس در غرب و فزان در جنوب.
داعش از سال ها پیش برای نفوذ در لیبی برنامه ریزی کرده و طی سالهای اخیر موفق شده بود، گروه های سلفی تکفیری لیبیایی از جمله «انصار الشریعه» را جذب خود کند و بیعت آنها را بدست آورد. انصارالشریعه به عنوان مهمترین گروه تکفیری که با داعش بیعت کرده چند ماه پس از سقوط نظام قذافی توسط برخی عناصر تکفیری لیبی تأسیس شده و از سوی کشورهای غربی به دست داشتن در حمله به سفارت آمریکا در بنغازی و کشته شدن سفیر این کشور در سال ۲۰۱۲ متهم است و در فهرست گروه های تروریستی قرار دارد.
این گروه پس از اعلام موجودیت در لیبی پیشروی های خود را شروع کرد و در شمال شرق این کشور بر شهرهای درنه و سرت، زادگاه معمر قذافی، مسلط شده است و عناصر آن در شهر مصراته هم دیده شده اند. سرت اکنون مهمترین مرکز قدرت نمایی داعش در خارج از کشورهای عراق و سوریه است.
دولت وحدت ملی و تلاش برای کنترل اوضاع
اختلافات موجود در لیبی موجب شده تا از سال 2014 تاکنون دو پارلمان و دو دولت در این کشور حکومت کند که هر دو مدعی مبارزه با شورشیان و تروریست ها هستند و خود را دولت قانونی لیبی می دانند. ادامه ناامنی و بی ثباتی، نمایندگان دو طرف را پای میز مذاکره زیر نظر نماینده سازمان ملل کشاند که در نهایت دو طرف ماه دسامبر گذشته در شهر «الصخیرات» مغرب برسر تشکیل دولت وفاق ملی در لیبی به توافق رسیدند تا به دنبال آن 15 فوریه گذشته «فایز السراج» کابینه ائتلافی خود را با 13 وزیر و 5 وزیر مشاور تشکیل دهد.
مانع تراشی
های دولت موازی در طرابلس موجب شده بود، برای مدتی این دولت به طور موقت
در تونس مستقر شود. با توجه به وضعیت بغرنج لیبی و پیچیدگی اوضاع سیاسی
حاصل از گرایش متفاوت گروه ها و جریان های ذینفع بین دو طرف و وابستگی به
برخی قدرت های خارجی، در عمل تشکیل دولت وحدت ملی را با مشکلات و دشواری
هایی مواجه و شرایط شکننده ای را برای اقدامات پیش رو فراهم خواهد کرد.
مهمتر از همه آنکه تشكیل این حكومت با دخالت و اعمال نفوذ سازمان ملل، اتحادیه اروپا، قدرت های غربی و برخی از بازیگران منطقه ای همچون تركیه و قطر سبب خواهد شد تا آزادی، استقلال در تصمیم گیری و حاكمیت ملی لیبی مصادره و نوعی نظام «تحت الحمایه» و «استعمار نامرئی» بر این سرزمین حکم فرما شود.
اعمال و رعایت اصل سهم بندی در قدرت و توزیع پست های سیاسی حتی به صورت ناقص و غیر عادلانه در تشكیل حكومت وفاق ملی، آینده كشور را با سناریوهای مخرب و منفی، رو به رو می کند و اصل وحدت ملی و یكپارچگی كشور را تهدید کرده، لیبی را به سمت تجزیه و تقسیم یا نظام فدرالیته (سه ایالت؛ «برقه» در غرب، «فزان» در جنوب و «طرابلس» در غرب كشور) سوق می دهد.
علاوه بر موارد فوق، مشکلات ساختاری نیز مسیر موفقیت دولت وفاق ملی را با چالش هایی مواجه خواهد کرد. یکی از این چالشها از بین رفتن ساختارهای امنیتی و نظامی و محلی شدن امنیت در لیبی است، در واقع یکی از مهمترین ارکان برای موفقیت هر دولتی در محیط منطقه ای پرآشوب خاورمیانه و شمال آفریقا، داشتن ارتشی کارآمد، قوی و مدرن است که لیبی از داشتن چنین رکن تأثیر گذاری محروم است و درحال حاضر، ارکان دفاعی و امنیتی یا توسط وزارت کشور و وزارت دفاع و یا توسط گروه های انقلابی در لیبی شکل گرفته و هر یک به طور مجزا مشغول به فعالیت هستند.
نگاه غرب به لیبی
نزدیکی جغرافیایی میان کشورهای اروپایی و لیبی موجب شده تا مقامات اروپایی از تهدیدات تروریستی به شدت در هراس باشند. تروریست های تکفیری داعش اکنون در 350 کیلومتری اروپا قرار دارند و به راحتی می توانند از شهر «سِرت» خود را به اروپا برسانند.
