به گزارش مشرق، محمد علی کلی اسطوره مسلمان بوکس جهان که همه او را با ضربات سنگینش به یاد دارند در حالیکه چندین سال با بیماری پارکینسون (لرزش بدن) دست و پنجه نرم میکرد، سرانجام در بیمارستانی در فونیکس ایالات متحده آمریکا در سن 74 سالگی درگذشت. این اسطوره تمام نشدنی و محبوب پس از گرویدنش به اسلام توجه بسیاری را به خود جلب کرد و بدون شک یکی از تکرار نشدنیترین افراد در رینگ بوکس است.
محمد علی اسطوره بوکس دنیا در اوایل دهه 70 با حضور در ایران به صورت نمادین با علی اصغر کاظمی کاپیتان وقت تیم ملی ایران به صورت نمادین سه راند مبارزه کرد.
از دوران فعالیت خود در تیم ملی برایمان بگویید؟
از دوران کودکی علاقه زیادی به بوکس داشتم و همیشه درگیر و دار تمرین کردن بودم، اما پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی بوکس به دلایل شرعی در ایران تعطیل شد. همه علاقه مندان به بوکس در به صورت انفرادی تمرین میکردند. بنده وقتی فعالیتم را به صورت حرفهای در بوکس آغاز کردم به دورانی بازمیگردد که بوکس پس از سالها ممنوع الفعالیت بودن دوباره استارت خود را به صورت آماتور زد. پس از انقلاب شکوهمند اسلامی بوکس دوباره با حضور احمدناطق نوری فعالیت خود را آغاز کرد.
گویا در سنگین وزن مدالهای خوبی هم کسب کردهاید.
بله؛ به عنوان نماینده وزن 81 کیلوگرم 5 سال در تیم ملی بوکس فعالیت کردم. سال 1990 در سن 32 سالگی راهی المپیک آسیایی پکن شدم و در نهایت پس از 6 ماه تمرین کردن یک مدال نقره در پکن کسب کردم.
نتایج کسب شده در پکن آیا برای خانواده بوکس راضی کننده بود؟
بله، تیم ملی بوکس با ترکیب 6 بوکسور راهی پکن شد و در پایان یک مدال نقره و دو برنز حاصل تلاش تیم ملی ایران بود. مرحوم ایرج کیارستمی که یکی از بوکسورهای باغیرت و شجاع تیم ملی بود مدال برنز کسب کرد و سیامک ورزیده نیز به مدال برنز دست یافت. تک مدال نقره را نیز بنده کسب کردم. در آن مقطع با توجه به شرایطی که بوکس ایران داشت کسب سه مدال روزنه امیدی برای آغاز فعالیت جدی بوکس در کشورمان بود.
چرا حضور شما در تیم ملی کوتاه مدت بود؟
5 سال به عنوان کاپیتان تیم ملی بودم. یک مدال نقره قهرمانی آسیا، 2 طلای مسابقات دهه فجر و یک نقره المپیک آسیایی را کسب کردم و پس از آن به دلیل شرایط سنی از دنیای قهرمانی خداحافظی کردم. من برای اولین بار در سن 32 سالگی راهی مسابقات شدم و پس از 5 سال ملی پوش شدن به دلیل شرایط سنی از دنیای قهرمانی خداحافظی کردم، اما 15 سال به عنوان سرمربی، کمک مربی و مربی در تیم ملی ایران فعالیت کردم.
دلیل اینکه چند سالی است شما در بوکس فعالیت ندارید، چیست؟
بنده بوکس را از محله یاخچی آباد تهران آغاز کردم و خوشحالم که از جنوبیترین نقطه تهران به تیم ملی بوکس ایران رسیدم، اما پس از پایان دوران قهرمانی سالها در تیم ملی به عنوان مربی فعالیت کردم و متأسفانه پس از فوت همسرم فعالیتم در بوکس کم رنگ تر از همیشه شد. در حال حاضر نیز مسئولیت زندگی بر عهده من است و برای فرزندانم هم پدر هستم و هم مادر.
