گروه سیاست مشرق - خبرسازی و جعل سند از سوی «بنگاه خبرپراکنی انگلیس» (بیبیسی)، یکی از مصداقهای بارز نفوذ است. نفوذی که با تحریف تاریخ و هدف قرار دادن شخصیت والای امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران کلید خورده است. استحاله شخصیت امام و تقلیل امام انقلابی به امام سازشکار از جمله دسیسههای رسانهای روباه پیر برای تغییر گفتمان انقلاب اسلامی است. موضوعی که حتی «گری سیک» عضو اسبق شورای امنیت ملی آمریکا نیزبا آن مشکل دارد و با گزینشی و غیر واقعی خواندن بخشهایی از گزارش شبکه بی بی سی تصریح میکند: « در آن زمان کسی از اظهارات امام خمینی(ره) برداشت ادامه روابط نزدیک با آمریکا را نداشت.» [1]
معنای ادعای واهی بیبیسی فارسی مبنی بر
ارتباط گیری امام با کارتر از طریق نامه که بر سه اصل و تعهد «عدم بستن شیر نفت
ایران به روی غرب»، «عدم صدور انقلاب» و «ارتباط مستمر با آمریکا» عنوان شده است، چیزی
نیست جزء مخدوش کردن شخصیت و تصویر امام راحل. این درحالی است که همه اعلامها و
بیانات بنیانگذار انقلاب اسلامی که در تاریخ ثبت و ضبط شده خلاف چنین دروغپردازی
است.
اینکه چطور در چنین زمانی آنهم بعد از گذشت حدود سی و اندی سال از انقلاب اسلامی بیبیسی فارسی چنین اسنادی که به کل با رفتار سیاسی امام در تناقض است را منتشر میکند یکی از نکات قابل تامل چنین شبهه پراکنی است.
کارشناسان ذیربط بر این باورند که بیبیسی با تکنیک روایت ناقص و جابهجایی افراد دست به تحریف تاریخ زده است. به طور مثال درجمله « ما با آمریکاییها هیچ دشمنی خاصی نداریم….» با حذف کلمه مردم دست به تحریف زده است، در حالی که اصل سخن امام (ره) این بوده است که : «ما با مردم آمریکا هیچ دشمنی خاصی نداریم….»
خط تحریف تاریخ با هدف سازشکاری با شیطان اکبر البته یک حوزه داخلی نیز دارد. در سخنان اخیر هاشمی رفسنجانی سلسله مباحثی است که خطی مشابه خط بیبیسی فارسی البته با جنس نرمتری را دنبال میکند.
هاشمی رفسنجانی که این سالها مواضع متفاوتی نسبت به گذشته خود
اتخاذ میکند، زمینهچینی برای ارتباط با آمریکا در آراء و سخنانش مشهود است. آراء و
نظرات تازه و معناداری که جنجالهای زیادی نیز به پا کرده است.
هاشمی رفسنجانی که در سالهای نه چندان دور، در خطبههای نماز جمعه 28 آبانماه سال 61 لیبرالیسم و عناصر وابسته به این جریان را بعد از انقلاب اسلامی وسقوط رژیم شاهنشاهی دومین خاکریزی قلمداد میکند که بایستی توسط نیروهای انقلابی فتح شود، به یکباره با یک چرخش محسوس ساز سازش با آمریکا را مینوازد. [2]
در همین راستا، هاشمی در بخشی از کتاب صراحت نامه خود درباره حذف شعار «مرگ بر آمریکا» با این ادعا که امام با حذف این شعار موافق بودند، مینویسد: «تمام مطلب همان بود که نوشته بودم. الآن هم دقیقاً یادم نیست که چه نوشتم. بههرحال موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم. مثلاً در اجتماعات ما «مرگ بر بنیصدر» شعار داغ مردم بود که در نماز جمعه خواهش کردم که نگویند. «مرگ بر بازرگان» بود که خواهش کردم نگویند. «مرگ بر شوروی» بود که گفتم الآن با شوروی مشکل آنچنانی نداریم. درباره آمریکا هم گفته بودم. من ذاتاً با حرفهای تند و فحاشیها مخالفم و آنها را مفید نمیدانم.»[3]
هاشمی رفسنجانی درجایی دیگر درباره این نامه در دیدار با اعضای
فراکسیون اقلیت مجلس نهم میگوید که « اگر بحثهایم در مورد رابطه با آمریکا در آن
نامه مورد ایراد بود،
حتماً حضرت امام در همان زمان پاسخ من را میدادند.[5]»
همچنین هاشمی در تیرماه سال 94 در گفتوگو با روزنامه انگلیسی گاردین درباره بازگشایی سفارت آمریکا در تهران بیان کرد: «محال نیست. اگر رفتارها اصلاح شود، طبعاً به سفارت میرسد. امام (ره) صریحاً و با تعبیر ادبیات دیگری گفتند که اگر آمریکا آدم شود، ما دیگر مشکلی با آمریکا نداریم.»[6]
به نظر میرسد این قبیل سخنان فتح بابی برای رسانههای حامی منافع غرب جهت تحریف تاریخ و شخصیت امام راحل شده است. متاسفانه برخی اظهارنظرهای سیاسی که امام را به «موزه تاریخ فرستادند» و استفاده از کسانی که هتاکی به امام شاخصه بارز این افراد است در سمت مدیر کل مرکز اسناد دانشگاه آزاد و تحرکات ضدانقلابی و ضدامامی از این باب و از آن بدتر سکوت سیاسی و جهتدار در مقابل این هتاکیها سبب شده تا دشمن نیز در این عرصه گستاختر شده و آشکارا پیام هشدارآمیز امام به کارتر را نامه سازشکارانه بخواند. امروز اگر بیبیسی جاعل تاریخ انقلاب شده است، زمینه این نفوذ تاریخی و فرهنگی را کسانی فراهم کردهاند که خود را در بطن انقلاب و از یاران امام میدانند اما امام را در حوزه منافع سیاسی خود تعریف و تحریف میکنند و به نوعی به انگلیس و کشورهای غربی پالس دادند که زمینه را در داخل برای تحریف و سند سازی، هموار کردهاند.