در همین راستا، «فدریکا موگرینی» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا چندی یپش اعلام کرده بود، این اتحادیه آمادگی دارد بسته کمک های اقتصادی 100 میلیون یورویی به کشور لیبی را همزمان با آغاز فعالیت دولت وحدت ملی در این کشور ارائه دهد.
«جان
کری»، وزیر خارجه آمریکا در نشست کشورهای عضو ائتلاف ضد داعش در رم نیز به
احتمال عملیات نظامی این ائتلاف در لیبی اشاره کرده و از ارسال تجهیزات
نظامی برای گارد ریاست جمهوری لیبی و در واقع حمایت آشکار از گروه های شبه
نظامی وابسته به «اخوان المسلمین» در این کشور خبر داده بود.
جماعت اخوان المسلمین لیبی که حکومت طرابلس را در دست و با شبه نظامیان طُبرُق اختلاف نظر زیادی دارند، درصدد حذف همه مخالفان در ارتش لیبی و تحت فرمان درآوردن آنها هستند و در این راستا اقدام به تشکیل گارد ریاست جمهوری عناصر این گروه و اقلیت های اسلام گرا کرده اند که از سوی واشنگتن و متحدینش حمایت می شود.
دخالت نیروهای خارجی عامل پیچیده تر شدن بحران
فارغ از مسائل درهم تنیده داخلی، بعد مکمل پیچیدگی اوضاع لیبی دخالت کشورهای خارجی مانند آمریکا، اتحادیه اروپا، ترکیه، قطر، امارات و غیره است که در تشدید تنش های داخلی در این کشور نقشی اساسی ایفا کرده است.
در واقع نیروهای خارجی به دلیل نداشتن درک درست از جامعه لیبی و توجه صرف به منافع خود نه تنها به حل بحران کمکی نکرده اند، بلکه بر پیچیدگی آن افزوده موجب طولانی تر شدن آن شده اند.
این کشورها که در چارچوب نیروهای ناتو وارد لیبی شده و قذافی را سرنگون کردند، هم اکنون هر یک به دنبال منافع خود در این کشور هستند، بنابراین امروز فارغ از بحث بعد داخلی، این کشورها بودند که با نقش مخرب خود، مسبب چند پارگی و گسترش تروریسم در لیبی و محیط پیرامون آن شدند.
هر چند امروز غرب وانمود می کند، تلاش دارد، اوضاع لیبی را سامان دهد و با اعزام نمایندگانی در چارچوب سازمان های بین المللی بر این کوشش خود به شکل ظاهری افزوده، اما واقعیت امر این است تا زمانی که اراده جدی جهانی برای حل بحران لیبی شکل نگیرد، این تلاش ها بی ثمر بوده و فقط وضعیت را به سمت پیچیدگی بیشتری سوق می دهد.
بی دلیل نیست که نظریات مطرح در عرصه سیاسی تاکید می کنند، عدم شناخت محیط مداخله عواقب غیرمترقبه ای در پی داشته و ماموریتی احمقانه محسوب می شود و این حقیقتی است که هم اکنون آمریکا و غرب به آن رسیده است، به همین دلیل مشاهده می کنیم، غرب و در رأس آن آمریکا تمایلی به حضور مستقیم نظامی در لیبی ندارد و سعی می کند، در بازی دوگانه خود نظاره گر باشد.
همین مورد درباره اروپا نیز صدق می کند، در واقع کشورهای اروپایی به خصوص ایتالیا و فرانسه تمایلی به حضور مستقیم نظامی در لیبی نداشته و سعی دارند، این نقش را به همسایگان لیبی واگذار و با حمایت از همسایگان این کشور اهداف مورد نظر خود را محقق کنند.
در نتیجه باید به صراحت گفت، کشورهایی که قذافی را سرنگون کردند، اکنون لیبی را مانند افغانستان با چالش جنگ با گروه های تروریستی به حال خود رها کرده اند.
جدیدترین تحولات امنیتی لیبی
در جدیدترین تحولات میدانی و امنیتی رخ داده در لیبی باید به آزادی یک پایگاه هوایی مهم توسط نیروهای دولتی لیبی در نزدیکی سِرت از سیطره داعش اشاره کرد.
نیروهای وابسته به دولت وفاق لیبی اعلام کردند که پایگاه هوایی «القرضابیه» در نزدیکی سرت واقع در 450 کیلومتری شرق طرابلس و 70 کیلومتری جنوب سرت که به پایگاهی برای گروههای تروریستی تبدیل شده بود، را از چنگال گروه تروریستی داعش آزاد کردند.