گویا خاطرات خوبی از محمد علی اسطوره بوکس دنیا دارید؟
او ستاره بوکس دنیا بود. به هیچ عنوان کسی نمیتواند توانایی های این اسطوره بوکس را نادیده بگیرد. نام او در تاریخ ورزش دنیا ثبت شده است. 23 سال پیش محمد علی به ایران سفر کرد و این موضوع بازتاب بسیار زیادی در دنیا داشت. البته در ایران هم استقبال باشکوهی از او شد. شاید خیلی از پیشکسوتان خاطرات خوبی را از مبارزات محمد علی دارند. پیش از انقلاب تعداد بسیار کمی از مردم در خانههای خود تلویزیون داشتند. مبارزات محمد علی همیشه ساعت 5 برگزار میشد و همه مردم در قهوه خانهها دور هم جمع میشدند تا مبارزات محمدعلی را از تلویزیون تماشا کنند. نام محمد علی پیش از اینکه مسلمان شود کاسیوس کلی بود، اما وقتی که به دین اسلام گروید، نام خود را محمد علی انتخاب کرد و به خاطر همین موضوع محبوبیت زیادی بین مسلمانان دنیا به خصوص مردم ایران داشت. محبوبیت محمد علی در بین ایرانیان واقعا بینظیر بود. به خاطر همین در طول دو بار سفری که او به ایران داشت واقعا استقبال عجیبی از او صورت گرفت.
به نظر شما دلیل شهرت محمد علی چه بود؟
او یک انسان آزاده بود. هر جای دنیا که برویم محمدعلی را میشناسند. او در ایالات متحده آمریکا اسم خود را محمد علی گذاشت، اما ما در کشوری زندگی میکنیم که همه مسلمان هستیم و به ندرت نام فرزندانمان را از بین اسامی ائمه انتخاب میکنیم. او به دلیل همین محبوبیت خاصی در بین جهان اسلام پیدا کرد و حالا شاهدیم که پس از درگذشت او چه غوغایی در دنیا شده است.
آیا موافق هستید که محمد علی بوکس را در دنیا زنده کرد؟
ما کشتی را با نام تختی و پوریای ولی میشناسیم، اما در دنیا بوکس را با نام محمد علی میشناسند. او کاری کرد که افراد زیادی به سمت این رشته هدایت شدند.
خاطراتی از مبارزه نمادینی که از محمد علی دارید برایمان تعریف کنید؟
پس از رایزنیهایی که از سوی مسئولان فدراسیون بوکس صورت گرفت، کلی دو بار به ایران سفر کرد. در آن مقطع احمد ناطق نوری در اوایل دهه 70 تصمیم گرفت در ورزشگاه شهید شیرودی و سالن شهید همت مبارزه دوستانهای بین محمد علی و یکی از نمایندگان تیم ملی ایران برگزار شود. با توجه به محبوبیتی که محمد علی داشت همه مایل بودند که مقابل او دستکش به دست کنند. مرتضی شیری، مرحوم ایرج کیارستمی و بنده سه گزینهای بودیم که قرار بود هر کدام از ما یک راند مقابل او مبارزه کنیم، اما بنا به تصمیمات ناطق نوری قرار شد در آن مقطع بنده به عنوان کاپیتان تیم ملی وارد رینگ شوم و سه راند مبارزه نمایشی با محمدعلی داشته باشم.
قطعا برای شما افتخار بزرگی بود که مقابل اسطوره بوکس دنیا به صورت نمادین مبارزه کنید.