نیروهای دولت وفاق لیبی همچنین اعلام کردند که روستای ابوهادی در 15 کیلومتری جنوب شرقی سرت را نیز از چنگال گروه های تروریستی آزاد کرده اند. درحالی که پیشتر این نیروها یک نیروگاه برق را هم که در فاصله 23 کیلومتری مرکز سرت قرار داشت، از چنگال گروه های تروریستی آزاد کردند.
از سوی دیگر، فائز السراج، نخست وزیر دولت وفاق لیبی در جدیدترین اظهارات خود گفته است که کشورش می تواند با تکیه بر نیروهای داخلی، با داعش مبارزه کرده و به موجودیت آن در لیبی پایان دهد.
السراج در گفتگو با هفته نامه فرانسوی «ژورنال دیمانش» گفته بود که درخواست کمک ما از جامعه بین المللی در مبارزه علیه تروریسم به معنای درخواست یا موافقت ما با دخالت نظامی بین المللی نیست، چون هرگونه مداخله نظامی بین المللی در خاک لیبی توهینی به غرور ملی و «بر خلاف اصول» این است.
نخست وزیر لیبی تصریح کرده بود که لیبی نیازمند تصاویر و اطلاعات ماهواره ای و کمک های فنی است، نه حملات هوایی و بمباران.
اگرچه با وجود گذشت 2 ماه از انتقال مقر دولت الوفاق به طرابلس، این دولت همچنان با دشواری هایی برای بازگردان ثبات به این کشور روبه رو است.
«علی الحاسی»، سخنگوی رسمی گارد حفاظت از تأسیسات نفتی لیبی، ساکن در بنادر شرقی این کشور نیز اعلام کرد، نیروهای این گارد به طور کامل دو شهر «بنی جواد» و «النوفلیة» در 130 کیلومتری شرق سرت را آزاد کردند.
خلاصه سخن
خلاصه سخن آنکه، آنچه امروز لیبی به آن گرفتار آمده سوغات کشورهای اروپایی و در رأس آنها آمریکاست. از سوی دیگر، هرچند پیامدهای بحران لیبی، اروپا را هم متأثر خواهد کرد، ولی ناتو و اتحادیه اروپا تاکنون مواضع منفعلانه در قبال آن اتخاذ و صرفا به چند نشست و کنفرانس که جنبه توصیه ای داشته، اکتفا کرده اند.
در واقع اروپا به دلیل بحران هایی که با آن روبه روست، از جمله بحران اقتصادی نمی خواهد، به تنهایی وارد قضیه لیبی شود، در این میان آمریکا نیز با سیاست دوگانه انفعالی خود به دنبال آن است، وضعیت لیبی به همین منوال باقی بماند، چون درگیر قضایا و پرونده های مهمتری مانند سوریه و عراق است و از سوی دیگر نمی خواهد منابع انرژی و سوخت لیبی را با سیطره کشوری دیگر بر آنها از دست بدهد.
مواضع فوق لیبی را تا آستانه فروپاشی و حتی تجزیه پیش برده، طیف های قومی در تمامی نقاط این کشور با حاکمیت مرکزی در نزاع هستند و آن را به رسمیت نمی شناسند و خود را پاره ای مجزا از خاک لیبی می دانند.
در این میان بیشترین نگرانی را همسایگان لیبی دارند، چون این وضعیت تاثیر مستقیمی بر آنها خواهد داشت، لذا سعی نموده اند، در این مسیر تا حد توان به مقابله با شرایط فعلی در لیبی بپردازند.
اگرچه باید به این نکته توجه داشت، پس از تحولات سیاسی که از سال 2011 میلادی جهان عرب و منطقه خاورمیانه از جمله لیبی را درگیر خود کرد، عمده انرژی سیاسی کشورهای همسایه لیبی صرف داخل شده و دیگر انرژی و توانی برای آنها باقی نمانده تا به قضایای لیبی بپردازند و یا اینکه کشوری مانند مصر خود شاهد انقلابی مشابه لیبی بوده و به شدت درگیر بحران های داخلی خویش است.
اما اکنون بحران لیبی به نقطهای رسیده که هر لحظه امکان انفجار آن وجود دارد و انفجار اوضاع در لیبی بدون تردید دامان همسایگانش را در بر خواهد گرفت. به همین دلیل نخست وزیر و مقامات مسئول لیبی در این برهه زمانی تلاش دارند، با فعال کردن سیاست خارجی این کشور نگاه جامعه بین المللی را به آنچه در لیبی جریان دارد و پیامدهای بحران این کشور و تبیین بازتاب ها و ابعاد مختلف آن در محیط پیرامونی و سپس جهان جلب کنند.
نقشه لیبی
لیبی بعد از سقوط قذافی
سیاست سرکوبی که سرهنگ قذافی در قبال انقلاب مردمی لیبی در 16 فوریه 2011 اتخاذ کرد، زمینه ساز ورود لیبی به یک جنگ داخلی خونین بود و راه را جهت ورود ناتو به عرصه برای تغییر نظام و برکناری قذافی هموار کرد.
حضور ناتو 9 ماه در لیبی سرانجام با کشته و زخمی شدن ده ها هزار لیبیایی و دستگیری و کشته شدن قذافی درحالی پایان یافت که دیگر نام و نشانی از ارتش و نیروهای مسلح این کشور برجای نمانده بود و عرصه داخلی مملو از گروه های شبه نظامی در انواع و اقسام آن بود، این وضعیت کشور را به سمت هرج و مرج و بی نظمی مطلق سوق داد و معادلات جدیدی از قدرت را در این کشور حاکم گرداند.
سرهنگ قذافی، دیکتاتور لیبی که در سال 2011 درپی انقلاب در این کشور حکومتش سرنگون شد
در معادلات جدید بازیگران داخلی به سه دسته تقسیم می شدند کرد که هر یک از این دستهها نیز دارای زیر مجموعههایی بودند. این سه دسته از بازیگران جدید داخلی عبارت بودند از:
در جریان سکولار (دولت طبرق و جریان خلیفه حفتر)، جریان های اسلام گرا (اخوانالمسلمین و فجر لیبی) و دسته سوم گروههای شبه نظامی و گروههای تکفیری بودند.
خلیفه حفتر، کسی که درپی تشکیل دولتی در لیبی از جنس دولت «عبد الفتاح السیسی» در مصر است
الف) بازیگران سکولار
این بازیگران مورد حمایت غرب و عربستان سعودی هستند و عمدتاً در مناطق شرقی و مرز لیبی با مصر متمرکز هستند. هدف آنها تشکیل دولتی از جنس دولت «عبد الفتاح السیسی» در مصر است. اگرچه غرب این دسته از بازیگران را بازیگران مشروع در لیبی می دانند، اما مشروعیت آنها زیر سوال است، چون انتخابات گذشته لیبی با ابهامات قانونی بسیاری مواجه بود که مشروعیت این بازیگران را زیر سوال میبرد، مجلس نمایندگان در طبرق، سرهنگ بازنشسته ارتش لیبی «خلیفه حفتر» و جریان های حامی وی مهمترین زیر مجموعههای این گروه از بازیگران عرصه داخلی لیبی به شمار میآیند.
اخوان المسلمین لیبی، یکی از جریان های اسلامگرای فعال در این کشور
ب) جریان های اسلامگرا
مهمترین این جریان ها شامل اخوان المسلمین و نیروهای فجر لیبی است که در مقابل جریان سکولار قرار دارند. این جریان ها مورد حمایت قطر و ترکیه هستند و عمدتاً در طرابلس، پایتخت لیبی حضور دارند. این جریان ها پارلمان جدید تشکیل شده در شهر طبرق را قبول ندارند و در قالب کنگره ملی سابق در عرصه سیاسی لیبی فعالیت میکنند و مانند جریان سکولار دارای مشروعیت مردمی نیست.
نیروهای فجر لیبی از مهمترین بازیگران اسلامگرا، در معادله قدرت نقش مهمی ایفا میکنند و از حامیان اصلی کنگره ملی در طرابلس هستند که به دو گروه تقسیم میشوند، گروه شامل رهبران شهر مصراته که به مذاکرات پایبند هستند و گروه دوم را تجزیه طلبان و گروههای تکفیری تشکیل میدهند که با مذاکرات و گفتگوهای ملی مخالفت میکنند.
نیروهای فجر لیبی، یکی از جریان های اسلامگرای فعال در این کشور
نیروهای فجر لیبی تا پیش از اعلام موجودیت داعش در این کشور هم پیمان گروه تکفیری انصارالشریعه بود، پس از حضور رسمی داعش در لیبی در نوامبر ۲۰۱۴، انصارالشریعه با داعش بیعت کرده و با فجر لیبی دچار اختلاف شد، زیرا فجر لیبی با حضور داعش در این کشور مخالف است.