صحنه عجیبی در آن روز اتفاق افتاد. طرفداران زیادی در ورزشگاه شهید شیرودی و سالن شهید همت حضور داشتند که همه برای تماشای مبارزه نمادین محمدعلی آمده بودند. همه سالن یک صدا در سالن نام علی را صدا میزدند. زمانی که مبارزه نمادین ما شروع شد، محمد علی وقتی صدای تماشاگران را شنید به گوشه رینگ رفت و با دست اشاره میکرد که نام علی را بلندتر صدا کنند. رفتار او کاملا مثل دورانی بود که با جرج فریزر و فورمن مبارزه میکرد. او همیشه در چنین رقابتهایی کنار رینگ می رفت و هواداران خود را مجاب میکرد تا نام علی را بلند صدا بزنند.
گویا در فیلم موجود واقعا محمد علی مشتهای حساب شدهای هم به شما وارد میکرده است.
زمانی که داخل رینگ بودیم او مشتهایی به من میزد که کاملا حرفهای و روی حساب و کتاب بود. با توجه به بیماری که در آن مقطع داشت مشخص بود که او در دوران قهرمانی خود واقعا برای اجرای مبارزات خود سختیهای زیادی را کشیده بود. برایم خیلی عجیب بود، محمد علی در آن مقطع با بیماری دست و پنجه نرم میکرد، اما وقتی وارد رینگ شد اصلا انگار بیماری روی او تاثیر نداشت. طوری گارد میگرفت که واقعا به من استرس وارد میشد.
به یادماندنی ترین خاطره را برایمان تعریف کنید.
بهترین خاطره من از محمدعلی به مبارزات نمایشی که داشتیم بازمیگردد. زمانی که او مقابل من قرار داشت رقص پای خود را فراموش نکرده بود و روی مشتهایی که به من میزد حساب کتاب دقیقی کرده بود و رقص پای او به من استرس وارد میکرد. البته من هم دقت عمل بالایی داشتم تا خدایی ناکرده ضربهای به او وارد نکنم. چون حضور او در رینگ افتخار بزرگی برای بوکس ایران بود. من خیلی خوشحال بودم که مقابل او حتی در یک دیدار نمایشی قرار داشتم. به هر حال او اسطوره بوکس دنیا بود. من تعجب میکردم که او با تمام بیماری که داشت چطور به آن اندازه آماده و قبراق بود.
گویا محمد علی نقش بزرگی در تبادل اسرای ایرانی و عراقی داشت.
با توجه به شخصیتی که محمدعلی داشت با مسئولان وقت عراق رایزنیهایی را انجام داد و در رد و بدل کردن اسرای ایرانی و عراقی نقش بسیار بزرگی داشت. محمد علی در سفری که به عراق داشت باعث شد تا 50 اسیر عراقی راهی عراق شوند و در ازای آن 150 اسیر ایرانی آزاد شوند. در آن مقطع مبادله خوبی انجام شد.
گویا محمدعلی در آمریکا چند مسجد بنا کرده است.
واقعا کلی محبوبیت بسیار زیادی در دنیا داشت و دارد. او از لحاظ مالی شرایط خوبی داشت و حتی چندین مسجد در شیکاگو بنا کرد. یک امام جماعت پاکستانی از دوستان نزدیک او بود که همیشه محمد علی پشت او نماز میخواند. او واقعا مسلمان بود و هیچ وقت نماز را به خاطر مادیات نمیخواند.
آیا بیماری محمدعلی ربطی به مبارزات بوکس داشت؟
از هر هزار نفر در دنیا یک نفر به بیماری پارکینسون دچار میشود که متأسفانه محمد علی به این بیماری دچار شده بود. کاملا به یاد دارم زمانی که با احمد ناطق نوری به مجلس شورای اسلامی رفته بودیم یکی از نمایندگان رو به ناطق نوری کرد و گفت: آخر عاقبت بوکس همین بیماری پارکینسون است که محمد علی گرفته است، اما ناطق نوری جواب خوبی به او داد و گفت: امام جمعه انزلی نیز به این بیماری دچار شده است و این نشان میدهد که این بیماری اصلا ربطی به مبارزات بوکس ندارد.