ج) گروه های تروریستی و شبه نظامیان
ساختار قبیله ای لیبی موجب شده، قبایل نقش مهمی در این کشور ایفا کنند. حدود ۱۴۰ قبیله در لیبی وجود دارد که تقریباً ۳۰ قبیله در ساختار سیاسی این کشور نقش پر رنگی دارند و همین موجب شده، جامعه مدرنی در لیبی وجود نداشته باشد و این یکی از دلایل اصلی ناکامی انقلاب لیبی محسوب می شود. در عین حال، ساختار قبیله ای لیبی هم زمان با درگیری های سیاسی و نبود دولت مرکزی، زمینه لازم برای حضور تروریست ها و تشکیل گروه های شبه نظامی در این کشور را فراهم کرده است. جنگ 9 ماهه داخلی نیز در شکلگیری گروههای شبه نظامی و گسترش حضور تروریستها در این کشور نقش مهمی داشت.
قبایل در لیبی نقش مهمی را در ساختار اجتماعی و سیاسی این کشور بازی می کنند
لیبی، داعش و جذابیت های حضور در این عرصه
اگرچه گروه های تروریستی تکفیری زیادی در لیبی فعالیت دارند، اما داعش از مهمترین این گروه ها است. مساحت گسترده لیبی در مقایسه با مساحت عراق و سوریه برای داعش جذابیت زیادی دارد که مهمترین آن راه داشتن لیبی از شمال به دریای مدیترانه و آب های آزاد است که هدف داعش جهت ارتباط با جهان آزاد و خروج از انزوا را محقق می کند.
در لیبی شاخه داعش از نوامبر ۲۰۱۴ فعال ترین شاخه بوده و تبلیغاتش بسیار شبیه تبلیغات گروه داعش در سوریه و عراق است. شاخه داعش لیبی در سه ولایت مجزا فعالیت دارد که موجودیت هر سه در نوامبر 2014 اعلام موجودیت کردند: برقه در شرق، طرابلس در غرب و فزان در جنوب.
انصار الشریعه، مهمترین گروه تروریستی تکفیری بیعت کننده با داعش در لیبی
داعش از سال ها پیش برای نفوذ در لیبی برنامه ریزی کرده و طی سالهای اخیر موفق شده بود، گروه های سلفی تکفیری لیبیایی از جمله «انصار الشریعه» را جذب خود کند و بیعت آنها را بدست آورد. انصارالشریعه به عنوان مهمترین گروه تکفیری که با داعش بیعت کرده چند ماه پس از سقوط نظام قذافی توسط برخی عناصر تکفیری لیبی تأسیس شده و از سوی کشورهای غربی به دست داشتن در حمله به سفارت آمریکا در بنغازی و کشته شدن سفیر این کشور در سال ۲۰۱۲ متهم است و در فهرست گروه های تروریستی قرار دارد.
این گروه پس از اعلام موجودیت در لیبی پیشروی های خود را شروع کرد و در شمال شرق این کشور بر شهرهای درنه و سرت، زادگاه معمر قذافی، مسلط شده است و عناصر آن در شهر مصراته هم دیده شده اند. سرت اکنون مهمترین مرکز قدرت نمایی داعش در خارج از کشورهای عراق و سوریه است.
داعش در لیبی
دولت وحدت ملی و تلاش برای کنترل اوضاع
اختلافات موجود در لیبی موجب شده تا از سال 2014 تاکنون دو پارلمان و دو دولت در این کشور حکومت کند که هر دو مدعی مبارزه با شورشیان و تروریست ها هستند و خود را دولت قانونی لیبی می دانند. ادامه ناامنی و بی ثباتی، نمایندگان دو طرف را پای میز مذاکره زیر نظر نماینده سازمان ملل کشاند که در نهایت دو طرف ماه دسامبر گذشته در شهر «الصخیرات» مغرب برسر تشکیل دولت وفاق ملی در لیبی به توافق رسیدند تا به دنبال آن 15 فوریه گذشته «فایز السراج» کابینه ائتلافی خود را با 13 وزیر و 5 وزیر مشاور تشکیل دهد.
{$sepehr_media_1588895_400_300}
فایز السراج، نخست وزیر دولت وفاق لیبی
محافل
لیبیایی بر این باورند، تسریع در تشكیل چنین حكومتی بدون فراهم كردن
مقدمات ضروری و لازم برای آن از جمله انحلال «شورای نمایندگان» (پارلمان
طبرق) و «كنگره ملی لیبی» (پارلمان طرابلس) یك اشتباه راهبردی است كه اداره
كشور در مرحله انتقالی (به مدت دو سال) را با مشكلات و معضلات پیچیده
روبه رو خواهد کرد. مهمتر از همه آنکه تشكیل این حكومت با دخالت و اعمال نفوذ سازمان ملل، اتحادیه اروپا، قدرت های غربی و برخی از بازیگران منطقه ای همچون تركیه و قطر سبب خواهد شد تا آزادی، استقلال در تصمیم گیری و حاكمیت ملی لیبی مصادره و نوعی نظام «تحت الحمایه» و «استعمار نامرئی» بر این سرزمین حکم فرما شود.
طرح تقسیم لیبی به سه ایالت «برقه» در غرب، «فزان» در جنوب و «طرابلس» در غرب كشور
اعمال و رعایت اصل سهم بندی در قدرت و توزیع پست های سیاسی حتی به صورت ناقص و غیر عادلانه در تشكیل حكومت وفاق ملی، آینده كشور را با سناریوهای مخرب و منفی، رو به رو می کند و اصل وحدت ملی و یكپارچگی كشور را تهدید کرده، لیبی را به سمت تجزیه و تقسیم یا نظام فدرالیته (سه ایالت؛ «برقه» در غرب، «فزان» در جنوب و «طرابلس» در غرب كشور) سوق می دهد.
{$sepehr_media_1588896_400_300}
علاوه بر موارد فوق، مشکلات ساختاری نیز مسیر موفقیت دولت وفاق ملی را با چالش هایی مواجه خواهد کرد. یکی از این چالشها از بین رفتن ساختارهای امنیتی و نظامی و محلی شدن امنیت در لیبی است، در واقع یکی از مهمترین ارکان برای موفقیت هر دولتی در محیط منطقه ای پرآشوب خاورمیانه و شمال آفریقا، داشتن ارتشی کارآمد، قوی و مدرن است که لیبی از داشتن چنین رکن تأثیر گذاری محروم است و درحال حاضر، ارکان دفاعی و امنیتی یا توسط وزارت کشور و وزارت دفاع و یا توسط گروه های انقلابی در لیبی شکل گرفته و هر یک به طور مجزا مشغول به فعالیت هستند.
داعش در لیبی
کمیته
عالی امنیت، نیروهای محافظ انقلاب و اتاق عملیات انقلابیون از مهمترین
ارکان تشکیل شده پس از مرگ قذافی هستند که نه تنها تضعیف ارتش ملی لیبی،
بلکه سبب بروز اختلاف میان این نهادهای موازی و همچنین میان وزارت کشور و
وزارت دفاع لیبی شده اند و در عین حال «محلی شدن» سطح امنیت در لیبی را به
دنبال داشته اند، زیرا هریک از این گروه ها به همراه گروه هایی که توسط
انقلابیون لیبی تشکیل شدند، تأمین امنیت محلی و منطقه ای را بر امنیت ملی
لیبی ترجیح می دهند. گروه نظامی خلیفه حفتر اگرچه داعیه ملی گرایی دارد،
مورد قبول همه گروه های لیبیایی به خصوص اخوان المسلمین و گروه فجر لیبی
که در طرابلس حضور دارند، نیست. داعش در لیبی
معضل
امنیتی دیگر پیش روی کابینه وحدت ملی فایز سراج شبه نظامیان و گروه های
تروریستی هستند. گروه بحران بین المللی برآورد کرد، در زمان سرنگونی
دیکتاتوری قذافی 100 تا 300 گروه شبه نظامی مسلح در لیبی فعالیت داشتند که
حدودا 125 هزار نفر عضو داشتند، شرایط ناامن ایجاد شده در سال های اخیر
موجب شد تا در سال 2014 تعداد این گروه ها به قریبا 1600 گروه و در سال
2015 به حدود 1700 گروه برسد و این، جدای از گروه های تروریستی مهمی مانند
داعش و القاعده است که در لیبی حضور پر رنگی دارند. بدون تردید، حضور حدود
1700 گروه شبه نظامی و حضور پر رنگ القاعده و داعش از مهمترین چالش ها و
تهدیدهای کابینه وحدت ملی لیبی خواهد بود. نگاه غرب به لیبی
نزدیکی جغرافیایی میان کشورهای اروپایی و لیبی موجب شده تا مقامات اروپایی از تهدیدات تروریستی به شدت در هراس باشند. تروریست های تکفیری داعش اکنون در 350 کیلومتری اروپا قرار دارند و به راحتی می توانند از شهر «سِرت» خود را به اروپا برسانند.
موقعیت شهر سرت در لیبی
علاوه
بر خطر گروه های تروریستی تکفیری، کشورهای اروپایی با بحران مهاجرت
غیرقانونی از لیبی به خاک خود نیز مواجه هستند. این دو عامل کافی است تا
کشورهای اروپایی برای حفظ منافع ملی خود از دولت وحدت ملی در جهت برقراری
صلح و ثبات در لیبی حمایت کنند. در همین راستا، «فدریکا موگرینی» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا چندی یپش اعلام کرده بود، این اتحادیه آمادگی دارد بسته کمک های اقتصادی 100 میلیون یورویی به کشور لیبی را همزمان با آغاز فعالیت دولت وحدت ملی در این کشور ارائه دهد.
{$sepehr_media_1588898_400_300}
وضعیت مناطق تحت تصرف گروه های شبه نظامی و حکومتی و داعش در لیبی
جماعت اخوان المسلمین لیبی که حکومت طرابلس را در دست و با شبه نظامیان طُبرُق اختلاف نظر زیادی دارند، درصدد حذف همه مخالفان در ارتش لیبی و تحت فرمان درآوردن آنها هستند و در این راستا اقدام به تشکیل گارد ریاست جمهوری عناصر این گروه و اقلیت های اسلام گرا کرده اند که از سوی واشنگتن و متحدینش حمایت می شود.
دخالت نیروهای خارجی عامل پیچیده تر شدن بحران
فارغ از مسائل درهم تنیده داخلی، بعد مکمل پیچیدگی اوضاع لیبی دخالت کشورهای خارجی مانند آمریکا، اتحادیه اروپا، ترکیه، قطر، امارات و غیره است که در تشدید تنش های داخلی در این کشور نقشی اساسی ایفا کرده است.
در واقع نیروهای خارجی به دلیل نداشتن درک درست از جامعه لیبی و توجه صرف به منافع خود نه تنها به حل بحران کمکی نکرده اند، بلکه بر پیچیدگی آن افزوده موجب طولانی تر شدن آن شده اند.
نیروهای نظامی خارجی در لیبی
این کشورها که در چارچوب نیروهای ناتو وارد لیبی شده و قذافی را سرنگون کردند، هم اکنون هر یک به دنبال منافع خود در این کشور هستند، بنابراین امروز فارغ از بحث بعد داخلی، این کشورها بودند که با نقش مخرب خود، مسبب چند پارگی و گسترش تروریسم در لیبی و محیط پیرامون آن شدند.
هر چند امروز غرب وانمود می کند، تلاش دارد، اوضاع لیبی را سامان دهد و با اعزام نمایندگانی در چارچوب سازمان های بین المللی بر این کوشش خود به شکل ظاهری افزوده، اما واقعیت امر این است تا زمانی که اراده جدی جهانی برای حل بحران لیبی شکل نگیرد، این تلاش ها بی ثمر بوده و فقط وضعیت را به سمت پیچیدگی بیشتری سوق می دهد.
حملات نیروهای مصر علیه مواضع داعش در شرق لیبی
بی دلیل نیست که نظریات مطرح در عرصه سیاسی تاکید می کنند، عدم شناخت محیط مداخله عواقب غیرمترقبه ای در پی داشته و ماموریتی احمقانه محسوب می شود و این حقیقتی است که هم اکنون آمریکا و غرب به آن رسیده است، به همین دلیل مشاهده می کنیم، غرب و در رأس آن آمریکا تمایلی به حضور مستقیم نظامی در لیبی ندارد و سعی می کند، در بازی دوگانه خود نظاره گر باشد.
همین مورد درباره اروپا نیز صدق می کند، در واقع کشورهای اروپایی به خصوص ایتالیا و فرانسه تمایلی به حضور مستقیم نظامی در لیبی نداشته و سعی دارند، این نقش را به همسایگان لیبی واگذار و با حمایت از همسایگان این کشور اهداف مورد نظر خود را محقق کنند.
در نتیجه باید به صراحت گفت، کشورهایی که قذافی را سرنگون کردند، اکنون لیبی را مانند افغانستان با چالش جنگ با گروه های تروریستی به حال خود رها کرده اند.
جدیدترین تحولات امنیتی لیبی
در جدیدترین تحولات میدانی و امنیتی رخ داده در لیبی باید به آزادی یک پایگاه هوایی مهم توسط نیروهای دولتی لیبی در نزدیکی سِرت از سیطره داعش اشاره کرد.
عملیات نیروهای لیبیایی در شهر القرضابیه
نیروهای وابسته به دولت وفاق لیبی اعلام کردند که پایگاه هوایی «القرضابیه» در نزدیکی سرت واقع در 450 کیلومتری شرق طرابلس و 70 کیلومتری جنوب سرت که به پایگاهی برای گروههای تروریستی تبدیل شده بود، را از چنگال گروه تروریستی داعش آزاد کردند.
نیروهای دولت وفاق لیبی همچنین اعلام کردند که روستای ابوهادی در 15 کیلومتری جنوب شرقی سرت را نیز از چنگال گروه های تروریستی آزاد کرده اند. درحالی که پیشتر این نیروها یک نیروگاه برق را هم که در فاصله 23 کیلومتری مرکز سرت قرار داشت، از چنگال گروه های تروریستی آزاد کردند.
از سوی دیگر، فائز السراج، نخست وزیر دولت وفاق لیبی در جدیدترین اظهارات خود گفته است که کشورش می تواند با تکیه بر نیروهای داخلی، با داعش مبارزه کرده و به موجودیت آن در لیبی پایان دهد.
السراج در گفتگو با هفته نامه فرانسوی «ژورنال دیمانش» گفته بود که درخواست کمک ما از جامعه بین المللی در مبارزه علیه تروریسم به معنای درخواست یا موافقت ما با دخالت نظامی بین المللی نیست، چون هرگونه مداخله نظامی بین المللی در خاک لیبی توهینی به غرور ملی و «بر خلاف اصول» این است.
عملیات نیروهای لیبیایی در بنی جواد و النوفلیة
نخست وزیر لیبی تصریح کرده بود که لیبی نیازمند تصاویر و اطلاعات ماهواره ای و کمک های فنی است، نه حملات هوایی و بمباران.
اگرچه با وجود گذشت 2 ماه از انتقال مقر دولت الوفاق به طرابلس، این دولت همچنان با دشواری هایی برای بازگردان ثبات به این کشور روبه رو است.
«علی الحاسی»، سخنگوی رسمی گارد حفاظت از تأسیسات نفتی لیبی، ساکن در بنادر شرقی این کشور نیز اعلام کرد، نیروهای این گارد به طور کامل دو شهر «بنی جواد» و «النوفلیة» در 130 کیلومتری شرق سرت را آزاد کردند.
خلاصه سخن
خلاصه سخن آنکه، آنچه امروز لیبی به آن گرفتار آمده سوغات کشورهای اروپایی و در رأس آنها آمریکاست. از سوی دیگر، هرچند پیامدهای بحران لیبی، اروپا را هم متأثر خواهد کرد، ولی ناتو و اتحادیه اروپا تاکنون مواضع منفعلانه در قبال آن اتخاذ و صرفا به چند نشست و کنفرانس که جنبه توصیه ای داشته، اکتفا کرده اند.
منابع نفتی در لیبی
در واقع اروپا به دلیل بحران هایی که با آن روبه روست، از جمله بحران اقتصادی نمی خواهد، به تنهایی وارد قضیه لیبی شود، در این میان آمریکا نیز با سیاست دوگانه انفعالی خود به دنبال آن است، وضعیت لیبی به همین منوال باقی بماند، چون درگیر قضایا و پرونده های مهمتری مانند سوریه و عراق است و از سوی دیگر نمی خواهد منابع انرژی و سوخت لیبی را با سیطره کشوری دیگر بر آنها از دست بدهد.
مواضع فوق لیبی را تا آستانه فروپاشی و حتی تجزیه پیش برده، طیف های قومی در تمامی نقاط این کشور با حاکمیت مرکزی در نزاع هستند و آن را به رسمیت نمی شناسند و خود را پاره ای مجزا از خاک لیبی می دانند.
در این میان بیشترین نگرانی را همسایگان لیبی دارند، چون این وضعیت تاثیر مستقیمی بر آنها خواهد داشت، لذا سعی نموده اند، در این مسیر تا حد توان به مقابله با شرایط فعلی در لیبی بپردازند.
اگرچه باید به این نکته توجه داشت، پس از تحولات سیاسی که از سال 2011 میلادی جهان عرب و منطقه خاورمیانه از جمله لیبی را درگیر خود کرد، عمده انرژی سیاسی کشورهای همسایه لیبی صرف داخل شده و دیگر انرژی و توانی برای آنها باقی نمانده تا به قضایای لیبی بپردازند و یا اینکه کشوری مانند مصر خود شاهد انقلابی مشابه لیبی بوده و به شدت درگیر بحران های داخلی خویش است.
اما اکنون بحران لیبی به نقطهای رسیده که هر لحظه امکان انفجار آن وجود دارد و انفجار اوضاع در لیبی بدون تردید دامان همسایگانش را در بر خواهد گرفت. به همین دلیل نخست وزیر و مقامات مسئول لیبی در این برهه زمانی تلاش دارند، با فعال کردن سیاست خارجی این کشور نگاه جامعه بین المللی را به آنچه در لیبی جریان دارد و پیامدهای بحران این کشور و تبیین بازتاب ها و ابعاد مختلف آن در محیط پیرامونی و سپس جهان جلب کنند.